لوسزکیو[۴۵] (۲۰۰۸) برنامه درسی کارآفرینی ارائه می‌دهد که چارچوب یادگیری در آن شامل سه حیطه است: یادگیری درباره کارآفرینی، یادگیری برای کارآفرینی و یادگیری از طریق کارآفرینی، این برنامه یادگیری مبتنی بر محیط جامعه است که مهارت‌های کارآفرینی را تقویت می کند و قابلیت اجرا در سطح مدارس و دانشگاه را دارد و مبنای یادگیری در این برنامه انجام دادن است و شالوده این برنامه، جامعه است. بدین معنی که کارآفرینی از طریق خلق فرصت و شبکه سازی با کارآفرینانه و افراد حرفه‌ای در جامعه صورت می‌گیرد فلسفه برنامه این است که کارآفرینی حاصل درونی فرد است نه ایده‌های کسب و کار و ایجاد شخصیت کارآفرین نیازمند رویکرد فردی است و این مهم است که افراد ماهیت فعالیت کارآفرینی خودشان را از طریق نوآوری، خود اشتغالی و یا مالکیت کسب و کارهای کوچک کشف نمایند بنابراین برنامه درسی کارآفرینی باید با توجه به ویژگی‌های شخصیتی افراد و ویژگی‌های فرهنگی اجتماعی جامعه تدوین شود(همان).

۲-۱۵- مهم‌ترین ویژگی‌های برنامه درسی کارآفرینی
در ذیل مهم‌ترین ویژگی‌های برنامه درسی کارآفرینی شامل ابعاد هدف، محتوا، روش تدریس و شیوه ارزشیابی به تفکیک مورد بررسی قرار می‌گیرد:
الف- هدف
هدف از فعالیت‌های کارآفرینی و پرورش کارآفرینان چیست؟ آیا هدف آن افزایش آگاهی کارآفرینی است که در آینده باید بهره دهد؟ آیا ایجاد شغل است یا برای تأثیرگذاری بر رفتار و احساس خود کارآمدی و اعتماد به نفس طراحی می‌شود؟ طراحان برنامه‌های درسی معتقدند باید هدف‌های برنامه را به طور خاص مشخص نمایند و همچنین معیارهای سنجش و قضاوت در مورد آن‌ها را تعیین نمایند. اریکلا[۴۶](۲۰۰۰) معتقد است هدف کارآفرینی آموزش دانشجویان برای خلاقیت بیشتر، نوآوری بیشتر و سودمندی بیشتر است. هدف اساسی هر برنامه آموزش کارآفرینی باید ارتقاء شناخت فرصت‌ها باشد، دانشجویان باید درباره توانمندی‌های حرفه‌ای خود به عنوان کارآفرین یاد بگیرند(کنت[۴۷]،۱۹۹۰).
دوره‌های کارآفرینی باید کنشی و عملی[۴۸] باشد و محیطی را ایجاد کند که دانشجویان در آن از طریق تجربه فراگیرند(پوتر،۲۰۰۸).
گاروان و اسنید[۴۹] شش برنامه آموزشی را در پنج کشور اروپایی بررسی کردند و مهم‌ترین اهداف نقل شده از آن‌ها را به شرح زیر ارائه دادند:
تعیین، شناخت و تحریک جریان کارآفرینانه، استعدادها و مهارت‌ها
خنثی کردن انحراف خطرساز تحلیل‌های تکنیکی
– ایجاد همدلی و حمایت از همه جوانب منحصر به فرد کارآفرینی
ایجاد نگرش برای تحول( نقل از کلتی[۵۰] و همکاران۲۰۰۹).
بررسی صورت گرفته توسط یدالهی فارسی و میر عرب رضی (۱۳۸۸) با عنوان بررسی ارائه برنامه درسی آموزش کارآفرینی در رشته علوم تربیتی، بیانگر این است که مهم‌ترین اهداف آموزش کارآفرینی از منظر صاحب‌نظران به ترتیب اولویت عبارت است از : آشنایی دانشجویان با مهارت‌های کسب و کار، آشنایی دانشجویان با تدوین طرح کسب و کار و آشنایی با نقش‌های کارآفرینان.
