کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



فصل ۵ ساختار کلی مدارپیشنهادی با ساختارهای فیدبک
۵-۱- ساختارهای اسیلاتورهای I-Q
۵-۱-۱- استفاده از polyphase filter
طبق بلوک ارائه شده در شکل ۱-۵،‏برای تولید سیگنال‏های I و Q، ترکیبی از یک اسیلاتور و شبکه‏یRC-CR و بافرهای خروجی به عنوانlimiter استفاده می‏شود[۲۶] ،[۲۷] . یکی از عیب‏های این روش،‏مصرف‏بالای توان بافرهای خروجی است. اگر طبق شکل ۵-۱‏،‏بین اسیلاتور و فیلترها‏ نیز،‏بافر قرار داده شود، توان مصرفی بالاتر می‏رود. ‏در این صورت،‏خازن مدار سلفی-خازنی اسیلاتور در اثر وصل مستقیم فیلترها افزایش یافته و میزان توان مصرفی را بالاتر [۲۸] و نویز فاز را خرابتر می‏کند [۲۹]. همچنین، به علت تطابق بهتر فیلترها،‏مقدار مساحت chip بیشتری مورد نیاز خواهد بود.مهم تر اینکه، به علت عدم تطبیق کامل مقاومت ها در این روش، سیگنال های I و Q تولید شده، دارای دقت پایین خواهند بود و خطای فاز قابل توجهی به وجود خواهد آمد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شکل ۵-۱ ساختار VCO Polyphase
۵-۱-۲-ساختار تشکیل شده از یک اسیلاتور با تقسیم‏کننده‏های فرکانسی
طبق بلوک ارائه شده در شکل ۵-۲‏،‏در این روش نیاز به یک اسیلاتور با فرکانس دو برابر می‏باشد. این روش در فرکانس‏های بسیار بالا محدودیت ایجاد خواهد کرد. همچنین تقسیم‏کننده‏های فرکانسی شامل فلیپ فلاپ‏های master-slave‏،‏توان زیادی را مصرف می‏کنند.
موضوع دیگری که اهمیت دارد‏،‏عدم تعادل در فاز می‏باشد. به علت وجود mismatch در مسیر سیگنال ورودی به تقسیم‏کننده‏ها تا رسیدن به خروجی مورد نظر‏،‏خطای فاز ایجاد می‏شود. همچنین عدم دقیق بودن تقسیم‏کننده‏های فرکانسی در تولید خروجی با فرکانس مورد نظر‏،‏خطای فاز را تشدید خواهد کرد.

شکل ۵-۲-ساختار تشکیل شده از یک اسیلاتور با تقسیم‏کننده‏های فرکانسی
۵-۱-۳- استفاده از دو اسیلاتور به هم couple شده (ساختار پیشنهادی)
در این روش‏،‏با توجه به اینکه هرکدام از اسیلاتورها در مقایسه با تقسیم‏کننده‏های فرکانسی‏،‏توان مصرفی پایین‏تری دارند‏،‏لذا توان مصرفی کاهش می‏یابد. همچنین در این روش‏،‏سیگنال خروجی دارای swing بالایی می‏باشد که طراحی mixerها و prescaller‏ها را آسان‏تر می‏سازد.ساختار مورد استفاده در این پایان نامه‏،‏در شکل۳-۵‏،پیشنهاد داده شده است. همانطور که دیده می‏شود عمل coupling توسط ترانزیستورهای coupling انجام می‏شود. همچنین بنا به دلایل توضیح داده شده در قسمت ۲-۱-۲، هر یک از اسیلاتورها، دارای ساختار دوطرفه و متقارن بوده و از هر دوطرف منابع جریان اعمال شده اند. شکل ۴-۵، سیگنال های خروجی Q+ ، Q- ، I+ و I- تولید شده ی در حالت تعادل را نشان می دهد.

شکل ۵-۳ ساختار پیشنهادی برای تولید سیگنال های I و Q
شکل ۵-۴ سیگنال های خروجی VI+ ، VI- ، VQ+و VQ تولید شده در حالت تعادل
برای تحلیل ساختارپیشنهاد شده در شکل ۳-۵ ، شکل های ۵-۵- الف و ۵-۵- ب را که نشان دهنده ی مدل های سیگنال کوچک می باشند را در نظر می گیریم. برای سادگی و بیان مفهوم اولیه ، حالت فرکانس پایین که در آن از خازن ها چشم پوشی شده است ، در نظرگرفته می‏شود. همچنین، ‏ و در نظر ‏گرفته خواهند شد.

(ب) (الف)
شکل ۵-۵ مدل سیگنال کوچک ساختار پیشنهادی برای تولید سیگنال های I و Q
مطابق شکل ۵-۵- الف :
(۱-۵)
و مطابق شکل۵-۵- ب :
(۲-۵)
در حالت تعادل که می‏باشد‏،‏اگر و باشند :
(۳-۵)
رابطه (۳-۵)، نشان می دهد که سیگنال های خروجی Q+ ، Q- ، I+ و I- تولید شده در ساختار پیشنهادی، در حالت تعادل و ایده آل، نسبت به هم اختلاف فاز ۹۰ درجه خواهند داشت.
نکته‏ی مهم دیگر، نسبت اندازه‏‏ی ترانزیستورهای مدار اصلی و ترانزیستورهای coupling است. طبق روابط و اثبات‏های مطرح شده در [۳۰]‏،‏ضریبی به عنوان m=coupling factor که با متناسب است را در نظر می‏گیرند. این ضریب با خطای فاز رابطه‏ی عکس و با نویز فاز رابطه‏ی مستقیم دارد. در این ساختار‏،‏برای جلوگیری از بالارفتن نویز و نیز رسیدن به سیگنال‏های I و Q دقیق‏تر‏،‏m=1 در نظر گرفته شده است.
در بخش ۵-۴، در مورد راه های بدست آوردن سیگنال‏های I و Q دقیق تر در حالت های عدم یکسان بودن ترانزیستورها و وجودmismatch در شبکه های سلفی-خازنی، بحث خواهد شد و ساختارهای پیشنهادی فیدبک جهت جبران کردن خطاهای فاز مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
۵-۲خروجی های مدار پیشنهادی در حالت عدم تعادل
همان طور که در بخش ۵-۱-۳ اشاره شد،از مدار شکل ۵-۳ ، به عنوان هسته‏ی اصلی ساختار تولید کننده‏ی سیگنال های I و Q استفاده می شود. نحوه ی تولید این سیگنال ها در همان بخش، اثبات شده است. روابط زیر، به ترتیب نشان دهنده‏ی خطای فاز ناشی از تغییرات المان های شبکه ی LCو تغییرات جریان های بایاس ناشی از عدم تطابق ترانزیستور ها را نشان می دهند[۸]:
= (۴-۵)
= (۵-۵)
که ,,و نشان دهنده ی تغیرات مقادیر مربوطه هستند. همچنین Ԑ ضریب متناسب با هر خطای ایجاد شده و QT ضریب کیفیت کل شبکه ی LC می باشد. m ضریب کوپلینگ بوده و با که و به ترتیب ضریب های هدایت های ترانزیستورهای کوپلینگ و ترانزیستورهای مدار اصلی هستند،متناسب می باشد. این ضریب با خطای فاز رابطه عکس و با نویزفاز رابطه مستقیم دارد . بنابر این، برای رسیدن به نویز فاز کمتر و سیگنال های I وQ دقیقتر،m را برابر ۱ گرفته و اندازه ی ترانزیستورهای کوپلینگو ترانزیستورهای مدار اصلی را مساوی در نظر می گیریم.
در صورت نبود هیچگونه عدم تطابق بین ترانزیستورها و مقادیر سلفی-خازنی،سیگنال هایI و Q به علت تقارن به صورت دقیق مطابق شکل ۵-۶ تولید خواهند شد . ولی در عمل همواره این عدم تقارن وجود ندارد. تغییرات شبکه‏ی سلفی-خازنیسبب به وجود آمدن اختلاف در دامنه های خروجی هایI و Qشده و بین این سیگنال ها، اختلاف فاز به وجود خواهد آمد.همچنین اگرتغییرات ترانزیستورها به صورت توابع گوسی و تابعی از تغییرات اندازه و ولتاژ تریشولد آنها در نظر گرفته شوند، بین سیگنال های خروجیI و Q ، اختلاف فاز به وجود می آید.در ادامه دو ساختار فیدبک در بخش ۵-۴، جهت تنظیم این سیگنالها ارائه خواهد شد. ساختاراول، ساختار فیدبک بر مبنای عمل یکسوسازی ، جهت جبران خطای ناشی ازازیکسان نبودن دامنه هابه کار خواهد رفت. ساختار دوم نیز، که بر مبنای عمل انتگرال گیری وفیدبک می باشد،جهت جبران خطای ناشی ازجابجایی فازها به کارخواهد رفت.
شکل ۵-۶ سیگنال های خروجی Iو Q تولید شده در حالت تعادل
۵-۳ ساختار متداول برای تنظیم فازسیگنال های I-Q
همانطور که در بخش ۱-۵ اشاره شد سه روش استفاده از polyphase filter،ساختار تشکیل شده از یک اسیلاتور با تقسیم‏کننده‏های فرکانسی و ساختار استفاده از دو اسیلاتور به هم couple شده (ساختار پیشنهادی)، از روش های تولید سیگنال‏های I و Q می باشند.همانطور که در [۸] و [۳۱] اشاره شده است‏،‏یکی از متداول ترینراه‏های به دست آوردن سیگنال‏های I و Q دقیق‏،‏استفاده از ولتاژهای تنظیم‏کننده‏ی بیرونی می‏باشد. شکل ۵-۷،یک ساختار‏ PT-QVCOرانشان می دهد که در آن برایبه دست آوردن سیگنال‏های I و Q دقیق تر‏،‏از ولتاژهای تنظیم‏کننده‏ی بیرونی استفاده شده است.[۳۱]
شکل ۵-۷ ساختار PT-QVCO
ولی استفاده از روش های اعمال ولتاژهای بیرونی ‏،‏راهکارهای مناسبی نیستند. در این پایان نامه همانطورکه در بخش بعدی توضیح داده خواهد شد‏،‏دو ساختار فیدبک جهت جبران کردن خطاهای فاز ناشی از عدم تطابق شبکه های سلفی- خازنیوترانزیستورها‏،‏ مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
۵-۴ ساختارهای فیدبک پیشنهادیبرای تنظیم فازسیگنال های I-Q
عدم تعادل میان سیگنال های I وQ ناشی از اختلاف دامنه ها و اختلاف فاز بین این دو سیگنال می باشد. در این بخش ،دو ساختار زیر جهت تصحیح این خطاها پیشنهاد شده اند.
۵-۴-۱ ساختار فیدبک بر مبنای عمل یکسوسازی
وقتی مقادیر المان های مدار های سلفی-خازنی ، در اثر mismatch تغییر می‏کنند،این اثر به صورت اختلاف دامنه ی سیگنال های I و Q ظاهر می شود.این اختلاف دامنه ها منجر به خطای فاز می شوند. برای بررسی اثر این mismatchدر بدترین حالت یکی از سلف های دو اسیلاتور را نسبت به دیگری با ??% اختلاف مقدار در نظر می گیریم. سیگنال های خروجی Iو Q تولید شده مطابق شکل۵-۸، دارای اختلاف دامنه و خطای فاز می باشند. ساختار فیدبک بر مبنای عمل یکسوسازی، که توسط جناب آقای دکتر حدیدی ارائه شده است،جهت کاهش خطای اختلاف فاز سیگنال های I و Qاز طریق کاهش اختلاف دامنه هایاین سیگنال ها به کار می رود.ساختار این فیدبک در شکل ۵-۹نشان داده شده است.
شکل ۵-۸ سیگنال های خروجی Iو Q تولید شده در حالت تغییرات شبکه‏ی سلفی-خازنی

شکل ۵-۹ ساختار فیدبک بر مبنای یکسوسازی
مطابق شکل ۵-۹، اساس کار به این صورت است که سیگنال های I+ ، I، Q+وQغیر متعادل تولید شده را ، به دو یکسو کننده اعمال کرده[۳۲] و خروجی های آن ها را از فیلتر ها عبور می دهیم.در این صورت، اختلاف دامنه ها بصورت اختلاف مقادیر dc در خروجی دو فیلتر ظاهر می شوند. یکسوسازها و فیلترها در شکل ۵-۱۰ارائه شده اند. همچنین، مقادیر dc در خروجی دو فیلتر، قبل از اعمال فیدبک، مطابق شکل ۵-۱۱ می باشند. اندازه ی فیلترهای خازنی ۴pfمی باشندکه می‏توان آن ها راتوسط خازن های گیت ساخت. طبق رابطه ۳-۳، مقدار عرض و طول ترانزیستور این خازن ها برابر µm و µm خواهند بود.

