عزیزی و روشن ( ۱۳۹۰)، در بررسی خشکسالیها – ترسالیها و امکان پیش بینی آنها با بهره گرفتن از مدل سری زمانی هالت وینترز، در استان هرمزگان دوره های خشکسالی، ترسالی تداوم و شدت آنها از طریق شاخص استاندارد Z محاسبه شده و با بهره گرفتن از مدل سری زمانی هالت وینترز پیش بینی سالهای آینده گرفته است. برای این منظور از داده های بارندگی ماهانه سه ایستگاه هواشناسی استان به مدت ۳۷ سال ( ۱۳۸۱ – ۱۳۴۸ )، استفاده شده است. نتیجه این مطالعه نشان میدهد که سه دوره خشکسالی و دو دوره ترسالی در منطقه رخ داده است، به طوری که خشکسالیها ضعیف و متوسط اما با تداوم زیاد بوده است. در حالی که ترسالیها شدید و بسیار شدید اما با تداوم کم ظاهر شده اند. بررسی مقادیر فصلی مشاهده و پیش بینی شده داده ها با بهره گرفتن از مدل سری زمانی مذکور دوچرخه سینوسی افزایش و کاهش بارندگی را ارائه می کند. اولین چرخه شامل ۲۰ سال ( ۴۵ تا ۶۵ ) و اولین چرخه نیز ۱۷ سال ( ۶۶ تا ۸۱ ) بوده که با پیش بینی روند کاهشی بارش در دو سال بعد ( ۸۲ تا ۸۳ ) تقریبا چرخه کامل می گردد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
علیجانی و همکاران (۱۳۹۰ )، در بررسی تغییرات کمینهها و بیشینههای سالانه در ایران از آزمون آماری _ گرافیکی من _ کندال استفاده کرده اند. برای بررسی این روند و دستیابی به یک الگوی مناسب در این زمینه، داده های مربوط به دو متغیر فوق برای ۴۴ ایستگاه هواشناسی سینوپتیک در یک دوره آماری ۴۰ ساله (۲۰۰۸- ۱۹۶۹) از سازمان هواشناسی کشور اخذ گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد بیشتر کشور ایران شاهد تغییرات در میانگین دماهای حداقل و حداکثر بوده اند، که همگی این افزایشها در سطح اطمینان ۹۵ درصد معنیدار بوده اند. از این میان دو ایستگاه چابهار و تربت حیدریه دارای روند کاهشی بوده اند و در بقیه ایستگاهها تغییراتی مشاهده نشده است. میانگین حسابی آماره های آزمون من – کندال برای دماهای حداکثر ۲۴/۰ و برای میانگین دماهای حداقل ۴/۰ به دست آمده که حاکی از تقریبا دو برابر بودن تغییرات در میانگین دماهای حداقل در مقایسه با میانگین دماهای حداکثر است.
مرادی و حاتمی (۱۳۹۱)، با تحقیق بر روی توزیع مکانی شدت یخبندان در استان لرستان، ۳ آستانه دمایی صفر تا ۳ و ۴- تا ۹ و ۱۰- درجه سلسیوس و کمتر را به ترتیب به عنوان یخبندان ضعیف، متوسط و شدید بررسی و انتخاب کردند. نتایج این بررسی نشان داد که همه ایستگاههای استان در طول سال یخبندان ضعیف، متوسط و شدید را تجربه کرده اند.
جهانبخش اصل و همکاران (۱۳۹۱)، در مطالعه روند تغییر اقلیم در حوضه آبریز دریاچه ارومیه با بهره گرفتن از تحلیل های آماری چند متغیره و مدلهای پیش بینی باکس جنکینز و ARIMA، به منظور بررسی روند بارش دمای حداکثر، دمای حداقل و میانگین دمای سالانه در دوره آماری ۲۰۰۵-۱۹۵۱ به این نتیجه رسیدند که در ایستگاه تبریز بارش سالانه روند کاهشی و دمای حداکثر دمای حداقل و دمای میانگین سالانه روند افزایشی و در ایستگاه ارومیه بارش سالانه و دمای حداکثر، دمای حداقل و میانگین دمای سالانه روند کاهشی را نشان دادهاند.
خورشیددوست و همکاران (۱۳۹۱)، در بازسازی سریهای زمانی دمای حداکثر و حداقل روزانه در طول دوره آماری ۱۱ ساله و با بهره گرفتن از روشهای نزدیکترین همسایه و شبکه عصبی مصنوعی ۵ ایستگاه هواشناسی واقع در غرب تهران را مورد بررسی قرار دادند. در روش نزدیکترین همسایه از رابطه بین دمای حداکثر و حداقل روزانه با نزدیک ترین ایستگاه استفاده شده و در روش شبکه عصبی مصنوعی با بهره گرفتن از شبکه ایستگاههای هواشناسی دمای حداکثر و حداقل روزانه بازسازی گردیده است. نتایج حاصل از این تحقیقات نشان داده که برای ایستگاههای مورد مطالعه روش شبکه عصبی متوسط خطای مطلق کمتری را نسبت به روش نزدیکترین همسایه داشته است. در روش نزدیکترین همسایه با افزایش فاصله ایستگاهها خطای برآورد افزایش مییابد. همچنین دقت دو روش در تخمین دمای حداکثر روزانه بیشتر از دمای حداقل روزانه بوده است. نتایج نهایی این پژوهش نشان داده است که به ترتیب ایستگاههای ژئوفیزیک، تهران، چیتگر، اقدسیه و کرج دارای کمترین مقدار خطا بوده اند.
