پژوهش های کارشناسی ارشد درباره رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و تفکر انتقادی با صلاحیت اجتماعی در … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
– تفکر انتقادی نمرهای که آزمودنی در پرسشنامه تفکر انتقادی کالیفرنیاکه در سال (۱۹۹۰) توسط فاسیون و فاسیون[۲۷] ساخته شد بدست میآورد.پرسشنامه تفکر انتقادی دارای دو فرم الف و ب است که هر کدام دارای ۳۴ ماده هستند.
– شایستگی و صلاحیت اجتماعی در این پژوهش عبارت است از نمره ای که هر یک از آزمودنیها در آزمون کفایت اجتماعی که توسط پرندین (۱۳۸۵)براساس مدل چهار بعدی فلنر[۲۸] (۱۹۹۰)ساخته و هنجار شده است کسب میکنند کفایت اجتماعی ۴۷ عبارتی است که شامل چهار عامل است که براساس بعضی از سوالات کفایت اجتماعی سنجیده میشود.
فصل دوم
پیشینه و ادبیات پژوهش
۲-۱- شخصیت
بدون شک یکی از مباحث اصلی و بنیادی علم روانشناسی ویژگیهای شخصیتی میباشد. همه آدمیان از حیث داشتن شخصیت (به معنی وسیع رواشناسی) با یکدیگر همانندند، یعنی هر کس شخصیتی دارد.ولی این شخصیت یا خویشتن در همه یکسان نیست، بلکه در هر کس به صورتی خاص میباشد که او را از دیگران متمایز میسازد.تفاوتهایی که افراد آدمیبا یکدیگر دارند به حدی است که نمی توان از میان آنان حتی دو نفر را پیدا کرد از هر لحاظ شبیه به هم باشند.هر انسان و رویدادی در نوع خود منحصر به فرد است.با وجود این بین بسیاری از رویدادهای زندگی آنها آن قدر شباهت وجود دارد که بتوان نکات مشترکی را در نظر گرفت و درست همین الگوهای رفتاری است که روانشناسان شخصیت در پی درک آنند.
آنویژگیکهمیتواند به ما کمک کند تا خود و دیگران را بهتر بشناسیم را اصطلاح شخصیت نامیده می شود شاید کمتر واژهای بتوان یافت که بهاندازه شخصیت برای همگان آشنا و در عین حال معنیدار، ولی تعریف آن بسیار پیچیده و بغرنج باشد، اولین اقداماتی که در زمینه شناخت ساختار شخصیت صورت میگیرد، بر محور اقداماتی میچرخد که در زمینه شناسایی و تشخیص خصوصیات همیشگی است و نشاندهنده رفتار او میباشد هنگامیکه این خصوصیات در موارد متعدد ابراز گردد، آنها را خصوصیت یا ویژگی مینامند . اصطلاح شخصیت مفهومیوسیع و گسترده دارد و نمی توان تعریف قاطعی از آن ارائه داد.هنگامیکه در زندگی روزانه کوشش میکنیم، تا شخصی را واقعا بشناسیم بیدرنگ با شمار زیادی از صفات و رفتارهای وی روبرو میشویم.در مطالعه شخصیت ناگزیر باید تعدادی از صفات را برگزینیم،چنین گزینشی به طور مسلم برای هر کس با دیگری متفاوت خواهد بود.
در ادامه به چند مورد از تعاریف شخصیت اشاره میپردازیم:
۱٫اصطلاح شخصیت در برابر کلمه personalize فرانسوی یا personality انگلیسی بکار رفته و این کلمات خود از لغت persona لاتین مشتق شده است.و آن به معنی نقابی است که بازیگران تئاتر یونان و روم قدیم به صورت خود میگذاشتند تا چهره دلخواه خود را بهتر نشان دهند.در روانشناسی و روانپزشکی نیز مفهوم شخصیت مجموعه ای تفکیک ناپذیر آن چنان خصایص بدنی و نفسانی است که شناخت دوستان نزدیک شخص یا به عبارت دیگر آن نقاب یا ماسکی است که فرد برای سازش با محیط که در حقیقت نوعی بازیگری در صحنه زندگی است به چهره خود نهاده است و در نهایت شخصیت مجموعه افکار ،هیجانات،و رفتارهایی است که شیوه ی انطباق ما با دنیا را نشان میدهد(محمدی،صادقی فیروز آبادی،۱۳۹۱).