(ب) (الف)
شکل ۵-۱۰ مدارهای یکسوکننده ها و خروجی های فیلتر شده
شکل ۵-۱۱ مقادیر dc در خروجی دو فیلتر، قبل از اعمال فیدبک

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 03:41:00 ب.ظ ]




ـ اتلاف نیروی انسانی، صاف و پوست کنده عرض کنم، به معنی عاطل و باطل گذاشتن کارمندان است که در عین حال نوعی اسراف و حیف و میل شمرده می شود و در هر دستگاهی هم که اینگونه معایب وجود داشته باشد گناهش به گردن گرداننده ی دستگاه است که یا دلسوز نیست یا سوراخ دعا را گم کرده و چیزی از ریاست سرش نمی شود.[۴۵۴]
ـ هر کسی که به مأموریت می رود پس از بازگشت اگر بخواهد جریان انجام مأموریت خود را شفاهاً به عرض رئیس خود برساند قبول نیست. هنوز لب نگشوده، آقای رئیس به او می گوید که جریان را کتباً گزارش کند. چون شنیدن گزارش شفاهی حوصله لازم دارد. شاید بعد هم آسپرین لازم داشته باشد. کارمند مذکور هم با صرف مقداری وقت و انرژی درباره ی نحوه ی انجام مأموریت خود کلی روده درازی می کند و یک گزارش صد صفحه ای به دست آقای رئیس می دهد. رئیس که حوصله ی شنیدن گزارش شفاهی او را نداشت. برای خواندن گزارش کتبی او هم به طریق اولی حوصله ندارد و آن را می فرستد به جایی که مدفن صدها کیلومتر پرونده است و «بایگانی» نام دارد.[۴۵۵]

