دانلود پروژه و پایان نامه – ۲-۳- مدیریت سود – 8 |
رویکرد دوم در بررسی برتری نسبی سود در مقابل جریانهای نقدی، استفاده از بازده سهام به عنوان معیاری از انتظارات سرمایه گذاران درباره جریانهای نقد آتی است. برای مثال، دیچو [۱۲] نشان داد که سود تعهدی نسبت به جریانهای نقدی، در توضیح تغییرات مقطعی بازده سهام برتری دارد. در این مطالعات ، به طور ضمنی فرض بر این است که بازار سهام کار است و قیمت سهام به درستی اطلاعات جریانهای نقدی موجود در سود جاری و جریانهای نقد عملیاتی را منعکس می کند. هرچند، نتایج پژوهش اسلون، بیانگر آن است که اعضای بازار سرمایه نظیر سرمایه گذاران، بدون درنظر گرفتن پایداری متفاوت اجزای تعهدی و نقدی سود ، بر سود جاری متمرکز هستند. بنابرین، به طور واضح برتری قدرت نسبی سود در توضیح بازده سهام مشخص نیست. از آنجایی که جریانهای نقد تحققیافته ممکن است دارای مشکلات زمانبندی و تطابق باشد، این امر، توانایی نسبی جریانهای نقد را در انعکاس عملکرد شرکت کاهش میدهد. باید توجه داشت چون سود، جریانهای نقد تعدیل شده بابت اقلام تعهدی است، این بحث وجود دارد که جریانهای نقد نمیتواند مربوطتر از سود تعهدی باشد. با این حال، استفاده فرصتطلبانه مدیریت از اقلام تعهدی یا وجود خطای اندازه گیری در اقلام تعهدی می تواند به کاهش محتوای اطلاعاتی سود منجر گردد(بارتو و همکاران،۲۰۰۱ به نقل ازایزدینیا و همکاران، ۱۳۹۱،ص۲۱).
در صورت جریان وجوه نقد معمولاً وجود نقد حاصل از فعالیتهای عملیاتی ، بیانگر توانایی شرکت در ایجاد جریانهای نقدی است. کیمل و همکاران[۱] (۲۰۰۴) معتقدند وجوه نقد عملیاتی نه تنها باید در دارایی های ثابت جدیدی سرمایه گذاری شده تا شرکت بتواند سطح جاری فعالیتهای عملیاتی خود را حفظ نماید، بلکه بخشی از این وجوه نیز باید به منظور رضایت سهامداران تحت عنوان سود سهام بین آن ها توزیع گردد. از این رو ، لازم است در کنار وجوه نقد حاصل از فعالیتهای عملیاتی ، جریانهای نقد آزاد نیز محاسبه و ارزیابی گردد(مهربانی و باقری،۱۳۸۸،۷۱ -۵۰).
منظور از جریانهای نقدی آژاد واحد تجاری ، خالص جریانهای نقدی به دست آمده از عملیات واحد تجاری است که مازاد بر وجوه نقد سرمایه-گذاری شده برای رشد است. اگر کل جریانهای نقدی حاصل از عملیات مستمر یک شرکت درنظر گرفته شود و تمامی پرداختها و مخارج نقدی از آن کسر شود ، آنچه باقی میماند ، جریانهای نقدی آزاد است که همان وجه نقد باقی مانده ناشی از فعالیتهای عملیاتی است. واحد تجاری می تواند وجه نقد باقیمانده را به صورت پرداختهای متقابل به تأمینکنندگان مالی پرداخت نماید. پرداختهای متقابل واحد تجاری به تأمینکنندگان مالی تعیینکننده ارزش واحد تجاری از دیدگاه سرمایه گذاران است .
این پرداختها به صورت سود سهام برای سهامداران عادی و پرداخت به دیگر مدعیان (مانند صاحبان قرضه و سهامداران ممتاز) است. لذا ، در این پژوهش از جریانهای نقد آژاد به عنوان معیاری از جریانهای نقدی استفاده شده است(ایزدینیا و همکاران، ۱۳۹۱،ص۲۱).
