- اختلاف بین تن مرکزی بکار گرفته شده و همچنین مد مورد استفاده، بدین ترتیب که در تم اول تن مرکزی لا و مد ماژور (شبیه راست پنجگاه و ماهور) بوده ولی در تم دوم تن مرکزی سل دیز و مد شبیه نوا است.
- در تم اول، بخش آکمپانیمان بیشتر شامل نتهای کشیده زهیها ست که گهگاه کنترملودیهای بادی چوبی نیز به آن اضافه میشود ولی در آکمپانیمان تم دوم از کششهای خردتر و فیگورهای ریتمیک پویاتری استفاده شده است.
- در تم اول استفاده بسیار کم از تقسیمات عاریه ای ریتمها صورت گرفته در حالی که تم دوم بیشتر بر اساس این تقسیمات شکل گرفته است .
بخش خاتمه
شامل میزانهای ۷۳ تا۸۶ است. این بخش در ابتدا توسط پیکولو و فلوت با همراهی زهیها آغاز میشود و با پاساژهای تریوله زهی حالت اوج گیرنده کوتاهی دارد که به یک اوج کوچک و ناپایدار رسیده و در ادامه به بافت سبکتر و ملایمتری منتهی میشود که باز هم حالت شوشتری را دارا میباشد. با وجود اینکه بخش خاتمه نسبتاً کوتاه است ولی چندین بار درآن تن مرکزی تغییر یافته و وجود آلترههای فراوان به ناپایداری و ابهام آن میافزاید که یکی از ویژگیهای بارز شیوه تنال آزاد است و از این پس زمینه را برای تغییرات پی درپی تن مرکزی فراهم میکند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
دولوپمان
این قسمت از میزان ۸۶ شروع شده و تا میزان ۱۸۸ ادامه دارد. شروع آن با ملودی ویولن سلو است که در بعضی قسمتها از بافت دو صدایی و در برخی موارد نیز دوبل نتهای پیاپی ویولن استفاده شده است. از میزان ۹۴ دوباره زهیها و بادیهای چوبی، ویولن سلو را همراهی میکنند تا اینکه رفته رفته از میزان۹۷ با یک کرشندوی تدریجی، به سمت نقطه اوج اول پیش میرویم که اضافه شدن بادیهای برنجی به بافت ارکستر، نقش پررنگی در افزایش دینامیک و انرژی این بخش از قطعه دارد. در این بخش تغییر مترهای پیاپی و استفاده از تقسیماتی نظیر تریوله، کوادروپله، کویینتوله و… در سیالیت و پیچشهای ملودی نقش بارزی ایفا میکند. پس از این نقطه اوج، دوباره دکرشندوی تدریجی داریم که با خلوت شدن بافت ارکستر همراه است و تا مدتی آکمپانیمان سبکی بخش ویولن سلو را همراهی میکند. به فراخور بخش گسترش یک قطعه تنال آزاد، وجود آلترههای زیاد در بخش دولوپمان مشهود است که همگی سبب تغییرات سریع مراکز تنال میگردند. مثلاً مابین میزانهای ۸۶ تا ۹۷ مرکزیت از نت سل دیز به لا دیز سپس دوباره به سل دیز تغییر کرده است سپس در ادامه گسترشهایی روی نتهای مختلف داریم تا اینکه در میزان ۱۱۷ روی تنالیته دو دیز مینور یک فرود نسبی داریم در اینجا بعنوان پاسخی کنتر ملودیک عبارتی توسط بادیهای برنجی (ترمبون و توبا) نواخته میشود که، در چندین جای دیگر قطعه بعنوان عاملی وحدت بخش (گاهی با اندکی تغییر یا تغییرات زیاد) آورده شده است، مانند میزانهای۲۶، ۳۸، ۳۹، ۴۰، ۴۱از ملودی ویولن سلودرتم اول، میزان ۹۴ و ۹۵ در بخش ویولنسل، کنترباس و میزان ۱۱۷ در بخش ترمبون و توبا، میزان ۱۸۵ در هورنها.