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴ ـ ۱ ـ ۲ ـ ۴ ناکارآمدی ادارات برق ، آب ، گاز و ….
در میان مسائل و مشکلات موجود درسیستم های اداری و دولتی، مؤلف به ناکارآمدی بعضی از ادارات خاص توجه و نگاه دقیق تری دارد و علت این امر هم این است که این ادارات طرف حساب همه ی مردم در تمام ایام هستند و بی شک ناکارآمدی این ادارات باعث به وجود آمدن شرایط سخت برای اغلب مردم می شود. از میان این ادارات خاص ناکارآمدی اداره ی برق و مسأله ی عدم خدمت رسانی صحیح به مردم در این زمینه و مشکل خاموشی های متعدد و طولانی، پر رنگ ترین مسأله ای است که مؤلف به آن تأکید دارد.
همچنین به مشکلات و نقص های ادارات آب، گاز، پست و مخابرات با زبان طنز آمیز و سرشار از گلایه و ناراحتی پرداخته شده است. اساسی ترین مشکلات این ادارات یکی عدم خدمت رسانی صحیح به مشترکین و دیگری بالا بودن نرخ خدماتی این ادارات است.
ـ گفتم: آقا جان برق ما خاموش شده. چرا درست جواب نمی دهی؟ گفت: آخر جواب ابلهان خاموشی است و فوری گوشی را گذاشت[۴۵۶].
ـ …. اما همین آدم یک سال بعد که به تهران برگشت چون می داند که شما توقع داشتید به مجرد رسیدن به پاریس نامه ای بنویسد و آدرسی معین کند و باب مکاتبه ای بگشاید برای آنکه متهم به سهل انگاری و بی وفایی نشود معایب پست ما را بهانه قرار می دهد و می گوید: خوب آدم حسابی، من از آن جا سه تا کاغذ برای تو نوشتم و تو حتی یکی از آن ها را هم جواب ندادی این رسم رفاقت است؟….. می بینید؟ حالا اگر وضع پست ما مرتب بود، او کی می توانست به این آسانی از خجالت شما در آید؟[۴۵۷]
ـ همین طور اگر برای گرفتن یک شماره تلفن از صبح تا ظهر معطل شوید، خونتان به جوش نمی آید، چون به اداهای او عادت دارید. گاهی مجبورید که یک شماره را پنجاه بار بگیرید. بار اول هنوز نخستین نمره را نگرفته بوق اشغال می زند بار دوم ناگهان قطع می شود و ناچارید مدتی توی سرش بزنید و شکنجه اش کنید تا صدایش در بیاید. بار سوم عوضی می گیرد و شماره ی شما را به جای دیگر وصل می کند و بالاخره هر بار یک جور بازی در می آورد و شما همه را تحمل می کنید چون با این بازی های او خو گرفته اید[۴۵۸].
ـ ….. یا این شعر:
در وصل و هجر سوختگان گریه می کنند از بهر شمع خلوت و محفل برابر است
یعنی برای ما سوختگان، وصل و هجر یکسان است. آن وقت که درآمد مملکت کم بود و بودجه ای نداشتیم برق ما همین حال را داشت و حالا هم که داریم برق ما همین حال را دارد و همین که بار چند کولر را به دوش می کشد زیر سنگینی بار کمرش خرد می شود و رهسپار عالم نیستی می گردد[۴۵۹].
۴ ـ ۱ ـ ۳ مسائل نظام درمانی
به عنوان یکی دیگر از معضلات و مشکلاتی که از طرفی پیوند و رابطه مستقیم با زندگی و رفاه مردم دارد و از طرف دیگر دارای نقص ها و کمبودهای فراوانی است می توان مشکلات مربوط به نظام درمانی و پزشکی جامعه را نام برد. اگر چه یکی ازمهم ترین ویژگی های نوشته های مؤلف نگاه عمیق و بسیار دلسوزانه ی او به امور است اما می توان گفت که در مورد مسائل خاص نظام درمانی شدت همدردی او با مردم بیشتر از مسائل دیگر شده است، شاید به عنوان دلیل این امر بتوان گفت که چون این مسائل برای افراد خاصی که از درد جسمانی رنج می برند دردی روحی نیز تولید می کنند، این مسأله ی مضاعف شدن درد مردم نویسنده را نیز تحت تأثیر قرار داده و بر عمق توجه او به مسأله افزوده است. مسائل خاص نظام درمانی را می توان به این صورت ارائه کرد:
۴ ـ ۱ ـ ۳ ـ ۱ بالا بودن نرخ ویزیت پزشکان
همان طور که در بعضی از بخش های گذشته هم اشاره کردیم مسأله ی گرانی و بالا بودن هزینه های زندگی به عنوان پر رنگ ترین مسأله ی جامعه ی آن روزگار مطرح است. این گرانی و بالا بودن نرخ شامل نرخ ویزیت پزشکان هم می شود و چنان که از سخنان بیان شده در این مقالات بر می آید نرخ ویزیت پزشکان روز به روز بالا رفته و باعث ایجاد مشکلات فراوان برای افراد و بیماران مراجعه کننده می شده است. علت اصلی این امر که در مقالات و داستان ها هم به آن اشاره هایی شده است ، بی شک عدم نظارت صحیح دولت در این بخش و ضعف دولت در تعیین نرخ های ثابت و مطابق با درآمد افراد جامعه بوده است.
ـ خانمی می گفت: برای معالجه ی جوش های صورتم پیش یک دکتر پوست رفتم که مبلغ هنگفتی حق ویزیت گرفت و آخر هم نتوانست معالجه ام کند. شوهرش گفت: این دکتر پوست لابد فقط متخصص پوست کندن بوده است.[۴۶۰]
ـ مادری می گفت: بچه ی پنج ساله ای دارم که از وقتی به دنیا آمده تا کنون همیشه او را پیش یک دکتر برده ام که متخصص اطفال است. سال اول حق ویزیت او ده تومان بود، حالا پنجاه تومان شده یعنی درظرف پنج سال چهار صد درصد حق ویزیت خود را بالا برده. آخر کدام یک از مایحتاج زندگی در این مدت چهار صد درصد بالا رفته که ویزیت دکتر بالا برود[۴۶۱]؟
ـ وقتی روزنامه را آوردند و دیدم مقاله ای، شاید برای هزارمین بار، راجع به گرانی نرخ ویزیت پزشکان در آن درج شده، هر کس در این خصوص چیزی گفت….. یکی گفت: من بیمار شدم و پیش دکتر رفتم . با این که صریحاً اقرار کرد که از مرض من ابداً سر در نمی آورد، معذلک شصت تومان به قول خودش «حق المعالجه» گرفت[۴۶۲].
ـ …. این تفاوت نرخ که برای عمل فک یک بچه ، دکتری پنج هزار تومان بخواهد به اضافه ی مخارج بیمارستان و دکتر دیگر نصف آن را بگیرد بدون هیچ هزینه ی دیگر، درست در موقعی است که نوید تعیین خدمات درمانی به مردم داده می شود آیا مبارزه با گرانی فقط برای سبزی فروش و بقال است[۴۶۳]؟
۴ ـ ۱ ـ ۳ ـ ۲ بی مسئولیتی پزشکان در برابربیمار
یکی دیگر از مشکلاتی که بیماران با آن مواجه بوده و از نقص های بزرگ سازمان درمانی کشور به شمار می رود، مسأله ی عدم توجه شایان پزشکان به بیمار بوده است که این امر هم دلایلی داشته، یکی از این دلایل را می توان مسأله ی عام و نسبتا فراگیر دو یا چند شغله بودن پزشکان دانست، اغلب پزشکان به کسب ها و مشاغل آزاد پردرآمدی مثل خرید و فروش زمین یا ساخت و ساز مسکن مشغول بوده اند که نتیجه ی این امر طبیعتاً بی توجهی پزشک به بیمار می شده است. یکی دیگر از دلایل این امر کمبود پزشک در جامعه بوده است و البته کم سوادی و نداشتن اطلاعات کافی بعضی از پزشکان هم از دلایل این امر به شمار می رود.
ـ دکتری را می شناسم که او هم گویا خیال می کند همیشه ف یعنی فرحزاد. چون به مریض مهلت نمی دهد که حرفش را بزند و بیچاره همین که حرف سین از دهنش در آمد او خیال می کند منظور سردرد است. ابداً فکر نمی کند که شاید مقصود از سین، سردرد نباشد و سرسام یا سرگیجه باشد، یا سینه درد، سرماخوردگی، سینه پهلو، سل و هزار مرض دیگر باشد که با سین شروع می شود بدین جهت بلافاصله قلم بر می دارد و نسخه می نویسد[۴۶۴]….
ـ برخی از دندان پزشکان، وقتی همه ی دندان های کسی را می کشند دو ردیف دندان مصنوعی برایش می سازند که ابداً در دهانش جانمی افتد و بیچاره همیشه از این یک جفت نعل پاره که در دهنش لق لق می خورد عذاب می کشد و ناچار است که همیشه هم برای اصلاح آنها به دندان پزشک مراجعه کند. بدین ترتیب مشتری همیشگی او خواهد شد.[۴۶۵]
ـ … از مطب دکتر بیرون آمدم و به خیابان که رسیدم متوجه شدم که هشتاد تومان داده و نسخه ای هم نگرفته ام که عینک جدیدی بخرم و حالا باز باید در به در بگردم و از این و آن سراغ یک چشم پزشک دیگر را بگیرم. می ترسم آخر هم چشمم یا چپ شود یا کور[۴۶۶] !
ـ برخی از پزشکان بدین جهت داروی زیاد به بیمار می دهند که گاهی برای یک مرض چند علت حدس می زنند. بدین جهت چند نوع دارو برای او می نویسند که اگر یکی اثر نکرد دیگری موثر واقع گردد[۴۶۷].
ـ دیگری گفت: من گوشم درد می کرد و به یکی از درمانگاه ها ی بیمه رفتم. دکتر گوشم را که خوب نکرد هیچ، کاری کرد که سر درد هم به گوش درد اضافه شد. چرا که این دکتر اصلا حواسش پی کارهای دیگرا ست. فقط می خواهد به درد خودش برسد نه به درد ما. پریروز رفتم آنجا و دیدم که آقای دکتر یک ساعت همه را معطل گذاشته و در اتاق خودش با یک ملاک و یک دلال معاملات ملکی مشغول چک و چانه زدن و قولنامه دادن و قولنامه گرفتن است[۴۶۸].
ـ البته پزشکان با مروت زیادند. دکتر الکی و پولکی هم کم نیست.[۴۶۹]
۴ ـ ۱ ـ ۳ ـ ۳ ناکارآمدی سازمان های بیمه
یکی از مسائل و نقص های نظام درمانی که البته به نحوی با مسائل اداری و مدیریتی دولت هم ارتباط نزدیک و مستقیم دارد، مسأله ی ناکارآمدی سازمان های خدمات درمانی و بیمه، و عدم سرویس دهی مطلوب از سوی این سازمان ها به مردم بوده است. چنان که ازمطالب ذکر شده در این آثار بر می آید سازمان های مختلف بیمه علیرغم دریافت هزینه های هنگفت از افراد، به هیچ وجه به وعده های خود عمل نمی کرده اند و از طرف دیگر پزشکان و مراکز درمانی هم با بیماران بیمه شده رفتار مناسب و صحیحی نداشته اند، و قراردادهای منعقد شده بین افراد و بیمه گران مطلقاً سود دو طرفه نداشته و سود این قراردادها فقط شامل سازمان های بیمه می شده است و همین امر باعث شکایت و نارضایتی های فراوان مردم بوده است. در این آثار قسمتی ازاین نقص ها با زبان طنز منعکس شده است.
ـ بعد با ترس و لرز دفترچه ی بیمه ی خود را از جیب در آوردم و روی میزش گذاشتم. نگاهی که به آن انداخت درست مثل نگاه کسی بود که به ورقه ی جلب خود می نگرد . با خنده گفتم : آقای دکتر، اگر دندان عقل خود را نکشیده بودم جرأت نمی کردم از دفتر چه بیمه استفاده کنم . چون برخی از پزشکان برای بیماران بیمه تره هم خرد نمی کنند.[۴۷۰]
ـ دکتر همین که فهمید بچه جزو بیماران بیمه است، چنان با خشم دندانش را کشید که لثه اش جرخورد و من بچه را با چشم گریان و دهان خونین و مالین از آنجا بیرون بردم. بعد به توصیه ی دوستان از دست دکتر به نظام پزشکی شکایت کردم. سه هفته پس از این ماجرا، یعنی هنگامی که دیگر به کلی دندان بچه خوب شده بود، در جواب شکایت من نامه ای رسید که نوشته بود با مدارکی که در دست دارید در این اداره حضور به هم رسانید تا به شکایت شما رسیدگی شود. من هم در پاسخ نوشتم :از حسن توجه شما متشکرم. مدارکی که در دست بود مشمول مرور زمان شد و از دست رفت چون آنقدر دوا رویش گذاشتم که دیگر اثری از آن بر جانیست[۴۷۱]!
ـ طبیعتاً مادر ناراحت شد و درخواست کرد که بچه را معالجه کنند. ولی آقای دکتر گفت: خون این بچه باید عوض شود و پولی که بیمه از بابت این کار به من می دهد چهار صد تومان بیشتر نیست؛ آن ها خیال می کنند این کار به آسانی آب حوض کشی است. به هر حال من سه هزار تومان کمتر نمی گیرم! این پول را هم باید خودتان بپردازید.[۴۷۲].
ـ … خلاصه این زن و شوهر جوان که هنوز بابت هزینه ی عروسی خود مقروضند برای یک زایمان آن هم زایمان طبیعی، قریب هفت هزار تومان پرداختند. در صورتی که هر دو بیمه هستند و خانم وقتی برای وضع حمل می رفت دلش خوش بود که فقط ده درصد هزینه را خواهد پرداخت.[۴۷۳]
۴ ـ ۱ ـ ۳ ـ ۴ مسائل و مشکلات مربوط به مراکز درمانی
از دیگر مسائل و معضلات مربوط به نظام درمانی مسأله ی وضعیت بیمارستان ها در کشور بوده است. کمبود بیمارستان به طورکلی و کمبود امکانات ضروری در بیمارستان ها، همچنین کمبود پرستار و عدم رسیدگی مناسب و توجه کافی به بیماران در بیمارستان ها از اصلی ترین نقائص مربوط به این بخش است.
همچنین در این بخش می توان به نقائص و کمبودهای داروخانه هاومشکلات خاص مربوط به دارو در کشور اشاره کرد. در این بخش باید به مشکلاتی مانندکمبود و گرانی دارو، ساخت داروهای ایرانی با کیفیت بسیار پایین و کاملا بی اثر و همچنین مصرف خود سرانه ی دارو توسط افرادبه عنوان مهم ترین معضلات اشاره کرد.
وضعیت نا مطلوب داروخانه ها و عدم رسیدگی صحیح و با دقت به افراد مراجعه کننده از مهم ترین این نقائص محسوب می شود، عرضه ی اجناس مختلف و متفاوت در داروخانه ها که منجر به شلوغی بیش از حد فضای داروخانه و در نتیجه مراجعه ی افراد مختلف ـ غیر از بیماران ـ با نیازهای غیر ضروری به داروخانه ها می شده نمونه ی بارزی از این وضعیت نامطلوب است که بارها دستمایه ی خلق طنز در این آثار شده است.
ـ پریروز به عیادت بیماری رفته بودم. وقتی از پیشش بیرون آمدم، دم در یکی پرسید، : آقا این جا وزرات دارایی است؟ با تعجب جواب دادم: این جا بیمارستان است. از کجا خیال کردید که وزارت دارایی است؟ جواب داد: آخر دیدم مرتب ازهمه پول می گیرند[۴۷۴]!
ـ بعضی از خانم ها تا مدتی پر خوری می کنند . بعد که خیلی چاق و خیکی شدند به فکر رژیم لاغری می افتند و اول تا مدتی جای غذا فقط قرص ویتامین می خورند. بعد که از بی غذایی اعصابشان ضعیف شد به جای ویتامین قرص اعصاب می خورند[۴۷۵] !
ـ راننده گفت: آخر این چه وضعی است؟ شاید یک نفر مریض داشته باشد که بخواهد فورا او را به بیمارستان برساند. من گفتم: فرض کن او را فورا به بیمارستان رساند. کدام بیمارستان مریض را فورا بستری می کند؟ مسافر دیگری گفت: فرض کن فورا هم او را بستری کردند، کدام دکتر فورا برای درمانش دست بالا می کند؟[۴۷۶]
ـ آقایی که برای بستری کردن مادر بیمار خود به دو بیمارستان رجوع کرده بود قسم می خورد و می گفت در هر دو بیمارستان اول گفتند تخت خالی نداریم. بعد پرسیدند: مریض شما بیمه است؟ وقتی گفتم نه، گفتند: بیا یک کاری می کنیم.[۴۷۷]
ـ فلان دارو فروش در آغاز سال نو دعا می کند: که خدایا به تراکم ترافیک و سرگردانی مردم در ادارات و …. گرفتاری هایی که اعصاب مردم را خرد می کند، پایان مده و گرنه ما خروارها قرص مسکن بی بو و خاصیت را که مردم به خیال خود برای آرامش اعصاب می خورند و بدتر مریض می شوند را به ناف چه کسانی ببنیدیم.[۴۷۸]
۴ ـ ۱ ـ ۴ مسائل خاص شهر تهران
از آنجایی که مؤلف این آثار خود ساکن پایتخت بوده و روزنامه ی کیهان هم در تهران چاپ می شده است و از طرف دیگر پایتخت هر کشور کانون اصلی حوادث و رویدادهای خاص اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و … به شمار می رود، بعضی از مسائل و نقص هایی که مؤلف به آن ها اشاره کرده است به نوعی مسائل خاص و منحصر به شهر تهران است. همچنین تهران به عنوان پرجمعیت ترین و صنعتی ترین شهر کشور مسلماً از نظر نقائص و مسائل و معضلات هم در ردیف اول قرار داشته و دارد. از طرف دیگر می توان گفت که تهران نمونه ی کوچک شده ای از ایران محسوب می شده و مشکلات و مسائل آن شاید قابل تعمیم به دیگر نقاط کشور هم باشد. اما این شهر به خاطر وسعت و ازدحام زیاد جمعیت مسلما نقص ها و کمبودهایی داشته که در شهرستان های دیگر و شهرهای کوچک تر، آن نوع از مشکلات وجود نداشته است.
علاوه بر این مسائل، نگاه و دقت در مشکلات شهر تهران می تواند نشان دهنده ی بیشتر ظلم و بی عدالتی اجتماعی که در مباحث قبل هم ذکر شد باشد، چرا که وقتی حکومتی در حفظ و مدیریت پایتخت کشور مبتلا به ضعف ها و کمبودهای عمیق باشد مسلما در رسیدگی به شهرستان ها، به خصوص شهر ها و روستاهای کوچک تر و دور تر از مرکز کشور بسیار ناموفق و ضعیف بوده است. مسائل و معضلات خاص شهر تهران که در این آثارمطرح شده اند به این صورت ذکر می شود:
۴ ـ ۱ ـ ۴ ـ ۱ ترافیک و آلودگی هوای تهران
همان طور که گفته شد شهر تهران به خاطر وسعت زیاد و جمعیت نسبتا بالایی که داشته، همچنین به خاطر تولید و وارد کردن بی رویه ی اتومبیل از سوی دولت، دچار معضل بزرگ ترافیک بوده است ـ معضلی که تا امروز هم رشد روز افزون داشته و این رشد هر چه بیشتر از پیش در حال افزایش است.
مسلماً ترافیک بالا از سویی و ازدحام کارخانه ها و مراکز صنعتی دیگر در این شهر از سوی دیگر باعث آلودگی هوای این شهر می شده است. مؤلف به این مسائل و معضلات اشاره های فراوان کرده و در بسیاری از موارد طرح این مشکلات را دستمایه ی خلق طنز کرده است. همچنین عدم استفاده ی دولت از رویکردهای نوین جهانی در شهر سازی باعث پیچیده تر شدن این معضلات می شده است که در این آثار به این مسأله نیز اشاره هایی شده است.
ـ همه می خواهند ماشین بخرند بی اینکه فکر کنند معده ی ترافیک شهر تا چه حد توانایی هضم این همه ماشین را خواهد داشت. برخی از خانواده ها به جای یک ماشین دو تا یا سه تا ماشین دارند[۴۷۹].
ـ می گویند ۲۸۰ هزار تهرانی در شش ماه گذشته تقاضای گواهینامه ی رانندگی کرده اند … اگر رشد فروش اتومبیل به نسبت گواهینامه های رانندگی ترقی کند فردا جایی برای پیاده رفتن هم در تهران وجود نخواهد داشت[۴۸۰].
ـ تقریبا صدی نود رانندگان ما هر کدام با هزار راس و ریس و ضرب و زور یک ماشین خریده و شاید در پرداخت اقساط آن هم درمانده اند …. بنابراین، این عده هفته ای سه روز از پشت رل نشستن معاف خواهند بود و این هم نوعی سعادت اجباری است چون هفته ای سه روز کمتر دیگ خشمشان به جوش می آید و اعصابشان از دست چراغ قرمز و راه بندان و هزار دردسر دیگر ترافیک خرد می شود.
ـ باز ای کاش در برابر پرداخت تمام این پول ها می توانستید با خاطر آسوده از ماشین خود استفاده کنید، ولی این طور هم نیست. تمام مدتی که پشت رل هستید دلهره و نگرانی دارید، نگرانی از این که با شلوغی شدید خیابان ها مبادا دیر به مقصد برسید …. ای کاش وقتی به مقصد می رسیدید و ماشین را متوقف می ساختید دلهره های شما هم پایان می یافت ولی می بینید دردسری بزرگ تر از تمام دردسرهای قبلی انتظار شما را می کشد آن هم درد سر پارک کردن ماشین است. ماشین را کجا بگذارم؟ یعنی: «حالا چه خاکی به سرم بریزم[۴۸۱]؟
ـ بالاخره ماشین سواری مردم را به ستوه آورده و روزی خواهد رسید که همه بگویند: « دوره ی ماشین سواری گذشته و حالا دیگر دوره ی خر سواری است[۴۸۲]
۴ ـ ۱ ـ ۴ ـ ۲ کمبود امکانات و عدم ارائه ی خدمات مناسب به شهروندان
مسلما هنگامی که جمعیت شهری افزایش می یابد نیاز افراد به امکانات و خدمات ضروری نیز بیشتر می شود، اما در تهران آن دوران خاص گویا فقط جمعیت رو به افزایش بوده و نه خدمات و امکانات. از مطالب و مباحث ذکر شده در این آثار در می یابیم که پایتخت نشین های دوره ی مورد بحث، گاه در تأمین کوچک ترین نیازهای شهروندی خود، مثل استفاده از حمل و نقل عمومی با مشکلات جدی و بزرگی مواجه بوده اند. مسأله ی کمبود تاکسی و اتوبوس بارها و بارها به عنوان سوژه ی طنز در این آثار مطرح شده است، به طوری که تجسم زندگی شهری آن دوران را برای مخاطب بسیار سهل و آسان می کند.
ـ …. یکی از آن ها با خشم و تمسخر گفت : « بیا… این هم وضع تاکسی!» راننده بی معطلی جواب داد: حضرت آقا اگر تازه این جا تشریف آورده اید خیر مقدم عرض می کنم. انشاءالله دو سه دفعه که اتوبوس سوار شدید دیگر در تاکسی به این زودی ترش نمی کنید.[۴۸۳]
ـ فقط دو روز مرخصی داشتم و هزار کار که می بایست همه را در این فرصت کوتاه انجام دهم. ولی هر چه معطل شدم هیچ تاکسی ای پیدا نشد ….. یکی دو تا تاکسی خالی هم که پیدا کردم رانندگانش با قلدری و گردن کلفتی جواب سربالا دادند و به ریشم خندیدند. خواستم اتوبوس سوار شوم ولی دیدم دو ساعت باید در صف ایستاد و تازه تا جنوب شهر سه خط باید عوض کرد و سه تا دو ساعت یعنی شش ساعت فقط در صف باید معطل شد….. خلاصه تا ساعت ده و نیم به انتظار وسیله ی نقلیه سماق مکیدم. عجیب است! در عصری که دو ساعته می توان از قاره ای به قاره ی دیگر رفت من سه ساعت معطل شدم و نتوانستم خود را از این طرف شهر به آن طرف شهر برسانم[۴۸۴] !

