1. باشد.
    1. تمام متغیرهای کمکی، مقدار صفر داشته باشد

۲-۵-۲-۷ مدل مضربی BCC ستاده محور
مدل مضربی BCC ستاده محور به صورت مدل ۲-۸ می باشد.
مدل ۲-۸ ) مدل مضربی BCC ستاده محور

۲-۵-۲-۸ مدل پوششی BCC ستاده محور
اگر متغیر متناظر با محدودیت اول مساله اولیه ( مدل ۲-۸) با و متغیرهای متناظر با سایر محدودیت ها با نمایش داده شود، مدل پوششی زیر حاصل خواهد شد.(مدل ۲-۹)
مدل ۲-۹) مدل مدل پوششی BCC ستاده محور

۲-۵-۳رتبه بندی واحدهای کارا
تحلیل پوششی داده ها واحدهای تحت بررسی را به دو گروه کارا و ناکارا تقسیم می کند. واحدهای کارا واحدهایی هستند که امتیاز کارایی آنها برابر یک است.
واحدهای غیرکارا با کسب امتیاز کارایی قابل رتبه بندی هستند اما واحدهای کارا با بهره گرفتن از مدل های کلاسیک تحلیل پوششی داده ها قابل رتبه بندی نیستند. روش های زیر به منظور رتبه بندی این واحدها ارائه شده اند.
الف) روش اندرسون – پیترسون
در سال ۱۹۹۳، اندرسون – پیترسون روشی را برای رتبه بندی واحدهای کارا پیشنهاد کردند که تعیین کراترین واحد را میسر می سازد. با این روش امتیاز واحدهای کارا می تواند از یک بیشتر شود. به این ترتیب واحدهای کارا نیز مانند واحدهای غیر کارا رتبه بندی می شوند. رتبه بندی واحدهای کارا به صورت زیر انجام می گیرد.

قدم ۱ مدل مضربی ( یا پوششی) CCR را برای واحدهای تحت بررسی حل کنید تا واحدهای کارا و غیر کارا در صورتی که واحد تحت ارزیابی واحد K باشد مدل مضربی و پششی آن، همانطور که قبلا گفته شد نمایش داده میشود.
دقت کنید که در مدل BCC محدودیت به مجموعه محدودیت های فوق اضافه می شود.
قدم ۲٫ فقط واحدهای کارایی را در نظر بگیرید که امتیاز آنها در قدم اول معادل یک شده است و از مجموعه محدودیت قدم اول، محدودیت مربوط به آن واحد را از مدل مضربی یا متغییر متناظر به این محدودیت را از مدل پوششی حذف و دوباره مدل را حل کنید.
از آنجا که در قدم ۲ محدودیت مربوط به واحد تحت بررسی که حد بالای آن عدد ۱ است، حذف می شود مقدار کارایی می تواند بیش از ۱ شود. به این ترتیب، واحدهای کارا با امتیازهایی بالاتر از یک رتبه بندی می شوند ( مهرگان ،۱۳۸۳ (
ب) روش کارایی متقاطع
یکی دیگر از روش های رتبه بندی کارا استفاده از مدل متقاطع است که توان بالایی در تفکیک پذیری واحدهای کارا دارد. همانطور که قبلا گفته شد، کارایی در تحلیل پوششی داده ها با نسبت مجموع موزون ستاده ها بر مجموع موزون نهاده ها محاسبه می شود. انتخاب مفدار وزن ها در مدل برنامه ریزی خطی DEA به گونه ای است که واحد تحت بررسی می تواند اندازه کارایی خود را نسبت به سایر واحدها به حداکثر برساند.سنجش کارایی هر واحد با بهترین مجموعه وزن هایی که توسط مدل محاسبه می شود کارایی ساده نامیده می شود.
کارایی ساده محاسبه شده برای واحد K ، EKK، براساس وزن های محاسبه شده و مطابق خواسته مدل واحد K به حداکثر می رسد و اگر کارایی واحد دیگری مانند j با وزن های انتخابی Kام (مطابق مدل Kام) محاسبه شود با EKJ نشان داده می شود و کارایی متقاطع نام می گیرد. کارایی متقاطع ارزیابی همپایه نیز نامیده می شود. خلاصه این که برای تمامی واحدها امکان محاسبه کارایی ساده و متقاطع وجود دارد که حاصل عملیات ارائه دهنده ماتریس کارایی متقاطع است.(مهرگان، ۱۳۸۳ (
۲-۶ مدل ترکیبی DEA-BSC
DEA ازخانوادهای ازمدل ها با مفروضات گوناگونی در مورد روابط ورودی-خروجی تشکیل شده است. که توسط DMU ها تحت ملاحظاتی به نمایش گذاشته می شوند.
( ,۲۰۰۶ Eilat et al). کاربرد DEA در ارزیابی نتایج BSC می تواند یک راه حل خوب برای اجرای BSC باشد، به طوریکه بیان می کند که DEA برای محاسبه بهترین عملکرد شاخص های BSC مناسب است. مرز کارایی محاسبه شده توسط DEA، می تواند برای محاسبه کارایی واحدهای تصمیم گیرنده استفاده شود. استدلال شده است که DEA می تواند تعیین کند که چطور شاخص های BSC بطور عینی تعیین شود (۲۰۰۹ , Najafi et al).
در تکنیک ترکیبی DEA-BSC از BSC به عنوان ابزاری برای طراحی شاخص های ارزیابی عملکرد و از DEA به عنوان ابزاری برای ارزیابی عملکرد استفاده می شود. ارتباط این دو تکنیک در شکل ۲-۳ نشان داده شده است.
همانطور که در شکل، مشخص شده است، مراحل شاخص سازی و ارزیابی عملکرد با بهره گرفتن از دو تکنیک BSC و DEA به شرح زری می باشد ( علیرضایی و همکاران، ۱۳۸۴)

