رویکرد دوم در بررسی برتری نسبی سود در مقابل جریان­های نقدی، استفاده از بازده سهام به عنوان معیاری از انتظارات سرمایه ­گذاران درباره جریان­های نقد آتی است. برای مثال، دیچو [۱۲] نشان داد که سود تعهدی نسبت به جریان­های نقدی، در توضیح تغییرات مقطعی بازده سهام برتری دارد. در این مطالعات ، به­ طور ضمنی فرض بر این است که بازار سهام کار است و قیمت سهام به درستی اطلاعات جریان­های نقدی موجود در سود جاری و جریان­های نقد عملیاتی را منعکس می­ کند. هرچند، نتایج پژوهش اسلون، بیانگر آن است که اعضای بازار سرمایه نظیر سرمایه ­گذاران، بدون درنظر گرفتن پایداری متفاوت اجزای تعهدی و نقدی سود ، بر سود جاری متمرکز هستند. ‌بنابرین‏، به­ طور واضح برتری قدرت نسبی سود در توضیح بازده سهام مشخص نیست. از آنجایی که جریان­های نقد تحقق­یافته ممکن است دارای مشکلات زمان­بندی و تطابق باشد، این امر، توانایی نسبی جریان­های نقد را در انعکاس عملکرد شرکت کاهش می­دهد. باید توجه داشت چون سود، جریان­های نقد تعدیل شده بابت اقلام تعهدی است، این بحث وجود دارد که جریان­های نقد نمی­تواند مربوط­تر از سود تعهدی باشد. با این حال، استفاده فرصت­طلبانه مدیریت از اقلام تعهدی یا وجود خطای اندازه ­گیری در اقلام تعهدی می ­تواند به کاهش محتوای اطلاعاتی سود منجر گردد(بارتو و همکاران،۲۰۰۱ به نقل ازایزدی­نیا و همکاران، ۱۳۹۱،ص۲۱).

در صورت جریان وجوه نقد معمولاً وجود نقد حاصل از فعالیت­های عملیاتی ، بیانگر توانایی شرکت در ایجاد جریان­های نقدی است. کیمل و همکاران[۱] (۲۰۰۴) معتقدند وجوه نقد عملیاتی نه تنها باید در دارایی­ های ثابت جدیدی سرمایه ­گذاری شده تا شرکت بتواند سطح جاری فعالیت­های عملیاتی خود را حفظ نماید، بلکه بخشی از این وجوه نیز باید به منظور رضایت سهام‌داران تحت عنوان سود سهام بین آن ها توزیع گردد. از این رو ، لازم است در کنار وجوه نقد حاصل از فعالیت­های عملیاتی ، جریان­های نقد آزاد نیز محاسبه و ارزیابی گردد(مهربانی و باقری،۱۳۸۸،۷۱ -۵۰).

منظور از جریان­های نقدی آژاد واحد تجاری ، خالص جریان­های نقدی به دست آمده از عملیات واحد تجاری است که مازاد بر وجوه نقد سرمایه-گذاری شده برای رشد است. اگر کل جریان­های نقدی حاصل از عملیات مستمر یک شرکت درنظر گرفته شود و تمامی پرداخت­ها و مخارج نقدی از آن کسر شود ، آنچه باقی می­ماند ، جریان­های نقدی آزاد است که همان وجه نقد باقی مانده ناشی از فعالیت­های عملیاتی است. واحد تجاری می ­تواند وجه نقد باقی­مانده را به صورت پرداخت­های متقابل به تأمین­کنندگان مالی پرداخت نماید. پرداخت­های متقابل واحد تجاری به تأمین­کنندگان مالی تعیین­کننده ارزش واحد تجاری از دیدگاه سرمایه ­گذاران است .

این پرداخت­ها به صورت سود سهام برای سهام‌داران عادی و پرداخت به دیگر مدعیان (مانند صاحبان قرضه و سهام‌داران ممتاز) است. لذا ، در این پژوهش از جریان­های نقد آژاد به عنوان معیاری از جریان­های نقدی استفاده شده است(ایزدی­نیا و همکاران، ۱۳۹۱،ص۲۱).