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:41:00 ب.ظ ]




۱-۸ ویژگیهای مواد تغییر فاز دهنده
مواد تغییر فاز دهنده مورد استفاده در طرح ذخیره حرارتی بایستی دارای خواص شیمیایی، جنبشی و ترموفیزیکی مناسبی باشد که در زیر به آن اشاره می‌شود:
خواص حرارتی:
دمای تغییر فاز مناسب با توجه به نوع کاربرد
گرمای نهان بالا
ضریب انتقال حرارت خوب
خواص فیزیکی:
تعادل فازی مطلوب
چگالی بالا
پایین بودن تغییر حجم
فشار بخار پایین
خواص جنبشی:
عدم فوق تبرید[۷]
نرخ کریستالیزه شدن مناسب
خواص شیمیایی:
پایداری شیمیایی
سازگاری با ساختار مواد
غیر سمی
غیر قابل اشتعال
ویژگی‌های اقتصادی:
در دسترس بودن
هزینه پایین
۱-۹ معرفی مواد تغییر فاز (PCM)
PCM ها حالت خاصی از جامد – مایع ها نامیده می شوند و محلول هایی می باشند که برای کنترل حرارت به کار می روند. این مواد به دلیل اینکه گرمای نهان در حالت انتقال جامد به جامد و یا مایع به مایع خیلی کمتر از گرمای نهان در حالت جامد به مایع (ذوب) می باشند، در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته اند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱-۱۰ دسته‌بندی مواد تغییر فاز دهنده
مواد تغییر فاز دهنده به سه دسته آلی[۸]، غیرآلی[۹] و اوتکتیک[۱۰] تقسیم‌بندی می‌شوند (شکل۱-۲).
۱-۱۰-۱ مواد تغییر فاز دهنده آلی
مواد آلی به دو دسته پارافین ها و غیرپارافین ها تقسیم بندی شده‌اند. مواد آلی دارای ذوب متجانس
(همگون)، تشکیل دهنده هسته و همچنین برای موادی که به عنوان پوشش آنها به کار می‌روند خورنده نیستند. مواد تغییر فاز دهنده آلی که برای گرمایش و سرمایش ساختمانها به کار می‌روند دارای نقطه ذوب ۳۲-۲۰ درجه سانتی‌گراد هستند.
مواد تغییر فاز دهنده
ترکیبات پارافین
آلی
ترکیبات غیر پارافین
هیدرات های نمک
غیر آلی
فلزات
آلی -آلی
غیر آلی – غیر آلی
اوتکتیک
آلی – غیر آلی
شکل ۱-۲ دسته­بندی مواد تغییر فاز دهنده
۱-۱۰-۱-۱ پارافین­ها
پارافین شامل ترکیبی از زنجیره مستقیم است. کریستالیزه شدن این زنجیره باعث آزاد شدن مقدار زیادی گرمای نهان می‌شود. با افزایش طول زنجیره، نقطه ذوب و گرمای نهان افزایش می‌یابد. پارافین به دلیل قابل دسترس بودن در محدوده وسیعی از دمای ذوب، یکی از بهترین انتخابها به عنوان مواد تغییر فاز دهنده برای ذخیره انرژی است. به علت ملاحظات اقتصادی، فقط پارافین‌های با خلوص صنعتی، قابلیت استفاده به عنوان مواد تغییر فاز دهنده در سیستمهای ذخیره گرمایی نهان را دارند. پارافین ایمن، قابل اطمینان، قابل پیش‌بینی، غیر خورنده و دارای هزینه کمتری می‌باشد. پارافین در دمای کمتر از۵۰۰ درجه سانتی‌گراد، از نظر شیمیایی خنثی و پایدار است، تغییرات حجم کمی در ذوب و فشار بخار پایینی در حالت ذوب دارد. پارافین‌ها به دلیل خواصی که در بالا گفته شد، معمولاً دارای سیکل انجماد ـ ذوب طولانی هستند. علاوه بر خواص فوق، ذوب متجانس و تشکیل دهنده هسته، دو ویژگی مهم پارافین‌ها می‌باشد. از اشکالات پارافین می‌توان به ضریب رسانش پایین، کمی اشتعال‌پذیر و ناسازگاری با محفظه پلاستیکی اشاره کرد، این اشکالات با کمی تغییر در واکس پارافین و واحد ذخیره برطرف می‌شود. در جدول (۱-۱) لیستی از پارافین های منتخب با نقطه ذوب و گرمای نهان ارائه شده است. پارافین‌ها از نظر پیشنهاد برای طرحها به سه دسته (I) خوب، (II) متوسط، (III) ضعیف دسته­بندی شده‌اند.
جدول ۱-۱ نقطه ذوب و گرمای نهان پارافین‌ها
۱-۱۰-۱-۲ غیر پارافین‌ها
غیرپارافین‌های آلی شامل تعداد بیشماری مواد با خواص متغیر هستند. برخی محققین، تحقیق وسیعی برروی مواد آلی انجام داده‌اند و سرانجام تعدادی از استرها[۱۱]، اسیدهای چرب[۱۲]، الکل[۱۳] و گلیکول[۱۴] را برای ذخیره انرژی مناسب دانستند. برخی خصوصیات این مواد عبارتند از: گرمای نهان بالا، اشتعال‌پذیر، ضریب رسانش پایین، نقطه اشتعال پایین، مقدار سمی بودن مختلف و ناسازگاری در دماهای بالا. جدول (۱-۲) برخی از غیرپارافین‌های آلی را ارائه کرده است.
جدول ۱-۲- نقطه ذوب و گرمای نهان غیر پارافین‌ها
۱-۱۰-۲ مواد تغییر فاز دهنده غیر­آلی
موادمواد غیرآلی به هیدراتهای نمک و فلزات تقسیم بندی می‌شوند. ترکیبات غیرآلی گرمای نهان بالایی در واحد جرم و حجم دارند، از نظر هزینه، ارزان قیمت هستند و در مقایسه با ترکیبات آلی اشتعال ناپذیرند. به هر حال این مواد دارای مشکلات تجزیه و فوق تبرید (که برروی خواص تغییر فاز تأثیر دارند) می‌باشند.
۱-۱۰-۲-۱ هیدراتهای نمک
فرمول عمومی هیدراتهای نمک به صورت می‌باشد. انتقال فاز جامدـ مایع هیدراتهای نمک، در واقع آب زدایی از این ماده است. هیدراتهای نمک گروه بسیار مهمی از مواد تغییر فاز دهنده هستند که دارای خصوصیات زیر می‌باشند: گرمای نهان بالا در واحد حجم، رسانش حرارتی نسبتاً بالا، تغییرات کم حجم در هنگام ذوب، کمی سمی، ذوب متجانس، اختلاف چگالی آب و ماده ترکیبی با آن (که باعث ته‌نشین شدن در انتهای محفظه می‌شود) و تشکیل هسته ضعیف که باعث فوق تبرید می‌شود. جدول (۱-۳) لیستی از هیدراتهای نمک را ارائه می‌کند.
۱-۱۰-۲-۲ فلزات
این دسته از مواد شامل فلزات با ذوب پایین و فلزات اوتکتیک می‌شود. این فلزات به دلیل مشکل وزن، در تکنولوژی مواد تغییر فاز دهنده چندان جدی گرفته نشده‌اند. گرمای نهان بالا در واحد حجم و رسانش حرارتی بالا از خصوصیات این مواد است. در جدول (۱-۴) لیستی از این مواد ارائه شده است.
۱-۱۰-۳ اوتکتیک­ها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:41:00 ب.ظ ]




بیتا فیاضی :
در واقع من در این رشته تحصیلات آکادمیک ندارم و خیلی دیر وارد فضای هنری شدم و از طریق یکی از دوستانم با سرامیک آشنا شدم و در کلاس های آزاد سرامیک میراث فرهنگی شرکت کردم که به طور عملی بود. تعداد هنرجویان کمی در این کلاس ها بودند که تنها تعداد اندکی از این هنرجویان در این رشته ادامه دادند و بیشترشان وارد رشته های دیگری شدند. در آن زمان من هم کارهای دیگری می کردم که در ارتباط با هنر نبود و با سرامیک وارد فضای هنر شدم و دوستانم را در این فضا پیدا کردم و در گیر این رشته شدم. همین طور که پله پله در این رشته جلو می آمدم کم کم با مسائل و برخورد های جدید روبرو می شدم و در جریان کارم احتیاج یک سری چیزها احساس می شد و بعد که این احتیاج احساس شد، در ان زمینه مطالعه می کردم. چون این ها در دانشگاه نبود و اجباری در این مورد وجود نداشت تمام این مطالعات بنا بر احتیاج و علاقه ی خودم صورت می گرفت و همچنان هم به همین صورت است. در ادامه ی حرکتم به جایی می رسم که نیاز به یک جریان جدید مرا به یک سری مطالعه وادار می کند. مطالعه می کنم، کار می کنم و نتیجه مشخص نیست و مسئله ی اصلی آن روند کار است. چیزی که در هنر حال مطرح است، روند و پروسه ی کار است که خیلی هم مهم است. یعنی این که یک ایده ی خیلی کلی می توتند تبدیل به یک پروژه شود و در این روند شما رشد می کنید. در این روند شما با یک ایده جلو رفته اید اما یکدفعه یک اتفاقی می افتد که شما وارد یک راه دیگری می شوید و آن را ادامه می دهید که در راستای همان ایده ی اولیه است اما از ابتدا قابل پیش بینی نیست. این روند ممکن است یک سال دو سال طول بکشد اما لزوما کفیت و ارزشی که این روند داشته است و شما از آن چیزهایی آموخته اید و با آن بزرگ شده اید که بسیار ارزشمند است، با نتیجه ی کار هم کیفیت نیست. یعنی آنقدر که شما در آن روند کار چیزهایی از آموخته اید، ممکن است نتیجه ی کار این روند به خوبی روندش نباشد و این اشکالی ندارد و این خاصیت هنر به خصوص هنر معاصر است. به طوری که یکی از تعابیر هنر معاصر، هنر جاری است، یعنی کاری که شما الان دارید انجام می دهید، بدون هیچ محدودیت و باید و نبایدی. در این میان چیزی به نام بازار هنر وجود دارد که می تواند بر کار شما اثر بگذارد و یا اصلا بر فضای کاری شما حرفی برای گفتن نداشته باشد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

