دانلود پایان نامه با فرمت word : بررسی اثر عناصر الگوی بهینه آمیخته بازاریابی خدمات بر … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
«لاولاک و رایت» معتقدند که مدیران باید با توجه به منافع مورد انتظار مشتریان و نیز عملکرد کالاهای رقبا، ویژگیهای محصول اصلی (اعم از کالا یا خدمات) و مجموعه اضافی خدمات آن را مشخص کنند . بنابراین، تمام اجزای عملکرد یک خدمت که برای مشتریان ارزش ایجاد می کند، عنصر کالا نامیده می شود.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
«باتن و مک مانوس» معتقدند عامل محصول از آمیخته بازاریابی در خدمات به نوع و میزان خدماتی اشاره می کند که در محدوده خاصی از فعالیت خدماتی عرضه می شود. این عامل به هماهنگی خدمات با ابزار هدف توجه دارد و تقاضای بازار و موقعیت رقابتی کیفیت خدمات عرضه شده را تعیین می کند (لاولاک، کریستوفر، رایت، لارن، ۱۳۸۵).
۲-۱۵-۲ قیمت و سایر هزینهها
قیمت عبارت است از هزینه های مختلفی که مشتریان برای استفاده از منافع یک خدمت (محصول) متحمل میشوند و شامل هزینه مالی و سایر هزینه های غیرمالی نظیر زمان، تلاش فکری، فیزیکی و نیز تجارب احساسی منفی میباشند (لاولاک، کریستوفر، رایت، لارن، ۱۳۸۵).
۲-۱۵-۳ عوامل فیزیکی
به نظر لاولاک و رایت، نمای ساختمانها، چشماندازها، اتومبیلها، مبلمان داخلی، تجهیزات، کارکنان سازمان، علائم، مطالب نوشته شده و دیگر نشانه های قابل رؤیت همگی شواهد محسوسی هستند که کیفیت خدمات یک سازمان را نشان می دهند (لاولاک، کریستوفر، رایت، لارن، ۱۳۸۵).
۲-۱۵-۴ مکان و زمان (موقعیت و توزیع)
فاکتور مکان و زمان نیز مطرح شده است که برای ارائه عنصر خدمت (محصول) به مشتریان، باید در مورد مکان و زمان ارائه آن تصمیم گیری شود. و این کار ممکن است با توجه به نوع خدمت ارائه شده، به کانال توزیع فیزیکی یا الکترونیکی (یاهردو) نیاز داشته باشد. مؤسسات ممکن است خدمات خود را مستقیماً و یا از طریق سازمانهای واسطه، ارائه دهند (لاولاک، کریستوفر، رایت، لارن، ۱۳۸۵).
۲-۱۵-۵ فرایندبه نظر لاولاک و رایت،” فرایند” نقش مهمی در بازاریابی خدمات دارد. به نظر آنان، ایجاد و ارائه عناصر کالا به مشتریان، مستلزم طراحی و اجرای فرایند مناسب میباشد. فرایند، نمایانگر روش و شکلی است که سیستمهای ارائهکننده خدمات، کار خود را بر مبنای آن انجام می دهند (لاولاک، کریستوفر، رایت، لارن، ۱۳۸۵).
به نظر باتن و مک مانوس، هدف عمده بازاریابی مشخصکردن نیازها و کمبودهای مربوط به بازار است، به گونه ای که ممکن است خدمات برای برطرف کردن نیازها طراحی شوند. این هدف به ترتیب شامل طراحی فرایند خدمات و چگونگی عرضه آن است. در نهایت، این مسئله نشان میدهد که چگونه برای فراهم کردن خدماتی منسجم و با کیفیت برای مشتری، همه عوامل آمیخته بازاریابی هماهنگ و منظم شده است. بیتوجهی به فرایند خدمات به از بین رفتن کیفیت خدمات منجر می شود. از کارمندان بخش فروش که بایستی بیشتر کار کنند (کارهایی نظیر نظارت بر موجودی، کار دفتری، نگهداری از قیمت فروش و بسیاری از وظایف عملیاتی دیگر)، نمی توان توقع عکسالعملی دوستانه و غیرمنفعل نسبت به مشتریان داشت. البته سیستم کاری نه تنها پاداشی در مقابل چنین کاری نمیدهد، بلکه اصولاً اجازه انجام چنین کاری را نیز به کارمندان نخواهد داد. سرعت عمل، بدون اخلال در کیفیت، معیار اصلی در موفقیت است (Bottem, Neil & Mc Manus, 1999).