۲٫شلدون ،پویا بودن شخصیت را در تعریف خود مطرح نموده و چنین عنوان می کند: ” به سازمان یافتگی جنبه های ادراکی، عاطفی، انگیزشی و بدنی فرد را شخصیت گویند.” (سیاسی، ۱۳۷۴).
۳٫کتل، از محتوای شخصیت خارج شده و جنبه های کاربردی شخصیت را در تعریف خود عنوان می کند ” شخصیت چیزی است که به ما اجازه میدهد پیش بینی کنیم که شخص در یک موقعیت معین چه خواهد کرد، یعنی چه عملی از او ناشی خواهد شد. ” (گروسیفرشی، ۱۳۸۳).
۴٫شخصیت به مجموعه ای از ویژگیهای جمسی و روانی و رفتاری گفته می شود که هر فرد را از دیگری متمایز می کند (اتکینسون[۲۹]، ۱۳۸۶).
۵٫تعریف دیگر شخصیت عبارت است از: مجموعه خصوصیات و صفات مشخصه فرد که او را از دیگران متمایز نموده و در امر انگیزش به کار و رفتارهای وی در سازمان اهمیت دارد. با مطالعه شخصیت افراد، خصوصیاتی که بر اساس آن، فردی دیگر متمایز میگردد، روشن می شود.در حقیقت، تعریف شخصیت از دیدگاه هر دانشمند یا هر مکتب و گروهی به نظریه و تئوری خاص آن بستگی دارد.البته میتوان بر اساس تعاریف فوق، تعریف نسبتا جامعی از شخصیت بدین صورت ارائه داد که:
شخصیت عبارت است از مجموعه ای سازمان یافته و متشکل از خصوصیات نسبتأ ثابت و پایدار که یک فرد را از افراد دیگر متمایز میسازد(شولتز، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۹).
۷٫اصطلاح شخصیت به معنای سبک یک فرد است بدون آنکه درباره آن کوچکترین قضاوت ارزشی داشته باشیم و از زشتی، زیبایی، بدی، خوبی، درستی و نادرستی آن صحبت به میان آوریم باید بگوییم هر فرد سبک خود یعنی شخصیت خاص خود را دارد که از او انسانی واحد و منحصر به فرد میسازد شاید بهتر باشد بگوییم: همانطور که انسانها از نظر خطوط چهره، تن صدا، لباس پوشیدن حرکت کردن و واکنش در مقابل محرکهای داخلی و خارجی دارند با یکدیگر تفاوت دارند از نظر سبک یعنی شخصیت نیز با یکدیگر تفاوت دارند بنابرین میتوان گفت که شخصیت شیوهی خاص بودن است (گنجی، ۱۳۸۶).
۸.تعریف ویژگی شخصیت از دیدگاه هر دانشمند یا مکتب یا گروهی
به بستگی دارد. لیکن تعریف نسبتأ جامع چنین است:شخصیت عبارت است از مجموعهای سازمان یافته و واحدی متشکل از خصوصیات نسبتأ پایدار و مداوم که سبب تمایز فرد از دیگران میشود (کریمی، ۱۳۷۷).
۹٫فروم معتقد است که شخصیت مجموع کیفیتهای موروثی و اکتسابی است که خصوصیات فرد بوده و او را منحصر به فرد میکند(شاملو، ۱۳۸۲).
۲-۲– تعریف ویژگیهای شخصیتی و شخصیت
هر انسانی آمیزهای از سه ویژگی نوعی، فرهنگی و فردی که مجموعا کلیت منحصر به فرد را تشکیل میدهد.کلیت مفهوم و به همین لحاظ پیچیدگی آن موجب شده است، که واژه شخصیت به شیوه های گوناگون تعریف شود.صاحبنظران شخصیت را از دیدگاه های متفاوتی تعریف کرده اند، به طور کلی شخصیت یک مفهوم روانشناختی پیچیدهای است.شخصیت با ظهور خارجی رفتار، خود به خود، خصیصه های قابل اندازه گیری و تعاملات موقعیتی در ارتباط میباشد .
“شخصیت به وحدت یافتگی تام و تمام یک فرد همراه با ویژگیهای افتراقی مثل هوش و مزاج و رفتار گفته می شود.” (شاملو، ۱۳۸۹).
