این روش ابزاری را جهت ایجاد ثبات در استراتژی های آینده شرکت به دست میدهد . این روش شرکت ها را قادر میسازد تا نتایج مالی را همزمان با نظارت و کنترل در ایجاد ظرفیت ها و اکتساب دارایی های ناملموس که به آن ها برای رشد در آینده نیاز دارند ،دنبال کنند . این روش گذشته و حال شرکت را با آینده اش مرتبط می کند و ابزاری در اختیار مدیریت شرکت قرار میدهد تا استراتژی های گوناگونی را برای شرکت تعریف و آن ها را کنترل نماید . کاپلان و نورتون معتقدند که این روش نوعی سیستم اندازه گیری است که با بهره گرفتن از معیار های کیفی ، میزان استراتژی های به اجرا در آمده شرکت را نشان میدهد این روش اهداف و معیار ها را از چهار زمینه یا دیدگاه نشان میدهد . این دیدگاه عبارت است از دیدگاه مالی ، دیدگاه مشتری ، دیدگاه فر آیند ها ، داخلی و دیدگاه نو آوری و یاد گیری . این روش تا حدی ایستا بوده است و برای هر شرکت خاص میباشد .
۲-۶-۳- ترازنامه اقتصادی [۱۰۰]:
این روش به منظور نشان دادن دارایی های شرکت مبتنی بر دانش طراحی شده است . این روش در واقع توسعه ای در حسابداری منابع انسانی به شمار میآید . در این روش سرمایه فکری شرکت به دو دسته سرمایه فردی و سرمایه ساختاری تقسیم می شود . شاخص اصلی سرمایه فردی همان شایستگی حرفه ای و خبرگی کارکنان کلیدی که استراتژی های یک شرکت را تشریح میکنند ، میباشد و سرمایه ساختاری شامل مزیت رقابتی یک شرکت و تواناییهای کارکنان آن مانند شهرت ، تجربه و روش های خاص تولیدی میباشد . این مدل مبتنی بر معیار های کیفی است و توانایی ارزیابی کمی ارزش سرمایه فکری را ندارد .
۲-۶-۴- کنترل دارایی های ناملموس:
این روش در پی اندازه گیری دارایی های ناملموس شرکت به روش ساده میباشد . در این راستا معیار های مناسب متعددی را معرفی نموده و هدف از آن ایجاد بینش و دیدگاهی جامع از موقعیت سرمایه فکری شرکت میباشد .
در این روش ضروری است تا معیار ها با واقعیت های هر شرکت مطابقت داده شده و تعدیل شود . عیب عمده ی این روش در آن است که با تمامی شرکت ها و موقعیت ها قابل انطباق نمی باشد . از این روش برای طراحی سیستم های اطلاعاتی و یا انجام ممیزی ها بهره گرفته می شود .
۲-۶-۵- روش جهت یابی تجاری اسکاندیا[۱۰۱]:
این روش بر اساس منطق و مفهوم ارائه شده و در روش ترازنامه نامرئی بنا نهاده شده است و شرکت اسکاندیا یکی از آن ها به شمار میآید . این شرکت عملکردش را بر اساس سی شاخص عملکرد کلیدی در زمینههای مختلف نظارت می کند . این روش علاوه بر زمینههای سنتی مالی ، به مشتریان ، منابع انسانی و توسعه و بازآفرینی نیز نظارت دارد . این روش علیرغم کامل تر بودن در زمینه تشریح بهتر عملکرد تجاری ، قادر به کمی سازی ارزش سرمایه فکری نمی باشد .
۲-۶-۶- شاخص سرمایه فکری:
این روش در تلاش است تا شاخص های پراکنده را در مجموعه ای واحد ارائه نماید . این معیار جنبههای مختلفی را در بر میگیرد . مزایای این روش در آن است که معیاری غیر متعارف را ارائه می کند ، بر نظارتی پویا در خصوص سرمایه فکری متمایز میباشد ، توان احتساب[۱۰۲] عملکرد دوره های قبلی را داشته و نگرشی واحد ، کلی و جامع از شرکت ارائه می کند . این روش به مدیران اجازه میدهد که تاثیراتی که یک استراتژی به خصوص در سرمایه فکری شرکت دارد را درک نماید و گزینه های متعدد[۱۰۳] را با هم مقایسه نماید ، تا مشخص شود کدام یک از آن ها از حیث سرمایه فکری مرجع میباشند .