رحیمی (۱۳۹۱ )، در بررسی مدلهای زمانی و پیش بینی دماهای فرین پایین تهران، به مطالعه داده های دمای حداقل مطلق سالانه و دمای روزانه ایستگاه سینوپتیک مهرآباد تهران طی دوره آماری ۲۰۱۰- ۱۹۵۱ پرداخته است. در این مطالعه از روشهای رگرسیون (لگاریتمی و پلی نومیال) و آماره من – کندال برای آزمون معنیداری روندهای تغییرات سریها استفاده شده است. نتایج کلی این تحقیق مبین معنیداری در روند بلند مدت دماهای فرین حداقل تهران است. دماهای فرین حداقل تهران از سال ۱۹۷۰ به بعد تحت تاثیر پدیده آغاز سرد قرار گرفته و دچار تحول شده و تغییر افزایشی را طی می کند. نتیجه آشکار سازی روند تغییرات دماهای فرین حداقل تهران مثبت بوده که این امر به معنی کاهش شدت سرمای زمستان و معتدلتر شدن آن میباشد.
قویدل رحیمی (۱۳۹۱ )، در پژوهشی با عنوان تحلیل نوسانات و پیش بینی سری زمانی دماهای فرین تهران، داده های بیشینه سالانه دمای روزانه، ایستگاه سینوپتیک مهرآباد تهران طی بازه آماری ۲۰۱۰ – ۱۹۵۱ به مدت ۶۰ سال مورد تحلیل قرار داده است. در این تحقیق از روش تحلیل رگرسیون و آماره من – کندال برای آزمون معناداری روندهای تغییرات سریهای دمایی استفاده شده است. با توجه به متوسط دماهای فرین بیشینه بلند مدت و مقایسه آن با متوسط ۶ دهه موجود در سری آماری معلوم شد که دمای ۳ دهه ۵۰ ، ۸۰ ، ۹۰ پایینتر از بلند مدت ۶۰ ساله بوده، و در عوض دمای ۳ دهه ۶۰ و ۷۰ و دهه اول قرن ۲۱ بالاتر از حد متوسط بلند مدت قرار داشته اند. در این ارتباط دهه ۸۰ سردترین دهه و دهه اول قرن ۲۱ با توجه به کمینه و دامنه بالاتر از دهههای ۶۰ و ۷۰ گرمترین دهه های ایستگاه مهرآباد تهران هستند. نتایج کلی این تحقیق نشانگر وجود ۲۰۱۸ نوسانات فصلی در سری دماهای فرین حداکثر تهران است که روند این نوسانات معنادار نیستند. روند تغییرات دماهای فرین حداکثر تهران مثبت بوده که این امر به معنای افزایش شدت گرمای تابستان میباشد. نتایج حاصل از پیش بینی دماهای فرین بیشینه تهران نشان میدهد که دمای فرین حداکثر تهران در سالهای آتی به بیش از ۲۵ تا ۴۳ درجه سانتی گراد صعود خواهد کرد. نتایج نکویی برازش مدل نشان داد که مدل هالت وینترز مدل خوبی برای پیش بینی آتی دماهای فرین حداکثر تهران می باشد.
عساکره (۱۳۹۱ )، در تحلیل تغییرات مولفههای مبنای نمایهی فرین بارش شهر زنجان، بیشینه نمایههای فرین بارش ایستگاه زنجان طی دوره آماری ۲۰۰۶ – ۱۹۶۱ به مدت ۴۶ سال را از لحاظ تغییرات کوتاه و بلند مدت در معرض توجه قرار گرفته داده است. در این راستا از سه تکنیک تحلیل مولفههای اصلی به منظور کاهش حجم داده ها، تحلیل روند به روش ناپارامتری با هدف ردیابی تغییرات بلند مدت و نیز تحلیل طیفی به منظور ردیابی چرخههای نهان و آشکار در نمایههای فرین استفاده شده است، در این تحقیق از ۲۶ نمایه فرین بارش زنجان استفاده شده است. با بهره گرفتن از تکنیک تحلیل مولفههای اصلی، ۶ مولفه از ۲۶ نمایه حدود ۴/۸۶ درصد از تغییرات را نشان میدهد. این ۶ مولفه از لحاظ وجود روند، جهش و چرخه آزمون شده اند. از سال ۱۹۸۲ به بعد مولفه اول با تغییر سطح معنیدار بر کاهش بارشهای حاصل از صدک اول دلالت دارند. مولفه دوم به عنوان نمایه فراوانی و تداوم بارشهای بزرگ حاوی روند کاهشی معنیداری بوده است، بقیهی مولفهها فاقد روند و جهش بوده اند. تحلیل طیفی مولفههای اصلی فرین بارش نیز نشان داده که مولفه دوم علاوه بر روند بلند مدت، حاوی چرخههای حدودآ ۳ ساله بوده است. مولفه چهارم به عنوان نماینده بارشهای ابرسنگین با چرخههای تقریبی چهارساله و مولفه پنجم که نماینده میزان، فراوانی و تداوم بارش های کم مقدار بوده، حاوی چرخههای ۳ – ۲ ساله بوده اند.