اغلب اطلاعات صورت­های مالی شامل اقلام ترازنامه ، نظیر: سرقفلی ، حساب­های دریافتنی ، موجودی­ها یا اقلام سود و زیان ، نظیر: درآمد و مخارج تحقیق و توسعه تا حد زیادی مبتنی بر برآوردهای مدیریت است. از طرفی ، شرایط اقتصادی واحد تجاری و نتایج عملیات آن به­گونه ­ای که در صورت­های مالی سالانه و فصلی ارائه شده ، پیچیده بوده ، بین واقعیت و حدس و گمان قرار دارد ؛ به گونه ­ای که برای استفاده­کنندگان از اطلاعات ناشناخته است. همچنین ، حرکت به سوی استفاده از ارزش منصفانه در اندازه ­گیری دارایی­ ها و بدهی­ها ، نقش برآوردها و پیش ­بینی­ها را در گزارش­های مالی افزایش می­دهد. تأثیر برآوردهای مدیریت بر سودمندی اطلاعات مالی واضح نیست. از طرفی ، برآوردها و پیش ­بینی­­ها به­ طور بالقوه برای سرمایه ­گذاران مفید است ، زیرا این برآوردها به­ طور اولیه ، ابزاری برای انتقال اطلاعات به سرمایه ­گذاران است. برای مثال ، برآورد مناسب ذخیره مطالبات مشکوک­الوصول ، سرمایه ­گذاران را درباره جریان­های نقد موردانتظار آتی ناشی از فروش­های اعتباری مطلع می­ کند. لذا برآوردهای مدیریت به سرمایه ­گذاران در ارزیابی جریان­های نقد آتی کمک می­ کند(لیو و همکاران،۲۰۱۰).اما توانایی برآوردها در افزایش سودمندی اطلاعات مالی ، تحت­تأثیر دو عامل اصلی قرار دارد:

۱٫ مشکلات عینی: در یک محیط تجاری ، به علت شرایط در حال تغییر بازار ، نظیر: خصوصی­سازی و سرعت تغییرات تکنولوژی ، برای مدیران واحدهای تجاری مشکل است که پیش ­بینی­های قابل­اتکا از رویدادهای واحد تجاری فراهم آورند. برای مثال ، برآورد بازده آتی دارایی­ های طرح­های بازنشستگی. همچنین ، در بازارهای رقابتی کنونی ، قابلیت اطمینان جریان­های نقد ناشی از دارایی­ ها که در طی چند سال پیش ­بینی شده ، به روشنی سؤال­برانگیز است. لذا ، پیش ­بینی اطلاعات مالی ، میزانی از اختلال یا پارازیت ناشناخته و قابل­ملاحظه و شاید همراه با تعصب و سوگیری در اطلاعات مالی را نشان می­دهد که سودمندی اطلاعات مالی را کاهش می­دهد (لیو و همکاران، ۲۰۱۰).

۲٫ دستکاری : علاوه بر مشکلات عینی در برآوردهای قابل­اتکاء ، این برآوردها می ­تواند توسط مدیریت دستکاری شود که آثار معکوسی بر سودمندی اطلاعات مالی خواهد داشت(لیو و همکاران، ۲۰۱۰).

بسیاری از موضوع­های مهمی که در سال­های اخیر توسط FASB مطرح شده ، نظیر: ابزارهای مالی ، اختیار خرید سهام ، زیان کاهش ارزش سرقفلی و نیازمند پیش ­بینی در فرایند اندازه ­گیری و گزارشگری مالی است. ‌بنابرین‏ ، تأثیر برآوردها که متضمن اندازه ­گیری و گزارشگری مالی است ، بر سودمندی اطلاعات مالی یک سؤال قابل­بحث است (لیو و همکاران، ۲۰۱۰ به نقل از ایزدی­نیا و همکاران، ۱۳۹۱،ص۲۳).

۲-۳- مدیریت سود

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...