    1. شناسایی سازمان در این مرحله، اهداف و استراتژی های سازمان مورد نظر شناسایی شده و با بهره گرفتن از تکنیک BSC، شاخص هایی در هر دیدگاه طراحی می شود. شاخص ها به طور متوازن و با دیدگاه های مختلف ایجاد می شوند.
    1. ارزیابی عملکرد شاخص های طراحی شده توسط BSC، در دو گروه نهاده یا ستاده ( و یا هر دو) طبقه بندی می شوند و با بهره گرفتن از DEA، در ارزیابی افقی ( در طول دوره های زمانی) و یا ارزیابی عمودی ( در مقایسه با واحدهای مشابه در یک دوره زمانی) استفاده می شوند.
    1. طراحی مسیر اصلاح و بهبود توسط DEA، مسیر اصلاح و بهبود برای هر شاخص مشخص می شود. مسیر اصلاح و بهبود برای شاخص های نهاده در جهت کاهش و برای شاخص های ستاده در جهت افزایش است.
    1. تعیین اهداف شاخص ها برای دوره بعد اهدافی که توسط DEA تعیین شده اند، به عنوان اهداف شاخص ها برای دوره بعدی اجرای BSC مد نظر قرار می گیرند.

ملاحظه می شود که بااین روش، در هربار اجرای BSC ( یعنی در هر دوره زمانی که داده های سازمان وارد سیستم BSC می شود و نتایج ارائه می شود) سازمان با تکنیک DEA ارزیابی می شود و اهداف شاخص ها برای دوره بعد مشخص می شوند. در صورت دستیابی به اهداف تعیین شده، سازمان به شرایط مطلوب و مورد انتظار کارایی می رسد.

