مطالعه دیگری برای شناسایی عوامل حیاتی موفقیت توسط هلسپل[۲۵] و یوشی[۲۶] (۲۰۰۰) انجام شده است. در ابتدا، آن‌ ها با مطالعه ادبیات مدیریت دانش، دسته‌ای از عوامل را استخراج کرده و در نهایت با تکنیک دلفی در جامعه خبرگانی که متشکل از هیئت بین‌المللی از متخصصان و دست اندر کاران مدیریت دانش بود، عوامل شناسایی شده را مورد ارزیابی قرار دادند. آن‌ ها سه طبقه اصلی از اثرگذارها (مدیریتی، منابع، و محیطی) را که عوامل حیاتی در درون هر یک از این اثر گذارها قرار دارد، معرفی کردند. اثرگذارهای مدیریتی دارای چهار عامل حیاتی اصلی است که عبارتند از: هماهنگی، کنترل، رهبری و سنجه ها؛ اثرگذارهای منابع متشکل از دانش، افراد، منابع مالی و غیرمالی است؛ در حالی که اثرگذارهای محیطی مشتمل بر رقابت، بازارها، اضطرار زمانی، جو اقتصادی و دولتی است.

داونپورت[۲۷] و همکارانش (۱۹۹۸)، یک مطالعه اکتشافی در سی و یک پروژه مدیریت دانش در بیست و چهار شرکت انجام دادند. هدف این مطالعه گسترده تعیین عوامل حیاتی مرتبط با موفقیت مدیریت دانش بود. آن‌ ها از میان ۱۸ پروژه موفق، هفت عامل حیاتی موفقیت را شناسایی کردند که عبارت بودند از: ارزش صنعت، زبان و هدف مشترک، ساختار دانش انعطاف پذیر و استاندارد، کانال‌های چندگانه برای انتقال دانش، فرهنگ دانش پسند، زیرساخت سازمانی و فنی، اقدامات انگیزشی، و حمایت مدیریت ارشد.

چریدس[۲۸] و همکاران (۲۰۰۳) عوامل حیاتی گوناگونی را برای موفقیت مدیریت دانش در حوزه های وظیفه‏ای سازمان شناسایی کردند که استراتژی، مدیریت منابع انسانی، فن‌آوری اطلاعات، بازاریابی، و کیفیت از عوامل حیاتی آن‌ ها بود.

در تحقیقی که توسط هونگ[۲۹] و همکاران (۲۰۰۵) در خصوص عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش انجام گردید عوامل زیر مورد شناسایی قرار گرفته است که عبارتند از: ۱ استراتژی الگو گیری و ساختار دانشی اثربخش؛ ۲ فرهنگ سازمانی؛ ۳ زیرساخت سیستم اطلاعاتی؛ ۴ درگیری و آموزش افراد؛ ۵ رهبری و تعهد قوی مدیریت ارشد؛ ۶ محیط یادگیری و کنترل منابع؛ و ۷ ارزیابی از آموزش حرفه‌ای و کار تیمی.

لی و چیو[۳۰] (۲۰۰۳) عوامل فنی و اجتماعی را متمایز کردند. آن‌ ها بیان می‏ کنند که عوامل اجتماعی شامل عوامل انسانی، فرهنگی و ساختار سازمانی هستند، در حالی که عوامل فنی مرتبط با فناوری اطلاعات می‌باشد. به علاوه طبق اظهارات لی و چیو فرهنگ مهم‌ترین عامل در مدیریت دانش می‏ باشد. فرهنگ سازمانی در محیط مدیریت دانش با ارتقاء رفتار صحیح مرتبط است به طوری که افراد دیدگاهی مثبت نسبت به دانش از قبیل ایجاد، کدگذاری دانش اشتراک گذاری آن داشته باشند. فرهنگ سازمانی باید انتقال دانش را تسریع و افراد را تشویق نماید دانش را شخص به شخص و از طریق سیستم به اشتراک بگذارند. مدیریت باید به طور پیوسته برای افزایش آگاهی کارکنان و گنجاندن مفهوم دانش در فرهنگ سازمانی تلاش نماید.

مطالعات قبلی بر اهمیت تعامل اجتماعی بین اشخاص برای ایجاد رفتار مدیریت دانش میان افراد تأکید کرده‏است. تعامل اجتماعی به اندازه‏ای اشاره دارد که اعضای سازمان با یکدیگر از نظر اعتماد، ارتباط و هماهنگی تعامل دارند. رابطه مبتنی بر اعتماد، تمایل افراد برای مبادله و جذب دانش دیگران را بهبود می‏ دهد. زمانی که افراد ارتباط بیشتری با یکدیگر دارند، قابلیت انتقال دانش به طور گسترده ‏تری تسهیل می‌شود ( Liao, 2010) .