دارند و دولتیاری (۱۳۹۲)، با بکارگیری آزمونهای آماری جهت واکاوی نوسانات اقلیمی در ایستگاه همدید خرمآباد طی دوره آماری ۲۰۱۲ – ۱۹۶۱، و با بهره گرفتن از داده های روزانه بارش، دمای کمینه (شبانه ) و دمای بیشینه (روزانه )، به تحلیل نوسانات اقلیمی در این ایستگاه با بهره گرفتن از آزمونهای انحرافات تجمعی و آزمون نسبت درست ورسلی، پرداختند و نمایههای فرین را توسط روش ناپارامتریک من- کندال مورد ازمون قرار دادند. نتایج این تحقیق نشان داد سری زمانی نمایههای فرین دما اغلب در سال ۱۹۸۱-۱۹۸۰و نمایههای فرین بارش اغلب در سالهای ۱۹۹۹- ۱۹۹۸دچار جهش معنیداری شده اند. میزان رخداد نمایههای فرینهای گرم رو به افزایش، و فرینهای سرد روند نزولی داشته اند، بارش و روزهای مرطوب نیز روند رو به کاهش نشان دادند.
منتظری و مسعودیان (۱۳۹۲)، در بررسی تقویم دمای روز هنگام ایران، به مطالعه زمان آغاز و پایان بخش گرم و سرد سال پرداختند. برای دستیابی به این هدف داده های شبکه ای دمای بیشینهی ایران با تفکیک مکانی ۱۵*۱۵ کیلومتر و بازهی زمانی روزانه از سال ۱۳۸۲- ۱۳۴۰ شامل ۱۵۷۰۵ روز از پایگاه داده ها برداشت گردید. به کمک آرایههای داده های روز هنگام ایران به ابعاد ۷۱۸۷*۱۵۷۰۵ میانگین بلند مدت دما محاسبه و هموار سازی شد. بر پایه میانگین بلند مدت دمای هر یک از نقاط کشور سال به دو بخش گرم و سرد تقسیم شده و نقشههای تاریخهای بالاترین و پایینترین دمای روزانه، تاریخ آغاز و پایان بخش گرم و میانگین دمای روزانه در بخش سرد و گرم محاسبه و ترسیم گردید. میانگین دمای روز هنگام ایران ۲/۲۵ درجه سلسیوس از ۲۸ فروردین تا ۳ آبان گرم بوده و از ۴ آبان تا ۲۷ فروردین سال بعد در دوره سرد به سر میبرد. با این حال فصل گرم در همه جای ایران همزمان آغاز نمی شود. در بخشهای شرقی و جنوب شرقی فصل گرم زودتر آغاز می شود و اوج سرما تقریبا در سراسر ایران همزمان پیش می آید. اختلاف زمانی اوج سرمای نقاط مختلف کشور حدود ۱۵روز است، یعنی از ۲۲ دی در پارههای جنوبشرقی تا ۷ بهمن در پارههای شمالغربی، در بخشهای جنوب و جنوبشرقی کشور که دما مدت نسبتا درازی در اوج میماند. نوسانهای اندک دما آرایشی چند نمایی به آهنگ دما بخشیده است. در برخی نقاط این ویژگی چنان برجسته است که آهنگ دما عملا دو و گاهی سه اوجی می باشد.
یغمایی و همکاران (۱۳۹۲)، با برازش مدلهای آماری به تحلیل داده های حداکثر و حداقل درجه حرارت شهرستان گرگان بر اساس اطلاعات مربوط به ۲۰ سال گذشته پرداختهاند؛ و پس از حذف فصلی و تغییرات نامنظم از سری مشاهده ها یک مدل آماری ARIMA تعیین گردیده است. در جهت شناسایی بهتر مدل تعیین شده باقی ماندهها و خطاها مورد بررسی قرار گرفت و ضرایب مدل برآورد شده اند. سرانجام با بهره گرفتن از مدل بهدست آمده مقادیر آتی حداکثر و حداقل درجه حرارت شهرستان گرگان تا سال ۱۳۹۳ پیش بینی شد و مشاهده گردیده است که حداکثر و حداقل درجه حرارت در سالهای آینده روند افزایشی خواهند داشت.
