اسپیلکا و همکاران (۲۰۰۳)، معتقدند که مناسک و اعمال دینی ضمن اینکه واجد نقشی محوری در دین می­باشند، ریشه ­های عمیقی در گذشته انسان داشته و کنش­های بسیاری دارند که یکی از موارد مهم آن ایجاد و تداوم مهار خود و جهان شخصی ماست به خصوص در زمان­هایی که احساس می­کنیم تحت فشار قرار گرفته­ایم. این محققین تأکید ‌می‌کنند در عصر حاضر نقش مراسم و دعا در دین کم نشده چون این امور ابزارهای ارتباط معنوی بین شخص و دیگران هستند و ما را به لحاظ روان­شناختی به دیگران و میراث فرهنگی مشترکمان نزدیک­تر ‌می‌کنند و بدین ترتیب به ما اجازه می­ دهند احساس توانمندی در غلبه بر همه مشکلات را داشته باشیم. فرائض دینی به عنوان یک ساختار برای بیان هیجان­ها و دفاعی علیه احساس­های ناخوشایند به کار می­روند، ‌بنابرین‏ در تنظیم هیجان­ها، مهار عملکرد و افزایش مهار خود برای مقابله با رفتار و افکار آشفته مؤثر هستند.

۲-۴-۳-۱- اثرات عمل به باورهای دینی

صادقی و مظاهری (۱۳۸۴) در پژوهش خود بیان ‌می‌کنند که به لحاظ تاریخی بین دین و سلامت پیوند محکمی وجود داشته و دارد. اما در روانشناسی علمی این مسئله که آیا واقعا دین با سلامت روانی اتباطی دارد، موضوع نظریه­پردازی­ها و مطالعات فراوانی شده و نتایج و پیامدهای متفاوت و حتی معارضی را نیز به همرا داشته است؛ در حالی که برخی از نظریه­پردازی­ها اساسا اعتقاد به دین را به منزله بیماری روانی تلقی کرده ­اند، اعمال دینی را نابهنجار قلمداد کرده­ و از آن تحت عنوان «نوروزهای وسواسی[۳۲۱]» نام برده ­اند ( به عنوان مثال فروید[۳۲۲]،۱۹۶۴/۱۹۲۷؛ الیس[۳۲۳]، ۱۹۸۰)، بسیاری از نظریه­پردازی­ها در موضعی کاملا متضاد نقش دین را در نیل به سلامت روانی مورد توجه فراوان قرار داده ­اند (از جمله آرگیل[۳۲۴]، ۲۰۰۰؛ اسکوبی[۳۲۵]، ۱۹۷۵؛ وولف[۳۲۶]، ۱۹۹۷؛ ریوز[۳۲۷] و بورسما[۳۲۸]، ۱۹۸۵-۱۹۹۵).

عمل به باورهای دینی علاوه بر جایگاهی که در مباحث دینی به خود اختصاص می­ دهند، جایگاه ویژه­ای نیز در مباحث روان­شناسی و افزایش بهداشت روانی فرد دارند. موسوی­اصل (۱۳۸۷) پیامدهاى مشترک و ویژه­اى را برای رفتارهاى عبادى قائل بوده و معتقد است این رفتارها در افزایش آرامش روانى، بالا بردن ظرفیت روانى، ارضاى نیاز به پرستش، انسجام شخصیتى، پاکسازى درون، به­ دست آوردن فضیلت­هاى اخلاقى، تقویت اراده، زمینه­سازى براى بازگشت به خود، حمایت اجتماعى و به دست آوردن تجربه­هاى دینى و عرفانی مؤثرند.

در طول بحران، دین ضمن فراهم آوردن معنی باعث ایجاد کنترل و عزت نفس می­گردد که در مقابله مؤثر و بارآور با موقعیت­ها نقش مهمی دارد و باعث به وجود آمدن دیدگاهی مثبت ‌در مورد خود می­ شود تا فرد احساس کند که مورد محبت و رحمت خداوند قرار گرفته است. این حمایت معنوی که یکی از کارکردهای مقابله دینی است با پیامدهای مثبت همبستگی دارد (پارگامنت [۳۲۹]و ماتون[۳۳۰]، به نقل از گانزیورت[۳۳۱]، ۱۹۹۸).

