دانلود پایان نامه های آماده – تعریف رضایت از زندگی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
در مجموع بیان مفهومی رضایت از زندگی تلاش دارد تا درک ما را از تغییرات وسیع اجتماعی افزایش دهد و بر سیاستهایی تاثیر بگذارد که ممکن است رضایت از زندگی را در جمعیت کل افزایش دهد. اما در زمان بروز انقلاب مفهوم رضایت از زندگی در نظام سلامت روان، تعاریف رضایت از زندگی اغلب از ابزارهایی مشتق میشد که مورد استفاده قرار میگرفت و نه مدلهای مفهومی (لیپلج و هانت[۴۶]، ۱۹۹۷؛ پاملا و همکاران، ۲۰۰۱). برای جبران این موضوع تلاشهای زیادی در زمینه پژوهش رضایت از زندگی در آن دهه انجام شد که به رشد مدلهای مفهومی کمک کرد. به طور مثال یک تحقیق ملی که به بررسی بهداشت روانی افراد بزرگسال در آمریکا پرداخت و توسط گورین، ورهوف و فلد[۴۷] (۱۹۶۰) انجام گرفت، شامل سوالی در مورد این موضوع بود که افراد پاسخ دهند که از چه طریق و چگونه «شاد»، میباشند. تصور شد که این مورد مقیاسی از «رضایت از زندگی» است، یعنی مفهومی که در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ رایج بود. با این وجود تلاشهایی صورت گرفت تا مدلهای نظری رضایت از زندگی را به صورت مشخص ترسیم کند. کانتریل[۴۸] (۱۹۶۵) اظهار داشت که رضایت کلی از زندگی، میتواند از تفاوت بین تمایلات و انتظارات و رضایت پاسخ دهندگان ارزیابی شود. او یک «مقیاس درجه بندی خود تکیه گاهی[۴۹]» را ایجاد کرد که بعداً تبدیل به نردبان رضایت زندگی شدکه بر روی آن، افراد پاسخ دهنده، میتوانستند خود را نسبت به «بهترین» یا «بدترین» پندارها و تصورات از زندگی قرار دهند.
کمپل، کانورس و راجرز[۵۰] (۱۹۷۶)، با معرفی بعد شناختی به مفهوم سازی خوشی و بهزیستی، کانتریل را تأیید کردند، چون از پاسخ دهندگان خواسته شد تا ادراکات خود رادر مورد موقعیت کنونی خود، با موقعیتی که خواستار و آرزومند آن بودند، مقایسه کنند.
اندرو و ویتی[۵۱] (۱۹۷۶)، و همکاران آن ها در مؤسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه میشیگان[۵۲]، مطالعات سیستماتیک مربوط به کیفیت زندگی افراد بزرگسال در امریکا را انجام دادند. کار این محققان میشیگانی به درجه بندی ذهنی و عینی طیف گستردهای از شاخصهای اجتماعی بود که رضایت از زندگی را تعیین میکرد. شاخصهایی همچون سطح درآمد، وضعیت تأهل، بهداشت و امنیت. مثلاً ممکن بود که امنیت، برحسب گزارشات جرم و جنایت در همسایگی، گشت پلیس و غیره، سنجیده شود. استنباط تجربی و ذهنی، حس امنیت فرد را در همسایگی در شب هنگام نشان میدهد. بنابرین اندازه گیری کلی رضایت از زندگی میتواند از رابطه بین درجه بندی عینی و ارزیابی ذهنی از وضعیت زندگی در رابطه با حوزه های خاص به دست آید.
در حال حاضر تحقیقات گستردهای در رابطه با مفهوم رضایت از زندگی در حال انجام است و کسانی که در حوزه بهداشت روانی فعالیت میکنند، توجه گستردهای را به این مفهوم معطوف نمودهاند (آرگایل، ۱۳۸۹). امروزه روانشناسان سلامت بیش از پیش بر لزوم توجه به معیارهای گستردهتری از وضعیت سلامتی تأکید میکنند تا جمع آوری صرف، آمار مرگ و میر و میزان بیماریها (کورتیس[۵۳]، ۲۰۰۴؛ نقل از فرانس[۵۴]، ۲۰۰۶). بررسی رضایت از زندگی به طور خیلی سریع یک متغیر جدایی ناپذیر از برآیند پژوهشهای بالینی گردیده است. افزایش سرسام آور هزینه های مراقبتهای بهداشتی، تأکید بیشتر بر رضایت از زندگی در برابر اختلالات و شناسایی تفاوت در برآیندهای مراقبتهای سلامتی به ویژه زمانی که آسیبشناسی مطرح نیست، از دلایل افزایش توجّه به مفهوم رضایت از زندگی بیان شده است (فرانس، ۲۰۰۶).