میر موسوی و بابایی (۱۳۹۳)، در مطالعه توزیع زمانی – مکانی احتمال وقوع یخبندان در استان زنجان با بهره گرفتن از روشهای توزیع نرمال، لوگ نرمال و توزیع احتمال تجمعی یکنواخت به تحلیل زمانی و مکانی احتمال وقوع شاخص های یخبندان پرداختهاند. این تحقیق در ایستگاهای زنجان، خرمدره، خدابنده و ایستگاههای کلیماتولوژی باروت آقاچی، فیله، خاصه و خیرآباد در طی دوره آماری ۹ تا ۴۵ سال انجام گرفته است. نتایج نشان میدهد به طور متوسط اولین یخبندانهای منطقه در فصل پاییز ۷ مهر تا ۲۴ آبان رخ میدهد و میانگین تاریخ خاتمه یخبندانها از ۲۰ فروردین تا ۳۰ اردیبهشت است؛ و بیشترین میانگین تعداد روزهای وقوع یخبندان در ایستگاه خیرآباد و کمترین میانگین در ایستگاه فیله خاصه بوده است.
۲ – ۶ – ۲ – منابع خارجی:
ساکلینگ[۳۷] (۱۹۸۸)، با بهره گرفتن از شاخص انحراف آبوهوا به مطالعه نوسانات تاریخ وقوع یخبندانهای بهاره و اولین یخبندانهای پاییزه و طول مدت فصل رشد در جنوب آمریکا پرداخته است. وی با مقایسه آمار ثبت شده ایستگاه های مورد مطالعه نتایج مناسبی را تشخیص داده بود، این نتایج نشان داد که یک دوره نسبتا نرمال در اواخر دهه ۱۹۵۰تا دهه ۱۹۷۰در تاریخ وقوع آخرین یخبندانهای بهاره و اولین یخبندانهای پاییزه و طول مدت رشد حاکم بوده است. اما در دهه ۱۹۸۰ناهنجاری مشاهده شده که قبلا در دهه ۱۹۴۰ نیز قابل رویت بوده و مقادیر به دست آمده از میانگین بلند مدت منطقه رقم بیشتری را نشان داده و وقوع روزهای یخبندان سیر نزولی داشته اند .
واتکینز (۱۹۹۱ )، در انگلستان با بهره گرفتن از مدل رگرسیون خطی پی برد که طول مدت فصل یخبندان در حدود دو روز برای هر دهه کاهش یافته که این کاهش را میتوان با افزایش دما توجیه کرد.
لیت[۳۸] و پیکسوتو[۳۹] (۱۹۹۶)، طی تحقیقات خود درکشور پرتغال و با کاربرد مدلهای اتورگرسیون در بررسی تغییرات دما با بهره گرفتن از بلندترین سریهای زمانی پرداختهاند. نتایج بهدست آمده از این تحقیق نشان داد که تغییرپذیری قابل ملاحظهای در مقیاسهای سالانه و ماهانه رخ داده است. نتیجه دیگر این تحقیق نشان داد که نمی توان وجود روند افزایش دما را در مقیاس جهانی به اثر گلخانهای نسبت داد.
هینو و همکاران[۴۰] (۱۹۹۹ )، با بررسی ۱۹ ایستگاه هواشناسی در اروپا شمالی و مرکزی دریافتند که دمای حداقل تقریبا در همه ایستگاههای مورد بررسی و دمای متوسط و حداکثر در شمال و مرکز اروپا افزایش یافته است. این نتایج نظرات اسمیت و همکاران (۱۹۹۸ ) را که مناطق واقع در عرضهای میانی، همچون نیمه غربی آمریکا، جنوب اروپا و آسیا گرمتر و خشکتر و عرضهای پایینتر گرمتر و مرطوبتر شده اند را تایید میکرد.
یو و همکاران[۴۱] (۲۰۰۰)، گرمایش اقلیم مناطق شرق و مرکزی فلات تبت را در ارتباط با تغییرات جوی بررسی کردند، آنها نخست به کمک روش تحلیل مولفههای اصلی (PCA ) منطقه مورد مطالعه را از لحاظ تغییرات دما به چهار زیر ناحیه تقسیم کردند. سپس برای هر کدام از نواحی تحلیل روند فصلی و ماهانه دما را انجام دادند.
کلارک[۴۲] (۲۰۰۳)، روند دمای ایستگاه کانادا را با بهره گرفتن از روشهای پیشرفته آماری ناپارامتریک مورد بررسی قرار داد. نتایج پژوهش حاکی از این بود که دما در بیشتر ایستگاههای کانادا افزایش داشته ولی گواه محکمی مبنی بر تغییر بارش به جز افزایش بارش در چند نقطهی محدود وجود ندارد.
تیبا[۴۳] و فریدن رایچ[۴۴] (۲۰۰۴)، در بررسی سریهای زمانی داده های ماهانه ساعتی آفتابی و تابش خورشیدی در اقلیم هوای حارهای برزیل و با بهره گرفتن از روش خود رگرسیون برای تابش خورشید و ترکیب آن با ضریب تغییر خود هم بسته میباشد؛ که این ضریب در نواحی شمالی برزیل بین ۴۷/۰- ۳۰/۰ و در نواحی دیگر صفر است.
