یافته ها در رابطه با مبحث کیفیت زندگی نشان می‌دهد که فهوم کیفیت زندگی بسیار در آن ها تکرار شده است.

تعریف کیفیت زندگی

آغاز بحث کیفیت زندگی به زمان ارسطو باز می‌گردد ه در کتاب نیکو ماخس به موضوع سعادت انسانی می پردازد و این که سعادت چیست؟عبارت از چه فعالیت هایی است و چگونه می توان سعادتمند شد؟

مانزاک و مک میلان(۲۰۰۵).وازه کیفیت زندگی را شایسته تحلیل مفهومی می دانند چرا که در چند دهه ی اخیر مطالب زیادی در خصوص آن نگاشته شده است.و این مفهوم در علوم مراقبتی به عنوان یک مفهوم پایه مطرح است(بیات و بیات،۱۳۹۰).

فرانز و باور: کیفیت زندگی ، زندگی را رضایت یا عدم رضایت از ابعادی از زندگی فرد دانسته که برای او مهم می‌باشد.

سل و تالسکی: کیفیت زندگی را ارزیابی رضایت فرد از سطح عملکرد موجودش در مقایسه با انچه ایده آل یا ممکن می‌داند تلقی کرده‌اند.

سازمان جهانی بهداشت: کیفیت زندگی درک افراد از موقعیت خود از زندگی به عنوان فرهنگ سیستم ارزشی که در آن زندگی می‌کند، اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویت هایشان می‌باشد پس کاملا فردی بوده و توسط دیگران قابل مشاهده نیست.و بر درک افراد از جنبه‌های مختلف زندگیشان استوار است.

تعاریف جدیدتر کیفیت زندگی را به صورت اختلاف بین سطح انتظارات انسان‌ها و و سطح واقعیت ها عنوان می‌کند.که هرچه این اختلاف کمتر،کیفیت زندگی بالاتر.

کیفیت زندگی

ضمن دارا بودن ابعاد عینی و وابستگی به شرایط عینی و بیرونی، امری است ذهنی و درونیو در نتیجه به تصورات و ادراکات فرد از واقعیت های زندگی بستگی دارد(بالوینگ و زاهار،۲۰۰۴ گروه کیفیت زندگی، سازمان بهداشت جهانی،۱۹۹۸).

سازمان جهانی بهداشت(۱۹۹۷)در تعریفی دیگر کیفیت زندگی را دربرگیرنده خوشحالی، رضایت از زندگی، بهزیستی، خودشکوفایی،بی نیازی و رهایی از فقر،کارکرد هدفمند،بهزیستی جسمانی، روانی، اجتماعی کامل می‌داند(فراهانی،۱۳۸۸)

شلدون معیار هایی مانند کامیابی،رضایت، بیکاری اندک، بهزیستی روانشناختی، رضایت از زندگی و آزادی از نشانه های کیفیت زندگیمعرفی نمود(فراهانی،۱۳۸۸).

به نظر فرج(۱۹۹۴)کیفیت زندگی ادراک ذهنی فرد از میزان برآورده شدن اهداف، نیاز ها و آرزو های مهم خود است. ‌بنابرین‏ کیفیت زندگی قضاوت شناختی ‌در مورد شکاف بین واقعیت موجود فرد و موقعیت های زندگی ایده آل اوست که رفتار عاطفی مثبت یا منفی را در فرد بر می انگیزد.(به نقل از فراهانی،۱۳۸۸).

اصول اساسی کیفیت زندگی

به رغم آنکه توافق کلی در در تعریف کیفیت زندگی وجود ندارد.پژوهشگران بر سه ویژگی مهم آن شامل چند بعدی بودن،ذهنی بودن و پویا بودن اتفاق نظر دارند.

    1. کیفیت زندگی موضوعی چند بعدی است و دارای ابعاد جسمی،روانی، اجتماعی و روحی است.که این ویژگی با تعریفی که از سلامتی داریم منطبق است.

    1. عامل اصلی تعیین کننده کیفیت زندگی عبارت است از تفاوت درک شده بین آنچه هست و آنچه از دیدگاه فرد باید باشد.و این همان ذهنی بودن کیفیت زندگی است.

  1. پویایی کیفیت زندگی ‌به این معنا است که با گذشت زمان تغییر می‌کند و به تغییرات فرد و محیط او بستگی دارد.(کیبرت،۱۹۹۷).

ضمنأ کیفیت زندگی یک وضعیت رفاهی است که مشتمل بر دو بخش است:

    1. توانایی اجرای فعالیت های روزمره که همان سلامت جسمی،روانی و اجتماعی است.

