بی‌تردید این الزام و اجبار، اعتبار و ارزش خود را از جایی یافته است. برخی از اندیشمندان معتقدند عقل و مدرکات آن سرچشمه این الزامات می‌باشند و بر این باورند که مفاهیم اخلاقی از خصوصیت ویژه‌ای در نهاد گزاره‌های اخلاقی حکایت می‌کنند که عقل آن را دریافته، به الزام آن حکم می‌کند. برای نمونه، شیخ ندیم الجسر، اندیشمند مصری، در کتاب خود می‌نویسد: از بدیهیات است که الزام به کمک عقل در محیط اخلاق وارد می‌شود. عقل استوانه الزام و نخستین راه آن است. خداوند در قرآن به‌روشنی بیان کرده که انسان را آفریده است تا او را عبادت کند و مورد آزمون قرار دهد. اجباری در دین نیست و اوامر و نواهی را در جهت راهنمایی انسان بیان کرده است. ازاین‌رو اکتفای عقل به درستی قضایای عقلی و مبادی و احکام، نخستین نوع از انواع الزام است (ندیم الجسر، ۲۰۰۴: ۱۰۲).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در نقد این نظریه باید گفت عقل به‌تنهایی قادر بر ایجاد الزام در امور اخلاقی نیست و نیازمند شرع و وحی الهی می‌باشد؛ چراکه وحی از‌سویی عقل را تأیید کرده و از سوی دیگر، آن را در بستری از رهنمودهای ارزشی قرار داده است تا در احکام خویش چشم‌بسته مغلوب هوای نفس نباشد. امام زین العابدین (ع) در این زمینه می‌فرمایند: «إ‌ِنَّ دِینَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یُصَابُ‏ بالْعُقُول‌ِ‏ النَّاقِصَهِ وَ الْآرَاءِ الْبَاطِلَهِ وَ الْمَقَاییس‌ِ الْفَاسِدَه؛ (مجلسی، بی تا، ج۲: ۳۰۲)؛ نمی‌توان با عقل‌های ناقص و نظرهای باطل و قیاس‌های فاسد به دین خدا رسید.
از طرفی دیگر، خداوند در ضمیر آدمی نیرویی به‌نام «وجدان» آفریده که تمامی تکالیف آدمی را از درون به وی می‌نمایاند. علامه طباطبایی در تفسیر آیه شریفه «وَ جَعَلْناهُمْ أ‌َئِمَّهً یَهْدُونَ بأ‌َمْر‌ِنا وَ أ‌َوْحَیْنا إ‌ِلَیْهمْ فِعْلَ الْخَیْرات» (انبیا، ۲۱/ ۷۳) می‌نویسد: خداوند نفرموده است «وَ أوحینا إلیهم أن افعلوا الخیرات» در این صورت تکلیف به فعل خیر، تکلیف تشریعی خواهد بود؛ بلکه فرموده است «وَ أ‌َوْحَیْنا إ‌ِلَیْهمْ فِعْلَ الْخَیْرات» بدین معنا که انجام خیر را به قلب مردمان الهام کرده‌ایم تا ایشان در آنجا از قلب خود دستور گیرند (طباطبایی، ۱۴۱۷، ج۱۴: ۳۰۵).
به‌نظر می‌رسد نمی‌توان وجدان را به‌صورت منبع و سرچشمه‌ای مستقل در نظر گرفت؛ مگر آنکه تنها قلمرو آن را محدود به خلقیات طبیعی و ذاتی بدانیم؛ چراکه امام صادق (ع) در تقسیم‌بندی اخلاق به طبیعی و اکتسابی می‌فرمایند: «اخلاق، ارمغان خداوند به آفریدگانش است، برخی از مردم اخلاقشان ذاتی است و برخی اکتسابی. » روای از امام پرسید کدام بهتر است؟ حضرت فرمود: «اکتسابی؛ زیرا دارنده اخلاق ذاتی ناگزیر است و رفتاری که از او ناگزیر است و رفتاری که از او ظاهر می‌گردد، ناخواسته است و غیر از آن نمی‌تواند باشد؛ اما دارنده اخلاق اکتسابی خود را برای فرمان‌داری وادار می‌کند. بنابراین دومی دارای فضیلت بیشتری است» (کلینی، ۱۳۸۸، ج ۲: ۱۰۱).
