۱۲٫ اطمینان (تزلزل ناپذیر)
۱۳٫محافظه کاری (پذیرنده، سنت پرست، طرفدار وضع موجود)
۱۴٫ وابستگی به گروه (مقلد، تابع)
۱۵٫ ضعف یکپارچگی (نامطمئن، شل و ول)
۱۶٫ تنش پویشی ضعیف (بلغمی مزاج، خونسرد)

در برابر ادواری خویی (گرم، اجتماعی، اهل معاشرت)
در برابر تیزهوشی (باهوش، اهل تفکر، برجسته)
در برابر خودنیرومند (پخته، آرام)
در برابر سلطه گری (پرخاشجو، زورگو)
در برابر شادی خویی (بانشاط، حراف، مشتاق)
دربرابر نیرومکندی فراخود (باوجدان، با استقامت)
در برابر متهور (حادثه جو، پوست کلفت)
در برابر نرم خویی (حساس، زن صفت)
در برابر بددلی (شکاک، حسود)
در برابر هنجارناپذیری (قلندر، بی بند و بار)
در برابر زیرکی (خبره، مبادی اداب)
در برابر بزدلی (نامطمئن، مضطرب)
در برابر افراط گرایی (انتقاد کننده، ازادیخواه)
در برابر خودکفایی (کاردان، چاره ساز)
در برابر کنترل احساسات خود (خوددار، قاطع)
در برابر تنش پویشی نیرومند (تنیده، تحریک پذیری)

پویش یا اِرگ: کاتل واکنش های آدمی را ناشی از دو صفت پایه انگیزه ای می داند: یکی اِرگ و دیگری متااِرگ. منظور کاتل از اِرگ، انگیزه های ارثی است. وی اِرگ را چنین تعریف می کند: استعدادی ذاتی که به صاحب ان اجازه می دهد تا برای واکنش در برابر طبقات معینی از امور در مقایسه با امور دیگر آمادگی بیشتری پیدا کند و نسبت به آنها انگیختگی و هیجان ویژه ای داشته باشد و عملی را آغاز کند که در برابر هدف معین و ویژه ای، توفیق کاملتری برای وی در مقایسه با هدف دیگر به همراه داشته باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

متااِرگ: متااِرگ نیز صفتی پایه است که نقش انگیزشی دارد، اما برخلاف اِرگ ذاتی و فطری نیست، بلکه حاصل و ناشی از محیط است و شخص در جریان زندگی خود آن را کسب می کند. همه انگیزه های غیرفطری مثل علایق، رغبت ها، و عواطف گوناگون از جمله متااِرگ ها هستند.
خود و خودآگاهی: پیچیدگی و ارتباط های متقابل صفات، کاتل را مجبور کرد تا مفهوم دیگری را وضع کند که ثبات و سازمان عالی رفتار آدمی را بتواند بیان کند. بدین منظور وی دو مفهوم خود و خودآگاهی را عنوان کرد که تفاوت چندانی با مفاهیم مشابه در نظریه فروید ندارند.
معادله مشخصات: از جمله دیگر کوشش های کاتل برای شناخت و تبیین شخصیت، ارائه فرمولی برای معلوم کردن و اندازه گیری صفات پایه شخصیت بود. به نظر کاتل، مثلاً ما باید بتوانیم با یک فرمول ریاضی مشخص کنیم که یک رفتار (B) برابر است با فلان صفت پایه (so) به اضافه فلان صفت روساختی (su) به شکل زیر:
B= (so) + (su)
۲-۲-۳-۵) نظریه آیزنک دربارۀ شخصیت:
آیزنک در بحث خود از شخصیت دو مساله کلی را مطرح کرده است. یکی از این مسائل جنبۀ توصیف شخصیت است و علل و موجبات رفتار کاری ندارد. دیگری، بررسی عوامل علّی و سببی است که در آن وی کوشش دارد تا علت های زیربنایی شخصیت و اختلاف های بین شخصیت ها را تحلیل کند.
الف) جنبه های توصیفی شخصیت: آیزنک و همکاران وی پژوهش های خود را برای بررسی نمونه ها و انواع شخصیت و ویژگی های آنها در جهت شناخت شخصیت ها متمرکز کرده و در این زمینه به خصوصیات روانی گوناگونی که در روانشناسی با عناوینی چون خصایص، عادت ها، سنخ ها و غیره مشخص شده اند، توجه نشان داده اند. حاصل این پژوهش ها به صورت جدول زیر نشان داده شده است.
جدول۲-۳) طبقه بندی شخصیت از نظر آیزنک
(منبع: کریمی، ۱۳۹۲)

انواع شخصیت

ویژگی ها

صفراوی

حساس، بی قرار، پرخاشجو، تحریک پذیر، تغییر پذیر، امپرسیو، خوش بین، فعّال

دموی

اجتماعی، معاشرتی، پر حرف، حساس، سازگار، سرزنده، بی پروا، رهبر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...