به دنبال ریاضت اقتصادی شاه در اواسط این دهه، پرداخت هزینه به روحانیون ودستمزد کارگران کاهش یافت، به دلیل افزایش تورم بسیاری از کالاهای اساسی کمیاب شدند. هزینه های اجتماعی قطع شد. این اقدامات واکنش بسیاری از مخالفان از جمله کارگران، بازاریان، روحانیون را برانگیخت. (معدل ،۱۳۸۲: ۱۷۷ )
در کنار این مسائل، پهلویسم با برگزاری جشن هنر شیراز در شهریور ۵۶ و اهانت به ارزش های اخلاقی و مذهبی ایران نشان داد که هیچگونه تلاشی در بعد فرهنگی، به ویژه بازسازی اعتبار مذهبی از دست رفته خود نکرد و بیشتر سیاست های خود را در جهت غیریت سازی با مذهب شکل داد.در چنین شرایطی بودکه نیروهای مذهبی و در رأس آن امام خمینی دال های گفتمان پهلویسم را نفی کردند و گفتمان پهلویسم را به چالش طلبیدند.
در همین سال با فعال شدن ساواک، بار دیگر رعب و وحشت در میان مردم فزونی گرفت. با فوت ناگهانی سیدمصطفی خمینی فرزند امام خمینی، مخالفت‌ها افزایش یافت. کانون‌ها، انجمن های معلمان، دانشجویان، طلاب و شب شعرهای نویسندگان در انتقاد از گفتمان پهلویسم شکل گرفت. دانشجویان در سفر شاه به آمریکا تظاهرات بی سابقه‌ایی به راه انداختند. (فوران،۱۳۷۷: ۵۵۸-۵۶۰)
در پی انتشار مقاله توهین آمیز روزنامه اطلاعات در تخریب شخصیت امام خمینی و حمله به مردم قم در ۱۹ دی ماه ۵۶ که نشان دهنده اعلان جنگ آشکار با روحانیت تلقی می شد، همچنین کشته شدن تعداد زیادی از مردم در مراسم چهلم شهدای تبریز، اتحادی در بین علما در مخالفت با دولت شکل گرفت، مخالفت‌ها جلوه ایی مذهبی پیدا کرد، مذهب به عنوان ایدئولوژی قدرتمند سیاسی برجسته شدومخالفت با رژیم از مخالفت قانونمند ومسالمت آمیز ملی گرایانه به مبارزه انقلابی و بنیان برنداز توده‌های مذهبی تبدیل گشت. (حسینی زاده، همان : ۲۴۴-۲۴۵)
در ادامه مبارزات مخالفان در جهت طرد وغیریت سازی گفتمان حاکم، امام خمینی در این روزها به ایراد سخنرانی های پرشوری علیه شاه و سرنگونی حکومت می پرداخت وبا برجسته کردن دال گفتمان خود یعنی حکومت اسلامی تمام مخالفان رژیم را جذب اندیشه‌های خود نمود(خمینی، ج ۲، ۱۳۷۱: ۹) زمانی که در اردیبهشت ۵۷، کماندوها به منزلِ آیت الله شریعتمداری و گلپایگانی حمله کردند، این دو مرجع بزرگ که تا پیش از این، دیدگاهی میانه‌رو داشته و سخن از سرنگونی رژیم به میان نمی‌آوردند، از این پس در کنار امام خمینی قرار گرفتند و شعار خود را در حذف گفتمان حاکم قرار دادند.
در این میان گفتمان پهلویسم که در جذب توده ها و تقاضاهای جدید ناتوان شده بود تمان تلاش خود را بکار می بست تا بتواند مجدداً اعتبار گذشته خود را باز یابد به همین خاطر شاه در سالگرد انقلاب مشروطه اعلام کرد که آزادی های بیشتری به مردم خواهد داد، انتخابات آزاد برگزار خواهد کرد ودموکراسی را در کشور محقق خواهد ساخت. اما با کشته شدن حدود چهار صد نفر از مردم در حادثه آتش‌سوزی سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ماه، مخالفت‌ها اوج گرفت. شاه در واکنش به این رویدادها جعفر شریف امامی را که گرایش دینی بیشتری داشت به جای جمشید آموزگار به نخست وزیری گماشت.وی نیز برای جذب اقشار مذهبی ،وعده برداشتن تقویم شاهنشاهی، برکنار کردن بهاییان از پست های دولتی، بستن قمار خانه ها، ایجاد وزارت امور دینی، تصویب قانون رسیدگی به فساد خاندان سلطنت وآزادی مطبوعات را به معترضین داد. (فوران،۱۳۷۷: ۵۶۱)اما امام خمینی این وعده‌ها را حقه‌ایی بیش ندانست و همچنان بر سرنگونی رژیم اصرار می‌ورزید.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

با به خاک و خون کشیدن مردم در ۱۷ شهریور در میدان ژاله که به جمعه سیاه معروف شده بود، احساسات مردم پیش از پیش تحریک شد. در این میان رهبران ملی‌گرا، مخالفان میانه‌رویی که خواهان اجرای قانون اساسی مشروطه بودند و برای سازش با سلطنت می‌کوشیدند از شیوه خود دست کشیدندوبه غیریت سازی، طرد و حذف گفتمان حاکم پرداختند.(آبراهامیان، ۱۳۷۷: ۶۳۶) اعتصاب‌های کارگران و بیشتر ادارات و نهاد های دولتی افزایش یافت. تقاضاها رنگ اقتصادی خود را از دست داد و ماهیت سیاسی پیدا کرد.امام خمینی مجبور به ترک عراق و اقامت درپاریس شد. حضور ایشان در پاریس کانون توجه بسیاری از رسانه ها وخبرگزاری های بین المللی قرارگرفت.(فوران، همان : ۵۶۲) مخالفان به ویژه امام خمینی با برجسته کردن دال خالی گفتمان پهلویسم خواهان استقرار حکومت اسلامی بودند.