    1. به نظر شما رسانه های نوین چه گزینه های جدید مفیدی را در اختیار هنرمندان معاصر قرار میدهند؟

رزیتا شرف جهان :
در اصل علت گسترش این رسانه همین ارائه ی گزینه های جدید است. بطور مثال ممکن است شخصی به عنوان نقاش با رنگ گذاری و ایجاد ترکیب بندی و استفاده از خصوصیات رنگ و اندازه های مورد استفاده، اغنا شود و این برخورد ارزش آنرا دارد که تا صد سال هم به این گونه کار شود، اما معمولا وقتی شما به دنبال ارائه ی مفهوم هستید ممکن است این مفهوم از شما چیز هایی را بطلبد که رنگ و ارائه ی آن بر سطح دو بعدی کمتر به شما جواب خواهد داد.
ندا رضوی پور :
من این را در مورد خودم می گویم، من وقتی رسیدم به اینجایی که رسانه های مختلف را تجربه کردم در مشاوره ای که صورت می گرفت برای اینکه بهتر است ما چه رشته ای را ادامه دهیم به صورت تخصصی، بین دو بعدی و سه بعدی، به من پیشنهاد کردند که طراحی صحنه را ادامه دهم. چون با پیش زمینه ی هنری ای وارد نشده بودم گویا طراحی هایم خاص بودند. همیشه احساس می کردم یک مدیوم برایم کم است و در طراحی صحنه چون سه بعدی است و با مدیوم های مختلفی سر و کار دارم، آزادی بیشتری دارم و مرا محدود به یک مدیوم خاص نمی کند. این شاید ایراد کارم هم باشد اما از زمانی که وارد هنر های تجسمی شده ام دیگر در کارهایم خط نداشته ام. از ویدیو شروع شد که مرا به عنوان ویدیو آرتیست می شناختند اما من برای خود هیچ دسته بندی ای نداشتم و دغدغه ی من ایده ها و مفاهیمی بود که در ذهنم داشتم و در هر یک از این ایده ها هر مدیومی که لازم بود را در نظر می گرفتم و استفاده می کردم. رسانه های نوین به طریق گسترده ای دست مرا برای بیان خودم و ارتباطم با مخاطبم باز می کند و به دلیل اینکه رسانه های گوناگونی با ویژگی های خاصی وجود دارد، گزینه های متعددی برای بیان و ارتباط با مخاطب به هنر مند می دهد که هر چه بیشتر و بهتر این رفت آمد میان هنرمند و مخاطب برقرار شود. بطور مثال بعضی اوقات به رنگ و بوم احتیاج است تا گذر زمان و وقتی که بر هنرمند گذشته است نشان داده شود و فضا و زمانی بسیار شخصی که منجر به شکل گیری این اثر شده است را نشان دهد، اما گاهی باید سریع باشد و سرعت اهمیت دارد، در اینجا عکس پاسخگوست. به همین ترتیب هر ویژگی ای را در یک مدیوم می توان جستجو کرد. در اینجا باید دید که ایده ای که هنر مند در پی ارائه ی آن است با کدام مدیوم بهتر به مخاطب منتقل می شود. این ویژگی ایست که این رسانه ها در اختیار هنرمند قرار می دهند. خارج از این مسائل نوعی کشف شهود وجود دارد و مدام اتفاقات جدیدی در تکنولوژی رخ می دهد. بطور مثال زمانی که من ویدیو را آغاز کردم، فیلم های ویدیو وی اچ اس بود و بعدها بر روی وی سی دی کار می کردیم که در حال حاظر هیچ یک وجود ندارند و گونه های دیگری به وجود آمده اند. و یا حتی زمانی که من لایت باکس کار کردم هیچ کس تا آن زمان با لایت باکس کار نمی کرد و لایت باکس تنها برای مغازه ها و مصارف این چنینی به کار می رفت و یک بار یک لایت باکس ساز که من به او سفارش کار داد ه بودم با تعجب از من پرسید می خواهی چه چیزی بفروشی؟. این رسانه ها همواره در دست پیشرفت و دگرگونی هستند و به هنرمند ویژگی های جدیدی را ارائه می دهند. در کل من هیچگاه دغدغه ی مدیوم نداشته ام و قصد اینکه در یک شاخه ی خاص خود را جای دهم نبوده ام، مثلا بخواهم ویدیو آرتیست شوم و یا بخواهم عکاس شوم، تنها بنا بر ایده ام و مفهومی که در نظر دارم تلاش می کنم مدیوم مناسبتری انتخاب کنم. شاید به همین دلیل است که به هر تجربه ای دست می برم. شاید به دلیل این است که طراحی صحنه کرده ام، چون در طراحی صحنه هم باید ایده ی آن تئاتر را بطور مختصر و چکیده با بیننده در میان بگذاری و هم اینکه نباید تمام مطلب بازگو کنی و هم به بازیگر کمک کنی و در این مورد تئاتر به من خیلی کمک کرده است و بر نوع برخورد من با ایده هایم بسیار تاثیر گذاشته است.
بیتا فیاضی :
همه ی رسانه ها ویژگی های خود را دارند و در هر زمان که مفهوم و پروژه ای در ذهن هنرمند و در کل کسی که کار هنری انجام میدهد، در هر مرحله از روند پیشرفت کار، ممکن است نیاز یکی از این رسانه ها احساس شود که منجر به مطالعه ویاد گیری آنها می شود و این روند و مطالعه ها و تجربه هایی که در آن اتفاق می افتد بسیار مهم می باشد و در اصل همین تجربه های رسانه های مختلف ویادگیری و مطالعه ی این رسانه ها و به کار گیری آنهاست که امروزه از آنها به عنوان هنر جاری تعبیر می شود. این خاصیت سیال که در این هنر ها وجود دارد و در هر لحظه که به آنها احتیاج باشد می توان آنها را آموخت و به کار گرفت، یکی از مهمترین ویژگی های این رسانه هاست.
۳- آیا استفاده از رسانه های نوین، به معنای نارسایی و یا از کارافتادگی دیگر ابزار های نوین میباشد، یا دلایل دیگری همچون علایق شخصی، متناسب بودن با موضوع انتخابی در هر اثر و … داشته است؟
رزیتا شرف جهان :
از نظر من خیر. نمی توان گفت اگر کسی بطور مثال ویدئو کار می کند میتواند بگوید که فقط ویدئو است که آن قابلیت را دارد و اگر نقاشی می کند بگوید تنها ابزار گویا نقاشی است و فکر نمی کنم کسی چنین اعتقادی داشته باشد و اگر شخصی چنین اعتقادی داشته باشد، بسیار رادیکال خواد بود. در کل این ابزار ها به ما آزادی های زیادی داده است که می تواند از ویدئو گرفته شود تا ادبیات محض، یا یک عمل اجتماعی تبدیل به یک اثر هنری شود. این آزادی تا کنون برای ما بسیار مفید بوده و ممکن است به یک افراط شدید بیانجامد اما خودبخود دوباره یکسری محدودیت ها شکل بگیرد.
ندا رضوی پور :
از انجایی که من هیچگاه دغدغه ی مدیوم نداشته و ندارم و تنها ایده ام مرا به سمت انتخاب بهترین و موثر ترین مدیوم در راستای بیان من و رابطه با بیننده می برد، پس هیچ تعصب و یا موضع گیری ای در مورد هیچ یک از مدیوم ها چه قدیمی و چه نوین ندارم. بنابر نیازی که ایده ام ایجاد می کند مدیوم را انتخاب می کنم.
بیتا فیاضی :
خیر. من در کارهایم هیچگاه تصمیم نمی گیرم با چه مدیومی کار کنم. هر چیزی ممکن در یک جای روند شکل گیری کارم احتیاجش ایجاد شود و من به مطالعه و یادگیری و انجام آن بپردازم. استفاده از هر رسانه ای هنگامی است که نیاز آن احساس می شود و به معنی از کار افتادگی سایر رسانه ها نیست. اگر این طور باشد پس نباید دیگر نقاشی کنیم. نه، وقتی که شما با رنگ می توانید یک اتفاق خاص را ایجاد کنید، چرا که نه. چیزی که وجود دارد این است که دیگر هیچ مرزی وجود ندارد به همین دلیل وقتی که مرزی وجود نداشته باشد انسان رها تر می شود. وقتی می خواهد تصمیمی بگیرد یک اتفاقی خودش می افتد، می داند که هیچ مرزی وجود ندارد و راحت تر تصمیم می گیرد. من همیشه هم موفق نیستم در کارهایی که می کنم و یا در فکر هایی که می کنم و هیچ ادعایی هم ندارم و نمی دانم که آیا اصلا موفق بوده ام یا نه. تنها می دانم که در دوره هایی می آیم و می روم و در این کار ها است که رشد می کنم. برای من همانطور که گفتم روند پیشرفت کار یا همان پروسه است که اهمیت دارد ، وقتی وارد کارگاه می شوم، میدانم که آمده ام کار کنم. حتی وقت هایی که در فکرم ایده ی خاصی نیست کار های قبلی ام را تکرار می کنم، بعد یکدفعه در همان کاری که قبلا هم انجامش داده ام یک چیز جدیدی اتفاق می افتد، چون من آدمی که یک ماه پیش یک سال یا دو سال پیش که روی پروژه ای کار می کردم، بودم، دیگر نیستم. پس هر کار تکراری ای را هم که در چند وقت پیش هم انجام داده ام را دوباره انجام دهم، متفاوت خواهد بود. در اصل با انجام دادن کار های تکراری، مشق می کنم. در همین مشق کردن ها یکدفعه آن کار تبدیل می شود به یک کار جدید. الزاما هم آن چیزی نیست که فکر می کردم اما من همان آدم هستم. در اصل کارهای من مثل یک رشته ی مهره است. آن نخ که از میان آن مهره ها رد شده است، رد پای من است که در تمام آن مهره ها وجود دارد.
۴- جایگاه رسانه های نوین در هنر امروز ایران و جهان را چگونه میبینید؟
رزیتا شرف جهان :
بدیهی است که رسانه های نوین از غرب وارد ایران شد وهمانطور که وقتی نقاشی رنگ روغن از غرب وارد ایران شد تلقی ما از نقاشی چیز دیگری بود این رسانه ها نیز از این قائله مستثنا نیستند. بطور مثال هنر اجرا یا پرفورمنس در سال های قبل از انقلاب هم وجود داشته است اما شما در سال های اخیر شاهد تاکید بیشتر یا گسترش بیشتر این حیطه از هنر هستیم. از آنجایی که این رسانه ها از فرهنگ دیگری وارد فرهنگ ما می شوند گاهی بنظر می آید که نیاز به زمان دارد تا این تلاطم ها بخوابد و وارد فرهنگ ما شده و هضم شود. اما در این زمان که هنوز در فرهنگ ما هضم نشده است انقدر جنبه های نا خالص و منفی ممکن است دیده شود که یک سری ازهنرمندان و منتقدان را به واکنش های منفی وادار کند. اما در حال حاظر می توان چنین برداشتی داشت که چون هنوز در شروع این جریان قرار داریم، آب و گل با هم مخلوط هستند. خیلی از آثاری که با این عنوان ارائه می شوند ممکن است ناخالص، ضعیف و یا کپی باشند و تمام اینها هم زمان وجود دارند اما مشکلی نیست و این زمان باید بگذرد تا این مسئله نشر کند و جایگاه واقعی اش را بیابد.
همانطور که می دانیم در ایران هیچ رشته ی دانشگاهی و یا حتی هیچ واحد درسی در این رابطه وجود ندارد و بنابراین سطح دانش در این مورد نمی تواند به اندازه ی لازم بالا باشد و حتی گاهی اساتید و منتقدینی که در چندین سال گذشته در این موارد در نشریات مطالبی منتشر می کردند سواد کافی در این زمینه را نداشتند و با حب و بغض زیادی کارها نقد می شد. از طرف دیگر در نسل های جدید هنرمندان به ویژه دانشجویان نیز کج فهمی های زیادی به چشم می خورد که گاه حتی هنر مفهومی یا کانسپچوال را در حد یک کاریکاتور، یک مقاله ی سیاسی و یا یک پوستر پایین می آورند و تنها یک ایده ی سطحی و کوچک به عنوان یک اثر کانسپچوال مطرح می شود. این میدله در مورد نقاشی و طراحی و دیگر هنر ها هم صدق می کند، آثاری استادانه ارائه می شوند در حالی که آثار ضعیف و غیر حرفه ای نیز وجود دارند و اینکه به صرف آثار ارائه شده ی ضعیف کل مقوله ی نقاشی را زیر سوال ببریم و مورد انتقاد های شدید قرار دهیم، صحیح نیست. رسانه های نوین نیز از این قائله مستثنا نیست. در کل آشنایی با این رسانه ها اجتناب ناپذیر است و یک چیزی است که از به تاریخ و زمان بستگی دارد و نمی شد که با آن مواجه نشد و طبعا جنبه های مثبت آن بیشتر خواهد بود.
ندا رضوی پور:
مسلما و بطور اجتناب ناپذیری این مسئله و برخورد با رسانه های نوین در غرب پیشرفته تر است. به طوری که ما در پله های اول این مقوله هستیم و آنها شاید حتی این روند را رد کرده باشند. در غرب ارزش بیشتری می گذارند در موزه ها بر این نوع کار ها و بهای بیشتری بر این نوع برخورد ها می گذارند. کار هایی مثل هنر ویدیویی، هنر دیجیتالی، هنر اینترنتی و … جایگاه خاص خود را دارند و تدریس می شوند و بسیار قدیمی هستند این فعالیت ها. اما در اینجا باید زمان خودش را طی کند و ما در سال های آغازین این فعالیت ها هستیم و همچنان این روند در حال جا افتادن است.
بهترین راه و درست ترین راه به نظر من این است که خالص تر باشیم و هر چه بیشتر خودمان باشیم. در این صورت است که دیگر حرف دیگران و دغدغه ی اینکه مدیوم چه چیزی باشد و من چه نوع هنرمندی باشم را نخواهیم داشت. اینها به صورت خودبخود بعدا می آیند و مدام به انسان یادآوری می شود که از کجا شروع کرده ام و چطور کارم به اینجا رسید و … .
بیتا فیاضی :
رسانه های نوین حرف های بسیار خوبی برای زدن دارند که چون اتفاقت این گرایش ها از غرب می آید، برای ما به صورت دست دوم است و در بسیاری از موارد به علت نداشتن سواد کافی در این زمینه و ندانستن زبان انگلیسی و دیگر زبان های مفید در این زمینه، کار ها بسیار ضعیف است اما در غرب بسیار قوی در حال اجراست و آنقدر کار های زیادی انجام می شود با تنوع و گوناگونی بسیار که انسان از مشاهده ی آنها به وجد می آید. این رسانه ها به دلیل نا محدود بودن، دست هنرمندان را باز می کند و آزادی ای به آنها عرضه می دارد که وصف ناپذیز است.