در همین راستا، بیشتر اندیشمندان معتقدند سرچشمه الزامات اخلاقی، اوامر الهی است که از طریق وحی به بشریت منتقل شده است و در زمان حاضر، دین مبین اسلام و قرآن کریم به‌عنوان یک دین جامع و کامل، بیانگر این الزامات می‌باشد. قوانین دین اسلام از اراده لایزال الهی ناشی می‌شود و خداوند نیز خالق انسان و طبیعت و آگاه از تمام نیازهای بشر است. لذا تنها احکام نورانی این دین می‌تواند منطبق با عقل، وجدان و نیازهای فردی و اجتماعی انسان باشد.
معادل معنایی مفهوم اخلاق در قرآن کریم، واژه «حکمت» است‌ که‌ در دوره پیش‌ از اسلام نیز نزد اعراب شبه‌جزیره‌ به‌ مفهوم‌ «خِرد اخلاقی» کاربرد داشته و قرآن‌ کریم‌ نیز همان‌ معنا را حفظ کرده‌ و با نگرشی‌ ستایش‌آمیز از آن‌ یاد کرده است: «فَقَدْ آتَیْنا آلَ إ‌ِبْراهیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَه» (نساء، ۴/ ۵۴) و «وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَه. » (لقمان، ۳۱/ ۱۲). در قرآن‌ کریم‌ هنگام‌ سخن‌ گفتن‌ از آنچه‌ خداوند به‌ پیامبران‌ خود عطا کرده‌، بارها «حکمت‌» در عرض‌ «کتاب‌» آمده و در تبیین‌ اهداف‌ رسالت‌ نیز همواره‌ تعلیم‌ حکمت‌ در کنار آموختن‌ کتاب‌ جای‌ گرفته‌ است: «وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَه. » (بقره، ۲/ ۱۲۹).
همچنین‌ واژه «تزکیه»‌ که‌ به‌‌معنای‌ پاک‌ کردن‌ نفس‌ از رذایل‌ و آراستن‌ آن‌ به‌ فضائل‌ اخلاقی‌ است‌، در آیاتی‌ از قرآن‌ کریم‌ در کنار تعلیم‌ کتاب‌ و حکمت‌، از اهداف‌ رسالت‌ پیامبر اکرم| شمرده‌ شده‌ و جز در یک‌ آیه‌ (بقره، ۲/ ۱۲۹) همواره‌ تزکیه‌ بر تعلیم‌ مقدم‌ شده‌ است‌ (ر.ک: بقره، ۲/ ۱۵۱؛ آل‌‌عمران، ۳/ ۱۶۴؛ جمعه، ۶۲/ ۲). بر‌این اساس می‌توان گفت آراستن‌ مردم‌ به‌ اخلاقی‌ شایسته‌، از‌جمله‌ اهداف‌ اصلی‌ در تعالیم‌ قرآنی‌ و رسالت‌ پیامبر اکرم‌ (ص) بوده‌ است‌.
در نهایت باید گفت نظام‌ اخلاقی‌ قرآن‌ کریم، نظامی‌ دینی‌ است‌ و پایه دستورهای‌ آن‌، رابطه انسان‌ با خداوند است. انسان‌ هدایت‌ نخستین‌ را از خداوند دریافت‌ داشته‌ است‌ و این‌ توانایی‌ را دارد که‌ با الهام از هدایت‌ الهی‌، راه‌ راستی‌ را پیش‌ گیرد یا در راه‌ بی‌فرجام گام‌ گذارد (انسان، ۷۶/ ۶ ؛ شمس، ۹۱‌/ ۱). قرآن‌ کریم‌ بارها اطاعت‌ از رسول‌ خدا را در کنار اطاعت‌ از خداوند قرار داده (آل‌‌عمران، ۳/ ۱۲). و در آیه‌ای‌ به‌ صراحت‌ چنین‌ آمده‌ است‌ که‌ آنچه‌ را رسول‌ آورده‌، برگیرید و آنچه‌ را از آن‌ نهی‌ کرده‌، واگذارید (حشر، ۵۹/ ۹) و رسول‌ اکرم (ص) را برای‌ مؤمنان‌ اسوه‌ای‌ نیک‌ معرفی ‌کرده ‌است‌ (احزاب، ۳۳/ ۳۱). بدین‌‌ترتیب‌ نه‌‌تنها دستورهای‌ گفتاری‌، کردار پیامبر (ص) نیز برای‌ مسلمانان‌ نمونه‌ای‌ اخلاقی‌ معرفی‌ شده‌ است‌.
