در رویکردی جامعه شناختی[۲] کارآفرینی نوعی فعالیت اجتماعی ارزشمند است و با مفاهیم جامعه شناختی مانند نیاز جامعه، حل مسئله اجتماعی و فرهنگ توصیف می‌گردد.

رویکرد روانشناختی[۳]، عبارت است از نوعی نگرش، رفتار و به طور کلی نوعی سبک زندگی است و با مفاهیم روانشناختی همچون شناخت، شخصیت، یادگیری و انگیزش توصیف می‌شود.

رویکرد مدیریتی[۴]، کارآفرینی نوع خلاقی از فرآیندهای مدیریتی است و با مفاهیم مدیریتی از قبیل طراحی راهبرد، برنامه‌ریزی و سازماندهی توضیح داده می‌شود.

فرد کارآفرین کسی است که توانایی تشخیص و ارزیابی فرصت‌های کسب و کار را دارد، می‌تواند منابع لازم را جمع‌ آوری کرده، از آن ها بهره‌برداری نموده و عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پی‌ریزی کند. (مردیث،۱۳۷۱، ۱). امروزه واژه کارآفرینی مفاهیم زیر را به ذهن متبادر می‌سازد:

    • نوآوری

    • مخاطره پذیری

    • ایجاد یا تجدید ساختار یک واحد اقتصادی، اجتماعی

  • رضایت شخصی و استقلال طلبی

۲-۱-۲ انواع کارآفرینی

کارآفرینی فرآیندی است که در آن ایده و فکر جدید با بسیج منابع از طریق فرایند ایجاد کسب و کار که توأم با مخاطره های مالی، اجتماعی و حیثیتی است، محصول جدید به بازار عرضه می‌شود؛ تا کنون طبقه‌بندی‌های مختلفی از کارآفرینی توسط محققان مختلف صورت گرفته است که در ذیل به برخی از آن ها اشاره می شود:

– اسمیت[۵] ‌بر اساس شخصیت، زمینه‌های اجتماعی و رفتاری دو نوع کارآفرین را مورد شناسایی قرار داده است: ۱- کارآفرینان افزارمند۲- کارآفرینان فرصت‌طلب (ذبیحی و مقدسی،۱۳۸۵: ۱۹).

– جانجا[۶] با توجه به میزان فعالیت کارآفرینی انواع مختلف کارآفرینی را به پنج دسته تقسیم می‌کند: ۱٫ کارآفرینی اجرایی ۲٫ کارآفرینی فرصت‌طلبانه ۳٫ کارآفرینی اکتسابی۴ . کارآفرینی تکوینی۵ . کارآفرینی ابتکاری (مقیمی، ۱۳۸۳: ۱۶).

در ادبیات کارآفرینی انواع دیگری از کارآفرینی به چشم می‌خورد که در اینجا به عناوین برخی از آن ها اشاره می شود:

۱)- کارآفرینی پایدار؛ ۲)- کارآفرینی اشتراکی؛ ۳)- کارآفرینی محلی؛ ۴ )- کارآفرینی پاسخگو؛ ۵)- کارآفرینی بین‌المللی؛ ۶)- کارآفرینی اجتماعی؛ ۷)- کارآفرینی تکنولوژیک (ذبیحی و مقدسی، ۱۳۸۵ :۲۱).

به طور کلی ادبیات کارآفرینی نشان می‌دهد که کارآفرینی در سه زمینه یا قالب ذیل شکل می‌گیرد:

الف –کارآفرینی فردی: کارآفرینی فردی فرایندی است که در آن فردی با اتکا به منابع مالی غالبا شخصی و متکی بر ویژگی‌های شخصیتی نظیر فعالیت، ریسک‌پذیری و اهل عمل بودن اقدام به تأسيس یک کسب و کار جدید می‌کند و آن‌ را تا رسیدن به موفقیت هدایت می‌کند (سانگ هون[۷] و همکاران، ۲۰۰۵: ۵۹۸). کار آفرین فردی نیز شخصی است که در مرکز فرایند کار آفرینی قرار دارد و مدیری است که فرایند را به جلو هدایت می‌کند. کارآفرینی فردی را کارآفرینی در قالب افراد، کارآفرینی آزاد، کارآفرینی شخصی و یا کارآفرینی مستقل نیز می‌گویند (آرانسیبیا[۸] ، ۲۰۰۸: ۲۱۷).