اغلب اطلاعات صورتهای مالی شامل اقلام ترازنامه ، نظیر: سرقفلی ، حسابهای دریافتنی ، موجودیها یا اقلام سود و زیان ، نظیر: درآمد و مخارج تحقیق و توسعه تا حد زیادی مبتنی بر برآوردهای مدیریت است. از طرفی ، شرایط اقتصادی واحد تجاری و نتایج عملیات آن بهگونه ای که در صورتهای مالی سالانه و فصلی ارائه شده ، پیچیده بوده ، بین واقعیت و حدس و گمان قرار دارد ؛ به گونه ای که برای استفادهکنندگان از اطلاعات ناشناخته است. همچنین ، حرکت به سوی استفاده از ارزش منصفانه در اندازه گیری دارایی ها و بدهیها ، نقش برآوردها و پیش بینیها را در گزارشهای مالی افزایش میدهد. تأثیر برآوردهای مدیریت بر سودمندی اطلاعات مالی واضح نیست. از طرفی ، برآوردها و پیش بینیها به طور بالقوه برای سرمایه گذاران مفید است ، زیرا این برآوردها به طور اولیه ، ابزاری برای انتقال اطلاعات به سرمایه گذاران است. برای مثال ، برآورد مناسب ذخیره مطالبات مشکوکالوصول ، سرمایه گذاران را درباره جریانهای نقد موردانتظار آتی ناشی از فروشهای اعتباری مطلع می کند. لذا برآوردهای مدیریت به سرمایه گذاران در ارزیابی جریانهای نقد آتی کمک می کند(لیو و همکاران،۲۰۱۰).اما توانایی برآوردها در افزایش سودمندی اطلاعات مالی ، تحتتأثیر دو عامل اصلی قرار دارد:
۱٫ مشکلات عینی: در یک محیط تجاری ، به علت شرایط در حال تغییر بازار ، نظیر: خصوصیسازی و سرعت تغییرات تکنولوژی ، برای مدیران واحدهای تجاری مشکل است که پیش بینیهای قابلاتکا از رویدادهای واحد تجاری فراهم آورند. برای مثال ، برآورد بازده آتی دارایی های طرحهای بازنشستگی. همچنین ، در بازارهای رقابتی کنونی ، قابلیت اطمینان جریانهای نقد ناشی از دارایی ها که در طی چند سال پیش بینی شده ، به روشنی سؤالبرانگیز است. لذا ، پیش بینی اطلاعات مالی ، میزانی از اختلال یا پارازیت ناشناخته و قابلملاحظه و شاید همراه با تعصب و سوگیری در اطلاعات مالی را نشان میدهد که سودمندی اطلاعات مالی را کاهش میدهد (لیو و همکاران، ۲۰۱۰).
۲٫ دستکاری : علاوه بر مشکلات عینی در برآوردهای قابلاتکاء ، این برآوردها می تواند توسط مدیریت دستکاری شود که آثار معکوسی بر سودمندی اطلاعات مالی خواهد داشت(لیو و همکاران، ۲۰۱۰).
بسیاری از موضوعهای مهمی که در سالهای اخیر توسط FASB مطرح شده ، نظیر: ابزارهای مالی ، اختیار خرید سهام ، زیان کاهش ارزش سرقفلی و نیازمند پیش بینی در فرایند اندازه گیری و گزارشگری مالی است. بنابرین ، تأثیر برآوردها که متضمن اندازه گیری و گزارشگری مالی است ، بر سودمندی اطلاعات مالی یک سؤال قابلبحث است (لیو و همکاران، ۲۰۱۰ به نقل از ایزدینیا و همکاران، ۱۳۹۱،ص۲۳).
۲-۳- مدیریت سود
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 05:46:00 ب.ظ ]
|