رقابتجویی و زور (سبک کوسه): انتخاب این سبک بدین معنا است که فرد به طور یک‌طرفه علایق و خواسته های خود مقدم بر خواسته های دیگران می‌داند . این روش ممکن است تعارض را به طور موقت حل کند اما در استفاده از آن باید محتاط بود چرا که ممکن است تعارض را افزایش دهد و بازنده را به اقدامات تلافی جویانه وادار سازد.

اجتناب یا بی تفاوتی (سبک لاک پشت): وقتی افراد احساس می‌کنند هم ‌هدف‌های‌ خودشان هم ارتباط با دیگران برای آن ها اهمیتی ندارد ممکن است به راحتی از تعارض کنار بکشند . از این شیوه معمولا زمانی استفاده می شود که موضوع پیش پا افتاده و جزئی باشد و درگیر شدن در تعارض به صدمات زیادی منجر شود. البته همان‌ طور که لاک پشت تا ابد نمی تواند در لاک خود پنهان بشود اجتناب در تعارض نیز همیشگی باشد.

گذشت یا تطبیق (سبک خرس کوچولو) : افرادی که این سبک را انتخاب می‌کنند از علایق و خواسته های خود می گذرند و به دیگران اجازه می‌دهند به خواسته هایشان دست یابند . در واقع تمرکز این سبک بر حفظ روابط شخصی با دیگران است.البته ممکن است با این روش ما اعتبار و نفوذ آنی خود را از دست بدهد.

مصالحه یا توافق (سبک روباه): زمانی از این روش استفاده می شود که به دنبال به دست آوردن تمام خواسته ها و علایق خود نیستند ، یعنی ارضای برخی نیازها برایشان کافی است. در این روش ، انعطاف پذیری ،مبادله و مذاکره جایگاه ویژه ای دارند.

انتخاب استراتژی و سبک مدیریت تعارض ، بستگی به اعتماد به نفس فرد، میزان شناخت او از خواسته ها و اهداف طرف مقابل ، میزان اطلاعات موجود و قابل افشا درباره طرفین و حس همکاری و مشارکت آن ها دارد.(دکترعلیرضارزقی رستمی–سیروس آقایار،۱۳۸۹)

طبق نظریه انتخاب،تلاش درمانگراین است که مشکل را ریشه یابی کند، هدف زوج ها را ازآمدن به مشاوره دریابد وتوانایی آن ها رابرای برطرف کردن مشکل ا زبان خودشان بشنود. این سوال ‌و جواب کوتاه و مختصر مسیر حل مشکل را بسیار ساده می‌کند و تا حدود زیادی راه را برای درمانگر راحت می‌کند.

سبک مقابله با تعارض زناشویی

اختلافات بین فردی،و در رأس ان اختلاف های ناشی از روابط زناشویی برای زوجین پدیده ای بغرنج و نارحت کننده است. و در حین حال اختلاف نظر و تعارض امری طبیعی و اجتناب ناپذیر در روابط بین فردی است

افراد ممکن است در مواجهه با تعارض های ناشی از روابط بین فردی راهبردهای مختلفی به خود بگیرند آنچه در این امر شایسته مطالعه و تعمق است بررسی نوع سبک های مقابله با تعارض است (کوان، ۲۰۰۴). اگر تعارض ها به صورت مثبتی از طرف زوجین حل و فصل شود ‌و راهبردهای مناسبی به مرور زمان جهت حل مشکلات ناشی از روابط زناشویی اتخاذ شود باعث پایداری و بهبود روابط در بلند مدت خواهد شد و مهارت‌های ناشی از روابط زناشویی را بالا خواهد برد، حتی یادگیری این رویکرد انطباقی، می‌تواند فرد را در مقابل دیگر رویدادهای فشارزای زندگی هم مقاومتر کند (دان هام، ۲۰۰۸) ولی اگر تعارض ها به صورت نامطلوبی اداره شود موجب تخریب زندگی زناشویی شده و اثرات زیان آوری بر سلامت فیزیکی و هیجانی زوجین به جا می‌گذارد (ماهونی، ۲۰۰۶) و میتوان موجب ایجاد دامنهای از مشکلات رفتاری و هیجانی کودکانی شود که در معرض تعارضات والدین هستند (هیندمن، ۲۰۰۲).