گوساین و همکاران[۴۵] (۲۰۰۶ )، در تحقیق خود ارزیابی اثرات تغییر آبوهوا در هیدرولوژی حوضه رودخانه هند دو رودخانه کریشنا و ماهانادی را مورد بررسی قرار دادند. در این مطالعه اطلاعات آبوهوایی را با بهره گرفتن از سیستم HadRm2 استراج نمودند. برای ارزیابی وضعیت آبوخاک از روش SWAT استفاده کردند. اطلاعات مربوط به ۴۰ سال و ۱۲ رودخانه در سطح کشور هند بوده است. تغییرات آبوهوایی را با بهره گرفتن از مدل شبیهسازی هیدرولوژیکی انجام دادهاند که در این روش با بهره گرفتن از سیستم GIS حوضه رودخانه اصلی را به چند زیر حوضه تقسیم می کنند و اطلاعات روزانه بارش، دما، تابش خورشید، سرعت باد و رطوبت نسبی در تمام نقاط شبکه مورد استفاده قرار میگیرد. نتایج حاصله از بررسی در حوضه رودخانه کریشنا و ماهانادی یکی با شرایط خشکسالی شدید پیش بینی شده و دیگری با شرایط سیلخیزی مواجه خواهد شد. رودخانه کریشنا طبق سناریوی (GHG ) به ۲۱ زیر حوضه فرعی تقسیم و خشکسالی شدید برای آن تشخیص داده شد. در این حوضه بارش سالانه به طور متوسط، تبخیر و تعرق واقعی و عملکرد واقعی توسط SWAT شبیهسازی شده است. طبق برآورد سریهای زمانی این حوضه رودخانه با کاهش سطح بارش شدید روبرو خواهد شد. طبق سناریو GHG کاهش بارش ۲۰% ارزش فعلی است. حوضه رودخانه ماهانادی نیز به ۲۱ زیر حوضه تقسیم شد و طبق بررسی سریهای زمانی این رودخانه از سطح نسبتا بالاتری از بارش در آینده برخوردار بود در نتیجه همین برآورد بارش نیز افزایش تبخیر و تعرق پیش بینی شده است.
ژانگ و همکاران[۴۶] (۲۰۰۷)، اثرات روند تغییرات زمانی و فضایی بارش رژیم جریان رودخانه یانگ تسه را در ۱۴۷ ایستگاه در طی دوره آماری ۲۰۰۰- ۱۹۶۱با استفاده از روش من _ کندال و رگرسیون خطی تحلیل کرده و دریافتند که روند بارش تابستانه افزایشی بوده و همبستگی معنیداری بین میزان دبی سیلاب با تغییرات الگوی زمانی و فضایی بارش وجود داشته است.
گائو و همکاران[۴۷] (۲۰۰۷ )، در برآورد روند تبخیر و تعرق در کشور چین در طول دوره آماری ۲۰۰۲ – ۱۹۶۰ و با معرفی روش تعادل آب توسط فرنت وایت و ماتر در ۶۸۶ ایستگاه در سراسر چین به برآورد تبخیر و تعرق با بهره گرفتن از روش پنمن – مانتیث (Penman – Monteith ) پرداختند. پس از آن روند و توزیع فضایی از تبخیر و تعرق واقعی سالانه در طول ۴۳ سال گذشته را مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصله از این تحقیق نشان داد که در تبخیر و تعرق واقعی در چین یک روند رو به رشد وجود دارد و روند توزیع فصایی تبخیر و تعرق واقعی در شمال و جنوب چین متفاوت میباشد. برای اکثر مناطق چین تغییر در میزان بارش یک نقش کلیدی در برآورد تبخیر و تعرق داشته است؛ و به طور کلی چرخه آب در غرب چین رو به افزایش میباشد در حالی که در حوضهی رودخانه زرد شمال چین بین سالهای ۲۰۰۲ – ۱۹۶۰ ضعیف شده است.
مارنگو و مارگو[۴۸] (۲۰۰۸)، در ایستگاههای جنوب برزیل با بررسی سریهای بلند مدت دمای حداکثر و حداقل و با بهره گرفتن از روش رگرسیون خطی و آزمون ناپارامتریک من – کندال به این نتیجه رسیدند که روند دمای حداقل افزایش شیب داشته اما روند دمای حداکثر دارای شیب ملایم بوده است.
سهین[۴۹] و سیگزلو[۵۰] (۲۰۱۰)، ۶ متغییر هواشناسی شامل دمای حداکثر، دمای حداقل و متوسط، کل بارش، رطوبت نسبی و فشار محلی ۲۳۲ ایستگاه هواشناسی برای دوره زمانی ۲۹ ساله در کشور ترکیه را مورد بررسی قرار دادند، و از روشهای آزمون همگنی (SNHT) و درونیابی مقادیر مفقود شده برای سریهای زمانی استفاده کردند؛ و از آزمون دو متغیره تحلیل داده ها استفاده شد. طبق این آزمون ۳۰ ایستگاه از ۲۳۲ ایستگاه بارش ناهمگن بودند. اغلب ناهمگنیهای آماری مربوط به تغییرات طولانی مدت و روند معنیداری داشتند.
