اضطراب حالتی است که تا حدودی برای همه رخ می­دهد. بیشتر مردم، به هنگام مواجهه با شرایط خاص، نظیر شرکت در یک ازمون، هنگامی که به دنبال انجام کاری به نحو احسن هستند و یا آن­گاه که می­خواهند برای ارائه­ سخنرانی و یا بیان مطلبی مقابل گروهی بایستند، دچار اضطراب می­شوند. اندکی اضطراب، طبیعی و گاه مفید است و باعث می­ شود تا انسان انگیزه­ لازم را برای انجام بایسته­ی کارها و یا تمرکز بیشتر به دست بیاورد. آنچه نامطلوب و یا مضر است، بی تفاوتی محض و یا اضطراب بسیار شدید است که قدرت عمل را از فرد سلب می­ کند(رضایی، ۱۳۸۴).

۲-۱-۱-۱- ابعاد اضطراب

اسپیلبرگر (۱۹۷۲) اضطراب را به دو بعد صفت اضطراب و حالت اضطراب تقسیم کرد و مورد بررسی قرار داد. در حالت اضطراب فرد فقط در موقعیت تهدید کننده واکنش نشان می­دهد. حالت اضطراب به عواطف موقتی که با نگرانی و تنش همراه است اطلاق می­ شود. حالت اضطراب احساسات مبهم و ناخوشایندی است که از ترس و نگرانی برمی­خیزد. افراد با حالت اضطراب در زمینه­ برخورد و واکنش نسبت به اتفاقات اطراف خود و همچنین خطرات ناشناخته دچار اضطراب و تشویش می­شوند.

در مقابل، صفت اضطراب به عنوان نوعی ویژگی شخصیتی است که به خصوصیات باثبات و دیرپای فرد و تفاوت­های فردی بادوام در افراد مستعد ابتلا به اضطراب اشاره دارد. افرادی که دارای سطح بالایی از صفت اضطراب هستند، بیش­تر اوقات در حالت اضطراب هستند. این افراد موقعیت­های بی­خطر را تهدیدآمیز می­دانند و به صورت حالت اضطراب به آن پاسخ می­ دهند(رأس، ۱۳۷۳). صفت اضطراب استعداد و آمادگی بلندمدت فرد برای مضطرب شدن در بسیاری از موقعیت­ها اطلاق می­ شود. که شخص تقریباً همه موقعیت­ها را تهدیدکننده ارزیابی می­ کند(اسپیبرگر، ۱۹۷۲). صفت اضطراب به تفاوت­های فردی نسبتاً ثابت آمادگی برای اضطراب اشاره دارد(آیزنک[۲۰]، ۲۰۰۰). سطوح بالای صفت اضطراب، سطح توجه افراد را نسبت به عوامل تهدید کننده خارجی بالا می­برد(کوپر[۲۱] و رو[۲۲] ، ۲۰۰۸). افرادی که صفت اضطراب بالایی دارند در مقابل تهدیدی نظیر ارزیابی منفی، که به عزت نفس آن­ها لطمه می­زند، حالت اضطراب شدیدتری از خود نشان می­ دهند(رأس، ۱۳۷۳).

بر اساس تحقیقات انجام شده اضطراب صفت در طول زمان پایایی دارد، ولی حالت اضطراب به محض تغییر موقعیت­های تهدید آمیز تغییر می­ کند. هم­چنین، افرادی که از نظر صفت اضطراب متفاوت هستند، از نظر شدت واکنش حالت اضطراب نسبت به موقعیت­های تهدیدآمیز نیز با هم متفاوتند (رأس، ۱۳۷۳).

در گذشته، مطالعات گوناگونی ‌در مورد اضطراب انجام شده است. تا قبل از دهه ۷۰ میلادی، اکثر پژوهش­هایی که در زمینه اضطراب انجام گرفته، آن را از دیدگاه روان­شناسی و پزشکی مورد بررسی قرار داده است. از آن زمان، بررسی­ های کاربردی در این زمینه آغاز گردید و اضطراب در آموزش عالی به طور گسترده مورد توجه قرار گرفت. این رو، اضطراب یکی از کلیدی­ترین متغیرهای روان­شناسی در بحث آموزش محسوب می­ شود. پژوهش­هایی گذشته، انواع گوناگونی از اضطراب­هایی را که ممکن است افراد در جوامع علمی و دانشگاهی به آن دچار شوند، مورد بررسی قرار داده ­اند، از آن جمله ‌می‌توان به اضطراب رایانه­ای[۲۳]، اضطراب اینترنتی[۲۴]، اضطراب اطلاعاتی[۲۵]، اضطراب کتابخانه ­ای، اضطراب پژوهش کتابخانه ­ای[۲۶] و اضطراب پژوهش[۲۷] نام برد ( کلیر، ۱۹۹۰؛ به نقل از دیدگاه، ۱۳۹۰). همان گونه که اشاره شد، این اضطراب­ها از نوع حالتی و محدود به موقعیت، زمان و مکان خاص بوده و از طریق آموزش مهارت ­ها قابل نظارت و کاهش است.