حضرت رسول ختمی مرتبت (ص) بر سبیل استواء، مظهر همه صفات الهی است؛ در حالی که سایر موجودات تنها برای برخی از صفات حق تبارک و تعالی می­توانند مظهریّت داشته باشند؛ بدین معنا که وجود آن حضرت در تمام اقالیم هستی، همانند خط استواء است. به همین جهت وقتی نور حق از آسمان حقیقت می­درخشد و از استوای آسمان دنیا به وجود حضرت ختمی مرتبت (ص) واصل می­گردد. پیکر مقدس او بر خلاف سایر اجسام سایه از خود ظاهر نمی­سازد و از اینجا می­توان به معنی دیگری دست یافت که گفته شده است: پیغمبر گرامی (ص) پشت سر خود را همان­گونه می­دید که پیش روی خود را مشاهده می­نمود (ابراهیمی دینانی: ۱۱۳-۱۱۴). برخورداری از اخلاق انسانی، باعث تعالی شخصیت معنوی انسان گشته و نه تنها در همین دنیا، بلکه در آخرت نیز مایه سعادت انسان می باشد. در غیر این صورت، وی حیوان خطرناکی است که با بهره گرفتن از هوش سرشار و تمام استعدادهایش، در راهی غیر از آنچه که خداوند برای او در نظر گرفته حرکت می کند، و مایه ویرانی همه چیز می گردد، تاجایی که تبدیل به بدترین جنبندگان شده (انفال، ۸/ ۲۲و۵۵). و در گمراهی همچون چهارپایان، بلکه گمراه تر از آنها می شود (اعراف، ۷/ ۱۷۹؛ فرقان، ۲۵/ ۴۴). وجود پیامبر اکرم (ص) -به عنوان عالی ترین موهبتی که خداوند به بشریت ارزانی داشته-، نمونه کامل اخلاق است تاجایی که این عالی ترین مخلوق، در کلام خالق این­چنین توصیف شده است: «وَإِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ. » (قلم، ۶۸/ ۴) و انگیزه بعثت ایشان به عنوان آخرین رسول الهی، اتمام مکارم اخلاق است: «إنّما بُعِثتُ لاتَمِّمَ مَکارِمَ الاخلاق» (صدر الدین شیرازی، ۱۳۸۳، ج۱: ۴۲۰). یعنی آن حضرت در صراط توحید برانگیخته شده تا در کنار اقامه قسط و عدل، معنویت انسان ها را در پرتو اخلاق تخلق بخشد (مصطفوی، ۱۳۸۵: ۱۷ـ۱۸). سفارش ائمه (ع) به کسب مکارم اخلاق خود دلیلی بر اهمیت آن است. امام علی (ع) به کمیل می فرماید: «یا کمیل مر اهلک ان یروحوا فی کسب المکارم» (نهج البلاغه، حکمت ۲۵۷)؛ ای کمیل خانواده ات را فرمان ده که روزها در پی تحصیل صفات پسندیده باشند.
کسب فضایل که گامی در جهت تأسی به الگوهای راستین بشری و همانندی با پیامبران الهی است، لطف عظیمی از ناحیه پروردگار است و باید آن را از خداوند متعال درخواست کرد. امام صادق (ع) می فرماید: «ان الله عزوجل خص رسله بمکارم الاخلاق فامتحنوا انفسکم فان کانت فیکم فاحمدوا الله واعلموا ان ذلک من خیر و الا تکن فیکم فاسألوا الله و ارغبوا الیه فیها» (مجلسی، بی تا، ج۶۷: ۳۷۱)؛ خداوند متعال رسولان خویش را به مکارم اخلاق مخصوص گردانید، پس شما نیز خود را مورد آزمایش قرار دهید و با انبیاء مقایسه کنید، اگر صفات حمیده را در خود یافتید، خداوند متعال را سپاس گویید و بدانید که برای شما پسندیده است و در غیر این صورت از خداوند طلب توفیق کنید و از خود میل و رغبت نشان دهید که به مکارم اخلاق برسید.
۳-۱-۳-۱- معیار گزاره‌های اخلاقی در قرآن کریم
در باب معیار فعل اخلاقی، آرای گوناگونی وجود دارد. برخی می‌گویند معیار فعل اخلاقی ‏این است که در آن غیر هدف باشد، نه خود انسان؛ یعنی هر فعلی که ناشی از غریزه باشد، غیر‌‏اخلاقی است و هر فعلی که ناشی از عاطفه باشد، اخلاقی است. ‏ لذا به‌طورکلی می‌توان موارد ذیل را به‌عنوان ملاک‌ها و معیارهای گزاره‌های اخلاقی بر‌‏شمرد که بر مبنای نظام اخلاق قرآن استخراج شده‌اند:

