مشاوره گروهی غیر از یک ورزش تیمی است. هدف آن داشتن یک گروه پیروزمند هم نیست.آماج مشاورۀ گروهی رسیدن به اهداف، ارضای نیازها وایجاد تجاربی است که برای تک تک اعضای تشکیل دهندۀ گروه باارزش است. مشاورۀ گروهی برای اعضای گروه امکاناتی را فراهم می کندکه، عبارتند از:۱-کاوش درزمینۀ مشکلات، نگرانی هاونیازهای سازشی وتکاملی فردکه با پشتیبانی یک گروه صورت می پذیرد.۲-مشاورۀ گروهی برای اعضای گروه امکان کسب بصیرت نسبت به احساسات ورفتار خودرا فراهم میکند.۳-مشاورۀگروهی برای اعضای گروه فرصت برقراری ارتباط مثبت وطبیعی با دیگران رافراهم میکند.۴-مشاورۀگروهی فرصت کسب وپذیرش مسئولیت نسبت به خود ودیگران برای اعضاء فراهم میکند(گیبسون، ترجمۀ ثنایی، ۱۳۸۹).
مسئله مهم تحقق یافتن روش درمانی بود که بیشترین تاثیر را بربهبود بهزیستی ذهنی ورضایت از زندگی داشته باشد به همین منظور اثربخشی روش درمانی چند وجهی لازاروس[۴۲] به شیوۀ مشاورۀ گروهی انتخاب شد؛ زیرا این درمان یک رویکرد کل نگر، سیستماتیک[۴۳] و جامع درباره روان درمانی است که به دنبال تغییرات پایدار در یک شیوه انسانی وکارآمداست (سینها وموکرجی[۴۴]،۱۹۹۱،به نقل از شهسواری،۱۳۸۸).
در این نوع درمان که اساسا از تکنیک های شناختی و رفتاری و… استفاده میکنند، از نظریه های آدلری[۴۵]، راجرزی[۴۶]، اریکسون[۴۷]، روان نمایشی، گشتالت وتحلیل های تبادلی چیزهایی جلب میکند. بدون اینکه هیچ یک از این نظریات متفاوت را برجسته کند (کروکر[۴۸]،۲۰۰۲به نقل از بیابانگرد،۱۳۸۰).
موضوعی که لازم است به طور دقیق در درمان بررسی شوداین است که ازمیان روش های درمان؛ انفرادی، زوج درمانی، خانواده درمانی، مشارکت در گروه و شناخت درمانی ویا ترکیبی از این موارد، کدام مورد برای درمانجو مقتضی ومطلوب بنظر میرسد.در موارد ممکن و ضروری به عقل سلیم و قضاوت بالینی رجوع میگردد(کوری، ۲۰۱۳،ترجمه سید محمدی).
رویکرد چند وجهی شیوه ای عملیاتی برای پاسخگویی به سوالات چه چیزی؟ برای چه کسی؟ و تحت چه شرایط مفید خواهد بود؟ مناسب است، به عبارت بهتر، سوال برجسته این است که عمدتاًً« چه کسی و چه مشکلی بهترین گزینه درمانی در رویکرد روان درمانی چند وجهی است؟».مشخصه این رویکرد سنجش و ارزیابی انتظارات و افراد و دستیابی به اصول و قوانینی جهت جستجی مداخلات مناسب برای هر فرد است. اثربخشی این رویکرد درمانی منوط به انعطاف پذیری، چند استعدادی و التقاط گرایی فنی درمانگر است. التقاط گرایی فنی از روش های برگرفته از منابع مختلف استفاده میکند، بدون اینکه لزوماًً نظام ها و نظریه های که این شیوه ها را پیشنهاد کردهاند قبول داشته باشد. در نتیجه، در این رویکرد درمانی مفروضه اساسی، ایجاد مجموعه ای هماهنگ، منظم و قابل آزمون از فرضیهها و باورها در مورد انسان و مشکلات او راهبردهای درمانی مناسب برای آن ها است(لازاروس،۲۰۰۸،ترجمه فیروز بخت،۱۳۸۵).
