این نظریه ها، فرض را بر این قرار می دهند که رفتار افراد، رفتاری ضد اجتماعی خواهد بود، مگر این که، دیگران آنها را در جهت ترک آن هدایت کنند.
برطبق این نظریه، ضعف در فرایند کنترل اجتماعی در جامعه و ناکارآمدی آن در بعد درونی (خانواده، مدرسه، دانشگاه، دوستان و غیره) و بعد بیرونی (جامعه) سبب کم رنگ شدن ارزش ها و باورهای افراد نسبت به هنجارهایی مثل رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی در شهرها شده است و هنجارشکنی و بروز تخلفات رانندگی را در بین رانندگان افزایش می دهد.
۲-۶-۲- نظریه کنترل اجتماعی هیرشی
هیرشی که مهمترین پایه گذاران این نظریه است موضوع پیوند اجتماعی را مطرح می سازد. او بر این اعتقاد است که کجرفتاری ها و انحرافات زمانی واقع می شود که پیوند میان فرد و جامعه ضعیف یا گسسته باشد. هیرشی چهارعنصر اصلی را، موجب پیوند شخص و جامعه می داند. در نظریه کنترل اجتماعی، همنوایی با هنجارهای اجتماعی به پیوند میان فرد و جامعه وابسته است.
پیوستگی: هر چه احساس پیوستگی با دیگران از طرف فرد قوی تر باشد، نظر و گرایش دیگران، برای شخص اهمیت بیشتری دارد و در نتیجه شخص کمتر خود را مشغول به فعالیت های انحرافی و کجروی می کند. هر قدر فرد احساس پیوستگی و تعلق خاطر بیشتری به جامعه خود داشته می باشد، به همان مقدار احتمال بروز رفتارهای کجرو در آن کمتر می شود. در این مطالعه این چنین می توان برداشت نمود که هر قدر فرد احساس پیوستگی بیشتری با نهادهای اجتماعی از جمله نهاد مربوط به شبکه حمل و نقل و ترافیک شهری داشته باشد، احتمال بروز تخلفات رانندگی در وی کاهش می یابد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

احساس وظیفه و تعهد در مقابل جامعه: احساس مسئولیت و تعلق خاطری که هر یک از افراد جامعه نسبت به جمع و جامعه ای که به آن تعلق دارند، به عنوان تعهدات اجتماعی نامیده می شوند. هرقدر احساس تعهد اجتماعی در فرد بیشتر باشد، احتمال ارتکاب جرم در وی نیز کمتر می شود. بسیاری از جرائم توسط کسانی که احساس تعهد اجتماعی کمتری دارند، انجام می شود.
دخالت: هر چه دخالت شخص در فعالیت های اجتماعی- اقتصادی جامعه زیادتر باشد، فرصت، وقت و انرژی کمتری برای انجام رفتار کجرو خواهد داشت.
اعتقاد: هیرشی اعتقاد دارد که میزان اعتقاد افراد جامعه به هنجارهای اجتماعی و رعایت قوانین فرق دارد. هرچه اعتقاد در فرد ضعیف باشد، احتمال بیشتری برای انجام هنجارشکنی وجود دارد. پس کجرفتاری یا انحراف می تواند به علت نبودن اعتقاد به اعتبار هنجارها و قوانین باشد.
فردی که خود را تحت تاثیر اعتقادات معمول در جامعه نبیند، هیچ وظیفه اخلاقی ای برای همنوا بودن و رعایت قوانین در نظر نمی گیرد. پس در نظریه کنترل اجتماعی، اگر این روابط ضعیف باشد، فرد فشارکمتری را برای هم نوایی احساس می کند. اگر این رابطه قوی باشد، فرد چیزهای زیادی را دارد که اگر کجروی کند از دست خواهد داد، پس هم نوایی می کند. افرادی که در فعالیت های اجتماعی خویش را سهیم می دانند میل بیشتری به هم نوایی خواهند داشت. خانواده و جامعه دو عامل مهم برای ایجاد این پیوند هستند.
۲-۶-۳- نظریه ارتباطات نسبی ساترلند به عنوان عامل کجرفتاری
نظریه ساترلند اصولا یک نظریه یادگیری است که بر طبق آن رفتار انحرافی مثل سایر رفتارها آموخته می شود. براساس این نظریه، فرآیندی که به کجرفتاری می انجامد به قرار زیر است:
– کجرفتاری آموختنی است، نه موروثی. یعنی تا فرد آن را نیاموزد به فکر انجام دادن آن نمی افتد.
– آموزش از طریق ارتباط فرد با سایر افراد انجام می گیرد و عموماً به صورت شفاهی و به کمک کلمات است.
– بخش اعظم آموزش رفتار کجرو در گروه های نزدیک که با فرد روابط صحیحی دارند انجام می گیرد.
– جرم زمانی پدید می آید که شخص با افراد یا تعاریفی که رفتارهای موافق با کجروی را توصیه می کنند ارتباط پیدا کند و از تعاریف یاکسانی که به ارزش های موافق درستکاری ارج می نهند دور بیفتد.
– فراوانی معاشرت از نظر دفعات وقوع، مدت، ارجحیت و شدت می تواند متفاوت باشد. یعنی میزان معاشرت فرد با افراد کج رفتار در مقابل افراد بهنجار مورد نظر است.
بنابر نظریات ساترلند، برای آن که شخص مجرم شود نخست باید یاد بگیرد که چگونه مجرم شود. او سپس ادامه می دهد که این یادگیری در نتیجه کنش متقابل اجتماعی فرد با دیگران حاصل می شود و بیشتر افراد هم در معرض تماس با افراد گروه های منحرف قرار می گیرند هم در معرض تماس با افراد یا گروه های غیرمنحرف. ساترلند ارتباط متقابل با این گروه ها را برحسب اولویت، دوام و شدت اندازه گیری می کنند که هر چه سطح تماس فرد با افراد یا گروه های منحرف بالاتر باشد، درصد احتمال رفتار انحراف آمیز شخص نیز بیشتر می شود و برعکس.
در این تحقیق، عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی به عنوان یک رفتار انحرافی در نظر گرفته شده است. ارتباط فرد با افرادی که مرتکب چنین تخلفاتی می شوند، می تواند باعث افزایش احتمال بروز چنین کجرفتاری در وی گردد.
۲-۶-۴- نظریه مرتون در مورد کجرفتاری
مرتون بر خلاف کسانی که ریشه کجرفتاری های اجتماعی افراد را در عوامل روانشناختی و فردی می داند، اعتقاد دارد که ساختارهای اجتماعی عامل بروز رفتارهای کجرو و انحرافی در افراد می باشد. به نظر مرتون، ساختارهای اجتماعی شرایطی فراهم می کنند که شکستن قواعد حقوقی و کجرفتاری ها، پاسخی طبیعی محسوب می شود. مرتون دو عنصر اساسی را در تشکیل ساخت های اجتماعی موثر می داند. یک عنصر از ساخت اجتماعی، هدف ها یا مقاصدی است که فرهنگ جامعه تعیین می کند و به صورت آرمان های اجتماعی در می آید. عنصر دیگر ساخت اجتماعی، ابزار و راه هایی است که جامعه برای رسیدن به هدف ها و آرمان های فرهنگی توصیه می کند. مرتون معتقد است که هر گاه بین اهداف نهادینه شده و ابزار رسیدن به آنها، تعادل و توازن برقرار نباشد، شرایط آنومی در جامعه حاکم می شود و در چنین حالتی افراد دست به کجرفتاری می زنند.(هاشمی؛ ۱۳۸۳)
همچنین مرتون معتقد است که جرم در نتیجه بی هنجاری رخ می دهد. از دیدگاه او وقتی هنجارهای پذیرفته شده با واقعیت اجتماعی در ستیز درآیند، بر رفتار فرد فشاری وارد می شود. او معتقد است، انحراف به این دلیل رخ می دهد که جامعه دستیابی به برخی اهداف را تشویق می کند. ولی ابزار لازم برای رسیدن به آن اهداف را در اختیار افراد قرار نمی دهند.(گیدنز؛ ۱۹۸۹)
به عنوان مثال در مطالعه حاضر، عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی به عنوان یک رفتار انحرافی و کجروی مطرح شده است. بنابر این نظریه، می توان چنین توجیه نمود که دنیای امروز دنیای سرعت و زمان می باشد، حجم بالای وسایل نقلیه، نامناسب بودن شرایط معابر و همچنین ناکارآمد بودن قوانین وضع شده، مانع سرعت عمل افراد در امور روزانه می گردد. این امر می تواند موجب زیرپا نهادن قوانین راهنمایی و رانندگی در بین رانندگان گردد.
۲-۷- برخی عوامل محیطی موثر بر جرائم شهری
علاوه بر عواملی که در بالا ذکر گردید برخی علل دیگر نیز می توانند بر جرایم شهری که در این مطالعه تخلفات رانندگی می باشد تاثیرگذار باشند. برخی از این عوامل عبارتند از:
محیط جغرافیایی: جامعه شناسان بر این عقیده هستند که مناطق مرکزی شهر به علت تراکم فوق العاده فعالیت های عمومی مستعد زایش انواع جرایم شهری هستند. بر پایه این نظریه، هر قدر فاصله از مناطق مرکزی بیشتر می شود، شدت و فراوانی جرایم نیز کاهش می یاید. در کنار این نظریه، عده ای دیگر از نظریه پردازان معتقدند جرایم شهری در محیط های پیرامونی و حاشیه ای شهرها به دلیل ناپایداری و ثبات کمتر این مناطق بیشتر می باشد.(موسوی؛ ۱۳۷۸) بنابراین دو دیدگاه، می توان چنین فرض نمود که محل سکونت افراد می تواند عاملی برای بروز رفتارهای انحرافی در آنها باشد. بنابراین محل سکونت به عنوان متغیر زمین های در بروز تخلفات رانندگی در این مطالعه می تواند فرض شود.
– بی سازمانی اجتماعی: یکی دیگر از عواملی که جامعه شناسان در بروز جرایم در محیط های شهری مطرح می کنند، بی سازمانی اجتماعی است. نظریه بی سازمانی اجتماعی بر تراکم جرایم در محیط های شهری تکیه دارد که هنجارها و قواعد زندگی عمومی در آنها از استواری و نهادینگی مورد انتظار بی بهره است. موضوع بی سازمانی اجتماعی مربوط به جمعیت مهاجرمی باشد.(موسوی؛۱۳۷۸) مهاجرت افراد از روستاها و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و سکونت در حاشیه شهرها و تعارضات فرهنگی که ناشی از محرومیت های موجود در این مناطق می باشد، موجب این امر می شوند.
الگوی سکونت: ارتباط متغیر الگوی سکونت و تراکم جرایم شهری نیز موضوعی است که در بررسی های مربوط به جامعه شناسی جرایم شهری مورد بحث قرار گرفته است. در این مبحث بر این نکته پافشاری می شود که شهرنشینان بر حسب این که در چه شرایطی از لحاظ نوع مالکیت مسکن (موقت یا دایمی) زندگی کردن در یک محل و نیز برخورداری از خدمات و امکانات فیزیکی محیط قرار دارند، آمادگی های متفاوتی برای ارتکاب تخلف دارند. بنابراین احساس مالکیت نسبت به خانه مسکونی و احساس زندگی پایدار و در نتیجه احساس تعلق داشتن به یک محیط عامل بازدارنده جرایم شهری است.(موسوی؛۱۳۷۸)
– جبر ضمایم محیطی: از جمله دیدگاه های مطرح شده در جامعه شناسی شهری، دیدگاه اکولوژی تطبیقی است. عنوان اکولوژی تطبیقی در سال ۱۹۶۵ بوسیله اف.ال.سویتز به عنوان الگویی برای آگاهی از ساختار اکولوژیک به کار گرفته شد. منظور از اکولوژی تطبیقی، بکارگیری اصول و شاخص هایی است که در شناخت زندگی مردم در محلات مختلف شهری می تواند محققان را یاری دهد. به عنوان مثال شاخص های مربوط به منزلت اجتماعی و پایگاه اقتصادی خانواده ها با طبقه بندی افراد بر حسب تخصص و مهارت فنی، مدیریت، سطح درآمد و ارزش خانه های مسکونی آنها می تواند مشخص گردد.