۲-۱۵-۶ بهرهوری و کیفیت
علاوه بر عناصر هفتگانه قبلی، لاولاک و رایت عنصر دیگری به نام بهرهوری و کیفیت را مطرح کرده اند. به نظر آنان بهرهوری و کیفیت دو روی یک سکه هستند. هیچ مؤسسه خدماتی نمیتواند این دو عنصر را جدای از هم درنظر بگیرد. برای بهرهوری بیشتر باید هزینهها تحت کنترل باشند و مدیریت با هوشیاری عمل نماید و بیجهت نسبت به کاهش هزینههایی که موجب ناراحتی و عدم رضایت مشتریان و یا کارکنان می شود، اقدام نکند. کیفیت خدمات، چنانچه مشتریان آن را تعریف می کنند، برای تنوع بخشی در کالا و ایجاد وفاداری در مشتریان بسیار حائز اهمیت است. باید توجه داشت که سرمایه گذاری جهت بهبود کیفیت، بدون درک مناسبی از تناسب بین افزایش درآمدها و هزینهها، ممکن است سودآوری یک مؤسسه را به خطر اندازد (عاملی، ۱۳۸۳).
۲-۱۵-۷ افرادلاولاک و رایت این مضمون را با نام دیگری مطرح کرده اند. آنان به جای واژه مشارکت، واژه افراد را انتخاب کرده و معتقدند بسیاری از خدمات به تعامل شخصی مستقیم بین مشتریان و کارکنان مؤسسه بستگی دارد. مثلاً اصلاح در آرایشگاه و یا خوردن غذا در رستوران. طبیعتاً این روابط بر ادراک مشتری در مورد کیفیت خدمات تأثیر خواهد داشت. قضاوتی که مشتریان در مورد کیفیت خدمات ارائه شده انجام می دهند، اغلب اوقات به تشخیص آنها در مورد فرد ارائه کننده خدمت مربوط می شود. مؤسسات خدماتی موفق، تلاش های قابل توجهی را جهت استخدام، آموزش و انگیزش کل کارکنان خود به کار میگیرند و نه صرفاً کارکنانی که در تماس مستقیم با مشتریان هستند (لاولاک، کریستوفر، رایت، لارن، ۱۳۸۵).
روی سخن باتن و مک مانوس با افرادی است که در ارائه خدمات نقشی را ایفا می کنند. این افراد، شامل کارکنان و سایر مشتریان میشوند. نگرش و طرز برخورد کارکنان بدون تردید می تواند در توفیق ارائه خدمات موثر باشد. رفتار کارکنان در امور خدمات باید به شکل جدی با مشتریان منطبق شود و در برخوردهای آنان مورد توجه قرار گیرد (Bottem, Neil & Mc Manus, 1999).
۲-۱۵-۸ ارتقاء و آموزش مشتری
در مقابل عنصر ارتقاء و تشویق، لاولاک و رایت ارتقاء و آموزش را مطرح کرده اند و توضیح می دهند که هیچ برنامه بازاریابی بدون یک برنامه ارتباطی مؤثر که ارتقاء و آموزش را فراهم کند، به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. در بازاریابی خدمات، بخش عمدهای از ارتباطات، خصوصاً ارتباطات با مشتریان جدید، طبیعت آموختنی دارد. ممکن است ضرورت داشته باشد شرکت به آنها آموزش دهد که خدمات چه منافعی برای آنها به همراه دارد، کجا و چه زمانی میتوان آنها را به دست آورد و چگونه در فرآیندهای خدمات شرکت نمود. ارتباطات را میتوان از طریق افرادی چون عاملین فروش و مربیان و یا از طریق رسانههایی چون تلویزیون، رادیو، روزنامهها، مجلات، تابلوهای تبلیغاتی، بروشورها و شبکه اینترنت ارائه نمود (لاولاک، کریستوفر، رایت، لارن، ۱۳۸۵).