احمدپور داریانی و مقیمی(۱۳۸۸) مهم‌ترین اهداف آموزش رشته کارآفرینی را به شرح ذیل برمی شمرند:
– کسب دانش مربوط به کارآفرینی
– کسب مهارت در استفاده از فنون تحلیل فرصت‌های اقتصادی و ترکیب برنامه‌های عملیاتی
– شناسایی و تحریک استعدادها و مهارت‌های کارآفرینانه
– القای مخاطره پذیری با بهره گرفتن از فنون تحلیلی
– ایجاد همدلی و حمایت برای جنبه‌های منحصر به فرد کارآفرینی
– تشویق و ترغیب کسب و کارهای جدید و سایر کسب و کارهای مخاطره آمیز کارآفرینان
– سوق دادن نگرش‌ها به سمت تغییر.
مطالعه ماسالوبیا [۵۱]،(۲۰۰۸) بر اساس تحلیل محتوای ۲۰ مقاله مرتبط با اهداف کارآفرینی نشان می‌دهد که مهم‌ترین اهداف کارآفرینی به ترتیب اهمیت عبارت است از :تقویت روحیه کارآفرینی، شروع کسب و کار، خدمت به اجتماع و برانگیختن مهارت‌های کارآفرینی.
بنابراین هدف آموزش کارآفرینی باید آماده کردن فرد برای ورود به دنیای واقعی کارآفرینی باشد.
ب – محتوای آموزش کارآفرینی
لوسزکیو[۵۲]( ۲۰۰۸ ) محتوا و مراحل آموزش کارآفرینی را به دو گام تقیسم میکند:
گام اول :خصوصیت‌های کارآفرینی و مهارت‌های پروژه شامل مدیریت پروژه، کارآفرینی درونی، نوآوری، بازاریابی و ارتباطات. گام دوم : مهارت‌های کسب و کار و کارآفرینی شامل رهبری، شبکه سازی، برنامه ریزی اقتصادی و برنامه ریزی استراتژیک بنگاه.
مطالعه ماسالوبیا (۲۰۰۸)[۵۳]بر اساس تحلیل محتوای ۲۰ مقاله مرتبط با کارآفرینی نشان می‌دهد که مهم‌ترین موضوعاتی که در برنامه‌های درسی آموزش کارآفرینی تدریس می‌شود ۹ موضوع می‌باشد که به ترتیب عبارتند از : مدیریت منابع و امور مالی، بازاریابی و مهارت فروشندگی، خلق ایده و کشف فرصت‌ها، برنامه ریزی کسب و کار، مدیریت رشد بنگاه، سازماندهی و تیم سازی، خلق کسب و کار جدید، مدیریت کسب و کارهای کوچک و ریسک و منطق.
در اجرای آموزش کارآفرینی این نکته حایز اهمیت است که بایستی دوره آموزشی حاوی ویژگی‌های خاصی باشد. سازمان‌های مختلف شامل بنیاد ملی تدریس کارآفرینی[۵۴] ، بنیاد کافمن[۵۵] و کنسرسیوم آموزش کارآفرینی[۵۶] برنامه‌های آموزشی برای آموزش اثربخش کارآفرینی ارائه داده‌اند .این مؤسسات معتقدند دوره‌های کسب و کار پایه با فصلی بخشی(جداسازی) کمی از محتوای برنامه درسی تحت عنوان کارآفرینی برای القا کردن روحیه کارآفرینی در دانشجویان کافی نیست، دوره‌های آموزشی می‌بایست در بر دارنده ویژگی‌هایی از قبیل انگیزه، علاقه و الهام بخشی به افراد جوان باشد( شرفی و همکاران،۱۳۹۱).
کپی[۵۷]، معتقد است تجارب یادگیری هر یک از کارآفرینان متفاوت است محتوای یادگیری را می‌توان به پنج بعد خلاصه کرد:
-یادگیری درباره خود : درک ضعف‌ها و قوت‌های شخصی، نیازهای فردی و خانوادگی، حیطه‌های توسعه فردی، علایق و انگیزه‌های فردی؛
-یادگیری درباره کسب و کار: درک ضعف‌های و قوت‌های کسب و کار، فرصت‌ها و تهدیدها، نیازهای درونی کسب و کار، الزامات رشد، مدیریت کارکنان و رهبری آینده؛
– یادگیری درباره محیط و شبکه‌های کارآفرینی: یادگیری چگونگی مدیریت ارتباطات مشتریان بالقوه و موجود، عرضه کنندگان و رقبا. گسترش و توسعه ارتباطات با آژانس‌های حمایتی و خدمات پشتیبانی؛
– یادگیری درباره مدیرت کسب و کار: یادگیری درباره چگونگی راه اندازی و کنترل مؤثر کسب و کار؛
– یادگیری درباره ماهیت مدیریت ارتباطات: درک منابع درونی و بیرونی ارتباطات؛
-محیط‌های کسب و کار دنیای مدرن از فعالیت‌های یادگیری انتظار دارند تا بر توسعه مهارت‌های فردی از قبیل خود مدیریتی، مهارت‌های شنیداری، تشویق به کوشش و تلاش، مقابله با شکستها، مهارت‌های تحلیل انتقادی،
-مهارت‌های حل مسئله، تفکر سیستمی، برنامه‌ریزی و سازماندهی، مهارت‌های تصمیم‌گیری مهارت‌های ‌ مدیریت تغییر، ابهام، صبر و تحمل، مقابله با ناامیدی، همکاری با افراد مختلف با پیشینه فرهنگی متفاوت
کارگروهی و مهارت‌های ارائه تمرکز نمایند(شرفی و همکاران،۱۳۹۱).
