همچنین درباره ضرورت تأسیس تشکیلات دانش آموزی پیشتازان و فرزانگان آمده است:
انسان موجودی آرمان گرا و مطلوب اندیش است. دستیابی به ایدهها و آرمان هایی که انسان در ذهن خود میپرورد، همیشه ممکن نیست. مطالعه زندگی انسان های گذشته و تمدن های کهن به او آموخته است که برای تحقق بخشیدن به این ایدهئالها، باید در جستجوی ابزار و روش مناسب باشد. انسان به اقتضاء اندیشه و شناخت شرایط و شواهد عینی که منجر به پیش بینی اتفاقات محتمل می شود، نیازمند اتخاذ شیوههایی است که وی را برای نیل به اهداف و حفظ روحیه آرمان خواهی، تقویت و تجهیز کند. ضرورت حیات اجتماعی و عمق بخشیدن به روابط اجتماعی نوجوانان، مستلزم آموزش مناسب است. بنابراین، در هر جامعه سالم و زندهای لازم است که نظام تعلیم و تربیت جایگاه مناسبی برای این امر مهم پیش بینی کند.
آینده سازان جامعه، کودکان و نوجوانان، برای شناخت حیات اجتماعی، در کنار آموزش های رسمی و تئوریک، باید با زندگی عملی منطبق بر آرمان های عقیدتی و ملی آشنا شوند. در جامعه جوان اسلامی ما، بیش ازهر جامعه دیگر چنین ضرورتی وجود دارد تا نوجوانان برای زندگی اجتماعی سالم در کنار دیگران آماده شوند.
بهترین روش برای رسیدن به این مقصود، شرکت دادن دانش آموزان در فعالیت های گروهی بوده و مناسبترین محل برای اجرای دقیق و تحقق آن، تشکلاتی پویا و هماهنگ است. تشکلات پیشتازان و فرزانگان با چنین چشم اندازی ایجاد شده است.
همچنین ماده ۱۳ و ۱۴ کنوانسیون حقوق کودک که حق آزادی ابراز عقیده را حق کودک می داند و اعمال این حق ممکن است منوط به محدودیت های خاصی باشد، ولی این محدودیتها فقط منحصر به مواردی است که در قانون تصریح شده و ضرورت دارند و همچنین این حق آزادی را برای او محترم شمرده است. باید از این حق در اجرای درست آن بکوشیم و در واقع کودکان باید با توجّه به این قوانین در حوزههای اجتماعی و تشکّلات و… بتوانند، دیدگاه های خود را آزادانه بیان کنند و بستر لازم در این زمینهها برایشان فراهم گردد و با سایر بزرگترها همراه و هم قدم شوند. زیرا آنها هم مانند سایر افراد باید از این حقوق خود به نحو احسن برخوردار گردند.
۳-۲ حق تفریح و بازی کودک:
کودکی، سالهای رشد و بالندگی است و در شکلگیری رفتار کودکان، دورانی حساس و تأثیر گذار است. اگر در این سالهای طلایی بتوانیم زندگی آنها را با فعالیتهای مناسب و مورد علاقه آنها همراه سازیم، رشد و سلامت آنها را تأمین کردهایم. (قاسمزاده، ۱۳۸۹: ۲)
کودکان نیاز دارند که آزادانه به انجام فعالیتهای مورد علاقه خود بپردازند. والدین و دولت در تنظیم و فراهم کردن این نیازهای کودکان مسئول هستند. برخورداری از حق تفریح و بازی کودکان یکی از حقوق اساسی آنان است.
در ماده ۳۱ کنوانسیون حقوق کودک بر این اساس تأکید شده است: ” که دولتهای عضو، حق کودک را برای داشتن اوقات فراغت، آرامش، پرداختن به بازی و فعالیتهای تفریحی مناسب با سن کودک و مشارکت آزادانه در زندگی فرهنگی و هنری احترام میگذارند و آن را اشاعه میدهند و فراهم ساختن فرصتهای برابر فعالیتهای فرهنگی و هنری و تفریحی را تشویق میکنند.”