عنصر ارتقاء و آموزش سه نقش اساسی ایفا می کند:
-
- آموزش، اطلاعات و راهنماییهای مورد نیاز را فراهم می کند.
-
- مصرف کنندگان مورد هدف را متقاعد می کند که یک محصول خاص از ویژگی خوبی برخوردار است.
-
- مشتریان را تشویق می کند در زمانهای خاصی اقداماتی را انجام دهند.
در بازاریابی خود از مخالفت ها نترسید، بادبادکها با باد مخالف بالا می روند. برخی مخالفت ها بسیار پوچ و بی اساسند که باید از آنها گذشت، اما برخی باعث تلاش بیشتر، نوآوری و موفقیت می شوند.
۲-۱۶ بازاریابی در بیمهدر هرجا که عدم اطمینان وجود داشته باشد، ریسک هم وجود دارد. ما هیچگونه نظارتی بر عدم اطمینانها که دربردارندۀ خسارتهای مالیاند، نداریم. خطرات ممکن است رویدادهای مشخصی مثل حوادث، دزدی و … باشند.بیمه، خدمتی مالی برای گردآوری پساندازهای مردم و ارائۀ پوشش ریسک برای آنهاست و وظیفۀ اصلی آن در برابر رخدادهای احتمالی ایجادکنندۀ خسارتهاست. بیمه، نگرانیها و مشکلات ناشی از خسارتهای ایجاد شده در زمینۀ اموال و مرگ و میر را پوشش میدهد. بیمه همچنین سرمایههایی را برای جامعه فراهم می کند که این سرمایهها در بخشهای سودمند، سرمایه گذاری میشوند.بیمه در زیرمجموعۀ بخش خدمات قرار میگیرد و در بازاریابی این خدمت، باید توجه کافی به کیفیت محصول و رضایت مشتری داشت. هنگام بازاریابی خدمات، لازم است که افراد دربارۀ معیارهای نوآورانۀ توسعۀ فروش فکر کنند. این که شما در این حوزه خوب عمل کنید، کفایت نمیکند بلکه باید به دیگران اجازه بدهید تا درباره کیفیت همکاریهای مثبت شما آگاه شوند.خلاقیت در معیارهای توسعۀ فروش، نیاز امروز است. تبلیغات، روابط عمومی و ارتباطات کلامی نیازمند توجه کافی است و فروشندگی به توجه بیشتری نیاز دارد.اصطلاح بازاریابی بیمه به بازاریابی خدمات بیمهای با هدف خلق مشتری و کسب سود از طریق رضایت مشتری اشاره می کند. بازاریابی بیمه بر تنظیم ترکیب ایدهآلی برای کسب و کارهای بیمهای تمرکز دارد. به نحوی که سازمان بیمه ابقاء مییابد و در یک چشمانداز درست رشد می کند.در صنعت بیمه، بازاریابی امری صرفاً اقتصادی نیست تا به این وسیله سودآوری شرکتها و نمایندگان را افزایش دهد، بلکه امکانی است برای آگاهی بخشیدن به مردم، برای اینکه از بیمه، وسیلۀ محکم و مطمئنی برای رفع نیازهای آیندۀ خود فراهم آورند.بازاریابی بیمه از مقولات استراتژیک در بیمه است و انجام برنامه های پژوهشی، شناخت نیازها، اطلاعرسانی، روابط عمومی و … در جهت توسعه فروش بیمه در بنگاههای متوسط و بزرگ کشور بسیار مفید است. بازاریابی بیمه از مقولات مدیریت بیمه است.