های[۵۱] و مک کاپ[۵۲] (۲۰۱۰ )، اثرات هیدرولوژیک تغییر اقلیم در حوضه رودخانه یوکان را با بهره گرفتن از مدل ماهانه تعادل آب ( WB ) در حوضه رودخانه یوکان و برآورد میانگین ماهانه بارش و دما را در طول دوره آماری ۳۰ ساله ( ۲۰۹۹ – ۲۰۰۵ ) به دست آوردند. روش رگرسیون ارتفاع بارش در دامنههای مستقل را با بهره گرفتن از مدل (PRISM ) برآورد کردند. در این تحقیق ۵ سناریوی گردش عمومی جو (GSM) شبیه سازی شد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که میزان رواناب سالانه حوضه رودخانه یوکان در قرن بیست و یکم در حال افزایش است. افزایش درجه حرارت در بررسی سریهای زمانی به ذوب بیشتر برفها انجامیده و همین امر باعث افزایش میزان رواناب رودخانه یوکان شده است .
مامارا و همکاران[۵۳] (۲۰۱۲)، دمای متوسط ماهانه درکشور یونان را مورد بررسی قرار دادند. برای این منظور از دو روش همگنی MASHو CLIMATOL در دوره آماری ۳۵ تا ۴۵ سال استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که روند دمای متوسط سالانه و فصلی تغییرات معنیداری را قبل و بعد از همگنی دارد و روند افزایش دمای متوسط نمایانتر بوده است .
دنبرگ[۵۴] (۲۰۱۲) در بررسی تغییرات دو سری زمانی دما و بارش در تورینگن آلمان و با بهره گرفتن از روش من _ کندال به تجزیه و تحلیل دما و بارش پرداختند. در این تحقیق دوره آماری ۵۰ ساله در دو سری زمانی جداگانه مورد بررسی قرار گرفتند. از مجموع ۱۷۱ سری زمانی ۱۸ درصد آن افزایش قابل توجهی نشان دادند و ۱۰درصد آن افزایش معنیداری را نشان میدادند. در مقابل ۱۵ درصد کل مجموع روندها ۵ درصد کاهش داشته اند، نتایج روی این دو دوره آماری ۲۰۰۵ – ۱۹۲۲ نشان داد که، میزان رواناب این رودخانه در فصل تابستان افزایش داشته است.
حسن و همکاران[۵۵] (۲۰۱۲ ) پژوهشی را تحت عنوان تغییر آبوهوا و روند بارش در بخش جنوبشرقی ساحل بنگلادش و در طول دوره آماری ۲۰۱۱ – ۱۹۴۹ انجام دادند، در این تحقیق با بهره گرفتن از روش من _ کندال به بررسی تغییرات زمانی بارش در سواحل جنوب شرقی بنگلادش پرداختند. از این برآرورد چنین نتیجه شد که بعد از سال ۱۹۹۰ به بعد میانگین بارش سالانه به طور قابل ملاحظهای در جنوبشرق بنگلادش نسبت به دوره بین ۱۹۹۹- ۱۹۸۹ افزایش یافته است، نرخ افزایش ۱۰% و ۴۶۳ میلیمتر در سال برآورد شد، اما این افزایش بارندگی در میان چهار فصل به طور برابر توزیع نشده است. تجزیه و تحلیل روندها نشان داد که افزایش بارندگی قبل از بارانهای موسمی ۳ میلیمتر در سال است. تجزیه و تحلیل روند بارندگی در دو دهه گذشته (۲۰۱۱ – ۱۹۹۰ ) نشان داد که کمی روند متفاوت بوده است. این نشاندهنده افزایش روند بارش در فصل بارانهای موسمی و کاهش روند بارش درپیش از بارانهای موسمی است. این روند از نظر آماری معنیدار نبوده، اما آزمون سن نشان میدهد بارش باران در طول بارانهای موسمی ۱۰% افزایش داشته است.
لیمجیراکان[۵۶] و لیمساکل[۵۷] (۲۰۱۲)، روند مشاهده شده درجه حرارت و بالاترین دما در تایلند را از سال ۲۰۰۹ – ۱۹۷۰ مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق روند روزانه حداقل، متوسط و حداکثر درجه حرارت از سه ایستگاه هواشناسی در سرتاسر تایلند مورد بررسی قرار گرفتهاند. در مجموع ۱۲۲ ایستگاه آبوهوا مجهز به ابزار هواشناسی استاندارد استفاده شده است. طول دوره آماری ۴۰ ساله انتخاب شده در این تحقیق با بهره گرفتن از روش من _کندال و سریهای زمانی دوره آماری ۴۰ ساله به دو دوره ۲۰ ساله جدا از هم تقسیم شدند. سپس برای توزیع ریاضی برای هر یک از شاخص های انتخاب شده تولید شد. با بررسی دما و بارش در مقیاس سالانه و فصلی با توجه به چرخه سالانه دما و بارش تایلند به یک فصل بارانی از مه _ اکتبر و یک فصل خشک از نوامبر تا آوریل تقسیم شده است. نتایج نشان داد که تایلند در چهار دهه گذشته روند رو به افزایش داشته است. متغیرهای دما نشاندهنده روند مثبت فضایی منسجم و گسترده بوده و بسیاری از ایستگاهها روند مثبت معنیدار را نشان دادند. روند متغیرها در سطح سالانه نیز نشان داد که بیشتر ایستگاهها روند معنیدار رو به رشد افزایشی داشته اند، گرمایش در هر دو فصل مشاهده شده، اما روند گرم شدن در طول یک فصل خشک در مقایسه با فصل مرطوب قویتر بوده است. نتایج حاصل از بررسی روند در ۱۷ شاخص درجه حرارت در تایلند برای دوره ۲۰۰۹ – ۱۹۷۰ نشاندهنده روند رو به بالا قابل توجهی در تعداد سالانه شب و روزهای گرم پیدا شده و روند رو به پایین قابل توجهی در تعداد روزها و شب های سرد مشاهده شده است. با توجه به مقایسه دو سری زمانی در دوره آماری ۱۹۷۰ – ۱۹۸۹ و ۲۰۰۹- ۱۹۹۰ یک تغییر سیستماتیک قابل توجه در توزیع دما نسبت به شرایط گرمتر دیده شده است.