۵- به نسبت تفاوت سطح کیفی کلی آثار هنرهای تجسمی ( نقاشی، گرافیک، مجسمه سازی و…) ارائه شده در ایران و آنچه که در سایر نقاط دنیا شاهد آن هستیم، آیا این تفاوت در کاربرد از رسانه های نوین نیز به همان صورت است؟ یا شرایط امیدوار کننده تری در پیش روست؟
رزیتا شرف جهان :
همانطور که وقتی نقاشی رنگ روغن از غرب وارد ایران شد، تلقی ما از نقاشی چیز دیگری بود، رسانه های نوین هم به همین صورت است و نیاز به زمان دارد تا از آب و گل درآید وهمچنین نیاز به ارتقا سطح دانش جامعه ی هنری دارد تا بتواند موجبات ارائه ی حرفه ای تری از آثار را فراهم کند.
ندا رضوی پور :
همانطور که گفته شد، این تفاوت اجتناب ناپذیر است و مسلما در غرب این مقوله در سطح پیشرفته تری مطرح است. چرا که مسئله ی رسانه های نوین در کشور ما مقوله ی تازه ایست و در حال کشف شدن و جا افتادن است اما در غرب قدیمی است و شاید دیگر از آن رد شده باشند. ارزشی که موزه ها به این آثار می دهند خود نیز دلیل پیشرفت هر چه بیشتر این برخورد ها در جوامع غربی است و این حرکت از زمان های خیلی قبل در آن جوامع شروع شده بوده است و خیلی وقت است که مراحل حرفه ای خود را از سر گذرانده است و اکنون جایگاه خود را در سطح بسیار بالایی دارد. اما در کشور ما هنوز در سال های شروع این برخورد ها هستیم و این برخورد ها همچنان نیاز دارد که جا بیافتد. ما اخیرا عادت کرده ایم به راه های کوتاه و میان بر زدن و این قضیه در همه ی جنبه های زندگی مان نمود دارد چه در رانندگی کردنمان چه در راه پولدار شدنمان چه در ازدواج کردنمان و… . می خواهیم همه چیز خیلی سریع اتفاق بیافتد و سریع و در همین زمان حال به نتیجه برسیم. این اتفاق در هنرمان نیز انعکاس دارد. مسائلی که در غرب سال ها طی شده است و دلایل وجودی تاریخی و اجتماعی و سیاسی خاص خود را دارد می خواهیم بطور سریع و چکیده به انتهای آن برسیم و صبر حوصله ی ته نشین شدن وعمق پیدا کردن و جا افتادنش را نداریم. البته اینطور هم نیست که تنها نکات بدی وجود داشته باشد، اتفاقات بسیار خوبی در حال رخ دادن است و یکی از دلایل بازگشت خودم و ماندنم در اینجا نیز همین است. احساس می کنم در اینجا انگیزه های وجودی بیشتری هست، دلیل برای کار کردن خیلی بیشتر است، حرف برای زدن وجود دارد. اما خاصیت خودش را نیز دارد و همه مقداری عجله دارند.
بیتا فیاضی :
به علت یک سری تفاوت های فرهنگی، تفاوت هایی وجود دارد اما به علت یک سری رسانه ها که ما به وسیله آنها با تمام دنیا در ارتباط هستیم به طور اجتناب ناپذیری تحت تاثیر قرار می گیریم واتفاقی که دارد می افتد این است که این جنبش های نوین به طور اتفاقی از غرب می آید و چون از غرب می آید برای ما دست دوم است و چون ما به علت شرقی بودنمان به گونه ای دیگر فکر می کنیم یک سری تفاوت هایی ایجاد می شود. اما تمام اینها به هنرمند بستگی دارد و به اینکه مغز هنرمند تا کجا ها سیر می کند و مسائل دیگری مثل اینکه چقدر شما به زبان های دیگر مسلط هستید، چقدر سفر می کنید، با چه کسانی معاشرت می کنید و چیزهایی از این دست روی کار های شما تاثیر می گذارد. اما در کل ما در این زمینه در حال حاظر ضعیف هستیم. به علت نوع بیان ما که معمولا عادت کرده ایم سمبلیک کار کنیم، کارها صراحت لازم را ندارند. کارهای صریح در کارهای هنرمندان جدید وجود دارد اما بسیار کم است. بد نیست که کار رازگونه باشد اما باید گاهی هم کار هایی صاف و پوست کنده ارائه شوند. کار سختی است که کار با صراحت بیان شود اما بسیاری نکات دیگر را هم در کار گوشزد کنم و شما را در فضا های مختلفی بغلتاند. این کار، کار هر هنرمندی نیست و به شعور و سواد هنرمند بستگی دارد. در کل تعداد کسانی که در این زمینه خوب کار می کنند زیاد نیست و یکی از مهمترین دلایلش ندانستن زبان انگلیسی و دیگر زبان هاست و گاه نداشتن سواد کافی در این زمینه است. اما با تمام مشکلات هنرمند باید بتواند کار خودش را انجام دهد. هنرمند باید سوال کند، انتقاد کند حتی سوال را دوباره سوال کند، تز بدهد و بعد از آن آنتی تزش را ارائه دهد. امروز حرفی را بند و فردا بگوید اشتباه کردم و حرف جدیدی را بزند. هنرمندان در حال تلاش هستند اما اندکی از آنها موفق اند. سفر کردن هم خیلی مهم است. مسئله ی دیگر به روز بودن با هنر معاصر در خارج از ایران است. باید با کل دنیا در ارتباط باشید. در تمام دنیا خیلی از هنرمندان مشهور روزهایی را به موزه ها می روند و از کار هنرمندان برجسته که در موزه ها نگهداری می شود عین به عین کپی می کنند و بعد بر روی آن مطالعه می کنند و برخورد خود را به آن اضافه می کنند و در نهایت کار خود را که با ذهنیت خود انجام داده اند و از فیلتر ذهن خود گذرانده اند را ارائه می دهند و تاکید میکنند که متاثر از اثر فلان هنرمند بوده است، اما این اثر برداشت شخصی آنها از آن کار بوده است.
گاهی اوقات می شنوم که هنرمندی می گوید در موود انجام کار نیستم، به نظر من اینها همه حرف هستند، همچین چیزی وجود ندارد. شما زندگیتان هنر است، یا هست یا نیست. اگر هست، هر روز که فکر می کنید در جهت هنرتان است. اما وقتی هم نیست کاری نمی توان کرد. البته این در مورد هنرمندی است که هیچ دغدغه ی دیگری جز هنرش ندارد. در این صورت حتی در افسردگی هم می توان کار کرد.
۶- فعالیت حرفه ای شما در آغاز با چه ابزارهایی بود؟
رزیتا شرف جهان :
دیپلم من مجسمه سازی بود و سپس به نقاشی پرداختم که هنوز کارهای آن دوران را تنها به نوعی مطالعه تلقی میکنم نه کار حرفه ای.
ندا رضوی پور :
تحصیلاتم طراحی صحنه است و کار هنر های تجسمی ام را با ویدیو آغاز کردم و هیچ یک را از هم جدا نمی کنم زیرا کار طراحی صحنه را لزوما با فکر تئاتر و سینما شروع نکردم چون نحوه ی برخورد ما در آنجا با طراحی صحنه طوری بود که به عنوان فضا سازی با آن برخورد می کردیم نه فقط فضایی که برای تئاتر و سینما باشد. چه بسا که اولین کاری که من طراحی صحنه کردم تمام صحنه را از روی صحنه آوردم به صندلی های همکف بطوری که بیننده ها فقط از طبقه ی بالا تئاتر را تماشا می کردند و از دید بالا با صحنه روبرو می شدند. در این مورد نیز حتی من با خود طراحی صحنه با حالت سنتی آن برخورد نکردم.
بیتا فیاضی :
من در ابتدا با گل شروع کردم. مدتی تحت تعلیم آقای محمد مهدی انوش فر بودم که بر روی فکر من بیشتر کار می کردند و به من پیشنهاد می کردند که بیشتر کتاب بخوانم، شعر بخوانم و از آن طریق غذا بگیرم، که در ان زمان متوجه نمی شدم که غذا گرفتن برای یک کار به چه معنی است. اما بعد وقتی شروع کردم به کار کردن و دیدم چه چیز هایی از دل یک کار در می آید و چگونه چیزی که از ابتدا یک سوژه بوده بعدا تبدیل به یک مفهوم می شود متوجه منظورشان شدم. اینکه چرا باید فیلم های خوب را دید، چرا باید موسیقی خوب گوش داد، چرا باید کتاب خواند.
در کل هیچگاه به این فکر نمی کنم که آیا باید با چه مدیومی کار کنم، همینطور که مشغول کار کردن هستم تجربه های مختلفی به وجود می آیند، تلوزیون هست، رسانه های دیگری هستند که مهمترین آنها احساسات انسان است، احساساتی که از اعصاب بدن به انسان منتقل می شوند و نه تنها از طریق چشم. در اصل چشم تنها می بیند اما تاثیر احساسات را از طریق اعصابمان می گیریم. چیزی که در این خصوص بسیار اهمیت دارد، متن است. متنی که شما در مورد کاری که انجام می دهید باید بتوانید بنویسید و این نوشتن غیر از اینکه رمان نویسی و در کل هنر نوشتن هنر است، نوشتن متن در مورد اثر هنری ای که شما خلق می کنی، مکمل کار شماست و بسیار مهم است، به هر طریقی که بتوانید، شعرگونه، داستان گونه، نثر و … ولی یکی از چیزهایی که مهم است این است ما باید بتوانیم از گفتم های سمبلیک و در لفاله که به آن عادت کرده ایم و به نوعی مجبور به این کار هستیم، بپرهیزیم و زبانی را پیدا کنیم که بتوانیم با آن حرفی را که می خواهید بزنید و مردم هم آنرا بفهمند و اگر نتوانید حرف هایتان را از طریق نوشته تان بزنید واز طریق کارتان به گفتن حرف هایتان بپردازید، باید تلاش کنید که به هر صورتی که هست در جایی حرفتان را به صراحت بزنید. مثل دفتر خاطرات باید فکرهایان را که بر رویشان کار می کنید صریح بنویسید و این خیلی مهم است. بدون اینکه خودتان بفهمید می بینید که چقدر اینها در کارتان و کارتان بر نوشته تان موثر خواهد بود.
۷- روند تغیر ابزارهای مورد استفاده شما از آغاز تا به این مقطع زمانی چگونه بوده است؟ ( چه مدیوم هایی در ابتدا مورد استفاده شما بود تا به رسانه های نوین رسید؟
رزیتا شرف جهان :
ابتدا با مجسمه سازی شروع کردم، در دانشگاه چون رشته ی نقاشی تعطیل شده بود با نقاشی ادامه دادم. سپس به عکاسی را وارد کردم در کارهایم. عکاسی نوعی جنبه ی مستند به کارهایم می داد که به آن گرایش داشتم و بطور ناخودآگاه میلی در من به وجود آمد که نقاشی و عکاسی را با هم تلفیق کنم، بطوری که جنبه ی واقعیت عکاسی را در نقاشی بیاورم که کم از جنبه ی اکسپرسیونی که در کارهایم می آوردم نبود.در این زمان در ابعاد بزرگ نقاشی می کردم و با یک لته که عکاسی بود ادغام می کردم و از محیط اطراف خودم استفاده کردم و به خوبی آن جنبه ی تعلیق که در پی آن بودم را القا می کرد و به هیچ عنوان کم از نقاشی نبود. این کار ها را در نقاشی چیدمان کردم و صدا نیز به آن اضافه شد که از صدای خیابان وشلوغی فضای شهر بود.
پروژه ی بعدی نیز تلفیق نقاشی و عکس بود که از آنها دوباره عکاسی کردم و بصورت دبل اکسپوزروی آنها کار کردم. جنبه ی مستند بودن عکاسی بطور ناخودآگاه نظر مرا به خود جلب کرده بود.
پروژه ی بعدی چیدمان یا اینستالیشن بود که نقاشی ها را بصورت چهارمکعب یک متر در یک متر قرار داده بودم با پله ها و فضایی محبوس. همزمان با این نمایشگاه چند ویدئو کار کردم. در برخی از کارهایم از چاپ نیز استفاده کردم. سپس در آثار بعدی از چاپ دیجیتال استفاده کرده و نقاشی در فضای دیجیتال انجام می شد. در نمایشگاه آخر از عکس خودم که در دهه ی شصت گرفته شده و یک سری طرح هایی که با نخ بر روی عکس ها دوخته شد. در آخرین مجموعه کار هایی است که بر روی کاپشن های سربازی کار شده و از اشیایی که پسر ها در این مقطع سنی دوست دارند استفاده شده است، مثل توپ فوتبال، ماشین بازی و …
پارچه های این کاپشن ها تیکه تیکه به هم متصل شده و بر روی بوم کشیده شده اند و بعد عناصر بعدی به آنها دوخته و یا وصل شده اند.
ندا رضوی پور :
بر حسب ایده هایم و آنچه که طلب می کردند. و بطور خیلی ساده خسته شدم از پشت میز مونتاژ کار کردن. دوست داشتم کثیف کاری کنم و در کارهایم دست داشته باشم. بسیار طلب نقاشی می کردم و منتظر ایده ای بودم که نقاشی را بطلبد. یا برعکس زمان هایی که ایده های زیادی داشتم و وقت کار کردن زیادی نداشتم و تنها دلم می خواست مثل تخلیه کردن خودم، طراحی هایی که مثلا کنار دفتر تلفن می کنیم یا بر روی روزنامه و …، شروع کردم از عکس های روزنامه ها طراحی کردن، نه هر روز ولی به صورت روزنگار که هنوز هم ادامه دارد. به گونه ای مثل نیاز شخصی ام بود، دلم می خواست خیلی ریز با مداد رنگی نوک تیز بر روی کاغذ و اینکه کسی کاری به کارم نداشته باشد و چیزی که به طور واقعی در روزنامه ها هست و دارم هر روز می بینم و عین آن را تکرا می کنم. گاهی هم برعکس دلم ابعاد بسیار بزرگ می خواست و رنگ و کثیف کاری. که مثلا این کار را در ویدیو نمی شد در آورد.
یکی از دغدغه هایی که همیشه با من است، دغدغه ی شهر است که در یک زمانی خیلی محدود بود و مجبور می شدی کارها را حتما در گالری ارائه دهی که به این طریق خیلی مفهوم آن تغیر می کرد. کاری که باید در شهر انجام می دادی را باید می آوردی در گالری با یک سری افرادی که از قبل دعوت شده اند و عده ای که می آیند برای دیدن، زیرا می دانند اینجا گالریست و این مسئله مفهوم ایده را تغیر می داد. اما این روز ها می شود در شهر کار کرد و در کل در دغدغه های من همیشه شهر هست. زیرا شهر یک پدیده ی زنده است و همیشه در حال تغیر است. به خصوص شهر عجیبی مثل تهران که افراد مختلفی در آن هستند و از یک منطقه ی شهر به یک منطقه ی دیگر انگار که کلا مملکت را عوض کرده ای و شهر بسیار پر ماجرایی است.
بیتا فیاضی :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:41:00 ب.ظ ]