انچه مسلم است اتخاذ نوع سبک مقابله ای متاثر از عوامل شخصیتی و فاکتورهای بسیاری خواهد که بررسی هر یک از این عوامل می‌تواند مسئله ای برازنده برای مطالعات از این دست محسوب شود . توانایی درک هیجانی و شناخت احساسات در روابط بین فردی مقوله ای بسیار مهم در پرداخت مسائل مربوط به روابط بین فردی بخصوص روابط زناشویی است و این توانایی شناخت، مهارتی اساسی است که برای ترمیم و روابط بین فردی ضرورتی بسیار مهم و انکارناپذیر است ، ایجاد مهارت‌های شناخت هیجانی در روابط بخصوص در درون سازمان پیچیده ای بنام خانواده وتاثیر ان بر نوع مقابله با تعارضات زناشویی موضوعی است که در تحقیق مربوطه بدان پرداخت می شود در واقع سوال اساسی تحقیق مربوط ‌به این مسئله است که ایا با اکتساب مهارت‌های شناخت هیجانِ و احساسات متقابل در زوجین می توان سبک های مقابله ای مثبت تری را در جهت حل تعارضات زناشویی در این زوجین به وجود اورد؟

گاتمن و همکاران (۲۰۰۰) باور دارند که با تحلیل نوع ارتباط یک زوجین احتمال به شکست ازدواج و طلاق را می توان پیش‌بینی کرد،گاتمن زوج ها را ‌بر اساس نحوه ارتباط و تعاملشان به هنگام تعارض به دو نوع متعادل و نامتعادل تقسیم ‌کرده‌است. زوجهای متعادل خود نیز به سه گروه موثق اجتنابی و هیجانی تقسیم شده است. زوجهای نامتعادل در یک گروه زوجین متخاصم تعریف می‌شوند. زوجین متخاصم، فراوانی و شدت تعارض بیشتری دارد آن ها در هنگام تعارض، به شخصیت یکدیگر توهین می‌کنند ، به طور اجتناب ناپذیری درگیر تعارضات می‌شوند و راهبردای توهین امیز و اهانت امیز بیشتری در تعاملات آن ها دیده می شود (هالمن و جرویس، ۲۰۰۳). در حالی که زوجین متعادل در تعاملات خود انتقادهای اهانت امیزی نمیکنند باعث تشدید خصومت بیشتر نمی شوند و نهایتاً باعث رضایت بیشتری در هریک از زوجین می شود

نظر به اینکه اختلاف و تعارض های ناشی از زوجین بخصوص در اوان زندگی مشترک نسبتا بیشتر است و این تعارض ها تا حدودی برای زوجین طبیعی است و با به کارگیری واموزش راهبردهای مناسب می توان چنین تعارضاتی رابه حداقل رساند . در این حین یکی از فاکتورهای اساسی در بهبود روابط زوجین اشنایی و درک متقابل احساسات و هیجانات مرتبط با تعارض در هریک از زوجین می‌باشد . چرا که توانایی بالا در درک احساسات و هیجانات به رویکرد مناسب جهت حل مشکلات زوجین کمک شایانی می‌کند.

مهمترین مزیت این است که شیوه مقابله با تعارض اکتسابی است و میتوان ان را به نحو شایسته ای اموزش داد .از این رو با ایجاد زمینه‌های اموزشی و درمانی مناسب می توان سبک های اشتباه و ناکارآمد مقابله با تعارض زناشویی را در زوجین به طرز مطلوبی به شیوه های کارآمدتریتبدیل کرد . رویکرد درمانی مبتنی بر هیجان یک رویکرد درمانی آموزشی است که در ان با آموزش سبک های ارتباطی مبتنی بر درک هیجانات عواطف، ادراکات، انتظارات، آرزوها و نیازها باعث تخفیف و یا از بین رفتن تعارضات منفی می شود .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...