۲-۳- هر کسی شخصیتی دارد
هر کسی شخصیتی دارد و شخصیت شما به مشخص کردن میزان موفقیت،خشنودی،و رضایت خاطر در زندگی شما کمک میکند. ما درباره ی شخصیت صحیت میکنیم بدون اغراق باید بگوییم شخصیت شما یکی از مهمترین نعمتهای شماست. شخصیت به شما کمک کرده است تا زندگی خود را شکل دهید و در آینده نیز همین کار را خواهد کرد.
هر چیزی که تا به حال به دست آورده اید هر چیزی که انتظار دارید در شغل خود به دست آورید و حتی وضیت سلامت کلی شما تحت تأثیر شخصیت شما و شخصیت کسانی است که با آنها در تعامل هستید قرار دارند.شخصیت شما گزینههایی را که در زندگی دارید محدود کرده یا گسترش میدهد.تجربیات خاصی را که با دیگران در میان بگذارید یا شما را قادر میسازد بیشتر آنها را با دیگران در بگذارید. شخصیت،برخی افراد را محدود میکند و دنیای تجربه را به روی دیگران میگشاید.
تا به حال چند نفر را به داشتن شخصیت عالی توصیف کرده اید؟معمولأ منظور شما از این توصیف این است که آن فرد صمیمیو خوشایند است همنشینی با او خوب است و به راحتی میتوان با او کنار آمد شما برداشت خود را بر مبنای برداشتی که از شخصیت او دارید میگیرید.شما همچنین کسانی را میشناسید که آنها را به داشتن شخصیت وحشتناک توصیف میکنید چنین آدمهایی شاید متخاصم ،پرخاشگر نامهربان،و ناخوشایند باشند و کنار آمدن با آنها دشوار باشد . در حالی که شما مشغول قضاوت کردن شخصیت دیگران هستید آنها نیز درباره شما قضاوتهای مشابهی میکنند.این تصمیمات متقابل زندگی قضاوت کننده و قضاوت شونده را شکل میدهند بارها صورت میگیرد یعنی هر بار با موقعیتی اجتماعی روبه رو میشویم که ایجاب میکند تا با افراد تازه ای تعامل کنیم البته تعداد و تنوع موقعیتهای اجتماعی که دوست دارید در آنها مشارکت کنید نیز به وسیله شخصیت شما تعیین میشوند برای مثال اجتماعی بودن یا خجالتی بودن شما (شولتزو شولتز،ترجمه محمدی،۱۳۸۹).
۲-۴- ابعادشخصیت
۱٫برون گرایی: این خصیصه شامل ویژگیهایی از قبیل تحریک پذیری و مردم آمیزی (میل به برقراری روابط بین فردی)پرحرفی اعتماد به نفس ابراز هیجانات و احساسات به مقدار زیاد میباشد.
۲٫خوشایندی(مقبولیت):این بعد شخصیت شامل ویژگیهایی از قبیل اعتماد نوع دوستی و احترام به خواستهها و نیازهای دیگران مهربانی و محبت سایر رفتارهای پسندیده اجتماعی میباشد.
۳٫وظیفه شناسی(وجدان):ویژگیهای متداول این بعد شخصیت شامل سطح بالای تفکر به همراه کنترل مناسب واکنشها و نیز رفتارهای هدفمند میباشد. کسانی که از این بعد از شخصیتشان برجسته باشد اهل سازماندهی پرداختن به جزییات کارها هستند.
۴٫تهییج پذیری:کسانی که از این ویژگی در آنها برجسته باشد از نظر هیجانی بی ثبات مضطرب دمدمیمزاج و خجالتی و افسرده هستند.
۵٫آزاد اندیشی: این خصیصه شامل ویژگیهایی از قبیل تخیل و بینش است و کسانی که این بعد شخصیت در آنها قوی باشد معمولأ دارای علایق متنوعی میباشند.
– عوامل موثر در شخصیت
– عوامل زیستی شخصیتی
این عوامل که معمولأ تحت عنوان مزاج به کار میروند آنهایی ست که به ارث میرسند مهمترین این عوامل عبارتند از:
الف-جنس
یکی از عناصر زیستی در تعیین شخصیت نقش دارد جنس است. تفاوتهای زیستی زن و مرد بسیار متعدد و متفاوت است. این تفاوتها در شکل ظاهری بدن،فیزئولوژی و مخصوصأ غدد درون ریز آشکارا به چشم میخورد.