    1. متکی بر وحی

هر نظام اخلاقی که بخواهد راهنمای سعادت و هدایت بندگان الهی به‌سوی بهشت و حقیقت باشد، لازم است افعال اخلاقی آن متکی بر وحی باشد. این ویژگی باعث می‏شود ‏راهنمایی‏های اخلاقی آن مصون از خطا بوده، در طول زمان نیز تغییر پیدا نکنند. ‏ با ‌توجه به این دیدگاه، اگر آمر و ناهیِ احکام اخلاقی، خداوند باشد، خدایی که ‏آفریننده انسان است و همه ابعاد وجود او و چگونگی رابطه او با همه هستی را می‏شناسد، در این‌صورت اطمینان خواهیم داشت که عمل به دستورات او ثمربخش و محقق‌کننده کمال انسان است(مطهری، ۱۳۷۷: ۲: ۱۹۱).

    1. متکی بر فطرت

پیروی از هر حکم اخلاقی نیازمند انگیزه‌ای درونی است. انسان زمانی برای انجام عملی برانگیخته می‏شود که به طریقی بر درستی آن واقف شود. راه وقوف بر درستی افعال اخلاقی نیز یافتن آن در فطرت انسان است. به عبارت دیگر، همان‌گونه که حکم انجام افعال اخلاقی از منبع وحی صادر می‌شود و هیچ تردیدی در خصوص آگاهی و خیرخواهی خداوند در دل مؤمنان وجود ندارد، در خصوص وجدان فطری آن فعل اخلاقی و متکی بر طبیعت بشری انسان نیز چنین آگاهی‌ای باید برای انسان وجود داشته باشد (همان).

    1. مبتنی بر غایت و هدفی سعادت‌بخش

اخلاق دینی از طریق جهان‌بینی دینی در جان انسان مؤمن تحکیم می‏شود. در جهان‌بینی ‏دینی، همه عالم هدف‌دار آفریده شده و به‌سوی غایتی حکیمانه در حرکت است و انسان مؤمن ‏با انجام وظایف اخلاقی خویش، خود را با نظام هستی هماهنگ می‏کند و به‌سوی سرانجامی ‏خوشایند و مطمئن رهسپار می‏شود (همان).