شکل ۲-۳ ارتباط BSC و DEA در مدل ترکیبی ( علیرضایی وهمکاران، ۱۳۸۴)
۲-۷ بانکداری الکترونیک
مفهوم بانکداری الکترونیک از دید مشتریان، که با نام های بانکداری اینترنتی، بانکداری مجازی و بانکداری برخط نیز شناخته می شود، عبارت است از به کارگیری فناوری داده ها و ارتباطات در بانک ها به منظور فراهم کردن امکاناتی که مشتریان با بهره گرفتن از آن ها بتوانند بدون نیاز به حضور فیزیکی در شعبه، عملیات بانکی مورد نظر خود را از قبیل دسترسی به داده ها حساب ها، انجام تراکنش ها مالی، سپرده گذاری ریا، پرداخت صورتحساب و غیره در تمامی روزهای سال و در هر ساعت از شبانه روز انجام دهند. لیکن در اصل، بانکداری الکترونیک دامنه گسترده تری را شامل می شود و عبارت است از استفاده از فناوری های پیشرفته نرم افزاری و سخت افزاری مبتنی بر شبکه و مخابرات به منظور تسهیل انجام عملیات بانکی. الگوهای رایج بانکداری الکترونیک عبارت اند از بانک های الکترونیکی و شعبه های مجازی. منظور از بانک الکترونیکی، سازمانی است که هیچ شعبه فیزیکی ندارد و خدمات خود را تنها از طریق شبکه اینترنت و با سایر شبکه های توزیع ارائه می دهد. از سوی دیگر، شعبه های مجازی زمانی پدید می آیند که بانک ها علاوه بر ارائه خدمات خود به روش های سنتی پیشین، اقدام به ارائه خدمات به مشتریان، به صورت الکترونیکی و در قالب شعبه های مجازی می کنند.
ما امروزه در دوران بحران اقتصادی به سر می بریم، دورانی که بسیاری از کسب و کارها را تحت تاثیر خود قرار داده است. در این آشفتگی اقتصادی، کاهش هزینه ها به هر نحو ممکن، دغدغه اصلی اکثریت شرکت هاست تا بتوانند با غلبه بر رکود اقتصادی، به بقای خود ادامه دهند. در این میان بسیاری از سازمان ها با واکنش سریع، از هزینه های خود کاسته و برای سود آور نشان دادن شرکت خود، تلاش می کنند. لیکن در واقع، اکثر آن ها با انجام غیراصولی این کار، تنها منافع کوتاه مدت خود را حفظ می کنند و کمتر به ثبات بلند مدت می اندیشند.
در نتیجه، اهمیت صرفه جویی در هزینه ها بسیار پیش از گذشته مطرح است و عملا این مقوله تبدیل به یکی از عوامل کلیدی موفقیت سازمان هایی شده است که قصد دارند در اقتصاد کنونی با رشدی کم و آهسته، دارای مزیت رقابتی باشند. اما برای دستیابی به این هدف، سازمان ها باید برنامه کاهشی خود را تغییر داده و به برنامه ای با ثبات تبدیل کنند.
طی تحقیقی مستقل که توسط Colbert در سال ۲۰۱۱ صورت گرفت، مشخص شد

    • اغلب موارد کاهش هزینه اتفاق افتاده در زمان رکود ( به طور میانگین ۹۳ درصد آنها) دوام نخواهد داشت.
    • به محض اینکه شرکت ها دوباره به رشد و توسعه روی می آورند، نه تنها کاهش هزینه متوقف می شود، بلکه هزینه ها شروع به افزایش می کنند.
    • اکثر مدیران اجرایی معتقدند پس از مدتی افزاش چشمگیری در هزینه ها به صورت مختلف از جمله هزینه تامین سرمایه، افزایش حقوق و تامین سرمایه انسانی پدید خواهد آمد.
  • حدود ۴۵ درصد از افراد پذیرفتند که سازمان ایشان از اجزای تشکیل دهنده هزینه ها به درستی اطلاع نداشته و در نتیجه تصمیمات مناسبی برای صرفه جویی هزینه اتخاذ نکرده است.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...