بازاریابی در صنعت بیمه نوعی فرایند اجتماعی، مدیریتی است که توسط شبکه فروش و بازاریابان خدمات بیمهای با بیمهگذاران مبادله شده تا خواسته های یکدیگر را برآورده سازند. لذا با توجه به ماهیت اجتماعی بودن این فرایند و ارتباط مستقیم شبکه فروش و بازاریابان با مشتریان در بازار رقابت، هرگونه نقص، عدم رضایت یا پیشنهاد بیمهگذار به شرکت انتقال مییابد و باعث تغییر نگرش، جهت یا اندازه شرکت در جهت ارتقاء و بالا بردن کمّی و کیفی محصول یا ارائۀ خدمت می شود.
۲-۱۷ توسعه در بیمهفعالیتهای شرکتهای بیمه با توجه به گسترش روزافزون فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی و توسعه کشورها از اهمیت ویژهای برخوردار است. هر قدر کشوری در جهت توسعه، گامهای اساسیتری بردارد، صنعت بیمه در آن کشور از جایگاه مطلوبتری برخوردار خواهد بود. پیشرفت بیمه در یک کشور، می تواند منجر به حفظ ثروت ملی و تشکیل پساندازهای بزرگ شود و در ارتباطی متقابل با رشد و توسعه اقتصادی، افزایش مبادلات و توسعه سرمایه گذاریهای آن کشور همراه است.در واقع صنعت بیمه، با توجه به نقش آن به عنوان یک نهاد سرمایهگذار و تعهدش در جبران خسارت، می تواند بر فعالیتهای اقتصاد کلان و نیز در رشد اقتصادی آن کشور، تأثیر بسزایی داشته باشد. صنعت بیمه می تواند نقش کلیدی در توسعۀ امور اقتصادی ایفا کند. در بخش کشاورزی می تواند اطمینان خاطر کشاورزان را تأمین کند و ضمن حذف فعالیتهای واسطهها، سَلَف خران و تأمین و تضمین درآمد بخش کشاورزی، زمینۀ رشد آن و استمرار تولید و نیز صادرات محصولات زراعی را فراهم سازد.در بخش صنعت، پوشش های بیمهای برای جبران خسارات احتمالی سرمایه گذاران با ارائۀ خدمات مختلف به گسترش سرمایه گذاری، افزایش تولید و صادرات کمک می کنند. در بخش تجارت نقش صنعت بیمه بسیار کلیدی است. اگرچه تجارت داخلی از ریسک کمتری برخوردار است، اما در بخش تجارت خارجی خطرهای بسیاری وجود دارد که می تواند در روند فعالیتهای بازرگانی خارجی آثار مثبت یا منفی برجای گذارد. خطراتی نظیر بروز جنگ، تغییرات سیاسی، عدم توانایی خریدار خارجی برای انجام به موقع تعهدات و … از خطراتی است که صادرکنندگان کالا را تهدید می کند. اما صنعت بیمه با جبران خسارات در مواقع بروز خطر، می تواند روند توسعه تجارت خارجی را تضمین کند.
در جهت شناسایی بیمه به افراد جامعه، اطلاعرسانی و تبلیغات، یک ابزار ارتباطی مهماند. تبلیغات و اطلاعرسانی به روند رشد اقتصادی و اجتماعی جامعه جهت داده و آن را ارتقاء میبخشد و می تواند دارای نقشهای مثبت و منفی در امور مختلف نیز باشد و براساس چگونگی بکارگیری آن باعث موفقیت یا عدم موفقیت فعالیتهای مختلف شود (عاملی، ۱۳۸۳).