با شروع ماه محرم زمینه مساعدی برای بسیج گسترده علیه گفتمان پهلویسم فراهم شد .گروه های مذهبی در تلاش برای بسیج مردم به موضوع شهادت متوسل شدند و این ماه را «ماه خون بر شمشیر» نامیدندو با فریاد الله اکبر در پشت بام ها و تظاهرات گسترده و با شکوه در نهم و دهم این ماه، قطعنامه هایی را علیه سرنگونی گفتمان پهلویسم خواندند و آیت الله خمینی را رهبر ملت نامیدند. (معدل، همان : ۱۸۵)
با این تظاهرات بزرگ آخرین امیدهای طرفداران شاه از بین رفت دولت مردان آمریکا به دنبال جایگزین مناسبی به جای آن بودند.شاه که بیش از همه سردرگم و ناتوان شده بود. به دلیل فقدان پشتوانه تئوریک لازم برای تحلیل بی قراری ها و بازسازی گفتمانی، راه چاره را در فرار از ایران می دید.با ترک شاه از ایران در ۲۶ دی ماه ۵۶ و به دنبال تشکیل شورای ۱۳ نفری سلطنت به ریاست شاهپور بختیار ، امام خمینی دستور تشکیل شورای انقلاب اسلامی را اعلام کرد. شورایی که نخستین اعضای آن را جمعی از روحانیون ،روشنفکران ملی – مذهبی مورد اعتماد امام از جمله؛ بنی صدر،بازرگا ن وسایر اعضای نهضت آزادی ، آیت الله بهشتی، آیت الله مطهری ، حجت السلام هاشمی رفسنجانی و حجت السلام باهنر تشکیل می‌دادند.
بالاخره سه روزبعد از ورود امام خمینی به ایران در ۱۲ بهمن ۵۷ (در اواخردهه ۵۰) و استقبال بی نظیر مردم از ایشان ، بازرگان با پیشنهاد شورای انقلاب به عنوان نخست وزیر موقت ایران منصوب گردید . با پویایی انقلابی مردم ورویارویی مسلحانه بین گروه های انقلابی و گارد شاهنشاهی نهایتاً بختیار ساقط شد و بدین ترتیب گفتمان پهلویسم فرو پاشید و گفتمان اسلام سیاسی فقاهتی به عنوان گفتمان مسلط به هژمونی دست یافت.
اما عوامل مختلفی در فروپاشی گفتمان پهلویسم وهژمونیک شدن گفتمان اسلام فقاهتی نقش داشته اند که در ذیل به آن خواهیم پرداخت:
عوامل هژمونیک شدن گفتمان اسلام فقاهتی(سیاسی)
۱- آشکار شدن نشانه های بی قراری و ناکارآمدی گفتمان پهلویسم
فراهم نمودن زمینه فهم وچگونگی بروز و هژمونیک شدن گفتمان اسلام سیاسی فقاهتی (نظریه)در نقد گفتمان شبه مدرنیستی مطلقه پهلویسم می باشد، که بیانگر بروز بحران و عدم تداوم انسجام دال های معنایی گفتمان پهلویسم است. گفتمان پهلویسم که با مفصل بندی دال‌های غربگرایی، ناسیونالیسم شاهنشاهی، مدرنیسم و توسعه غربی(سکولاریسم) و اقتدارگرایی حول دال مرکزی سلطنت شکل گرفت، در پی آن بود تا جامعه ایران را از شکل بندی[۳۹] سنتی به شکل بندی شبه مدرن (غربی) سوق دهد.از همین رو گفتمان شبه مدرنیسم مطلقه پهلویسم تلاش می کرد تا با برجسته کردن دال اقتدار گرایی و ایدئولوژی شبه عقل گرایی مدرن خویش، سنت، مذهب، گروه‌بندی‌های اجتماعی و…. را به عنوان دگر یا غیر به حاشیه رانده و در تحقق نوین جامعه‌ای مدرن طردو محو نماید.
گفتمان پهلویسم سعی داشت نه براساس ایجاد یک رابطه منطقی میان دولت و ملت (جامعه) بلکه با تکیه بر رابطه شاه و رعیت، ساختار اجتماعی ایران را مدرنیزه و نوسازی نماید.این چنین بود که این گفتمان نه تنها موجب ظهور و تقویت مولفه‌های لازم و اساسی مورد نیاز جامعه مدنی و مردم سالاری نمی‌شد بلکه در پی حاشیه رانی و حذف عناصری بود که می توانست در این راستا مفید واقع شوند. پهلویسم در سایه این گفتمان شکل گرفت و به کردارهای خود سامان بخشید. برای

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...