۲ – ۷ – نتیجه گیری:
در دهه اخیر با افزایش تداوم گرمایش جهانی هوا موضوع بررسی روند متغیرهای جوی بیشتر توجه جوامع علمی و سیاستمداران را به خود جلب نموده است. به نحوی که تحقیقات متعددی برروی ایجاد سریهای زمانی طولانی مدت و قابل اعتماد برای تحلیلهای دقیق روند واقعی متغیرهای جوی انجام گرفته که در مراجع علمی تحت عنوان همگنی داده ها از آن نام برده می شود و در بخش مروری بر منابع بر آنها اشاره گردید. بیشتر این مطالعات بر روی سری زمانی دما و بارش فصلی و سالانه متمرکز بوده اند. اگر چه هدف از این تحقیق تحلیل روند دما در ایستگاه خرم آباد میباشد. اما سریهای زمانی اقلیمی دقیق در بسیاری از تحقیقات دیگر در زمینه آبوهوا به خصوص تغییرپذیری اقلیم کاربرد دارد.
با توجه به موضوعات گفته شده، این تحقیق در نظر دارد تا در مرحله اول ضمن بررسی همگنی داده ها قبل از تحلیل روند ناهمگنیهای ممکن را تا حد امکان شناسایی نموده و تعدیل نماید و از خطاهای فاحش در این زمینه جلوگیری کند. در مرحله دوم برای تحلیل روند دمای حداقل با بهره گرفتن از روشهای مناسب و کاهش خطا محاسبه نماید. و برای صحت پیش بینی برای سالهای آینده از دو روش ARIMA و هالت – وینترز بهره جسته است تا نهایتا بتواند بهترین مدل را انتخاب نماید.
فصل سوم : ویژگی های عمومی منطقه مورد مطالعه
فصل سوم
ویژگی های عمومی منطقه مورد مطالعه
۳ – منطقه مورد مطالعه
۳ – ۱- موقعیت جغرافیایی استان لرستان :
لرستان با مساحتی حدود ۲۸۲۹۴ کیلومتر مربع در ناحیه غربی ایران بین ۴۶ درجه و ۵۰ دقیقه تا ۵۰ درجه و ۱ دقیقه طول شرقی از نصف النهار مبداء و ۳۲ درجه و ۴۰ دقیقه تا ۲۴ درجه و ۳۲ دقیقه عرض شمالی از خط استوا واقع شده؛ و ۷/۱ درصد مساحت کشور را به خود اختصاص داده است. میانگین ارتفاع آن بیش از ۲۲۰۰ متر از سطح دریاست. پستترین نقطه استان با ارتفاع ۲۳۹ متر در دشتهای استان و بلندترین قله آن اشترانکوه با ارتفاع ۴۰۸۰ متر از سطح دریا در میان رشته کوه زاگرس قرار دارد. استان لرستان از طرف شمال به استانهای همدان و اراک، از جنوب به خوزستان، از شرق به اصفهان و از غرب به استانهای ایلام و کرمانشاه محدود می شود (بانک اطلاعات استانداری لرستان سال ۱۳۸۵ ).
۳ – ۲ – موقعیت جغرافیایی شهرستان خرمآباد:
خرم آباد در غرب ایران و در حاشیه جنوبغربی آبریز کرخه با وسعتی معادل ۱۸۰۸۵ کیلومتر مربع دارای عرض جغرافیایی ۲۲/۳۳ درجه شمالی و طول جغرافیایی ۲۴/۴۸ درجه شرقی و ارتفاع ۱۲۶۰ متر از سطح دریاست. شهرستان خرمآباد مرکز استان لرستان میباشد. این شهرستان از شمال به شهرستانهای سلسله و دلفان از مشرق به شهرستانهای بروجرد و الیگودرز، از جنوب به شهرستانهای دره شهر و اندیمشک و از غرب به شهرستان کوهدشت محدود است ( گزارش نیمه تفضیلی آب زیرزمینی خرمآباد شرکت آب منطقهای استان لرستان سال ۱۳۹۱ ).
