واژه استرس از یک لغت لاتین۱ به معنای در آغوش گرفتن و باز فشردن و تحت فشار بودن است.رفتارهایی که می‌توانند با احساسات متضاد همراه باشند. فشرده شدن یا زیر فشار گرفتن به اختناق منتهی می شود و احساس درماندگی و اضطرابی را به وجود می آورد که قلب و روح او را در بر می‌گیرد. بدین ترتیب درماندگی یا استیصال نیز از کلمه فوق مشتق شده است و بیانگر احساس انزوا و ناتوانی است که در یک موقعیت حاد (خطر و رنج )در فرد ایجاد می شود (دادستان، ۱۳۸۶؛ نقل از البرز، ۱۳۸۶). استرس یک مفهوم اشتقاقی بود که از علوم طبیعی به عاریت گرفته شده بود. استرس به طور مشهود در قرن هفدهم به معنای سختی و محنت، فشار و درد، مصیبت و پریشانی به کار گرفته شده است. هم چنین در قرن هیجدهم و نوزدهم به معنای زور و نیرو، فشار، و تلاش سخت برای یک شی ء یا انسان به کار رفته است. استرس از دیدگاه های متعددی تعریف شده است. در مهندسی و فیزیک به معنای یک نیروی خارجی یا فشار بیرونی که توسط یک شیء یا فرد بروی چیزی دیگراعمال می شود.

مفهوم استرس برای اولین باردر علوم زیستی ، توسط هانس سلیه در سال ۱۹۳۶ مطرح شد. در فیزیولوژی استرس به محرک های فشار زا اشاره دارد که می‌تواند سازگاری جاندار با محیط را مختل نماید و در نتیجه سلامتی وی را به خطر اندازد. درفرهنگ علوم رفتاری این اصطلاح به عنوان هر گونه محرک یا وضعی که شخصی را به واکنش‌های سازشی وادار کند تعریف شده است (شعاری نژاد، ۱۳۷۵). در روان شناسی نیز استرس به پاسخ های جاندار به محرک های پیرامون که در نتیجه تعامل وی با محیط ناشی می شود؛ اشاره دارد (پستانوژی، ۱۹۹۹).

لازاروس و فولکمن (۱۹۸۴) استرس را به عنوان یک فرایند مورد بررسی قرار می‌دهد. آن ها عقیده دارند که تعبیر و تفسیر رویدادهای استرس زا، خیلی مهمتر از خود رویدادهاست. دایورا و فیمین (۱۹۸۸) استرس را به عنوان یک تنش هیجانی ناشی از حوادث زندگی تعریف نمود ه اند. به عبارت دیگر استرس یک احساس تهدید آمیز برای عزت نفس و امنیت شخص قلمداد می شود. استرس یعنی دوباره سازگار شدن فرد با شرایط و موقعیت های جدید. این تغییرات در جهت تغییر واقعه ی پراسترس یا عوض کردن اثرات آن است.

حوادثی مانند: ازدواج، ازدحام، امتحان، یک ارتباط بین فردی بد، قرار ملاقات برای یک مصاحبه ی شغلی ،رقابت های ورزشی … می‌توانند جزء حوادث استرس زا باشند. از آنجایی که یک حادثه ی خاص می‌تواند برای یک نفر استرس زا و برای فرد دیگر بدون استرس تلقی شود، ‌بنابرین‏ اکثر تعاریف استرس بر رابطه ی بین فرد و محیط تأکید کرده‌اند. استرس پیامد فرایند ارزیابی فرد است، یعنی ارزیابی این که آیا منابع فردی برای پاسخ گویی به توقعات محیط کافی است یا نه (لازاروس و فولکمن، ۱۹۸۴؛ نقل از فتی و همکاران، ۱۳۸۵).استرس را می توان از جهات مختلف مورد بررسی قرارداد.

۲-۸- نظریه های استرس

ماسن[۱۲۶](۱۹۷۵) بر اساس سه طبقه بندی ارائه شده برای تعاریف استرس عوامل مختلف را در فرایند استرس مؤثر دانسته و به بررسی آن ها پرداخته است. در واقع این طبقه بندی از اصول زیربنایی نظریه های متفاوت نشأت گرفته است. ابتدا این دیدگاه توضیح داده می شود و سپس استرس از دیدگاه های ساختاری[۱۲۷]، یادگیری_رفتاری[۱۲۸] و شناختی[۱۲۹] مورد بررسی قرار می‌گیرد. به اعتقاد ماسن (۱۹۷۵)، استرس می‌تواند به صورت یکی از حالت های زیر حاصل شود: (۱) تغییر حالت درونی فرد؛ (۲) وجود رویداد بیرونی یا استرس زا؛ و (۳) تجربه ای از برانگیختگی که از تعامل فرد و محیط به وجود آمده باشد (نقل از آلدوین، ۱۹۹۴). این سه حالت به طور کلی اجزاء فرایند استرس را به طور واضح شرح می‌دهند.

