تاب آوری همچنین با مصرف مواد و نگرش به آن ارتباط دارد. گلداشتاین ،فولکنر، ووکراله[۱] پژوهشی درباره ارتباط تاب آوری درونی با مصرف سیگار، الکل و نشانه های افسردگی بر روی تعدادی نوجوان انجام دادند، یافته های پژوهشی مذکور نشان داد که تاب آوری درونی با مصرف سیگار سال گذشته و وابستگی نیکوتینی به طور منفی همبسته بود.

فرض اساسی در درمان‌های شناختی-رفتاری در اعتیاد این است که سوء مصرف مواد در واقع ناشی از مشکلات مختلف در زندگی فرد و عدم توانایی او در برخورد صحیح با آن ها‌ است. ‌بنابرین‏ مداخلات مؤثر در درمان سوء مصرف مواد به جای تمرکز بر عمل سوء مصرف به تنهایی، میبایست به طیف گسترده ای از رفتارهای دیگر نیز توجه نماید (اختیاری، ۱۳۸۸). از آنجا که مهارت مقابله با استرس قابل آموزش است، در درمان شناختی-رفتاری ‌به این فرض نظریه یادگیری اجتماعی تأکید می شود که افراد معتاد، نیازمند فراگیری مهارت‌های انطباقی و جایگزینی روش های ناسازگارانه مقابله با استرس و جستجوی لذت هستند (رهسنوف، مارتین و مونتی[۲]،۲۰۰۵).

تکنیک های مدیریت استرس و تمرین آرمیدگی می‌توانند از طریق کاهش سطح استرس فرد به کاهش تاثیر استرسها کمک کنند. مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر آن است تا حس کنترل، خودکارامدی، عزت نفس، مقابله کارامد و حمایت اجتماعی را در فرد استرسی افزایش دهد. این تغییرات حالات خلقی منفی و انزوای اجتماعی را کاهش می‌دهد و کیفیت زندگی را ارتقاء می بخشد (آنتونی[۳]و همکاران، ترجمه آل محمد و همکاران، ۱۳۸۸). برنامه درمانی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری ترکیبی از تکنیک های آرمیدگی و تکنیک های شناختی-رفتاری است. این برنامه شامل ترکیبی از انواع گوناگون آرمیدگی (برنشتاین و برکووک[۴]، ۱۹۷۳)، تصویر سازی و دیگر تکنیک های کاهش اضطراب را با دیگر رویکرد های شناختی- رفتاری معمول، مانند بازسازی شناختی (بک وامری[۵]، ۱۹۷۹)، آموزش مقابله ای مؤثر (فولکمن[۶]و دیگران، ۱۹۹۱)، آموزش ابرازگری و مدیریت خشم (ایرونسون[۷]و دیگران، ۱۹۸۹) است. این تکنیک ها همگی در یک برنامه گروهی که شامل ۱۰ مبحث هفتگی است گرد آمده اند، همچنین در این برنامه برخی از استرس زاهای موقتی زندگی بیماران به منظور کاربرد این تکنیک های مدیریت استرس مطرح شده است ( آنتونی و همکاران، ۲۰۰۷؛ ترجمه آل محمد و همکاران، ۱۳۸۸).

۲-۱) بیان مسئله

درباره نقش استرس در شروع، تداوم و عود اعتیاد پس از درمان توافق بر این نکته است که فشار روانی خودبه خود سبب ساز نمی باشد، بلکه عاملی در این میانه نقش واسطه را بازی می‌کند و آن فقدان مهارت های مقابله ای است ( شعاع کاظمی، ۱۳۸۷).

سوء مصرف مواد و الکل ممکن است زمانی که خواسته های موقعیتی فراتر از توان مقابله ی فرد باشد رخ دهد و مصرف الکل و سایر مواد به عنوان تنها روش دستیابی به پیامدهای مطلوب تلقی گردد ( ابرامز و نایورا[۸]، ۱۹۸۷). ‌بنابرین‏ ناتوانی در رویارویی با عوامل استرس زا و این باور که مصرف الکل و مواد نتایج مطلوبی را در پی خواهد داشت، پایه گسترش و روی آوردن به مصرف مواد است ( مک کی، هینسون و وال[۹]، ۱۹۹۸).