۲-۱۸ تبلیغات در بیمهاقدام شرکتهای بیمه در بررسی مشکلات و کمبودهای موجود در این صنعت و ارائۀ «طرح تحول صنعت بیمه» آغازی مثبت برای رفع مشکلات و کمبودهای این صنعت است. ازجمله کمبودهایی که متأسفانه در این طرح جایی پیدا نکرده «بازاریابی» است.بیمه، یک کالای خدماتی است و مانند هر کالای دیگری محتاج «فروش» است. این کالا (بیمه اتومبیل، درمان، باربری، حادثه و …) بازار و مشتریان بالقوهای دارد. شناسایی این بازار، شناسایی نیازهای متنوع آن، شناسایی مشتریان، آموزش فروشندگان، نحوه تماس با مشتریان، نحوه ارائۀ خدمت و روشهای فروش و بالاخره فروش بیمه، همگی جزئی از «بازاریابی» به شمار میروند.بازاریابی و فروش، پل رابط میان فروشنده و خریدار است و برقراری رابطه میان این دو بدون این پل ممکن نیست. هیچ کالا و محصولی بدون بازاریابی خلاق نمیتواند فروشی موفق داشته باشد و بیمه نیز از این قاعده مستثنی نیست. بررسی ساده چارت سازمانی شرکتهای بیمه نشاندهندۀ آن است که این شرکتها اصولاً فاقد مدیریت یا بخشی تحت عنوان «بازاریابی» هستند و در برنامه های جاری آنها نیز فصلی تحت این عنوان وجود ندارد. تشکیلات و مدیریتهای موجود در شرکتهای بیمه براساس محصول (عمر و غیر عمر)، و اجزای هر یک از دو رشته، تقسیم شده اند.
زمینه اصلی فعالیت همۀ مدیریتها، کاری تخصصی و فنی در رابطه با صدور بیمهنامه یا کارشناسی و پرداخت خسارت است. صدور بیمهنامه، آخرین حلقه از زنجیره فروش است و موفقیت در آن نیز مشروط به اتصال به سایر حلقههاست. با پر کردن حلقههای قبلی است که میتوان انتظار «صدور» موفق را داشت. صنعت بیمه، انواع متخصص و کارشناس در رشته های فنی دارد، اما فاقد کارشناسان بازاریابی بیمه است. ابزارهای اصلی صنعت بیمه برای «بازاریابی و فروش» در شبکه نمایندگان و کارگزاران و تبلیغات خلاصه شده است. شبکه نمایندگان و کارگزاران همچون خود شرکتهای بیمه با بازاریابی و فروش آشنا نیستند و فقط دوره های آموزشی تخصصی و فنی را طی کرده و به بازاری ناشناخته وارد شده اند. اندک نمایندگان و کارگزارانی که به همت خود برای بازاریابی ارزش قائل شده اند، موفقترین فروشندگان این صنعت به شمار میروند. فارغ التحصیلان رشته بیمه در دوران تحصیل با بازاریابی بیمه سر و کار ندارند و پس از آن نیز هنگام اخذ نمایندگی بیمه یا جواز کارگزاری با این رشته تخصصی بیگانه هستند؛ در حالی که وظیفۀ اصلی شبکۀ نمایندگان، فروش محصولات بیمه است و نه کارشناسی فنی رشته های بیمهای.
آنها بیش از آنکه نیاز داشته باشند که بدانند مقصر یک تصادف اتومبیل چه کسی است باید بدانند بیمه بدنه را به چه کسانی و چگونه باید فروخت. گرچه تبلیغات جزئی از روند بازاریابی به شمار میرود، اما فقط جزء کوچکی از آن است؛ آن هم به شرطی که هدفمند و با نشانه گرفتن نیازهای مشخص بازار و مخاطبین، درست صورت پذیرد. تبلیغات، مکمل بازاریابی است و زمانی که اولی وجود ندارد، سودی جز ایجاد درآمد برای شرکتهای تبلیغاتی نخواهد داشت. شرکتهای بیمه اگر بخش کوچکی از هزینه سنگین تبلیغات خود را خرج یادگیری بازاریابی و سپس آموزش آن به نمایندگان فروش نمایند و همزمان ابزارهای لازم را نیز در اختیار آنها قرار دهند، نتایجی به مراتب بهتر خواهند گرفت.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-04-14] [ 03:27:00 ب.ظ ]
|