1. جهت ایجاد رابطه با سهام‌داران خارج از شرکت که سرمایه فکری را در اختیار دارند .

  1. گزارشگری شاخص های مرتبط با سرمایه های فکری

اندریسن (۲۰۰۲) اعتلای مدیریت داخلی، بهبود گزارشگری خارجی و انگیزه های قانونی و معاملاتی را از جمله دلائل اندازه گیری سرمایه فکری بر می شمرد .

۲-۲-۵-۳) منافع و مزایای اندازه‌گیری سرمایه فکری

    • شناسایی دارایی­ های نامشهود

    • شناخت الگوهای جریان­های دانشی در درون سازمان

    • اولویت‌بندی مباحث دانشی حیاتی و سرنوشت‌ساز

    • تسریع و شتاب دادن به الگوهای یادگیری درون سازمانی

    • شناسایی بهترین عملیات[۱۰۴]۱ و اشاعه آن در سرتاسر سازمان

      • تحت نظارت داشتن مستمر ارزش دارایی­ ها و پیدا کردن راه ­هایی برای افزایش ارزش آن ها

    • درک شبکه های اجتماعی سازمان و شناسایی عاملان تغییر

    • افزایش نوآوری

    • درک بیشتری از این موضوع که چگونه دانش، یکسری روابط متقابل را به وجود می‌آورد.

    • افزایش فعالیت­های همکاری و فرهنگ تسهیم دانش در نتیجه افزایش آگاهی از منافع و مزایای مدیریت دانش

    • افزایش خود ادراکی کارکنان از سازمان و افزایش انگیزش آن ها

    • ایجاد و خلق فرهنگ عملکردگرا

    • افزایش شفافیت

    • افزایش قیمت سهام

  • بهبود خط مشی‌گذاری در سطح ملی و کاهش شکاف اطلاعاتی در بازارهای مالی و موفقیت شرکت‌ها در زمینه اجرای استراتژی­ های خود . و …

چرا با وجود اینکه اندازه‌گیری سرمایه فکری دارای این چنین مزایایی است، تلاش­ های کمی در این زمینه صورت گرفته است ؟

شاید یکی از مهمترین دلایل این امر، بخاطر عدم اجماع در مفهوم، طبقه‌‌بندی­ها و اجزای سرمایه فکری و گوناگونی و تعدد روش­های اندازه‌گیری سرمایه فکری است که شرکت­ها را به اندازه‌گیری سطح سرمایه های فکری خود، راغب نمی‌کند.

    1. اندازه‌گیری و گزارش‌دهی سرمایه فکری هزینه های عملیاتی را افزایش می‌دهد که محصول قوانین جدید است.

    1. اندازه‌گیری و گزارش‌دهی سرمایه فکری موجب می‌شود که برخی از اطلاعات حساس رقابتی که قبلاً فاش نشده بود در قلمرو عمومی افشا شود که ممکن است به ضرر سازمان تمام شود.

    1. ارزش گذاری سرمایه فکری برخلاف دارایی­ های مشهود، خیلی ذهنی است یک نمونه کوچک از این موضوع اندازه‌گیری مهارت­ های فنی شرکت­های با تکنولوژی پیشرفته و بالا است.

    1. استانداردهای اندازه‌گیری و گزارش‌دهی هنوز در مراحل ابتدایی خود بسر می‌برند و مبهم و ساختار نیافته هستند(سیتارامان و دیگران، ۲۰۰۲)[۱۰۵]۱

    1. با افزایش پیچیدگی طبقه‌بندی سرمایه فکری، عملیات حسابداری سنتی نمی‌تواند برای شناسایی و اندازه‌گیری دارایی­ های نامشهود جدید در سازمان، بویژه در سازمان­هایی که مبتنی بر دانش هستند، کاری انجام دهد(پتی و دیگران، ۲۰۰۰).

    1. مطالعه و اندازه‌گیری سرمایه فکری بیشتر به عنوان یک هنر توصیف می‌شود تا یک علم و دربرگیرنده عوامل روانی و خلاقیت و شامل ترکیبی از مطالعات رفتاری است.(لیم و همکاران،۲۰۰۴)

    1. بیشتر تحقیقات انجام شده در زمینه سرمایه فکری، پیمایشی و مطالعه موردی بوده است و برای درک بهتر از روش­های اندازه‌گیری سرمایه فکری باید از سایر روش­های تحقیق نیز استفاده کرد. استفاده از رویکرد اقدام پژوهشی و رویکردهای چند روشی و متعدد در این زمینه بسیار مفید است.