برخورداری از تفریح و بازی و اوقات فراغت برای همه کودکان اهمیت دارد. زیرا کودکان برای رشد خود به تحرک و بازی نیاز دارند. تحرک رمز سلامت آنان است و بازیهای پرتحرک سبب تخلیه هیجانی و در نتیجه آرامش کودکان میشود. بازی سبب شادی و نشاط در آنان میشود و بهترین برنامه برای بازی و تفریح کودکان تشویق آنها به بازیهای مناسب از جمله کتاب و قصهخوانی، هنرهایی مانند نقاشی، موسیقی، تئاتر و… میباشد؛ با این نوع تفریحات میتوان اوقات فراغت شاد و آموزندهای برای آنان با گروه سنی مشخص فراهم کرد.
برنامهریزی برای تفریح و بازی و اوقات فراغت کودکان در خانه و مراکز آموزشی یکی از اولویتهای رشد آنان محسوب میشود، اما بسیاری از والدین و مربیان در مدارس و… هنوز مفهوم بازی و فعالیتهای تفریحی کودکان را درک نکردهاند. به جای در نظر گرفتن علایق کودکان، خواستهای خود را در نظر میگیرند. حتی گاهی والدین آرزوهای تحقق نیافته دوران کودکی خود را به عنوان فعالیتهای مناسب به آنان پیشنهاد و تحمیل میکنند، که این امر کاملاً اشتباه است.
برخی خانوادهها به دلیل مشکلات مالی و امکانات محدود مراکز آموزشی، ناخواسته شرایط نامناسبی را برای اوقات فراغت کودکان خود فراهم میکنند، که مانع تفریح، بازی و فعالیتهای دیگر آنان میگردد.
از آنجایی که حق تفریح و بازی جزء حقوق فرهنگی کودکان محسوب میشود. باید گفت که مسئولان نهادهای فرهنگی جامعه وظایف خود را در فراهم کردن امکانات مناسب تفریح و بازی و فعالیتهای دیگر کودکان به درستی انجام نمیدهند. در بسیاری از نقاط محروم شهر حداقل امکانات برای اوقات فراغت کودکان وجود ندارد و یا به علت هزینه بالا استفاده از آنها برای کودکان محروم که تعداد آنان در جامعه کم نیست، وجود ندارد. در نتیجه فقر اجتماعی در کنار فقر خانوادگی، امکان دسترسی کودکان فقیر را به تفریح و بازی و فعالیتهای دیگر از بین میبرد. (قاسمزاده، ۱۳۸۹: ۴)
بیشتر کودکان فقیر شهر در کوچه و خیابان مشغول تفریح و بازی هستند. زیرا امکانات تفریح و بازی در خانه برای آنان فراهم نیست. یا بعضی از این کودکان بیشترین وقت خود را برای تفریح و بازی به تماشای برنامههای تلویزیونی میپردازند، که محتوای این برنامهها مناسب سن آنها نیست و جنبه فعال و مثبتی هم برای آنان ندارد و به رشد و سلامت کودکان آسیب میرساند.
از آنجایی که والدین و مربیان الگوی اصلی کودکان در خانه و مدرسه محسوب میشوند، اگر آنها در خانواده و مراکز آموزشی فعالیتهای مناسبی برای تفریح و اوقات فراغت خود مهیا کنند، کودکان هم از آنان میآموزند و در روند رشد و سلامت آنان مفید خواهد بود. باید در حق تفریح و بازی کودکان هم الگوی شایستهای برای آنها باشیم و به کمک دولت این حق اساسی آنان را محترم بشماریم.
فصل سوم
حقوق اجتماعی ناشی از حضانت
۱-۳ حق داشتن خانواده:
خانواده به عنوان بستر سلامت روحی و جسمی جوامع بشری شناخته شده است (سیف اللهی و توسلی و صفری، ۱۳۸۷-۸۸: ۱۶۴) و نخستین کانون و محیط اجتماعی است که دو نسل ” بارور” و ” نو رسته” آنجا در کنار هم با صفا و صمیمیّت به زیستن، تعامل و ارتباط عمیق زندگی می پردازند و کودک خود را تحت سرپرستی و تربیت قرار می دهند. (عظیم زاده اردبیلی، ۱۳۸۲: ۷) نظام خانواده در هر جامعه ای بنیان اصلی آن جامعه را تشکیل می دهد و مهمترین محصول و نتیجه این نظام پراهمیت، کودکانی هستند که آینده هر اجتماعی را تشکیل می دهند.