دشمنی حیوانات با یکدیگر فطری نیست ؛ بلکه اکتسابی است ؛
وجود کروموزوم (y ) اضافی ، دلیلی بر ذاتی بودن پرخاشگری نیست ؛ بلکه افرادی که دارای این الگوی کروموزومی هستند ؛ دارای اندامی درشت و قوی و قدی بلند بوده و همین امر ، از نظر اجتماعی سبب گزینش آنان به کارهای خشن می شود . مدتها بود که تصور می شد که کروموزم (y ) اضافی ، در مردان را به طرف اّبّر مرد بودن و بسیار پرخاشگر بودن سوق می دهد . مطالعات دقیق با زندانیان دارای الگوی کروموزومی xyy مشخص کرد که اغلب آنها در اثر جنایاتی غیر خشونت بار مثل سرقت اتومبیل ، دزدی ، اختلاس و گزارشهای نادرست به پلیس دستگیر شده اند و تنها تعداد کمی مرتکب جنایات خشونت آمیزی شده بودند (اون ، ۱۹۷۲) . ممکن است مردان دارای xyy نه به علت بالا بودن پرخاشگری بلکه به علت کم هوشی ، بیشتر زندانی شده باشند ( ویت کین ، ۱۹۷۶). هوش پایین زمینه ساز دست زدن این افراد به جنایت است ؛ زیرا عوامل اجتماعی چون کاهش فرصتهای شغلی را به دنبال دارد . همچنین به علت هوش پایین است که اگر این افراد مرتکب جنایت شوند ، زود دستگیر می شوند (کالات ، ۱۳۷۴: ۵۷۷).
تحریک الکتریکی هیپوتالاموس حیوانی وقتی باعث رفتار پرخاشگرانه می شود که در برابر حیوان ضعیف تر از خود قرار گیرد . اگر در برابر حیوان قوی تر قرار بگیرد ، واکنش او فرار و ترس است . شناخت نیز در این میان مؤثر است ، ممکن است فردی که با کلمه توهین آمیزی عصبانی می شود ، فرد دیگر نشود . اگر ذاتی بود باید هر دو عصبانی می شدند .
در بسیاری از فرهنگها ، چیزی به عنوان پرخاشگری وجود ندارد . مثلاً : به گفته ” اتوکلاین برگ ” در یکی از قبایل وقتی دو نفر اختلافی دارند ، به جای جنگ و دعوا ، اختلاف خود را با شعر گویی در حضور جمع مطرح می کنند و قبیله داوری می کند ، برنده مشاعره ، برنده دعواست . همچنین در جامعه ای که پرخاشگری یک رفتار هنجاری تلقی می شود ، در مقایسه با جوامعی که چنین وضعی را ندارند ، پرخاشگری به مراتب بیشتر است . به بیان دیگر همه ما این مفروضه نسبتاً جهانی را به یاد داریم که ” مردان همیشه سلطه جو و پرخاشگرند در حالی که زنان مطیع و صلح جویند ” . اما ، این الگو ظاهراً از آن چیزی که جهانی تلقی می شود بسیار فاصله دارد ، در بین افراد ” آراپش ” [۳۲] کوه نشینان گینه نو ، هم مردان و هم زنان رفتاری از خود بروز می دهند که آن را صفات زنانه می نامیم . ظاهراً این گروه ، رقابت ، پرخاشگری و رفتار سلطه جویانه را کنار گذاشته ، محبت و اعتماد دو جانبه را جایگزین آن ساخته اند . در مقابل ” موندوگومر” ها [۳۳]یک قبیله آدمخوارند که در گینه نو زندگی می شود آنها بی باک ، جابر ، مستبد ، پرخاشگر و آماده اند با کوچکترین تحریکی دعوا راه بیندازند . در این قبیله از آغاز تولد ، کودک به یک دنیای خصومت آمیز قدم می نهد ، زود از شیر گرفته می شود ، مورد ضرب و شتم قرار می گیرد ، و اغلب توسط مادری فاقد هر گونه نشانی از انگیزه های متداول مادرانه به قتل می رسد .
مطالعات انجام شده ، نشان می دهد که یادگیری رفتار پرخاشگرانه در فرهنگهای گوناگون در مورد پسران و دختران به ویژه در سنین ۳ تا ۶ سالگی ، نتایج اجتماعی متفاوتی را به همراه دارند . ” کودکان به سرعت
می آموزند که دختر کوچکی که هرگز بچه دیگر را نمی زند و یا عبارتهای تند مورد خطاب قرار نمی دهد ” خانم کوچکی ” است ؛
اما پسر بچه ای که در مقابل دیگران جواب تند نمی دهد یا نمی تواند حق خود را از همسالان خود بگیرد ، یک ترسو یا ” آدم زن صفتی ” نامیده می شود . ( فرهنگی ، ۱۳۷۲ : ۸۱) .
تحقیقات بروکوویتز (۱۹۸۶) نشان می دهد که مشاهده آلات و ابزار پرخاشگری ، در شخص مشاهده کننده حالت پرخاشگرانه را بر می انگیزد . او عقیده دارد که وجود ” محرکهای خشونت و پرخاشگری ” ارتباط مستقیمی با ارتکاب خشونت دارد ، خشونت و مبارزه جویی او نیز بیشتر خواهد شد . به عنوان مثال : فرض کنید دوستی دارید که دارای مجموعه ای از جنگ افزارهای سبک (تفنگ و تپانچه ) را در اختیار دارد . روزی به خانه او می روید و در اطاقی که این مجموعه قرار دارد ، می نشینید . با او به بحث و مجادله می پردازید . آیا در این وضعیت ، این احتمال وجود دارد که شما کنترل خود را از دست داده و تمایل پیدا کنید که از آن جنگ افزار ها استفاده کرده و طرف مقابل را هدف بگیرید ؟ به عبارت دیگر آیا وجود آن سلاحهای آماده به کار (هرچند از این موضوع آگاهی دارید که سلاحها بدون خشاب هستند ! ) در مقابل شما ، حس خشونت را تقویت نمی کند ؟
بروکویتز بر این باور است که سلاحها در بسیاری از موارد و موقعیتها با ارتکاب خشونت و جنایت ارتباط دارد ؛ حتی اگر از آنها استفاده نیز نشود . همین وجود آنها در صحنه ، تمایل شخص را به پرخاشگری و دست زدن به کارهای خلاف بیشتر می سازد .
پرخاشگری چگونه یاد گرفته می شود ؟
تجربه شخصی و مشاهده دیگران به ما یاد داده است که پرخاشگری اغلب بی نتیجه نیست . مطالعات نشان می دهد که حیوانات را می توان با کمک یک سری در گیریها از موجوداتی مطیع و سر به راه به جنگنده هایی افسار گسیخته تبدیل کرد . کودکان را نیز می توان تحت تاثیر قرار داد ف کودکی که پرخاشگریش نسبت به دیگر کودکان با موفقیت همراه باشد ، استعداد پرخاشگری بیشتری را در آینده دارد (پترسون و همکاران ، ۱۹۶۷ ) . به همین ترتیب ، بازیکنان پرخاشگری هاکی – کسانی که در بازیهای خشن خطاهای بیشتری را مرتکب می شوند – گلهای بیشتری می زنند تا بازیکنان غیر پرخاشگر . در هر دوی ایم موارد ، به نظر می رسد پرخاشگری وسیله ای است برای دستیابی به پاداشهای خاص (Myers , 1988 : 410 )