کمی قبل از شروع کادنس (تکنوازی ویولن)، بادیهای چوبی، ویولنسل و کنترباس نتهای کشیدهای راهمراه با ریتارداندو مینوازند که در انتها روی سی دیز توقف دارند و همین تن مرکزی به صورت آنارمونیک (دو بکار) در شروع کادنس ویولن مورد استفاده قرار گرفته است.
کادنــس (تکنوازی ویولن)
کادنس شامل میزانهای ۱۲۵ تا ۱۶۴ است. این بخش قسمتی از دولوپمان است که طبق روند رایج، شامل قسمتهای تکنیکی براساس تمهای قطعه برای تکنواز است. اجرای آن بصورت ریتم آزادانه و شخصی (adlibitum) که به سلیقه نوازنده بوده و در چندین جای آن فرمات وجود دارد. در ابتدای بخش کادنس ویولن بصورت اندکی تغییر یافته قسمت اول تم اصلی را این بار با تن مرکزی دو و با تکنیک پیچیده تر اجرا میکند در این بخش محدوده دینامیکی نسبتا وسیعی از p تا ff به کار گرفته شده است. همچنین آرپژها و پاساژهای سریع گاهی با نتهای کشیده تر و گاه دارای فرمات در تقابل قرار گرفته اند. به فراخور دینامیسم و پویایی یک بخش سلو، گاهی تغییرات ناگهانی تمپو و گاه تغییرات تدریجی تمپو نظیر اچلراندو و ریتارداندو به کار گرفته شده است. نظیر بخشهای دیگر قطعه، تغییرات متریک در بخش کادنس نیز وجود دارد. از تکنیکهای سازی بکار گرفته شده میتوان به دوبل نتها، آکوردهای ۳ و ۴ صدایی، استکاتو، اسپیکاتو، مارتلاتو، آرپژهای رفت و برگشتی روی سه یا چهار سیم و… اشاره نمود.
در اواخر بخش کادنس، در حالیکه ویولن مشغول نواختن پاساژهایی به صورت دولاچنگ با تمپوی آلگرو است رفته رفته سازهای ارکستر با یک کرشندوی تدریجی به آن اضافه میشوند و اینجاست که به نقطه اوج اصلی قطعه میرسیم.
نقطه اوج
شامل میزانهای ۱۶۵ تا۱۷۳ است. در نقطه اوج در حالی که سازهای ارکستر با دینامیک بسیار قوی در حال نواختن هستند ویولن سلو آرپژهای سریعی را مینوازد که در حجم عظیم ارکستر محو میشود ولی به هر حال رنگ خاص و مشخص خود را به ارکستر میبخشد. در اینجا توبا و ترمبون موتیوی را مینوازند که یاد آور تم اول قطعه است. در این قسمت خط باس قدرتمندی را در۳ اکتاو میشنویم و ترومپتها گاهی نتهای دیسونانسی به آکمپانیمان میافزایند که باعث تنش خاصی در قسمت اوج تا رسیدن به نقطه آرامش میشود. اگر محل و زمان وقوع این نقطه اوج را با نسبت طلایی (برگرفته از قدر نسبتهای فیبوناچی) مقایسه کنیم، درمییابیم که با تقریب خوبی با این نسبت تطابق یافته است. بدین ترتیب که اگر کل میزانهای قطعه را که شامل ۲۸۷ میزان است و همچنین مدت زمان کل قطعه را که ۱۶ دقیقه و ۱۶ ثانیه است در نسبت طلایی (۶۱۸/۰) ضرب کنیم میبینیم که نتایج حاصله با محل و زمان وقوع نقطه اوج نزدیک به هماند.
محل وقوع نقطه اوج طبق نسبت طلایی:
۱۷۷=۶۱۸/۰×۲۸۷ :کل میزانهای قطعه
محل وقوع نقطه اوج در این قطعه حوالی میزان ۱۶۵ به بعد است که با تقریب نسبتا خوبی(۴در صد تلرانس) نزدیک به نقطه طلایی است
ʹ۱۰ ~ʺ۶۰۳=۶۱۸/۰×ʺ۹۷۶ ۹۷۶=ʺ ۱۶: ʹ۱۶ : مدت زمان کل قطعه
زمان وقوع نقطه اوج طبق نسبت طلایی حدود دقیقه دهم میباشد که در عمل نیز حدوداً در زمان ۹:۴۵ اتفاق افتاده است که با تقریب بسیار خوبی نزدیک نقطه طلایی است و از آنجایی که موسیقی هنری شنیداری است اعتبار زمانی مهمتر از مکانی (شماره میزان) است، چون شنونده ممکن است با پارتیتور سر و کاری نداشته باشد.