در پژوهشی که توسط آندرسون، ریمو و بران[۱۰](۲۰۰۶) با هدف بررسی نقش مهارت های مقابله ای و استرس زندگی در بازگشت به مصرف در بین افراد نوجوان صورت گرفت، نتایج نشان داد که راهبردهای مقابله ای به عنوان یک عامل حمایت کننده در پیشگیری از عود مواد در مرحله بعد از درمان و به ویژه در افراد با اختلالات همبودی که سطوح بالایی از استرس زندگی را دریافت کرده‌اند مؤثر بوده است. نتایج پژوهش جندقی نیز نشان داد که مداخله مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری منجر به کاهش مشکلات روانشناختی معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون می شود (جندقی،۱۳۹۰).

در این پژوهش از برنامه ای که شامل تکنیک های مدیریت استرس به شیوه شناختی_رفتاری همراه با تعداد قابل توجهی از روش های آرمیدگی است در جهت کمک به افراد وابسته به مواد در نشان دادن واکنش مناسب نسبت به استرس ها، ارتقاء تاب آوری و کاهش باورهای غیر منطقی استفاده خواهد شد.

با توجه به مطالب ذکر شده در بالا و همچنین کمبود منابع پژوهشی در زمینه مداخلات روان درمانی مرتبط با وابستگی به مواد، سوالی که پژوهشگر در این پژوهش دنبال می‌کند این است که آیا برنامه مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری باعث پایین آمدن میزان باورهای غیر منطقی و یا باعث بالا رفتن میزان تاب آوری در معتادان به مواد مخدر می شود یا خیر؟

۳-۱) اهمیت و ضرورت پژوهش

اعتیاد به مواد مخدر، علاوه بر زیان های جدی و خطرناک جسمی از قبیل ابتلا به بیماری‌های عفونی واگیر دار همچون ایدز، هپاتیت و سل ، عوارض و مشکلات عدیده اجتماعی و اقتصادی از قبیل افزایش جرم های مرتبط با مواد مخدر همچون جنایت، سرقت، فقر، تکدی گری و هدر رفتن سرمایه های کلان انسانی و مادی کشور را به دنبال داشته است (بنتین، سولویک و سورسون، ۱۳۹۳، به نقل از میرزازاده، حق دوست و دوست محمدی، ۱۳۸۵).

در کشور ما اعتیاد به مواد مخدر، این سرطان اجتماعی، طی دهه اخیر یکی از مهمترین بحران های بهداشتی و اجتماعی بوده است، متاسفانه بالاترین شیوع اعتیاد با ۸/۲ درصد متعلق به کشور ایران می‌باشد؛ این در حالی است که میانگین شیوع اعتیاد در دنیا ۴/. است و این میزان در اروپا ۷۰/. درصد است (سازمان سلامت و خدمات انسانی[۱۱]،۲۰۱۱).

طیف کامل روش های رواندرمانی برای درمان اختلالات وابستگی به مواد به کار رفته است، رواندرمانی فردی، رفتاردرمانی، درمان شناختی رفتاری، رواندرمانی خانوادگی و ‌گروه‌های حمایتی نظیر NA و آموزش مهارت های اجتماعی که مهارت های اندکی برای زندگی در جامعه دارند، برای در مان این افراد به کار گرفته شده است (عزیزی، ۱۳۸۹). همچنین جهت افزایش تاب آوری افراد وابسته به مواد نیز کارهای متعددی صورت گرفته است.

احتمالا گرایش زیاد به پژوهش های تاب آوری ‌به این دلیل باشد که عوامل محافظت کننده، نقش پراهمیتی را در زندگی فرد ایفا می‌کنند. اینکه عوامل محافظت کننده به عنوان سپری بر علیه رفتارهای خطرزا و پیامدهای همراه با آن مطرح هستند، تبیین کننده این موضوع است که چرا بسیاری از جوامع در سطح محلی و ملی به شناسایی عوامل مؤثر بر تاب آوری و به دنبال آن طرح برنامه های درمانی و ارتقای توانایی‌های لازم در افراد اقدام کرده‌اند (کرد میرزا، ۱۳۸۸).

اگرچه تاب آوری تا حدی نوعی ویژگی شخصی و تا حدود دیگری نیز نتیجه تجربه های محیطی افراد است، ولی انسان ها قربانی محیط و وراثت خود نیستند ومی توان واکنش افراد را در مقابل استرس، رویدادهای ناخوشایند و دشواری‌ها تغییر داد، به طوری که بتوانند بر مشکلات و تاثیرات منفی محیط غلبه کنند (کاوه و همکاران، ۱۳۹۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...