۳ – ۳ – موقعیت نسبی شهرستان خرمآباد:
شهرستان خرمآباد مرکز استان لرستان با مساحتی حدود ۶۲۳۳ کیلومتر مربع بزرگترین شهر استان به حساب می آید، این شهر بین دره تنگی که اطراف آن را کوه فرا گرفته است، قرار دارد. عرض این دره بسیار کم است به طوری که در بعضی نقاط به یک کیلومتر هم میرسد و شهر خرمآباد به صورت کشیده در طول این دره قرار دارد (بانک اطلاعات مدیریت و برنامه ریزی استان لرستان ۱۳۸۳ ).
شکل ۳ – ۱ – نقشه منطقه مورد مطالعه
۳ – ۴ – سیمای اقلیمی شهرستان خرمآباد:
استان لرستان و به تبع آن شهرستان خرمآباد دارای تنوع آبوهوایی قابل توجهی است که به سبب فاکتورهای اصلی تاثیرگذار بر اقلیمهای استان به وجود آمده است. این فاکتورها شامل دو دسته عوامل بیرونی مثل: تودههای هوا و سیستمهای هواشناسی تاثیرگذار و عوامل درونی یا محلی شامل: عرض جغرافیایی، ارتفاع از سطح زمین، دوری و نزدیکی به منابع رطوبتی است که در کنار عوامل چهارگانه فوق بر اقلیم شهرستان موثر واقع میشوند، که مهمترین آنها پوشش گیاهی و فعالیتهای کشاورزی است (سازمان هواشناسی کشور سال ۱۳۸۱ ).
۳ – ۴ – ۱ – عوامل محلی:
توپوگرافی، عرض جغرافیایی، پوشش گیاهی و دسترسی به منابع رطوبت از جمله عوامل محلی موثر بر تنوع آبوهوا میباشد. گاهی در مورد توپوگرافی استان میتوان گفت که اختلاف ارتفاع در استان زیاد است. همچنین ارتفاعات با تغییر زاویهی تابش خورشید و کاهش ضخامت غلظت جو در مقدار دریافتی موثرند به نحوی که دامنههای آفتابگیر گرم تر از دامنههای پشت به آفتاب میباشد. در ارتفاعات به علت نازکی جو نیز خروج انرژی آسانتر صورت گرفته و نوسان دما بیشتر است.
۳ – ۴ – ۲ – عرض جغرافیایی:
مناطق شمال و شمالشرق با اقلیم سرد کوهستانی و بخشهای جنوبی اقلیم گرم مناطق پست را دارند. استان در معرض تاثیر انواع تودههای مهاجر قرار میگیرد که بر شرایط اقلیمی استان تاثیر دارند. عرض جغرافیایی موجب تفاوتهایی در طول روز و شب مناطق شمالی و جنوبی استان می شود، ولی به طور کلی به علت اختلاف نه چندان زیاد عرض جغرافیایی شمال و جنوب استان نقش توپوگرافی موثرتر است، به طوریکه میتوان گفت اقلیم سرد مناطق شمال و شمالشرق استان در اثر ارتفاع بالا و اقلیم گرم مناطق پست جنوب استان در اثر ارتفاع کم و مجاورت با جلگه پست خوزستان است .
۳ – ۴ – ۳- دسترسی به منابع رطوبتی
در استان منبع رطوبت به سه دسته آبهای سطحی، کانونهای آبگیر و آبهای زیر زمینی تقسیم میشوند که البته این منابع آبی بیشتر بر میزان رطوبت هوا موثر میباشد (سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان ۱۳۸۷ ).
۳ – ۵ – وضعیت اقلیمی شهر خرمآباد
شهرستان خرمآباد دارای آبوهوای معتدل نسبت به نواحی دیگر استان میباشد و همانطور که گفته شد، تحت تاثیر ارتفاع، عرض جغرافیایی و تودههای هوایی موجب تنوع اقلیمی در این منطقه شده است. شهر خرمآباد را میتوان جزو مناطق چهار فصل بهشمار آورد زیرا دارای اقلیم بسیار متنوع و متغیر است و اثرات این تنوع آبوهوایی نیز در زندگی مردم به خوبی مشهود میباشد. در مجموع آبوهوای خرم آباد به سه بخش کاملا متمایز تقسیم میگردد :
الف ) مناطق کوهستانی که دارای قلل مرتفع است، ارتفاع آن ها بین ۲۰۰۰ تا ۴۰۰۰ متر است. مشخصات اقلیمی این نواحی اکثرا سرد و زمستان پوشیده از برف است؛ و در تابستان برفها ذوب میشوند و دارای چشمه سارها و منابع آب فراوان میباشد. زمستان، بهار و پاییز در این نواحی اکثرا بارش دارد.
ب ) مناطق درههای بزرگ که بین ۱۲۰۰ و ۲۰۰۰ متر قرار گرفته و وضع اقلیمی و آبوهوایی این درهها بدین
ترتیب است که در تابستان هوای آن بسیار گرم و خشک و در زمستان سرد و در بهار و پاییز بارندگی زیاد دارند.
[سه شنبه 1401-04-14] [ 03:15:00 ب.ظ ]
|