ب – کارآفرینی درون سازمانی: کار آفرینی درون سازمانی، مسئولیت به ثمر رساندن یک خلق نوآورانه در درون سازمان است. به عبارت دیگر، کارآفرینی درون سازمانی فرآیندی است که در آن محصولات یا فرایند‌های نو آوری شده از طریق ابقا و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان از قبل تأسیس شده به ظهور می‌رسند (کرباسی و همکاران، ۱۳۸۱ : ۳).

ج – کارآفرینی سازمانی: کارآفرینی سازمانی به معنای اجرای فرایند کارآفرینی در داخل سازمان و با بهره گرفتن از خصوصیاتی همچون روحیه پشتکار، ریسک‌پذیری، خلاقیت و نوآوری می‌باشد که طی آن گروهی از افراد درون سازمان تبدیل به موتور توسعه آن می‌گردند. به عبارت دیگر، کارآفرینی شرکتی به مفهوم تعهد یک سازمان به ایجاد و مصرف محصولات جدید، فرآیندهای تازه و نظام سازمانی نوین است (کرباسی و همکاران، ۱۳۸۱ :۳۱). شکل زیر انواع کارآفرینی را نشان می‌دهند:

کار آفرینی

کار آفرین مستقل

(کارآفرینی آزاد)

کار آفرینی درون سازمانی

(کارآفرینی در قالب کارکنان)

کار آفرینی سازمانی

(سازمان کارآفرین)

شکل ۲- ۱ انواع کارآفرینی (کرباسی و دیگران، ۱۳۸۳ :۳۰)

هر یک از زمینه‌های کارآفرینی، دارای شرایط پیاده‌سازی و موانعی در اجرا می‌باشند. در کارآفرینی فردی، ویژگی‌های رفتاری خاصی برای کارآفرینان مشخص شده است. این ویژگی‌ها عبارتند از:

۱-ارزش‌های فرهنگی: کارآفرینان به طور معمول در فرهنگ‌ها و جوامعی پرورش می‌یابند که ارزش‌هایی مانند رقابت، زمان شناسی، کار و سود محوری از اهمیت بالایی برخوردار است (صمدآقایی،۱۵:۱۳۷۷).

۲-الگوی نقش: وجود یک الگو در خانواده (وجود فردی کارآفرین در خانواده) سبب تشویق تلاش‌های کارآفرینانه در افراد خواهد شد (احمدپورداریانی و عزیزی، ۵۳:۱۳۸۳).

۳-تجربه کاری و تاریخچه شغلی: کارآفرینان در حرفه‌ای که دارای تجربه هستند، وارد می‌شوند و تجربه آن‌ ها رابطه مستقیمی با موفقیت آنان دارد. تاریخچه شغلی می‌تواند هم عاملی بازدارنده و هم پیش‌برنده باشد، عدم رضایت از یک شغل می‌تواند انگیزه را برای شروع کار دیگری ارتقا دهد (وسپر[۹]، ۱۹۸۲).

۴ -تحصیلات: وسپر معتقد است کارآفرینانی که احتمال شکست بیشتری دارند، افرادی هستند که تجربه دارند اما تحصیلات ندارند. برعکس کارآفرینانی که هم تجربه دارند و هم آموزش دیده اند، پرسودترین فعالیت‌ها را هدایت می‌کنند (وسپر، ۱۹۸۲). البته با بالا رفتن سطح تحصیلات جامعه، سطح تحصیلات کارآفرینان نیز افزایش می‌یابد.

۵-جایگاه اجتماعی: قرار نگرفتن فرد در جایگاه اجتماعی مورد نظرش سبب می‌شود تا فرد به فعالیت‌های کارآفرینانه برانگیخته شود. در نتیجه پژوهش جرج هومانز [۱۰]بیان شده است که هیچ یک از متغیرهای قدرت، رتبه و سمت سازمانی به تنهایی برای ایجاد انگیزه فرد برای کارآفرینی کافی نیست، اما هنگامی که بین جایگاه اجتماعی فرد و انتظار وی فاصله باشد، به سوی رفتار متفاوت برانگیخته می‌شود (احمدپورداریانی و عزیزی، ۵۳:۱۳۸۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...