۲-۱-۲- اضطراب کتابخانه ­ای

اضطراب کتابخانه ­ای را ‌می‌توان ” ترس و اضطراب هنگام استفاده و یا حتّی هنگام تفکر استفاده از کتابخانه ” تعریف کرد ( ملون، ۱۹۸۶). به عبارت دیگر، اضطراب کتابخانه ­ای هر گونه
نشانه­ های عاطفی منفی هنگام استفاده و یا تفکر استفاده از کتابخانه از قبیل ترس، نگرانی، تردید، اضطراب، احساس عدم توانایی و کفایت، احساس تنهایی، احساس آشفتگی و غیره را شامل می­گردد. این اضطراب همواره مانعی روان­شناختی، برای بسیاری از کاربران کتابخانه­ ها بوده، عوارض گوناگون شناختی، عاطفی و رفتاری را در آن­ها موجب گردیده و سطح عملکرد آن­ها را کاهش می­دهد. اضطراب کتابخانه ­ای باعث می­ شود کاربر هنگام حضور و استفاده از کتابخانه، آرامش و احساس راحتی نداشته و در نتیجه کتابخانه را قبل از پایان پژوهش خود ترک کرده و یا تمایل کمتری به استفاده از کتابخانه پیدا کند ( هیگینز[۲۸]، ۲۰۰۱، به نقل از عرفان­منش و دیدگاه، ۱۳۸۸).

سوآپ[۲۹] و کتزر[۳۰](۱۹۷۲؛ به نقل از خدیوی، ۱۳۸۳) اولین بررسی درباره اضطراب کتابخانه ­ای را در میان دانشجویان دانشگاه انجام دادند. این بررسی با بهره گرفتن از شیوه­ هایی از قبیل برقراری ارتباط، انجام مصاحبه و مشاوره در زمینه علوم کتابداری، در زمانی محدود درصدد کشف و جست­وجوی این موضوع بود که چرا برخی دانشجویان از کتابداران کمک نمی­گیرند. این بررسی درصدد رسیدن به پاسخ این سؤال بود که چرا دانشجویانی که از کتابخانه استفاده ‌می‌کنند تمایل به بهره گیری از همکاری کتابداران ندارند.

در مصاحبه های انجام گرفته با دانشجویان انتخاب شده به طور تصادفی، در سه زمینه کار کتابخانه این سؤال مطرح می­شد که آیا هنگام استفاده از کتابخانه از کتابداران و یا هم دوره ای های خود کمک می گیرند یا خیر؟ از دانشجویان مصاحبه شده، ۴۱ درصد ‌در مورد استفاده از کتابخانه سؤالاتی داشتند. با این وجود، ۶۵ درصد از این دانشجویان اقرار کردند که نمی­خواستند سؤالات خود را با کتابداران مطرح نمایند، و این امر مؤیّد آن است که در محیط دانشگاهی دانشجویانی هستند که علی­رغم داشتن سؤال از کتابداران به دلایلی از سؤال کردن خودداری ‌می‌کنند. هدف این تحقیق مشخص کردن وجود دانشجویانی با اضطراب کتابخانه ­ای بود و این به نظر نگارنده اولین قدم پژوهش در زمینه اضطراب کتابخانه ای­ است زیرا اولین تحقیقی است که در پی شناسایی دانشجویانی است که به دلایلی در استفاده از کتابخانه دچار نگرانی می­شوند ( خدیوی، ۱۳۸۳ ).

در ۱۹۸۶ ملون مقاله ای بنیادی نوشت و در آن اصطلاح اضطراب کتابخانه ­ای را به کار برد و زمینه را برای تحقیق بیشتر آماده نمود. پژوهش او از نوع کیفی بود و به دلیل آن­که از دانشجویان می­خواست در کلاس­های انشاء احساس خود را نسبت به جست­وجوهای کتابخانه ­ای به صورت خاطرات روزانه بیان کنند، منحصر به فرد بود. در پایان نیم سال نیز از دانشجویان خواسته شده بود انشائی بنویسند و در آن به چهار سؤال دیگر درباره استفاده از کتابخانه پاسخ دهند و این­که طی نیم سال گذشته احساس آن­ها نسبت به کتابخانه چه تغییری یافته است؟ این پژوهش نه تنها از جهت کاری که از دانشجویان خواسته شده بود، بلکه از جهت همکاری بسیار زیادی که از اعضای هیئت علمی می­طلبید منحصر به فرد بود، همکاری­ ای که گاه دشوار به دست می‌آید. اطلاعات لازم طی دو سال جمع شد و به دلیل آن­که ۷۵ تا ۸۵ درصد از دانشجویان هر کلاس واکنش اولیه خود را نسبت به کتابخانه از نظر میزان اضطراب و یا ترس بیان نمودند پژوهشی قابل توجه است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...