در حالت اول، تغییرات فیزیولوژیک و هیجانی در فرد به وجود می‌آید. واکنش های فیزیولوژیک، سیستم عصبی مرکزی[۱۳۰]، پیرامونی[۱۳۱]، سیستم ایمنی و غدد درون ریز[۱۳۲] را درگیر می‌کند. استرس برانگیختگی سیستم سمپاتیک ارگانیسم را باعث شده و ‌به این ترتیب موجود را برای فعالیت آماده می‌سازد. خون از اندام های درونی به سمت مغز جریان می‌یابد. افزایش ضربان قلب، فشارخون و تنفس باعث می شود اکسیژن بیشتری به مغز و ماهیچه ها برسد و افزایش قند خون باعث بالا رفتن انرژی می شود و همه این تغییرات فعالیت ذهنی و فیزیکی بیشتر را به وجود می آورد. کنن[۱۳۳] (۱۹۳۹) این برانگیختگی سیستم عصبی سمپاتیک را واکنش”جنگ و گریز[۱۳۴]” نامیده است. به اعتقاد کنن، این واکنش یک پاسخ عمومی به هر نوع استرس (فیزیکی یا اجتماعی) بوده و بدن به همه انواع تهدید ها به صورت مشابه پاسخ می‌دهد، حال آنکه ممکن است درآن لحظه، آن واکنش نامرتبط باشد (نقل از آلدوین،۱۹۹۴). همچنین، کنن (۱۹۱۵) برای اولین بار این فرض را مطرح کرد که ادراک یک تهدید، تالاموس[۱۳۵] را فعال می‌کند (در حال حاضر مشخص شده که هیپوتالاموس[۱۳۶] فعال می شود) و آن نیز غده هیپوفیز[۱۳۷] را فعال کرده که باعث ترشح هورمون های آدرنالین[۱۳۸] و نورآدرنالین از غده فوق کلیوی می شود. با رفع تهدید، فعالیت پاراسمپاتیک بدن را از طریق کاهش فشار خون، ضربان قلب و تنفس به حال تعادل باز می گرداند.

حالت دوم رویداد استرس، مربوط به محیط بیرونی است. تحقیقات اولیه ‌در مورد فاجعه های طبیعی و جنگ بود و بعد ها به رویداد های مهم زندگی از جمله ازدواج، طلاق، ‌داغ‌دیدگی یا شروع یک کار جدید گسترش داده شد. ‌در مورد عامل استرس زا، باید طول دوره[۱۳۹]، سرعت شروع[۱۴۰] و گستردگی[۱۴۱] استرس را در هر رویداد مد نظر قرار داد.

در حالت آخر، استرس تجربه ای است که از تعامل بین فرد و محیط حاصل می شود؛ به ویژه تعاملاتی که ناهماهنگی بین منابع فردی و چالش یا نیازهای ادراک شده در آن ها وجود داشته باشد. در این حالت، برای این که واکنش های فیزیولوژیک یا هیجانی به وجود آید باید فرد نسبت به عامل استرس (تهدید[۱۴۲]، فقدان[۱۴۳]، چالش[۱۴۴]) شناخت پیدا کند و این شناخت برانگیخته شود.

۲-۹- نظریه ساختاری ژن ها ‌در مورد استرس

ژن ها سلامت و رفتار ما را از هنگام تولد تا مرگ تحت تاثیر قرار می‌دهند. بهترین نمونه ‌در مورد اثر ژن و توارث مطالعه دوقلوهای یکسان است. به عنوان مثال، مشاهده شده که فشارخون، ۶۵% ارثی بوده و تنها ۴۰% تحت تاثیر رژیم غذایی، ورزش، پاسخ های استرس زای آموخته شده و عوامل دیگر قرار می‌گیرد. شواهد خوبی وجود دارد مبنی بر این که، کودکان والدین دارای اختلالات روانی جدی، ریسک بالایی برای ابتلا به آن اختلال خواهند داشت. یک سری خصوصیات شخصیتی مثل خجالتی بودن و یا مضطرب بودن نیز ارثی بوده و فرد را تحت تاثیر قرار می‌دهند (آلدوین،۱۹۹۱). در تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده، نشان داده شده که دوقلوها، عادت های عصبی یکسانی در مواقعی که تحت فشار روانی قرار می گیرند، نشان می‌دهند؛ مثل جویدن ناخن[۱۴۵] یا مالش چانه[۱۴۶]. همچنین، حتی اگر آن ها کاملا جدا از هم بزرگ شده باشند، باز هم در توصیف اضطراب شان از کلمات مشابه استفاده می‌کنند. تاثیرگذاری ژن ها بسیار جالب است اما نباید در آن اغراق شود (تاکر- لاد[۱۴۷]،۲۰۰۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...