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

آلبرت بندورا [۳۴](۱۹۶۱) پیشروی نظریه یادگیری اجتماعی عقیده دارد که پرخاشگری نه تنها از طریق تجربه ؛ بلکه با مشاهده رفتار دیگران نیز مانند بسیاری از رفتارهای اجتماعی دیگر آموخته می شود .
بندورا دو گروه کودک را انتخاب کرد و هر گروه را در معرض تماشای یکی از دو فیلم کوتاه قرار داد . در یکی از این فیلمها ، الگو یک فرد بزرگسال بود که عروسکی (دلقک باد شده ) را به شیوه خشونت بار مورد ضرب و شتم قرار می داد . در فیلم دیگر الگو به روشی غیر خشونت آمیز و آرام و کاملاً ساکت با عروسک بازی می کرد . بعد از نمایش فیلم به کودکان هر دو گروه اجازه داده شد که آزادانه در یک اتاق که پر از اسباب بازیها از جمله عروسک مورد استفاده الگو بود ،بازی کنند . مشاهده رفتار آنان نشان داد که کودکانی که رفتار پرخاشگرانه و خشونت آمیز مدل را دیده بودند بیشتر از گروهی که چنین رفتاری را ندیده بودند تمایل به انجام رفتار پرخاشگرانه و خشونت آمیز با عروسک را داشتند .
نقش رسانه ها ی گروهی و فیلمهای تلویزیونی در آموزش پرخاشگری
رسانه های گروهی در شکل دهی و آموزش رفتارهای گوناگون نقش مهمی به عهده دارند . همان طوری که در بحث از نظریه بندورا مطرح شد ، یادگیری مشاهده ای و سر مشق گیری از دیگران بخش مهمی از یادگیری های ما را تشکیل می دهد . بر اساس گزارش مجله اخبار آمریکا و گزارشهای جهان ، کودکان آمریکایی روزانه یازده ساعت با ویدئو ، تلویزیون کابلی و تلویزیونهایی که بابت هر بار تماشا باید برای آن پول پرداخت ، سرو کار دارند . به این ترتیب تلویزیون ، قصه گو ، له له نصیحت گر ، معلم و پدر و مادر بچه ها شده است . کودکان آمریکایی در دوره ابتدایی ۵۰۰۰ ساعت و در پایان دبیرستان ۱۹۰۰۰ ساعت به تلویزیون نگاه می کنند و این ارقام شگفت آور نشانگر زمانی بیشتر از مدت زمانی است که آنها در کلاس درس حضور پیدا می کنند . بر اساس تحقیق پرایل [۳۵] (۱۹۸۱ ) یک کودک آمریکایی بین ۵ تا ۱۵ سال به طور متوسط بیشتر از ۱۳۴۰۰ صحنه خشونت بار و خرابکارانه را از تلویزیون تماشا می کند .
رسانه های گروهی هر رو بیش از پیش فیلمهای خشن و وحشیانه را به نمایش در می آورند و کتاب و نوارهایی از همین مقوله را منتشر می سازند . یافته های پژوهشی نشان می دهد که فیلمهای سینمایی ، تلویزیونی و ویدئویی از عوامل بسیار مؤثر در کجرویها و بزهکاریهای جوانان هستند . نمایش اعمال خشونت بار ، کشتار ، جنایت ، خون آشامی و نیز صحنه های هیجان انگیز در فزونی و تشدید کجرویها اثر بسزایی دارد . البته باید توجه داشت که همه تماشاگران به اندازه تحت تأثیر فیلمهای بد آموز قرار نمی گیرند ؛ بلکه با توجه به آموخته ها و تجربه های پیشین خود برداشتهای گوناگونی دارند . هنگامی که افراد برای تماشای فیلم می روند ، دارای ضمیری چون ” لوح سفید ” نیستند ؛ بلکه قبلاً زمینه انفعالی پیدا کرده اند که انتخاب نوع فیلم ، خود دلیل اندیشه پیش ساخته آنان است .
البته نقش رسانه های گروهی را در کم کردن پرخاشگری نمی توان نادیده گرفت . برای نمونه چنانچه عملکرد رسانه های گروهی به شکلی باشد که انتظارات بیش از حدی از نظر اجتماعی و شخصی در مردم پدید آورد که با واقعیات زندگی آنها انطباق نداشته باشد ؛ این مسأله موجب رنجش ، تحریک پذیری و توهم خواهد شد و کوتاهترین راه برای پالایش روانی برای فرد ، پرخاشگری است . اما اگر رسانه های گروهی واقعیتهای اجتماعی را عرضه کنند و راهکارهای مقابله با ناکامی را به افراد بیاموزند و بتوانند افرادی را به عنوان الگو مطرح کنند که به خاطر شخصیت سالم و پشتکار و ویژگیهای مثبت دیگر ، در زندگی خود موفق شده اند . می توانند نقش مهمی را در بهسازی جامعه ایفا کنند .
آیا پرخاشگری همواره زیان آور است یا فایده هایی نیز دارد ؟
بر خلاف آنچه در بادی امر به نظر می رسد ، پرخاشگری همیشه ناپسند و زیان آور نیست ؛ بلکه اگر از حد اعتدال خارج نشود و هدف آن تسلط بر مشکلات زندگی و ترقی و تعالی و آسایش آدمی باشد ، نه تنها سودمند است ، بلکه ضرورت نیز دارد . البته اشکال بزرگی که در اینجا وجود دارد ، این است که نمی توان میان پرخاشگریهای ناپسند و زیان آور و آنهایی که برای زندگی ضرورت دارد و سودمند است ، حدی معین کرد و خط فاصلی کشید . کودکی که علیه بزرگترها سرکشی می کند پرکشی می کند پرخاشگر است ، ولی در عین حال نشان می دهد که انگیزه ای او را به سوی استقلال ، که جزء ضروری و باارزش رشد است ، رهبری می کند .
بر اساس مطالعه انجام شده در برخی از میمونها ، متوجه شده اند که پرخاشگری در گروهی از آنها نقش مهمی در تغذیه ، تولید مثل و تعیین شیوه تسلط ایفا می کند و قویترین و پرخاشگرترین مذکر گروه از طریق ابزار پرخاشگری ، مقام مسلط را به خود اختصاص می دهد (ارونسون ،۱۳۶۹ : ۱۷۳ ) . به نظر می رسد وضع و حال رفتار آدمی نیز به همین گونه است کوششهای بچه میمون و کودک انسان که از روی کنجاوی و کسب استقلال صورت می گیرد ، گاه با پرخاشگری همراه است . پرخاشگری در مواقعی چاشنی اساسی رشد کودک است و او نمی تواند بی آن ، بندهای وابستگی خود را از دیگران (مادر یا دیگر بزرگسالان ) بگسلد و بر خود تکیه کند و به تدریج استقلال شخصی به دست بیاورد .
جین گودال [۳۶] جانورشناس انگلیسی در جنگلهای تانگانیکا مشاهده کرد که یک شمپانزه نر بزرگ با غرور و تبختر تمام از سر لاشه جانوری که به تازگی کشته بود کنار رفت تا ماده ای که بچه کوچکی داشت از آن بخورد ، هیچ یک از نرهایی که ناظر صحنه بودند ، با تمام عجز و ناله ای که کردند ، اجازه چشیدن آن را نیز نیافتند (ولاهوس ،۱۳۵۷ : ۱۴۰ ). رفتار شمپانزه را می توان پرخاشگری ” نوعدوستانه ” نامید . گاه از دیدگاه دیگری استدلال می شود که پرخاشگری عمل مفید و لازمی است . فروید معتقد بود که اگر انسان برای ابراز پرخاشگری اجازه نیابد ، نیروی پرخاشگرانه انباشته شده و سرانجام به شکل خشونت مفرط و یا بیماری روانی ظاهر می شود .
کنترل پرخاشگری
روان شناسی فروید ، کلیه اعمال آدمی را با دو غریزه زندگی و مرگ تحلیل می کند و می گوید غریزه مرگ هم باید به شکلی تخلیه شود : یا به بیرون ، به صورت پرخاشگری و دیگر کشی ، و یا به درون ، به صورت اعمال خود – تخریبی و خودکشی . به همین دلیل است که نمی توان پرخاشگری را به کلی ریشه کن کرد ، حداکثر کاری که می شود کرد ” پالایش ” آن است ؛ یعنی هدایت کارمایه ( انرژی ) این غریزه در جهتی که مورد قبول اجتماع و به سود آن باشد . مثل : مسابقات ورزشی ، فعالیتهای سیاسی و رقابتهای سالم .
به تعبیر فروید برای پالایش روانی و کنترل پرخاشگری راه حلهایی وجود دارد :
صرف نیرو در فعالیتهای بدنی از قبیل بازیهای ورزشی ، جست و خیز ، مشت زدن به کیسه بوکس و غیره . بازیهای رقابتی راه گریزی است برای کنترل پرخاشگری ؛
اشتغال به پرخاشگری خیالی و غیر مخرب . شواهد حاکی از آن است که ” خیالپردازی ” درباره پرخاشگری احساس بهتری به مردم می دهد و حتی می تواند منجر به کاهش موقتی در پرخاشگری گردد.
اعمال پرخاشگری مستقیم ، حمله به ناکام کننده ، صدمه زدن به او ، ناراحت کردن او ، ناسزا گفتن به او و جز اینها ؛
دوری جستن از موقعیتهای پرخاشگری ؛
برای رهایی از تنشهای روانی ، بزرگسالان باید فرصتهایی به دست آوردند تا مانند کودکان رفتار کنند . این روش به آنان این امکان را می دهد تا مانند زمانی که در مهد کودک بوده اند ، تقریباً هر کاری را که دوست دارند در محیط گردهمایی خود انجام دهند (بازگشت به زمان کودکی ).
از خود بیگانگی انسان امروز
چندی پیش ، در شهر مارلیک کرج ، مردی در یک اقدام جنون آمیز با به آتش کشیدن خانه اش ، خانواده یازده نفری خود را به کام مرگ فرستاد. او در وصیت نامه ای که از خود به جای گذاشت ، نوشته بود ” … انسانها بی احساس شده اند ، عاطفه از بین رفته و انسانها ماشینی شده اند … ” ظاهراً نویسنده این مطلب می خواسته است ، مفهومی را بیان کند که جامعه شناسان به آن ” از خود بیگانگی “[۳۷]گویند . فروغ فرخزاد با درون بینی شاعرانه خود ، ماشینی شدن ومسخ شدن تدریجی انسان امروز را در شعر ” دیدار در شب ” توصیف می کند و ” زنده های امروزی را چیزی به جز تفاله یک زنده نمی داند ” [۳۸] و ویرژیل گئورگیو نویسنده رمان ساعت ۲۵ می نویسد : ” وقتی که انسان با ماشین همانند شود و هویت ماشینی پیدا کند ؛ در آن موقع دیگر انسانی در پهنای زمین باقی نخواهد ماند .”
” مهاتما گاندی ” [۳۹]تمدن ماشینی را ” عصر سیاه ” می نامد و می گوید : ” به زعم این تمدن ، مادیات تنها هدف زندگی است و در آن کمترین اعتنایی به معنویات نمی شود . این تمدن اروپاییان را دیوانه می کند و ایشان را بنده زر می سازد … قلب تمدن جدید ” ماشین ” است .
فصل سوم
روش تحقیق
جامعه مورد مطالعه
جام

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:41:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم