۲-۵-۱ پایه های عصبی نظم جویی هیجان

علم عصب شناسی عاطفی به مطالعه مدارهای عصبی مرتبط با فرایند های هیجانی اشاره دارد که زمینه ساز واکنش هیجانی، نظم جویی هیجان و دیگر مؤلفه های مرتبط با هیجان هستند. برسی هایی که در این زمینه با تکیه بر مطالعه حیوانات، مطالعه آسیب های مغزی و مطالعات الکترو فیزیولوژیک و تصویربرداری عصبی انجام شد. تعدادی از نواحی اصلی را به عنوان مدارهای هیجان در مغز شناسایی کرده‌اند که این نواحی شامل قشر پیش پیشانی خلفی جانبی وشکمی، آمیگدال، هیپوکامپ و اینسولا است (کیم وهامانا[۴۴]، ۲۰۰۷). مطالعات متعددی با بهره گرفتن از تصویربرداری کارکردی تشدید مغناطیسی ساختار و کنش های نوروآناتومی نظم جویی هیجان را شناسایی کرده اند. دو سیستم در فرایند هیجان و نظم جویی هیجان نقش دارند. سیستم هیجان شکمی که شناسایی هیجان را بر عهده دارد که شامل آمیگدال، اینسولا و قشر کمربندی قدامی است. سیستم هیجان خلفی که نظم جویی هیجان را برعهده دارد شامل قشر پیش پیشانی خلفی جانبی، قشر پیش پیشانی شکمی میانی و قشر پیشانی حدقه ایی است. این ساختار ها به صورت یک شبکه در تعدیل پاسخ محرک های هیجانی با یکدیگر تعامل دارند (ایپرت و همکاران، ۲۰۰۷؛ گلدین[۴۵]،۲۰۰۹ ؛ اوکسنر و گروس، ۲۰۰۴ شولز؛ ۲۰۱۱؛ به نقل از آرتل، هیلدربرینت، آرنا [۴۶]، لایت و میلرت[۴۷]، ۲۰۱۳). همچنین ، شواهد به دست آمده از مطالعات نشان داده‌اند که در ارزیابی مجدد شناختی نواحی قشر پیش پیشانی جانبی و قشر پیش پیشانی میانی که در کارکردهای حافظه کاری، کنترل شناختی و خود نظارتی نقش دارند فعال هستند و دو ناحیه قشر پیشانی حدقه ایی میانی و آمیگدال که در پردازش هیجان نقش دارند کاهش فعالیت نشان می‌دهند. (اکسنر، بانگی، گروس و گابریل، ۲۰۰۲). به علاوه مطالعاتی با بهره گرفتن از تصویر برداری کارکردی تشدید مغناطیسی نشان دادند که ارتباط منفی بین آمیگدال و ساختارهای پیش پیشانی وجود دارد همچنین نشان داده‌اند که قشر پیش پیشانی در تکالیف ارزیابی شناختی از فعالیت آمیگدال و اینسولا بازداری می‌کند (دلگادو [۴۸]، نیرینگ [۴۹] ، لی دو کس و پالفز[۵۰]، ۲۰۰۸؛ هریر[۵۱]، ماتی ۸، تستوری، فر و واینبرگر۹، ۲۰۰۳ ). هر چند فقط تعداد کمی از مطالعات پایه های عصبی نظم جویی هیجان را بررسی کرده‌اند، با این حال نتایج این مطالعات بیانگر این است که قشر پیش پیشانی و قشر کمربندی قدامی در کنترل شناختی نقش دارند و در اعمال فعالیت نظم جویی هیجان افزایش فعالیت نشان می‌دهند (اکسنر و گروس، ۲۰۰۵). ‌بر اساس الگوی فرایندی کروس (۲۰۰۷) هیجان ها می‌توانند در ناحیه از فرایند های تولید هیجان تنظیم گردند.

۱-انتخاب موقعیت: به گزینش موقعیتی که به طور بالقوه برانگیزاننده هیجان است اطلاق می شود به بیان دیگر افراد به منظور نظم جویی هیجان ها به افراد مکان ها با فعالیت های خاص نزدیک می شوند یا اجتناب می کشند.

۲- تعدیل موقعیت وقتی موقعیتی انتخاب شود، این مرحله در جهت تعدیل موقعیتی هیجانی عمل می‌کند به عبارتی موقعیت های برانگیزاننده هیجان الزاماً منجر به پاسخ هیجانی نمی شوند تلاش برای تعدیل مستقیم موقعیت همچون دگرگون کردن اثر هیجانی موقعیت یک شکل قدرتمند معلم جویی هیجان را نشان می‌دهد.