۲-۱۶- شیوه‌های تدریس آموزش کارآفرینی
مطالعه یدالهی فارسی و میر عرب رضی (۱۳۸۸) ، نشان می‌دهد که بهترین روش‌های آموزش کارآفرینی به ترتیب اولویت عبارتند از: روش‌های کاربردی و عملی، کارگاه آموزشی، روش آموزشی سمینار، روش آموزشی مصاحبه و ملاقات با کارآفرینان و روش آموزشی سخنرانی.
بررسی مقایسه‌ای رویکردهای یادگیری در مدارس و دانشکده‌های کسب و کار با رویکردهای کارآفرینی در دنیای واقعی نیز بیانگر این است که آنچه در مدارس کسب و کار به دانشجویان آموزش داده می‌شود با رویکردهای کارآفرینی در دنیای واقعی تا حدود زیادی متفاوت است. درک این تفاوت‌ها به مدرسان امر کارآفرینی، کمک می‌کند تا روش‌های تدریس نوینی که ارتباط نزدیکتری با رویکردهای کارآفرینی در دنیای واقعی دارد، طراحی نمایند. زهینگ و لیو[۵۸] (۲۰۰۹)، استدلال می‌کنند که رویکرد مدارس کسب و کار، بیشتر متمرکز بر گذشته است در حالی که رویکرد کارآفرینی در دنیای واقعی مبتنی بر موقعیت کنونی و با حداقل زمان برای تجزیه و تحلیل انتقادی است. در مدارس کسب و کار یادگیرنده بر اساس نظر کارشناسان و منابع مختلف به تصمیم گیری می‌پردازد در حالی که تصمیم گیری در دنیای واقعی مبتنی بر دانش و اطلاعات خود کارآفرین صورت می‌پذیرد. مطالعه امیری(۱۳۸۸) با عنوان محدودیت‌های راه اندازی کسب و کارهای نوظهور، به بررسی موانع و محدودیت‌های پیش روی کارآفرینان نوظهور می‌پردازد و مهم‌ترین محدودیت‌های راه اندازی کسب و کارهای نوظهور را به ترتیب محدودیت‌های نگرشی و فرهنگی، محدودیت‌های آموزشی، محدودیت‌های حمایتی و زیربنایی، محدودیت‌های بازار و محیط کار، محدودیت‌های قانونی و اداری و محدودیت‌های شخصی افراد می‌دانند در بخش محدودیت‌های آموزشی، مهم‌ترین محدودیت‌های آموزش‌ها را به این ترتیب برمی‌شمارند: به کارگیری شیوه‌های سنتی آموزش در مدارس و دانشگاه‌ها، فقدان آموزش‌های راه اندازی و مدیریت کسب و کار، نبود تناسب آموزش‌ها با نیازهای آموزشی متقاضیان دوره‌های آموزش کارآفرینی و نامناسب بودن آموزش‌های موجود در زمینه کارآفرینی. بنابراین گیب برای آموزش کارآفرینی، روش‌های تدریسی را پیشنهاد می‌کند که بیشتر مبتنی بر تجربه فعال است، از قبیل شیوه‌هایی که دانشجویان را برای غلبه بر شکستها تشویق می‌کند و استقلال بیشتری را ایجاد می‌کند تا از منابع اطلاعات استفاده کنند (جدول۲).

جدول ۱٫ مقایسه شیوه‌های یادگیری مدل نظری و مدل کارآفرینی(گیب، ۱۹۹۳)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...