تعریف رضایت از زندگی
رضایت از زندگی بیانگر میزان ارضاء تمایلات و نیازهای اساسی انسانها میباشد و از این طریق است که مفهوم رضایتمندی با نیاز مرتبط می شود. انسان به عنوان پیچیدهترین و کاملترین موجود جهان آفرینش دارای نیازها و انگیزه های متنوع و بی پایان است که اهداف و فعالیتهای او را تحت تاثیر قرار می دهند. بنابرین رضایتمندی از زندگی را میتوان به عنوان ارضاء نیازهای انسانی و تلقی مثبت و احساس خوشایند افراد نسبت به قلمروهای زندگی در نظر گرفت (مومنی، ۱۳۸۶). اینگلهارت[۵۵](۱۹۹۸) مفهوم رضایت را اینگونه تعریف میکند: احساس رضایت از بازتاب توازن میان آرزوهای شخصی و وضعیت عینی فرد به وجود میآید. رضایتمندی بر تجربه شناختی و داورانهای دلالت دارد که به عنوان اختلاف ادراک شده بین آرزو و پیشرفت قابل تعریف است. این تعریف طیفی را تشکیل میدهد که از ادراک کامروایی تا حس محرومیت را در بر میگیرد (ازکمپ[۵۶]،۲۰۰۵).
احساس رضایت از زندگی هم دارای مؤلفههای عاطفی و هم مؤلفههای شناختی است. افراد با احساس رضایت از زندگی بالا، به طور عمده ای هیجانات مثبت را تجربه میکنند و از حوادث و وقایع پیرامون خود ارزیابی مثبتی دارند، در حالی که افراد با احساس رضایت از زندگی پایین حوادث و موقعیت زندگی شان را نامطلوب ارزیابی میکنند و بیشتر هیجانات منفی نظیر اضطراب، افسردگی و خشم را تجربه میکنند (مایرز[۵۷]، ۲۰۰۰).
باید توجه داشت که تجربه هیجانات خوشایند و مثبت، همزمان با تجربه هیجانات ناخوشایند و منفی است. هرجه فردی وقتش را با هیجانات مثبت صرف کند، به همان نسبت زمان کمتری را برای هیجانات منفی باقی میگذارد. از سوی دیگر باید توجه داشت که هیجانات مثبت و منفی حالات دو قطبی نیستند که فقدان یکی وجود دیگری را تضمین کند. یعنی احساس رضایتمندی مثبت تنها با فقدان هیجانات منفی پدید نمیآید و عدم حضور هیجانات منفی لزوماًً حضور هیجانات مثبت را به همراه نمیآورد، بلکه برخورداری از هیجانات مثبت خود به شرایط و امکانات دیگری نیازمند است (دینر[۵۸]، ۲۰۰۲).
در مطالعات گوناگون افراد رضایتمند از زندگی را با ویژگیهای زیر توصیف میکنند:
اول آنکه افراد رضایتمند از زندگی، از عزت نفس و احترام به خود بالایی برخوردارند و خودشان را دوست دارند. در یکی از آزمونهای عزت نفس با جمله هایی نظیر «من از با خود بودن لذت میبرم» و «من ایده های خوبی دارم» کاملاً موافق هستند. این افراد به اخلاقیات توجه بسیار دارند و عقلانی رفتار میکنند (مایرز، ۱۹۹۷، به نقل از ککس و کلینجر[۵۹]، ۲۰۱۱).
دوم آنکه افراد رضایتمند از زندگی احساس کنترل شخصی بیشتری را در خود احساس میکنند، در انجام امور بیشتر به تواناییهای خود میاندیشند تا به درماندگی و ناتواناییهای خویش و با استرس بیشتر به شیوه های مسئلهمدار مقابله میکنند (لارسن[۶۰]، ۱۹۹۸، به نقل از کینگ[۶۱] و همکاران، ۲۰۰۶).
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 06:11:00 ب.ظ ]
|