    1. مبتنی بر حسن و قبح ذاتی

انسان مؤمن با اعتقاد به وجود خداوند و باور به اینکه افعال اخلاقی الهی دارای حسن و قبح ذاتی می‌باشند و تعهد به آنها نه‌تنها یک امر دینی، که یک امر ‏عقلایی و فطری است، نسبت به انجام افعال اخلاقی انگیزه بیشتری پیدا می‏کند. این خود ضامن اجرایی قوی و همیشگی برای اجرای احکام و افعال اخلاقی است (همان).

    1. توجه به همه ابعاد وجودی انسان

افعال اخلاقی اسلامی همه عرصه‏های حیات اجتماعی و فردی انسان را در‌بر می‏گیرد و به همه ابعاد وجودی انسان توجه دارد و تمامی روابط انسانی را تحت پوشش هدایت اخلاقی خود ‏قرار می‏دهد (همان).

    1. قابلیت اجرا برای انسان

از دیگر معیارهای افعال اخلاقی این است که انجام آنها از سوی انسان‌ها ممکن و ‏مقدور باشد. به عبارت دیگر، تکالیف اخلاقی اسلامی زمانی اثربخش خواهند بود که ‏قابلیت اجرا داشته باشند و برای عموم مردم جامعه اسلامی طاقت‌فرسا نباشند (همان).