۳- آرایش توجه موقعیت ها جنبه‌های زیادی دارند و آرایش توجه برای انتخاب جنبه هایی از موقعیت که مورد توجه قرارمی گیرند به کار می رود به عبارت دیگر برایش توجه ‌به این امر اطلاق می شود که افراد چگونه توجه شان را به موقعیت معطوف کنند تا بر هیجان هم اثر بگذارند این ناحیه راهبردهایی همچون حواس پرتی سرکوب گری تمرکز ونسخه گری در بر می‌گیرد.

۴- تغییر شناخت ها حتی بعد از این که موقعیت انتخاب شده تعدیل یافت و مورد توجه قرار گرفت. پاسخ هیجانی نتیجه ای بی معنا است. هیجان ها نیاز دارند که درک شوند و یا معنا آمیخته شوند وافراد ظرفیت شان را برای مدیریت موقعیت ارزیابی کنند. تعبیر شناختی به تعبیر چگونگی ارزیابی از موقعیتی که در آن هستند یا دگرگون کردن معنای آن از طریق تغییر چگونگی فکر کردن ما درباره موقعیت یا درباره توانایی شان در مدیریت نیازهای موجود اطلاق می شود.

۵- تعدیل پاسخ به تاثیر بر پاسخ دهی فیزیولوژیکی تجربی یا رفتاری در مستقیم ترین حالت ممکن اطلاق می شود داروها ممکن است برای هدف گیری پاسخ های فیزیولوژیکی همچون تنش ماهیچه ای یافعالیت بالای سمپاتیکی به کار روند ورزش و آرام سازی همچنین می‌توانند برای کاهش جنبه های تجربی و فیزیولوژیکی هیجان های منفی به کار روند. و الکل، سیگار دارو و حتی غذا ممکن است درتعدیل تجارب نقش داشته باشند (گروس ۲۰۰۷).

چهار مؤلفه‌ اول این فرایند متمرکز بر پیشایند هستند در صورتی که مؤلفه‌ پنجم متمرکز بر پاسخ می باشند (گروس ۲۰۰۷). لازم به ذکر است که در مبحث نظم جویی هیجان منظم از تغییر شناختی، ارزیابی مجدد می‌باشد. این راهبرد مسیر پاسخ های هیجانی را از طریق فرمول بندی مجدد معنای موقعیت تغییر می‌دهد. دردیدگاه فرایندی گروس، فروشناسی شکلی از راهبرد های متمرکز بر پاسخ است (گروس ،۲۰۰۷ ).

۲-۵-۲ مبانی زیستی نظم جویی شناختی هیجان[۵۲]

اگر چه هیجان ها مبنایی زیستی دارند، اما آدمی قادر است که بر نحوه ابزار هیجان های خود ا ثر بگذارد. ‌به این توانایی آدمی در اثر گذاری بر هیجان های خود نظم جویی هیجان می‌گویند، که مجموعه ای از فرایند های درونی و بیرونی را در بر می‌گیرد و با کنترل، ارزیابی و تغییری واکنش های هیجانی فرد، دست یابی به اهداف فرد را تسهیل می‌کند (تامپسون[۵۳]، ۱۹۹۴).

مفهوم نظم جویی هیجان، بسیار وسیع می‌باشد و طیف وسیعی از فرایند های هشیار و ناهشیار فیزیولوژیک، رفتاری و روانشناختی را در بر می‌گیرد. این راهبردها به تحول هیجانی، شناختی واجتماعی افراد بستگی دارند. نظم جویی هیجان می‌تواند به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه گذرا و یا دراز مدت، رفتاری و یا شناختی صورت گیرد. نظم جویی رفتاری هیجان به نوعی از نظم جویی هیجان اطلاق می شود که بر خلاف نظم جویی شناختی هیجان که قابل مشاهده نیست، در رفتار آشکار و بیرونی فرد قابل مشاهده بوده و در مقایسه با نظم جویی شناختی هیجان زودگذر است و دائمی نیست (گروس[۵۴]، ۲۰۰۷).

از سوی دیگر یکی از ابعاد مهم نظم جویی هیجان، نظم جویی هیجانی از طریق عناصر شناختی می باشد این بعد از نظم جویی که نظم جویی شناختی نامیده می شود بر شیوه شناختی دستکاری ورود اطلاعات برانگیزاننده هیجان دلالت دارد (اوکستر[۵۵] وگروس، ۲۰۰۵)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...