با توجه به نظریه ها و شواهد حاکی، بهزیستی ذهنی ورضایت از زندگی در عملکرد بهتر و سلامت جسمی وروانی بیشتر وسایر زمینههای زندگی دانش آموزان مؤثر به نظر میرسد.با توجه به اینکه والدین ونظام آموزشی بیشتر به مشکلات ومسائل تحصیلی توجه میکنند و کمتر به مسائل شناختی وعاطفی نوجوانان می پردازند، پس به نظر میرسد که باید مدیران وتمامی دست اندکاران نظام آموزش وپرورش به این جنبه مهم توجه ویژه داشته باشند، محقق در این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد چند وجهی لازاروس بربهزیستی ذهنی ورضایت از زندگی دانش آموزان متوسطه شهر لردگان می پردازدوبرهفت بعدشخصیت یعنی: رفتار، پاسخ های عاطفی، حواس،تصورات، شناخت ها، روابط بین فردی، داروهاوکارکردهای زیست شناختی،تغذیه و ورزش تأکید دارد،استفاده کردهاست. محقق برآن است که آیا مشاوره به شیوه گروهی لازاروس بر بهبود بهزیستی ذهنی ورضایت از زندگی دانش آموزان تاثیر دارد؟
۱-۳٫اهمیت وضرورت پژوهش
درحالی که جهان با شتاب توصیف ناپذیری بسوی صنعتی شدن و تحولات عمیق در فناوری در حال حرکت است،کماکان مشکلات روانی-اجتماعی و بیماری های روانی موضوعی اساسی یا دورنمایی نه چندان خشنود کننده به حساب میآید. هزاره سوم در شرایطی آغاز می شود که جهان همچنان درگیر مشکلات عدیده ی چون تغییرات اجتماعی و پیامدهای آن در تعلیم وتربیت، سلامت روان،بهزیستی، افزایش رضایتمندی از زندگی یا کاهش آن و هزاران موضوع دیگر از این دست،پیش روی محققان است.با این توصیف، پژوهش در خصوص بهزیستی و سلامت روان میتواند به کشف وشناسایی راه هایی منجر گردد که به وسیله ی آن بتوان سطح بهزیستی و سلامت روانی افراد جامعه را ارتقاءداد.
ضرورت واهمیت پژوهش حاضر در این است که امروزه محققان معتقدند که ایجاد بهزیستی ذهنی و رضایت از زندگی،انسانها را در به سمت موفقیت بیشتر در زندگی، سلامت بالاتر، ارتباطات اجتماعی حمایتگرایانۀ سالم تر، و در نهایت سلامت جسمی وروانی بالاتر رهنمون میسازد(فرمیش[۴۹]، ۲۰۰۶).
لیمبومیرسکی[۵۰](۲۰۰۷)، مشخص کرد که یک همبستگی قوی بین بهزیستی ذهنی ورضایت از زندگی با طول عمر بالاتر، سلامتی جسمی بیشتروسبک زندگی ناسالم کمتر مانند سیگار کشیدن ومصرف الکل وجود دارد.افراد با خلق خوشبینانه وشاد، محبوبیت بیشتر وسازگاری بهتری با تحصیل، شغل و ورزش دارند. همچنین موفقیت های سیاسی واجتماعی آن ها بیشتر است.
مسئله احساس بهزیستی ورضایت از زندگی، زمانی پیچیده تر می شود که این موضوع را وارد یک چارچوب بینالمللی[۵۱] کنیم.وجود تفاوت های وسیع فرهنگی و اجتماعی در جوامع مختلف ،برداشت واحدویکسان از مقوله بهزیستی را به چالش می کشاند.لذا احساس بهزیستی و رضایتمندی[۵۲] یک موضوع بین فرهنگی است و مطالعات وپژوهش های بیشتری را طلب میکند .شایان ذکر است که از میان عوامل گوناگون و نقش آن ها در شادی و بهزیستی، بیشترین تفاوت ها در فرهنگ و مذهب مشاهده گردیده است(مایرز،۲۰۰۰،به نقل ازمحمدی،۱۳۹۰). لذااحساس بهزیستی و خوشبختی در جوامعی که از ویژگی های فرهنگی، اجتماعی و مذهبی خاصی برخوردار است دارای اهمیت فوق العاده است .جامعه ایرانی ارزشهای فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی و اعتقادی متفاوتی نسبت به دیگر جوامع دارد. بنابرین مطالعه بهزیستی در جامعه ایرانی بخصوص در میان دانش آموزانی که بالندگی، سرزندگی[۵۳] و نشاط روانی آن ها میتواند تاثیر قابل ملاحظه ای بر تمام جنبههای شخصیتی، بروز و ظهور رفتارهای مختلف آنان، رشد متعادل وسلامت آنان و همچنین پرورش صحیح تر و وسیع تراستعداد های آنان داشته باشد، امری ضروری است.بنابرین رشد فردی وتوسعه اجتماعی دانش آموزان به این بستگی دارد که تا چه اندازه به این امر بها داده می شود.و این در حالی است که تحقیقات نظامداری در این خصوص صورت نگرفته است و با عنایت به مطالب فوق الذکر لازم است که به قضیه از یک زاویه ی ملی نگریسته شود.
[جمعه 1401-09-25] [ 06:13:00 ب.ظ ]
|