    1. قابلیت تطبیق با مقتضیات زمانی و مکانی

یکی دیگر از ملاک‌های افعال اخلاقی این است که قابلیت تطبیق با شرایط زمانی و مکانی ‏مختلف را دارا باشند. این ملاک از‌جمله برجسته‏ترین ملاک‌های اخلاقی است؛ زیرا یک نظام ‏اخلاقی در‌صورتی پاینده و برقرار می‏ماند که بتواند به نیازهای اخلاقی انسان در شرایط مختلف زمانی و ‏مکانی بهترین پاسخ را ارائه دهد. ‏
نیازهای انسان در عین ثباتی که در همه زمان‏ها و مکان‏ها دارند، همراه با شرایط و ‏ویژگی‏های هر عصر و هر مکان، مصادیق و مظاهر گوناگونی می‏یابند. افعال اخلاقی به‌جهت آنکه ‏معطوف به نیازهای اخلاقی انسانی است، جنبه ثابت و پاینده‏ای را در خود دارد و چون در طی ‏زمانی طولانی با اوامر معصومین با شرایط متفاوت اجتماعی و تاریخی تطبیق شده‌اند، وجه انعطاف‌پذیر ظواهر و مظاهر آن نیز شناسایی شده است. بنابراین بی‌‏آنکه به ورطه نسبیّت مبتلا شود، می‌تواند پاسخ‌گوی انسان در همه زمان‏ها و جوامع باشد (همان).
۳-۱-۴- اخلاق در عهد عتیق
اخلاق یهودی همزمان با پیدایش کتاب مقدس عبری (Hebrew Bible) شکل گرفته است. دستورات و احکام شریعت آیین یهود، داستان‌های حِکمی و تعالیم پیامبران سرچشمه‌های اصلی اخلاق یهود در کتاب مقدس هستند. البته اخلاق یهود تنها منحصر به آموزه‌های کتاب مقدس نیست؛ بلکه دارای ابعاد و دوران‌های دیگری همچون اخلاق حاخامی، قرون وسطایی و معاصر نیز هست(کلنر، ۱۳۸۲: ۲۳۹-۲۴۸). مشهورترین اثر حاخامی که به نوبه‌ خود سرشار از تعالیم اخلاقی است، رساله غیر فقهی میشنایی به نام اَووُت (Avot) (به معنای اجداد یا پدران) ‌است. از این رساله با نام رساله آباء نیز یاد می‌شود. در ادبیات قرون وسطایی یهود، اخلاق متأثر از فلسفه و اخلاق یونانی است (Mittleman, 2012, p 15). ابن‌میمون تلاش کرد قراءتی یهودی از اخلاق ارسطوئی ارائه دهد. آثار او چنان مؤثر و فراگیر بود که توماس آکویناس، الهی‌دان معروف مسیحی را نیز تحت تأثیر خود گذاشت (Green, 2005, p 19). در دوران معاصر همگام با سایر مکاتب اخلاقی، اخلاق یهود نیز دچار تحول و توسعه اساسی گردید و شاخه‌ها و موضوعات جدید نیز به آن راه یافت.
همان‌گونه که گفته شد، سنت اخلاقی یهود از چهار دوره متمایز و با محتوایی متفاوت شکل گرفته است. این چهار دوره عبارتند از: دوره توراتی، دوره حاخامی، دوره قرون وسطایی و دوره جدید. هدف ما در این گفتار بررسی ویژگی‌های اخلاقی دوره توراتی و تعالیم اخلاقی عهد عتیق است؛ از این‌رو، در ابتدا ویژگی‌های این دوره بررسی می­ شود.
۳-۱-۴-۱- ویژگی‌های اخلاق عهد عتیق
کتاب مقدس عبری یا همان تورات، مهمترین منبع اخلاق یهودی است‌. فرمان‌های الهی که در ده‌فرمان آمده است هسته اولیه تعالیم اخلاق یهود را شکل می‌دهند. سپس تعالیم موعظه‌ای در سرتاسر کتاب مقدس به شرح و بسط این فرمان‌ها می‌پردازند. این مواعظ در سفر پیدایش، نوشته‌های تاریخی، کتاب‌های پیامبران و دیگر نوشته‌های حکیمانه یهود پخش گردیده است. در ادبیات اخلاق یهود گاه از اخلاق توراتی با عنوان دوره توراتی نام برده می‌شود که منظور از آن احتمالاَ دوره‌ای است که متن تورات شکل گرفته و به عنوان تنها منبع دینی یهودیان مطرح بوده است. زمان تقریبی آن از حدود قرن چهارم تا قرن اول پیش از میلاد است. مهمترین ویژگی‌های اخلاقی این دوره از این قرار است:

    1. متمایز نبودن تعالیم اخلاقی

در کتاب مقدس هیج مفهوم جامع و کاملی که مساوی با واژه اخلاق باشد وجود ندارد. واژه عبری «موسر» (Musar) در دوران اخیر به معنای اخلاق ترجمه شده است در حالی که این واژه در کتاب مقدس تنها به معنای نقش تربیتی پدر در خانواده یا رفتار مؤدبانه و همراه با فروتنی و نه اخلاق به معنای فراگیرش به کار می­رود (A. A, 1971, v6, p 931). درکتاب مقدس خواسته­ های اخلاقی بخش مهمی از دستورات خداوند به انسان محسوب می­ شود. ارتباط نزدیک دو قلمرو دین و اخلاق از ویژگی­های اصلی کتاب مقدس است. برخی از دانشمندان یهودی معتقدند که در کتاب مقدس عبری بخش مشخصی درباره رفتارهای شایسته در معنای آن چه ما امروزه به آن اخلاق می‌گوییم وجود دارد. در مقابل، بسیاری از دانشمندان بر این باورند که این کتاب، علی‌رغم رسالت اخلاقی‌اش در تربیت بنی‌اسراییل و با وجود آن که آموزه‌های اخلاقی فراوانی در‌ آن وجود دارد، هرگز به عنوان یک کتاب اخلاقی تعریف نمی‌شود. آموزه‌های اخلاقی این کتاب پراکنده و بی‌انسجام‌اند (Magid, 2005, p34).

    1. سادگی و خودداری از بیان مطالت پیچیده فلسفی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...