مرور ادبیات تحقیقات اخیر نشان می‏ دهد که توانایی زیر ساختاری از قبیل فرهنگ، تکنولوژی و منابع انسانی فرایند مدیریت دانش را ارتقا می‏ دهد. برای مثال تعدادی از سازمان‏ها به فرهنگ سازمان تأکید می‏ کنند که از اشتراک گذاری دانش حمایت می ‏کند، فرهنگ مبتنی بر دانش درجه‏ای از فرهنگ سازمان را توصیف می ‏کند که از دانش به عنوان دارایی و منبع ارزشمند حمایت می ‏کند. فرهنگ مهم‌ترین عامل برای موفقیت مدیریت دانش می‏ باشد ( Chang & Chuang , 2010).

بیشتر دانش سازمانی به افراد چسبیده است و در نتیجه فرایند مدیریت دانش به طور گسترده‏ای به رفتار کارکنان در سازمان بستگی دارد (Kimble & Boudon , 2008). چانگ[۳۱] و همکارانش (۲۰۰۹) مهم‌ترین عامل در موفقیت مدیریت دانش را ارزش‌ها و مأموریت سازمان معرفی می‏ نمایند که شامل اهداف سازمانی، قابلیت انجام پروژه، اولویت‌ها، حمایت مدیران عالی، شایستگی‌ها و ارزش‌های اصلی می‏ شود. اگر مدیریت دانش هم راستای ارزش‌های سازمان نباشد از پشتیبانی خوبی برخوردار نخواهد بود.

در طی دهه های اخیر طرح‌های سازمانی بسیار زیادی به وجود آمده‌اند. در این گذار، تغییر و تکامل ساختار سازمانی محور تغییرات سازمانی در دوره های مختلف را تشکیل داده است. درک جامع ساختار سازمانی مستلزم آن است که توجه داشته باشیم که ساختار سازمانی هم از اجزاء سخت و هم از اجزاء نرم تشکیل شده است. مطالعات اولیه‌ای که در زمینه شناخت ساختار سازمانی انجام شده‏اند، بر ابعادی تأکید داشتند که بیشتر معرف ساختارهای رسمی می‏ باشند به هر حال الزامات همراه با عصر دانایی، موجب ظهور و توسعه سازمان‌های دانش محوری شده است که برخی ویژگی‌های آن‌ ها تفاوت‏هایی اساسی با ساختارهای سنتی سلسله مراتبی دارد. شاید مهم‌ترین این تفاوت‌ها نقش مهم و تعیین کننده ساختار غیررسمی در این سازمان‌ها باشد که در سازمان‌های سنتی کمتر به آن توجه شده است. در حالی که توجه به آن برای موفقیت این سازمان‌ها در مدیریت مؤثر دانش بسیار ضروری است (Wu et al , 2008).

ساختار درونی سازمان می‌تواند مشوق و یا مانع موفقیت مدیریت دانش باشد. برای اینکه سازمان‌ها بتوانند، دانش را به طور مؤثر اداره کنند، باید از ساختار مناسبی بر خو دار باشند. میزان تمرکز، رسمیت، نحوه جریان اطلاعات بین واحدها، وضعیت اسناد و مدارک محرمانه سازمان، ابعاد ساختاری مهمی هستند که وضعیت و ویژگی‌هایی آن‌ ها مستقیماً بر خلق، و انتقال، ذخیره سازی و به‌کارگیری دانش در سازمان تأثیر گذار است (منوریان و همکاران، ۱۳۸۶) .

توانایی مردم و تمایلشان برای اشتراک گذاری دانش یک عامل برجسته در مدیریت دانش است. از طرف دیگر عوامل فنی، توسعه فناوری اطلاعات، یک نقش عمده به ویژه در استراتژی کدگذاری بازی می‏ کنند، فناوری اطلاعات پشتیبان انتقال دانش صریح می‌باشد. موتورهای جستجو، رابط‌های کاربر پسند، مکانیسم‌های بازخورد و ارزیابی و ساختار دانش از عوامل مهم تأثیر گذاری فناوری اطلاعات بر مدیریت دانش می‏ باشند (Lee & Chio , 2003) .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...