۲-۸- جمع بندی رویکردهای نظری مربوط به جرایم شهری
با گسترش شهر در دوران معاصر، افزایش جمعیت شهرنشین، عوارض و مشکلات برخواسته از شهرنشینی از جمله پدیده جرایم شهری، موضوع بررسی های علمی قرار گرفته است. از آنجا که دست یابی به توسعه شهری پایدار و تامین تعادل پویای فضای اجتماعی شهری در گرو فراهم شدن زمینه کنترل جرایم شهری و ابزارهای تامین اجتماعی است، مطالعه بنیادی مسئله ناهنجار یهای اجتماعی و اخلاقی در شهرها و آثار آن بر روابط عمومی ساکنان شهرها، در متن سیاست های شهری قرار می گیرد. بی تردید اصلاح ساختارهای عمومی روابط جمعی و گسترش نظم عمومی به چگونگی شناسایی جرایم شهری، کاهش میزان آنها، وضع قوانین و مقررات پویا و مناسب همزمان، بالا رفتن سطح فرهنگ عمومی در این زمینه ارتباط پیدا می کند. شهرها در کشورهای در حال توسعه ای مانند ایران با این خطر بالقوه روبرو هستند که فاصله انتظارات و خواسته های عمومی ساکنان از یک سو و نبود تجهیزات فنی، مالی و اجتماعی و برنامه ریزی لازم از سوی دیگر، پیوسته شکاف موجود میان هدف ها و ابزارها را تشدید می کند و زمینه های بی نظمی و سرانجام انحرافات اجتماعی در شهرها را گسترش می دهند.(موسوی؛۱۳۷۸)
زندگی اجتماعی انسان تحت حاکمیت قواعد یا هنجارهای اجتماعی است. اگر افراد از قواعدی که بعضی انواع رفتار را در زمینه های معینی به عنوان رفتارهای مناسب و رفتارهای دیگری را به عنوان رفتارهای نامناسب تعریف می کنند پیروی نمی کردند، فعالیت هایشان دچار هرج و مرج می گردید. برای مثال رفتار منظم در شاهراه ها، چنانچه رانندگان قواعد راهنمایی و رانندگی را رعایت نمی کردند، غیرممکن بود. هنجارهایی که در رفتارها از آنها پیروی می شود، به زندگی اجتماعی خصلتی منظم و قابل پیش بینی می بخشند و جامعه شناسی تا اندازه زیادی با نشان دادن این که چگونه نظم اجتماعی برقرار می شود سروکار دارد. اما این داستان روی دیگری نیز دارد. همیشه همه افراد با انتظارات اجتماعی همنوایی نمی کنند. رانندگان گاهی قواعد عبور و مرور را رعایت نمی کنند، حتی اگر زندگی دیگران در نتیجه آن به خطر افتد. هنگامی که شخصی شتابزده، یا تحت تاثیر الکل باشد، ممکن است از روی بی پروایی رانندگی کند و حتی شاید در خلاف جهت یک خیابان یکطرفه میان بر بزند. افراد اغلب از قواعدی که انتظار میرود تبعیت کنند، منحرف می شوند.(گیدنز؛ ۱۹۸۹)
بنابراین جرایم شهری و انحرافات اجتماعی، مسئله و پدیده ای رایج در زندگی شهری می باشد. علت و ریشه این مسئله از دیدگاه های مختلف متفاوت است. مطالعه رفتار انحرافی یکی از جذابترین وظایف جامعه شناسی است. این حوزه تحلیل جامعه شناسی پیچیده است؛ چرا که به همان اندازه ارزش ها و هنجارهای اجتماعی انواع فراوان تخلف از قانون نیز وجود دارد. از آنجا که هنجارها در میان فرهنگ های مختلف و حتی بین خرده فرهنگ های گوناگون درون یک جامعه فرق می کنند، ممکن است آنچه در یک محیط فرهنگی طبیعی است در محیط فرهنگی دیگری انحرافی باشد.(گیدنز؛ ۱۹۸۹) کجروی را می توان ناهمنوایی با هنجار یا مجموعه هنجارهای معینی تعریف کرد که توسط تعداد قابل ملاحظه ای از مردم در اجتماع یا جامعه ای پذیرفته شده است. هیچ جامعه ای را نمی توان به سادگی به کسانی که از هنجارها منحرف می شوند و کسانی که با آنها همنوایی می کنند تقسیم نمود.(گیدنز؛ ۱۹۸۹)
۲-۹- رویکرد نظری مفهوم ترافیک
ترافیک قدمتی به طول تاریخ دارد. از همان زمانیکه انسان پا به دایره هستی نهاد ترافیک نیز نمودار گشت. او برای گذران زندگی خود محبور به مهاجرت و تغییر مکان جهت پیدا نمودن محیطی با شرایط جدید خود بود و متناسب با ابزار و بضاعت خویش وسیله نقلیه متفاوتی را به استخدام درآورد.
اتومبیل تحول شگرف و عمیقی را در سبک زندگی افراد ایجاد نمود و زمینه پیشرفت های گوناگون در بخش های مختلف حیات انسانی را موجب گردید و تولید انبوه و انواع مختلف آن که کاربری های متفاوتی دارند آغاز گردید. لیکن با گذشت زمان معضلات و نارسایی های آن بروز کرد و با پیمودن فازهای لازم و تسلط یافتن بر روح و اراده سازندگان و مصرف کنندگان، مشکلات جانبی آن نیز نمایان شد و باعث آغاز بحران دیگری در جهان گردید. بدین منظور متخصصین برای مقابله با این بحران به چاره اندیشی افتادند. آنان ساخت و طراحی جاده را در پیش گرفتند و مهندسی ترافیک بنا نهاده شد. مهندسی ترافیک شاخه ای از مهندسی است که با برنامه ریزی، طراحی مهندسی، مدیریت و کنترل ترافیک در ارتباط بوده و روابط بین وسائل نقلیه و شبکه ارتباطی را در جهت رسیدن به ترددهای راحت و کارآمد، توام با ایمنی کافی برای افراد و کالا مورد مطالعه قرار می دهد.(شاهی؛ ۱۳۸۳) ذکر این مطلب حائز اهمیت می باشد که اگر چه راه ها و شبکه معابر عامل توسعه و پیشرفت زندگی شهری محسوب می شوند ولی آنچه امروزه موجب بروز تراکم ترافیکی در شهرها گشته، ازدیاد و تراکم اتومبیل در شبکه و معابر درون شهری می باشد.
برای ایجاد انتظام بین این سه پدیده یعنی اتومبیل و راه و استفاده کنندگان، تصویب و اجرای مقررات راهنمایی و رانندگی ضرورت پیدا کرد و از آنجا که موضوع مهندسی ترافیک موضوع واحد بین تمام مردم جهان است سازمان یونسکو، مقررات راهنمایی و رانندگی را، تحت عنوان مصوبه کنوانسیون ژنو برای استفاده عموم جهانیان تهیه و ابلاغ نمود. امروزه کشورهای مختلف با توجه به شرایط اقلیمی و فرهنگی خاص خود مقررات راهنمایی و رانندگی که مسئولیت ها و تکالیف عموم استفاده کنندگان از راه و وسایل نقلیه را مشخص نموده تدوین و بکار بسته اند. تبیین این تکالیف نیاز به آموزش های فردی و جمعی مستمر داشت که سازمان های مختلف انجام این امر را برعهده دارند. وضعیت عبور و مرور دارای سه عنصر مهندسی ترافیک، آموزش و اجرای مقررات می باشد و امروزه اگر واژه “ترافیک” در نزد شنوندگان با مفاهیمی نظیر تصادف، تراکم و انسداد و انواع آلودگی های زیست محیطی همراه است، دلیل آن را باید در ناهماهنگی و ناهمگونی عناصر متشکله جستجو کرد. هر کدام از عناصر ذکر شده دارای حوزه مسئولیت و وظایف ارگانی خاصی می باشند. عدم هماهنگی آنها بر وخامت اوضاع خواهد افزود. در حال حاضر، بحران ترافیک فعلی در ایران و به ویژه در کلان شهرها، به واسطه همین عدم تعادل عناصر فوق است.
۲-۹-۱- تعریف ترافیک
ترافیک پدیده ای است ناشی از جا به جایی انسان، حیوان، کالا و وسائل نقلیه از نقطه ای به نقطه دیگر. این تحقیق، ترافیک به معنای ایجاد اختلال در جابه جایی انسان و ناهنجاری حمل و نقل ناشی از تراکم وسایل نقلیه می باشد. به طور کلی رشد جمعیت، مهاجر روستاییان به شهرها و گرایش بیش از پیش مردم به شهرنشینی، باعث افرایش جمعیت در شهرها گردید. زندگی در شهر پیچیدگی های خاص خود را دارد و بازندگی ساده در روستاها قابل مقایسه نمی باشد. زندگی شهرنشینی و افزایش جمعیت در شهرها، تقسیم کار و تخصصی شدن فعالیت ها را طلب می کرد. در نتیجه این امر روز به روز کارخانجات و صنایع مختلفی در شهرها شروع به فعالیت نمودند. با گسترش شهرها متوسط فاصله محل کار با محل زندگی افراد، افزایش یافته و این امر نیاز به استفاده از وسایل حمل و نقل را بیشتر نمود. استفاده شهروندان از وسایل نقلیه موجب ظهور پدیده ای با عنوان ترافیک شهری گردید. البته باید متذکر شد که زندگی شهرنشینی نیازمند استفاده از وسایل نقلیه می باشد.