الیسون[۳۳۲] (۱۹۹۸) معتقد است که تعهد دینی از طریق کارکردهای مختلف بر سلامتی و خوشبختی افراد تأکید دارد: اول اینکه دین می ­تواند منابع اجتماعی زیادی از جمله یکپارچگی اجتماعی، حمایت اجتماعی رسمی و غیررسمی و رضایت خاطر همراه با حمایت را برای افراد فراهم آورد.کارکرد دیگر دین پدید آوردن و افزایش منابع روان­شناختی ارزشمندی از قبیل خود احترامی، عزت نفس، کنترل ‌و تسلط فردی بر امور زندگی است که خطر فشارزاهای حاد و مزمن را کاهش می­دهد واز این رو بر سلامتی و خوشبختی افراد تأثیر زیادی می­ گذارد.

دین و باورهای دینی با ارائه یک چارچوب جامع برای تفسیر وقایع، و نیز ارائه پاسخ­های مشخص و قانع­کننده ­ای برای پرسش­های وجودی مانند این که از کجا آمده­ایم و به کجا می­رویم، تفسیری همه جانبه از حیات انسانی در اختیار می­ گذارد و خلاء زندگی را با ایجاد معنا برای لحظه لحظه آن برطرف می­ کند. دین به افراد نوعی احساس کنترل و کارآمدی می­بخشد. احساس کنترل از راه باور به حضور یک قدرت برتر و شکوهمند فراهم می­ شود که اراده و اختیار دارد و می ­تواند از جانب ما مداخله کند. باور به یک قدرت برتر، به معتقدان اطمینان می­دهد که زندگی آن ها معنا و هدف دارد؛ در مبارزه و تلاش تنها نیستند؛ نیرویی قدرتمند و نیکخواه در جهان فعال است و بر خلاف هراس ها و بی­ثباتی­های عالم، نباید آنان نگران باشند. همچنین دین درجایگاه یک نظام مرجع با طرح هدفمندی حیات، مرگ را نقطه پایان زندگی نمی­داند و آن را همچون گذرگاهی برای عبور به جهانی با شکوه-تر، پذیرفتنی می­سازد. این توانایی دین در کاستن از غم­های وجودی و مرتبط کردن ما با یک نیروی قدرتمند معنوی، در بردارنده بزرگترین هدیه به انسان­ها است. برای یک فرد معتقد، همانا این هدیه امید و آرامش است. باور به خدا با برطرف کردن احساس ترس و پوچی و دادن این احساس به ما که دست­های خردمند و توانایی، کشتی جهان را هدایت ‌می‌کنند، همانند یک سرچشمه قدرتمند امیدواری و انگیزش عمل می­ کند (حیدری، ۱۳۸۶).

دین چهره جهان را در نظر فرد دیندار دگرگون می­سازد و طرز تلقی او را از خود، خلقت و رویدادهای پیرامون تغییر می­دهد. فرد دیندار خود را تحت حمایت و لطف همه جانبه خداوند، بزرگترین نیروی موجود می­بیند و بدین ترتیب احساس اطمینان و آرامش و لذت معنوی عمیقی به وی دست می­دهد. او خداوند را منشأ خیر و برکت می­داند. ‌بنابرین‏، در نظر چنین فردی همه رویدادها حتی بلایا و مصایب، نعمت و آزمایشی از جانب خداوند تلقی می­شوند. او خود را موظف می­داند که سختی­هایی را که با قدرت عقل قابل توجیه نیستند، با ایمان تحمل نماید تا به تکامل دست یابد. چنین فردی به واسطه ناملایمات و ناکامی­های زندگی دچار نا امیدی و اضطراب نمی­گردد، زیرا خداوند را حامی خویش می­داند. او اطمینان دارد که این حوادث و رویدادها گذرا هستند و او پاداش صبر خود را خواهد گرفت. فرد دیندار با همنوعان و اطرافیان خود رابطه خوب و مبتنی بر احترام متقابل و محبت برقرار می­ کند (کروز[۳۳۳]، ۲۰۰۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...