پردیکت
شامل میزانهای ۱۸۵ تا ۱۸۸ است. از میزان ۱۷۵ به بعد به تدریج با یک دکرشندوی طولانی روی نت سل ایست داریم سپس هورنها عبارتی را مینوازند که شبیه همان شروع تم اول است و در چندین جای قطعه بعنوان موتیو وحدت بخش به شکلهای گوناگون استفاده شده است این بار نیز با فرود روی نت ر و بصورت آگمانته (بزرگ شده). به این ترتیب احساس بازگشت به تم اول و شروع رپریز کاملاً تشدید میشود.
قسمت نمایش مجدد سوژهها (رپریز یا ریکاپتولاسیون)
شامل میزانهای ۱۸۸ تا ۲۶۷ است. همانطور که در فرم سونات معمول است در این قسمت هر دو تم اصلی و فرعی در یک تن مرکزی آورده شده اند. هرچند که متناسب با یک قطعه تنال آزاد در بسط و گسترشها از حالت تنال محض دور شده اند و از تنالیتههای مختلف گذر کرده اند. شروع تمهای اول، دوم و رابط شبیه بخش اکسپوزیسیون است اما پس اندک زمانی با تغییرات بسیار و با بیان مفصل تر و مشروحتر، همراه با بسط و گسترش تکنیکی تر ادامه مییابند و به همین دلیل رپریز عینی نمیباشد.
در شروع بخش رپریز، تمپو مجددا به باز میگردد. ویولنسل، کنترباس و ویولا فضای هارمونی را برای ورود ویولن سلو فراهم میکنند، این هارمونی به گونهای طراحی شده که با یک مدولاسیون تنالیته را به سمت لا یعنی تنالیته ای که تم اول درآن شروع شده بود هدایت میکند و بعلت اینکه از هارمونیهای همراه تم اول در اکسپوزیسیون گرفته شده حتی قبل از شروع مجدد تم، یاد آور تم اول میباشد و با شنیدن این هارمونی گوش منتظر بازگشت تم اول میشود. در اینجا ویولن شروع به نواختن دوباره تم اول می کند که البته پس از چند میزان با بسط و گسترشهای متفاوتی نسبت به اکسپوزیسیون ادامه مییابد. تفاوت دیگری که بین این قسمت و قسمت مشابه در اکسپوزیسیون وجود دارد این است که در اینجا بخشهای آکمپانیمان بیشتر بصورت کنترپوانتیک و خطوط ملودی مستقل میباشند و در قسمتهایی با آکمپانیمان باتری زهیها ترکیب میشوند.
تفاوتهایی که قسمت رابط در بخش رپریز با بخش اکسپوزیسیون دارد یکی مربوط به نوع ارکستراسیون و دیگر مربوط به مدولاسیون آن است به این ترتیب که در بخش اکسپوزیسیون رابط تم اول را با مرکزیت لا به تم دوم با مرکزیت سل دیز منتقل میساخت در حالیکه در بخش ر پریز (میزان ۲۲۱ تا ۲۳۲ ) در ابتدا با همان تنالیته دو دیز مینور هارمونیک (به عنوان مینور نسبی لا ماژور) آغاز میشود ولی در ادامه مرکز تنال را دوباره بسوی نت لا میآورد.
سپس همان ماتریال مقدماتی تم دوم در لا مینور تئوریک (شبیه نوای لا یا آئولین) شنیده میشود. البته همانطور که در بخش اکسپوزیسیون نیز اشاره شد درجه ششم مد نوای بکار رفته تعدیل گردیده است(در نوای لا فا سری به فا بکار تعدیل شده است).