انسانها به دو دلیل عمده از وسایل نقلیه استفاده می کنند. این دو دلیل عبارتند از:
زندگی در شهر و افزایش فاصله مبادی و مقاصد، نیاز به مشارکت در فعالیت های اجتماعی را در بین شهروندان ایجاد کرده، بنابراین افراد مجبور به استفاده از وسایل نقلیه می باشند. اما اتومبیل به خودی خود علت پدیده ترافیک شهری نمی باشد. کمبود عرضه در تسهیلات حمل و نقل، خیابان ها، پارکینگ ها، بزرگراه ها و رشد مالکیت سرانه وسیله نقلیه در بین شهروندان علل بروز تراکم ترافیک می باشند.
در برخی موارد اتومبیل ابزار نمادینی برای فرد می باشد.(مختاریان؛۲۰۰۵) از آنجایی که انسان ذاتاً موجودی لذت طلب می باشد، در پاره ای از موارد استفاده از اتومبیل می تواند باعث ارضاء این نیاز گردد. این عامل نیز می تواند باعث بروز پدیده ترافیک شهری گردد.
روانشناسان براین باورند که تکنولوژی، تجلی ارزش های فردی نظیر “احساس لذت”، “دوست داشتن”، “احساس شادی”، “رقابت”، “ذوق” و “زیبایی شناسی” است. چنان که اتومبیل ها و لوکوموتیوهای تولید شده اولیه، بسیار زشت و بدقواره بودند، اما با گذشت زمان، ظریف و ظریف تر و زیبا و زیباتر شدند. به قسمی که این زیبایی خیره کننده با استعاره های جنسی، به جنسیت زنانه تشبیه می شوند.(مک لوهان؛ ۱۹۹۶ به نقل از ایلیچ)
هرکس که فراورده های فناوری مانند اتومبیل را مورد استفاه قرار می دهد، ممکن است در لذت کیفیت زیبایی شناختی آنها با سازنده آن سهیم باشد. احساس لذت و نشاط حاصله از این فراورده ها، نه تنها از درک طرح بسیار هنرمندانه اتومبیل، بلکه گاه ناشی از افزایش توانایی های انسان در اثر استفاده از آن نیز می باشد.(پیسی؛۱۹۹۵) توانایی انسان در کنترل ابزار تکنولوژیکی چون دوچرخه و اتومبیل یکی از شیرین ترین و لذت بخش ترین تجربه های بشری به ویژه در دوران کودکی و البته در بزرگسالی بوده و هست.
حضور و تسلط همه جانبه اتومبیل در حیات اجتماعی، به ویژه دنیای غرب، فقط به علت الزامات کوری که فن آوری به ارمغان آورده نیست، بلکه به سبب این واقعیت است که مفید بودن آن با احساسی نظیر لذت بردن حاصل از قدرت، سرعت و میل به تحرک را ارضاء می کند.از این رو اتومبیل وسیله ای می گردد که قویاً با استقلال و آزادی های انسان در ارتباط است. اما باید در نظر داشته باشیم که همیشه ظهور تکنولوژیکی اگرچه عاملی برای دست یابی به آسایش است ولی همواره مشکلات و معضلات خاص خود را هم به دنبال دارد. همراه نبودن آموزش و فرهنگ استفاده از آن عمدتاً در کشورهای کمتر توسعه یافته و در حال توسعه مشکلات بیشتری را به بار می آورد.
ظهور اتومبیل در ایران، اگر چه گامی در جهت پیشرفت و ترقی بوده است، ولی عدم هماهنگی بین این وسیله و نوع فرهنگ استفاده از آن، و همچنین عدم تعادل بین عرضه و تقاضای اتومبیل باعث ظهور پدیده ای به نام “تراکم ترافیک شهری” شده است.
۲-۹-۲- تاریخچه ترافیک در ایران
ترافیک یکی از مشکلات اجتماعی در جوامع امروزی و در شهرهای بزرگ می باشد که خود ناشی از عوامل مختلفی است. شاید سرمنشأ مشکلات کنونی، زمینه تاریخی ایجاد شبکه معابر و رانندگی در ایران باشد. جهت رفع این مشکل نیاز به قانون، سیاستگذاری و توسعه راه ها بود. اولین قانون حمل و نقل در سال ۱۹۳۴ میلادی، مربوط به نواحی Aid Highway ، قانون فدرال برون شهری نوشته شد. در دوران سلطنت ناصر الدین شاه در سال ۱۲۵۵ هجری شمسی وزارت “فوائد عامه” در ایران تاسیس شد و امور مربوط به احداث راه، پل و راهداری به این وزارتخانه محول گردید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...