ب- سن
ساخت شخصیت هر فرد به همرا افزایش سن او تغییر مییابد. همانطور که در مورد اثر جنس در شخصیت اشاره شد عوامل زیستی و عوامل محیطی در اینجا نیز دست به دست هم میدهند و در تغییر شخصیت نوجوان موثر واقع میشوند.
ج-عوامل عصبی-غددی
در تعیین مزاج هر فرد،نقش غدد درون ریز که عملکرد آنها را دستگاه عصبی مرکزی هماهنگ میکند که از اهمیت خاصی برخوردار است.
۲-۵- عوامل اجتماعی شخصیت
عوامل اجتماعی موثر در شکل گیری شخصیت،ساختهایی را در بر میگیرند که از عناصر زیر تشکیل میشوند محیط خانواده گروهی که خانواده به آن تعلق دارد و فرهنگی که گروه به آن وابسته است عوامل اجتماعی معمولأ تحت عنوان عوامل نهادی به کار میروند و منظور از نهادی بودن آنها این است که به طور ارادی ذوارد عمل میشوند و استمرار دارند.
۲-۵-۱-
تعلیم و تربیت
مجموعه اقداماتی که گروه اجتماعی اتخاذ میکند تا کودک با برخی موقعیتها رو به رو میشوند و به کمک یادگیری ،شخصیت او شکل بگیرد،اصطلاحأ تعلیم و تربیت در معنای وسیع کلمه نامیده میشود.
۲-۵-۲- نقش اولیه سالهای زندگی
یکی از نظریههایی که مکتب روانکاوی ارائه کرده و کمتر مورد اعتراض قرار گرفته اثر بنیادی اولین سالهای زندگی در رشد و شخصیت است. (گنجی،۱۳۸۶)
۲-۶- شکل گیری شخصیت
نوزاد همراه با یک رشته ظرفیتهای بالقوه به دنیا میآید. خصوصیات جسمانی مانند رنگ چشم رنگ مو ریخت بدنی و شکل بینی انسان اساسأ در هنگام بسته شدن نطفه تععین میشود.هوش و بعضی استعدادهای خاص مانند استعداد موسیقی و هنر نیز تا حدی به وراثت بستگی دارد شواهد روز افزون نشان میدهد که ممکن است تفاوتهای آدمیان از لحاظ پاسخدهی هیجانی نیز امری فطری باشد در یکی از مطالعاتی که با نوزادان کمیبعد از تولد آنان صورت گرفته از لحاظ خصوصیاتی مانند میزان فعالیت فراخنای توجه سازگاری تغییرات محیط و خلق و خوی کلی تفاوتهای پایایی بین آنان دیده شد. ممکن است نوزادان طبعأ فعال بوده توجهش به آسانی از امری منحرف شود و مایل به پذیرش اشیا و افراد جدید باشد. یک نوزاد دیگر ممکن است اغلب اوقات ساکت بوده در انجام فعالیتها تمرکز زیاد نشان ندهد و از هر وضع جدید هراسان شود. این خصوصیات آغازین خلق و خوی در بسیاری از کودکان که مدت بیست سال رشد آنان مورد مطالعه پیگیر قرار داشت پایدار مانده است(روحالهزاده،۱۳۸۶).
۲-۷- مراحل تحول شخصیت
۱٫مرحله پیش تولدی (یا مرحله در حول و حوش رویداد زادروز)که در آن تفرد در سطحی به وقوع میپیوندد که به زحمت میتوان آن را روانشناختی دانست.
۲٫مرحله پس تولدی یا نخستین دورهی کودکی که بلافاصله پس از تولد آغاز میشود و واجد وهلهی نوزادی یا نوتولدی و مقدمات تمایز آزمودنی و شی و تسلط حسی –حرکتی بر واقعیات برونی نزدیک است(سال اول زندگی).
۳٫مرحله یادگیری رمزی یا گذار از نخستین هماهنگیها به کنش نمادی که با غلبه مسئله خود پیروی در ارتباط کلامیمشخص میگردد(سال دوم و سوم زندگی).
۴٫مرحله درونی کردن و حل کردن تعارضهای ناشی از مشکلات سازماندهی من و جهان آن که به نوعی تصاحب تصویری از واقعیت و قدرت تغییر دادن آنها منتهی میشود (از سه سالگی تا شش سالگی).
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-04-14] [ 04:03:00 ب.ظ ]
|