    1. اما یکی از مهمترین مشکلات در زمینه اندازه‌گیری سرمایه فکری به روش­ها و سیستم‌های ناکارآمد و ناکارای حسابداری و پارادایم حسابداری سنتی مربوط می‌شود.

  1. تسلط به موضوع و بحث سرمایه فکری و اندازه‌گیری سرمایه فکری مستلزم وجود افرادی است که در زمینه استراتژی، مدیریت دانش، منابع انسانی و جامعه‌شناسی و سایر علوم انسانی تخصص داشته باشند که این موضوع در جهانی که به تخصص‌گرایی در یک زمینه خاص توجه دارد متناقض است.

۲-۲-۶) مدل­ها و روش­های اندازه گیری سرمایه فکری

مدیریت سرمایه فکری نیازمند به کارگیری متدها و روش­هایی است که بتواند بر اساس شاخص­ های بیان شده، سهم مدیریت دانش را در تحقق استراتژی و برنامه مدیریت دانش ارزیابی نماید(روس، ۲۰۰۴) در ادبیات سرمایه فکری، مدل­های مختلفی برای اندازه ­گیری سرمایه فکری پیشنهاد شده است. برخی از آن ها مدل های خاصی هستند که در یک شرکت خاص طراحی و اجرا ‌شده‌اند. برخی دیگر صرفاً مدل­های نظری هستند که بیشتر آن ها به عنوان یک مدل اندازه ­گیری سرمایه فکری پذیرفته شده و معتبر مطرح نیستند(استوارت و همکاران، ۱۹۹۷) به عبارت دیگر، هیچ یک از این مدل‌ها به طور نظام مند برای اندازه ­گیری سرمایه فکری در سطح ملی و بین‌المللی به کار برده نمی­شوند. در محیط تجاری کنونی اندازه ­گیری ارزش سازمانی با بهره گرفتن از روش­های سنتی با ارزش اقتصادی امروز آن ها نامربوط ‌می‌باشد. روش­های سنتی، ارزش نهفته در مهارت، تجربه، قابلیت ­های یادگیری افراد و همچنین ارزش موجود در شبکه ارتباطات میان افراد و سازمان­ها را نادیده ‌می‌گیرد.

تلاش­ های زیادی جهت تشریح تفاوت میان ارزش بازاری شرکت­ها انجام گرفته است. مشهورترین این روش­ها، روش ترازنامه نامرئی، کنترل دارایی­ های ناملموس و کارت امتیازی متوازن ‌می‌باشد. روش ارزش افزوده اقتصادی، روش شاخص سرمایه فکری، روش کارگزار تکنولوژی، روش نرخ بازده دارایی­ ها، روش تشکیل سرمایه بازار، روش سرمایه فکری مستقیم، روش جهت­یابی تجاری اسکاندیا، روش­های مالی و مدل مدیریت سرمایه فکری، VAIC، روش جویا و روش کیوتوبین که در زیر به تحلیل ویژگی­های هر یک از این روش­ها خواهیم پرداخت.(رادو و للیارت[۱۰۶]۱، ۲۰۰۲)

به طور کلی مدل­های سنجش سرمایه فکری را ‌می‌توان در دو گروه طبقه ­بندی کرد(تان و دیگران، ۲۰۰۷)[۱۰۷]۲

الف– مدل­هایی که سرمایه فکری را به صورت غیر پولی ارزیابی ‌می‌کنند.

ب– مدل­هایی که سرمایه فکری را به صورت پولی و مالی ارزیابی ‌می‌کنند.

۲-۲-۶-۱) مدل­های سنجش غیرمالی سرمایه فکری

۱- ترازنامه نامرئی (ناملموس): این روش به منظور نشان دادن دارایی­ های شرکت­های مبتنی بر دانش طراحی شده است. این روش در واقع توسعه­ای در حسابداری منابع انسانی به شمار می ­آید. در این نگرش، سرمایه فکری شرکت به دو دسته سرمایه فردی و سرمایه ساختاری تقسیم می شود. شاخص اصلی سرمایه فردی همان شایستگی­های حرفه­ای کارکنان کلیدی که استراتژی یک شرکت را تشریح ‌می‌کنند، ‌می‌باشد. سرمایه ساختاری نیز شامل مزیت رقابتی یک شرکت و توانایی‌های کارکنان آن مانند شهرت، تجربه و روش­های خاص تولیدی ‌می‌باشد. این مدل، مبتنی بر معیارهای کیفی است و توانایی ارزیابی کمی ارزش سرمایه فکری را ندارد.(آنل، ۱۹۸۹)[۱۰۸]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...