عسگری، میرمهدی و مظلومی (۱۳۹۰)، به منظور تعیین تاثیر آموزش راهبردهای خودتنظیمی برخودپنداره و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش ­آموزان دختر سال سوم راهنمایی شهرستان اراک، پژوهشی انجام دادند. ‌به این منظور نمونه ­ای به حجم ۶۹ نفر از بین دانش ­آموزان دختر سال سوم راهنمایی شهرستان اراک به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله­ای انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. تحلیل داده ­ها با تحلیل واریانس چندمتغیره برای نمرات افتراقی نشان داد که آموزش راهبردهای خودتنظیمی، خودپنداره، و پیشرفت تحصیلی دانش ­آموزان دختر سال سوم راهنمایی را افزایش داده است و این افزایش به لحاظ آماری در سطح معنی­داری کمتر از ۰٫۰۱ معنی­دار بود. همچنین آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر همه خرده­مقیاس­های خودپنداره به­جز خرده مقیاس رفتار دانش ­آموزان مؤثر بود.

پژوهشی توسط اشعری، شفیع­آبادی و سودانی (۱۳۸۹) تحت عنوان «بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری بر عملکرد تحصیلی و یادگیری خودتنظیم دانش ­آموزان دختر دوره پیش­دانشگاهی شهراهواز»، انجام شد. نمونه آماری شامل ۶۰ دانش ­آموز دختر با عملکرد تحصیلی پایین بود که به روش تصادفی خوشه­ای چندمرحله­ای انتخاب و ‌بر مبنای‌ پرسشنامه یادگیری خودتنظیم به دو گروه ۳۰ نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA ) در سطح معناداری ( p˂۰٫۰۵ ) نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل از نظر سطح عملکرد تحصیلی و یادگیری خودتنظیم تفاوت معناداری وجود دارد. این تفاوت تا مرحله آزمون پی­گیری پابرجا ماند.

پژوهشی توسط علی­بخشی و زارع، در سال ۱۳۸۹ انجام شد که هدف این پژوهش، تعیین میزان اثربخشی آموزش خودتنظیمی تحصیلی و مهارت­ های مطالعه بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان بود. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور واحدبومهن بود که از میان آن­ها تعداد ۳۰ دانشجوپس از اجرای آزمون تشخیصی عملکرد تحصیلی درتاج(۱۳۸۳) به شیوه نمونه گیری خوشه­ای چندمرحله­ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. داده ­ها با بهره گرفتن از روش کوواریانس تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش خودتنظیمی تحصیلی و مهارت­ های مطالعه بر پیشرفت تحصیلی اثر مثبت دارد.

نوری ثمین، برومند­نسب، فلاطونی و سراج خرمی(۱۳۸۹)، پژوهشی با هدف مقایسه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و باورهای انگیزشی در میان دانش ­آموزان تیزهوش و عادی انجام دادند. بدین منظور نمونه ­ای به حجم ۱۱۴ دانش ­آموز مقطع دبیرستان متشکل از ۵۸ دانش ­آموز تیزهوش و ۵۶ دانش ­آموز عادی به روش نمونه گیری تصادفی ساده، انتخاب شدند و به وسیله پرسشنامه(MSLQ) پنتریچ و دی­گروت (۱۹۹۰) ارزیابس شدند. داده ­ها با بهره گرفتن از روش MANOVA تحلیل شد. نتایج حاکی از آن بود که بین دانش ­آموزان تیزهوش و عادی به لحاظ استفاده از راهبردهای یادگیری خودتنظیمی تفاوت معناداری وجود دارد. هم­چنین نتایج نشان داد که بین دختران و پسران در استفاده از انواع راهبردهای یادگیری خودتنظیمی تفاوت معنی­داری وجود ندارد. مقایسه دانش ­آموزان تیزهوش و عادی در مؤلفه­ های باور انگیزشی(خودکفایتی، ارزش­درونی و اضطراب امتحان) بیانگر تفاوت دو گروه در مؤلفه ارزش درونی بود اما تفاوت جنسیتی در هیچ یک از مؤلفه­ های باور انگیزشی معنادار نبود.