نوای لا
نوای تعدیل شده (شبیه ائولین یا مینور تئوریک)
در رپریز بسط و گسترش وسیعتری روی تم دوم انجام پذیرفته است. بخشی از این گسترشها در میزانهای۲۵۳ تا ۲۵۸ توسط ویولن سلو بصورت ad lib و بدون آکمپانیمان اجرا میشود و از میزان ۲۵۹ آکمپانیمان ارکستر با همراهی مثلث و طبل ریز دوباره وارد میشود و همان جمله ای که برگرفته از دانگ اول لوکرین در اکسپوزیسیون آمده بود توسط ویولن اجرا شده و گسترش مییابد.
کدا
شامل میزانهای ۲۶۸ تا ۲۸۷ (پایان قطعه) است. با پاساژهای اغلب بالا رونده زهی که با کرشندوی تدریجی همراه است آغاز میشود. سپس ترمبون و توبا با دینامیک نسبتاً قوی به موتیوهایی از تم اول اشاره دارند. در ادامه در میزانهای ۲۷۴ و ۲۷۵ بادیها چوبی پاساژهایی را بصورت ایمیتاسیون های پی در پی و همراه با تغییر مینوازند.
در این هنگام ویولن با پاساژ سریعی که ایمیتاسیونی تغییر یافته از پاساژهای بادهای چوبی است به یک تریل طولانی در رجیستر زیر میرسد، سپس در حالیکه سایر بخشهای ارکستر قسمتهایی از تم اول را یادآوری میکنند تکنواز ویولن شروع به نواختن الگوهای سهلاچنگ با تکنیک سوتیه آرپژ[۱۲] می کند که از تکنیکهای سولیستی رایج در رپرتوار ویولن است. (میزانهای ۲۷۸ تا ۲۸۲) ترکیب این سبک آرپژ ویولن سلو با ارائه تمها توسط بقیه ارکستر در بسیاری از آثار کنسرتو ویولن از جمله کنسرتو ویولن مندلسون، روندو کاپریچیوزو کامیل سنسان و… مورد استفاده قرار گرفته است. در چند میزان پایانی قطعه، پاساژهای سریعی بصورت سکونس و البته با آلترههای گوناگون، همراه با یک کرشندوی تدریجی شنیده میشود و پس از اجرای موتیوهای سکستوله در سازهای مختلف و ترکیب آن با موتیوهای دولاچنگ در سازهای دیگر و گلیساندوی هارپ، قطعه با دینامیکfff روی آکورد کوارتال شامل نتهای لا، می، سی، فا دیز ( با باس و سوپرانوی لا به عنوان مرکزیت غالب قطعه) پایان مییابد.
هرچند در قسمت آنالیز فرم قطعه، هارمونی، کنترپوان و ارکستراسیون آن نیز مورد بررسی قرار گرفت اما در ذیل این سه مورد را بصورت کلی مورد بررسی قرار میدهیم.
هارمونی
در این قطعه از یک سیستم هارمونی خاص پیروی نشده بلکه از چند روش متفاوت برای هارمونیزه کردن استفاده شده که به طور کلی می توان آنها را در چند دسته زیر تقسیم بندی نمود. برای هر دسته، مثالی از متن قطعه بعنوان نمونه آورده شده است.
۱- آکوردهای تیرس با نتهای افزایشی:
این آکوردها اغلب با نتهای اضافه شده ششم، هفتم، نهم، یازدهم و سیزدهم مورد استفاده قرار گرفته اند
نمونه:
۲- هارمونی خطی :
در این هارمونی در هر پیوند یک نت بصورت آلتره تغییر میکند.
نمونه:
)میزان ۲۵ تا۳۰ )
۳- هارمونی کوارتال و سکوندال:
در بسیاری از قسمتهای این اثر از آکوردهایی بهره گرفته شده است نتهایشان با هم فاصله چهارم یا معکوس آن (فاصله پنجم) دارند این گونه آکوردها بیشتر برای فضا سازی مدال و تداعی موسیقی ایرانی به کار گرفته شده اند و بیشترین کاربرد را درقسمتهای مدال قطعه دارند.