۲-۶-۷- نرخ بازده دارایی ها :
نرخ بازده دارایی های شرکت نرخی است که با آن می توان متوسط صنعت را مقایسه کرد تا اختلاف آن با متوسط صنعت به دست آید . اگر اختلاف مذکور صفر یا منفی باشد ، شرکت از سرمایه فکری برخوردار نیست . اگر این اختلاف مثبت باشد ، فرض می شود که شرکت در صنعت خود از سرمایه فکری اضافی برخوردار است . در صورت وجود مازاد بازده نسبت به صنعت ، این بازده اضافی در متوسط دارایی های ملموس شرکت ضرب می شود تا میزان متوسط عایدات[۱۰۴] اضافی سالانه دو شرکت محاسبه شود . که تقسیم این عایدات اضافی بر متوسط هزینه سرمایه شرکت ، ارزش سرمایه فکری شرکت را به دست میدهد . ضریب عمده این روش ، فرمول ساده آن و قابل دسترس بودن تمامی اطلاعات مورد نیاز در صورت های مالی تاریخی شرکت میباشد . عیب عمده ی این روش در فقدان ارائه اطلاعاتی است که مدیران برای مدیریت مؤثر سرمایه فکری شان به آن ها نیازمند میباشند .
۲-۶-۸- روش تشکیل سرمایه بازار:
این روش معیاری از ارزش بازار ، سرمایه فکری شرکت را ارائه میدهد . در این روش فرض بر این است که تشکیل سرمایه اضافی یک شرکت نسبت به حقوق صاحبان سهام آن ، همانا بیانگر سرمایه فکری موجود در آن میباشد . این روش مبتنی بر عرف[۱۰۵] بازار های سرمایه و برآورد قیمت سهام است . در این روش جهت سنجش و اندازه گیری سرمایه فکری ضروری است تا صورت های تاریخی در مقابل اثرات تورم یا هزینه های جایگزینی آن ها تعدیل شوند . بر اساس روش یاد شده ، سرمایه فکری در شرکت های فناوری ارتباطات ، تمامی ارزش شرکت را به دست خواهد داد چرا که تفاوت فاحشی میان ارزش بازار و ارزش دفتری پایین این گونه شرکت ها وجود دارد .
۲-۶-۹- کارگزار فناوری:
این نگرش نوعی پیشرفت در امر سنجش و اندازه گیری سرمایه فکری به شمار میآید چرا که شرکت را قادر میسازد تا ارزش پولی سرمایه فکریشان را محاسبه نمایند .
بروکینگ سرمایه فکری را ترکیبی از چهار جز دارایی های بازار ، دارایی های مبتنی بر انسان ، دارایی های مالکیت معنوی ، دارایی های زیر بنایی میداند [۱۶] .
دارایی های بازار مزایای بالقوه ای که یک سازمان از دارایی های غیر ملموس مرتبط با بازار کسب میکند را متعادل[۱۰۶] می کند .
۲-۶-۱۰- روش سرمایه فکری مستقیم:
تأکید این روش اندازه گیری ارزش سرمایه فکری ابتدا بر شناسایی اجزای مختلف آن و سپس ارزیابی هر یک از این اجزا قرار گرفته است . با تعیین اجزای سرمایه فکری شرکت و تعیین ارزش هر یک از این اجزا می توان ارزش کلی سرمایه فکری شرکت را محاسبه نمود . این روش پیچیده ترین اما دقیق ترین ابزار اندازه گیری سرمایه فکری است . عیب اصلی این روش در ضرورت شناسایی تعداد زیادی از اجزا و یا ارزش گذاری هر یک از آن ها میباشد که موجب پر هزینه و پیچیده شدن این روش میگردد .
۲-۶-۱۱- روش های مالی و مراحل اندازه گیری مالی سرمایه فکری:
بر اساس این روش سرمایه فکری شرکت متشکل از سرمایه انسانی ، سرمایه مشتری و سرمایه ساختاری است و نقاط تلاقی[۱۰۷] آن ها با هم ترکیبی از سرمایه فکری را نشان میدهد . ترکیب سرمایه انسانی و مشتری منجر به روابط افراد و نزدیکی آن ها با مشتریان و به کار گیری خلاقیت های آن ها جهت پاسخگویی به نیاز های خاص مشتریان میگردد . ترکیب سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری ، منعکس کننده توانایی شرکت در انتقال نام های تجاری مشتریان است و به کیفیت ارزشی که مشتریان به نام تجاری شرکت میدهند مرتبط میباشد .
۲-۶-۱۲- مدل مدیریت سرمایه فکری:
[جمعه 1401-09-25] [ 06:48:00 ب.ظ ]
|