  1. رضایت از سطوح عملکرد، کنترل و درمان بیماری می‌باشد.(گوتای و همکاران،۱۹۹۲).

فاستیو در خصوص بررسی کیفیت زندگی اظهار می‌دارد امروزه کیفیت زندگی یک شاخص اساسی محسوب می شود.و از آنجا که کیفیت زندگی ابعاد متعددی مانند فیزیولوژیک،عملکرد و وجود فرد را در بر می‌گیرد توجه به آن از اهمیت خاصی برخوردار است. و برای ارزیابی صحیح کیفیت زندگی باید به ابعاد فوق توجه شود.

راستون(۱۹۹۵) کیفیت زندگی را دارای ۵ بخش می‌داند که شامل زندگی طبیعی، خوشحالی، موفقیت در دستیابی به اهداف شخصی، سودمند بودن برای جامعه و ظرفیت طبیعی است.(فراهانی ،۱۳۸۸).

کیفیت زندگی از طرفی دیگر بر جنبه‌های از زندگی اشاره داردکه زندگی را خوشایند و ارزشمند می‌سازد. ‌بنابرین‏ حوزه کیفیت زندگی فراتر از نشانه های معمول است و در بر گیرنده بهزیستی ذهنی، رضایت فرد،کمبود هاست.(ماسینی و همکاران،۲۰۰۳).

بر خلاف تعاریف بسیاری که برای کیفیت زندگی پیشنهاد شده استدو نوع تعریف معتبر وجود دارد که برای سنجش و اندازه گیری در تحقیق به کار رفته اند.اولا: کیفیت زندگی، کلی و عام که متمرکز بر اهداف و نیازهای فردی و ارزیابی از چگونگی مدیریت رابطه بین معیارهای درونی و بیرونی توسط فرد است.به عبارت دیگر این مفهوم عام و کلی کیفیت زندگی،خود با رضایتمندی ذهنی و کارکرد در حوزه های متعددی از زندگی که لزومأ به طور مستقیم تحت تأثیر سلامت قرار نمی گیرند مرتبط است.

به نظر می‌رسد کیفیت زندگی یک ارزشیابی ذهنی است و دانشجویان خود بهترین قضاوت کنندگان راجب کیفیت زندگی خود هستند.اما گاهی شرایطی وجود دارد که این قضاوت را برای دانشجو مشکل می‌سازد که در این موارد خاص اطرافیان قادر خواهند بود یک ارزیابی را انجام دهند.کیفیت زندگی یک ماهیت پویا و دینامیک است نه یک ماهیت ایستا ‌به این معنی که یک فرایند وابسته به زمان بوده و تغییرات درونی و بیرونی در آن دخیل هستند برخورداری از کیفیت زندگی ضعیف می‌تواند بر روی ارتباطات خانوادگی نیز اثر گذارد. کیفیت زندگی ضعیف می‌تواند موجب به کار گیری مکانیسم های مقابله و سازگاری نا مؤثر در افراد شده و متعاقبأ موجب افزایش تنش در آنان گردد .

بسیاری از محققین رابطه بین صفات فردی و کیفیت زندگی را مورد بررسی قرار داده و عواملی را شناسایی کرده‌اند این عوامل شامل میزان شناخت از خود، تنش‌های محتمل شده، دستیابی به اهداف زندگی ، روش های مقابله و میزان سازگاری می‌باشد.

تلقی یا شناخت فرد از خود که شامل عواملی مانند مفید بودن، مولد بودن، تصویر ذهنی از خود، ذوق و علاقه، نحوه نگرش نسبت به زندگی، درمان و آینده نگری تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی دارد.

‌بنابرین‏ باید بدانیم کیفیت زندگی مفهومی چند بعدی و شامل فاکتورهای ذهنی و عینی است و در سنجش آن باید مؤلفه‌ های چندی را در نظر گرفت از جمله مؤلفه‌ های متعددی که در نتیجه مطالعات مختلف در رابطه با مفهوم کیفیت زندگی به دست امده می تواغن به موارد زیر اشاره کرد:

موقعیت سلامت عمومی، قابلیت کاربردی، کارکردهای عاطفی،میزان احساس خوشبختی ، رضایت از زندگی،شادکامی، میزان هوشیاری،میزان نشانگان فعالیت های اجتماعی ، ایفای مناسب عملکرد جنسی میزان حافظه، موقعیت مالی و شغلی(بیات و بیات،۱۳۹۰).

عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی

عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی از دیدگاه فرانس

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...