پژوهشی با عنوان « رابطه خودکارآمدی با انگیزه پیشرفت در دانش ­آموزان دختر پیش­دانشگاهی» توسط عباسیان­فرد، بهرامی و احقر در سال ۱۳۸۹ انجام شد . هدف از این پژوهش، تعیین رابطه خودکارآمدی در ابعاد پنج­گانه خودتنظیمی، خودباوری خودرهبری، خودسنجی و خودتهییجی با انگیزه پیشرفت در دانش ­آموزان دختر بود. روش پژوهش همبستگی و نمونه گیری به روش تصادفی چندمرحله­ای بود. داده ­های پژوهش با روش رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. یافته­ ها نشان داد که خودکارآمدی در چهار بعد خودرهبری، خودتنظیمی، خودتهییجی و خودباوری با انگیزه پیشرفت رابطه دارد. اما در بعد خودسنجی، خودکارآمدی با انگیزه پیشرفت رابطه­ای مشاهده نشد.

عابدینی، باقریان و کدخدایی در سال ۱۳۸۹، پژوهشی انجام دادند تحت عنوان« بررسی رابطه باورهای انگیزش و راهبردهای شناختی- فراشناختی با پیشرفت تحصیلی: آزمون مدل­های رقیب ».هدف این پژوهش بررسی روابط بین باورهای انگیزشی (باورهای خودکارآمدی، باورهای کنترل در یادگیری و اضطراب آزمون) و راهبردهای شناختی و فراشناختی (تفکر انتقادی، خودنظم­بخشی فراشناختی، مدیریت زمان و مکان مطالعه ،کمک­طلبی از همسالان) با پیشرفت تحصیلی، در دانش ­آموزان دختر سوم دبیرستان رشته علوم انسانی، با بهره گرفتن از مدل علی است. برای انتخاب گروه نمونه، از روش نمونه گیری چندمرحله­ای استفاده شد: بدین شکل که از بین دانش ­آموزان دختر که در سال تحصیلی ۸۹-۱۳۸۸ در دبیرستان­های شهر تهران در رشته علوم انسانی تحصیل ‌می‌کنند، ۲۵۰ نفر انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند.برای ارزیابی همه متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری استفاده شد. در این پژوهش، معدل پایان سال تحصیلی دانش ­آموزان در پنج درس اختصاصی به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی آن ها در نظر گرفته شد. یافته­ ها با روش­های آماری تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل و برای بررسی روابط علی بین متغیرهای پژوهش، دو مدل مفهومی آزموده و مقایسه شدند. نتایج: دانش ­آموزان با خودکارآمدی بیشتر، از راهبردهای شناختی و فراشناختی بیشتری استفاده می­کردند، اضطراب آزمون کمتری داشتند و در نتیجه پیشرفت تحصیلی آن ها بیشتر بود.

رابطه راهبردهای یادگیری خودتنظیم و راهبردهای انگیزش برای یادگیری با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل عنوان پژوهشی بود که در سال ۱۳۸۸ توسط نخستین گلدوست و معینی­کیا انجام شد. نمونه آماری ۳۱۹ نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. ابزار پژوهش پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودتنظیم (SRLS) زیمرمن و پونز و (MSLQ) بود.معدل کل دانشجویان در ترم­های قبلی نیز به­عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. داده ­ها با بهره گرفتن از روش رگرسیون چندگانه مدل ورود (اینتر) تجزیه و تحلیل شد. یافته ­های پژوهش نشان داد متغیرهای راهبردهای یادگیری خودتنظیم و راهبردهای انگیزش برای یادگیری پیش­بین معناداری برای پیشرفت تحصیلی دانشجویان هستند. راهبردهای انگیزش برای یادگیری در بین دانشجویان از حد متوسط بالا بوده ولی راهبردهای یادگیری خودتنظیم دانشجویان تفاوت معناداری با حد متوسط نداشت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...