دیدگاه سنت اسلامی به کودک، بر محور خانواده قرار دارد. (سالازار فلکمن، ۱۳۸۶-۸۷: ۱۰۷) خانواده نقش بسیار مهم و حیاتی دارد، از این رو دارای مقررات ویژه و دقیقی است تا کودکان، چه از نظر جسمی و چه از نظر روحی و تربیتی، سالم و موفق به جامعه عرضه شوند.
از امام رضا (ع) درباره علت لزوم چهار شاهد برای ثبوت زنا و دو شاهد در جرم قتل، سؤال کردند. پاسخ ایشان این بود: دلیل سخت تر بودن اثبات زنا در مقایسه با سایر حقوق، آن است که در آن، تباه شدن نسب خانوادگی کودک و در نتیجه، میراث خواهد بود. (قمی، ۱۳۸۶: ۵۱۰)
این سخن کنایه از این است که امر نسب خانوادگی، از امور بسیار مهم و حیاتی بوده و اسلام به شدت از آن حراست کرده است.
در اسلام، ضرورت تشکیل خانواده از جنبه های مختلف اهمیت دارد: خانواده سالم ضامن بقای نسل سالم و شایسته، کانون پرورش صحیح نسل آینده، پاسخ به نیاز فطری انسان شامل زندگی در کنار یکدیگر، تأمین ضابطه مند نیاز جنسی زن و مرد و مهمتر از همه، ایجاد مودّت، آرامش روانی، رحمت و عواطف متقابل در میان افراد جامعه است. (هدایت نیا، ۱۳۸۷: ۲۸)
اصل ۱۰ قانون اساسی مقرر می دارد:” از آنجا که خانواده، واحد بنیادی جامعه اسلامی است، همه قوانین و مقررات و برنامه ریزی های مربوطه باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد.”
همچنین ماده ۱۱۰۴ قانون مدنی ایران مقرر می دارد:” زوجیین باید در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد خود به یکدیگر معاضدت نمایند.”
برای اینکه خانواده نهادی اساسی و مقدس است و کودکان در آن نهاد شکل می گیرند، باید برای اینکه نیازهای روحی و روانی و معنوی آنان رعایت شود، والدین با یکدیگر همکاری لازم را در جهت حفظ نهاد خانواده داشته باشند.
اسناد بین المللی حقوق کودک و حتی حقوق بشر درباره توجه به کودک و حقوق وی در مرحله تشکیل خانواده، ساکت است و مطلبی درباره نحوه شکل گیری خانواده برای داشتن فرزندانی سالم و شایسته ندارد و هیچ برنامه و استراتژی مشخصی بیان نکرده است.
البته در ماده ۲۳ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی آمده است که، خانواده نهادی اساسی و طبیعی در اجتماع است و دولت و جامعه باید از آن حمایت کنند. در صدر ماده ۱۰ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آمده است که: خانواده عنصر طبیعی و اساسی جامعه است.
با این اوصاف به نظر می رسد که خانواده در نظام ملی و بین المللی از ارزش و مقام والایی برخوردار است و جایگاه ویژه ای دارد و باید در حفظ و نگهداری آن کوشید، تا نسلی سالم در کنار آن پرورش یابد. زیرا والدین در پرورش کودک در نهاد خانواده نقش اساسی را ایفا می کنند.
طبق اصل ۶ اعلامیه حقوق کودک: کودکان برای رشد کامل و منسجم شخصیت خود نیاز به عشق و تفاهم دارند، باید تا حد امکان با مواظبت والدین و به مسئولیت آنان بزرگ شوند و در حالت امنیت معنوی و مادی رشد کنند.
به دلیل استقلال نداشتن و آسیب پذیری کودکان و نیاز ضروری آنان به تکیه گاه، خانواده می تواند نقش مؤثری در این روند ایفا کند. زیرا حق برخورداری از خانواده در شرایط روحی و روانی ایده آل برای هر کودکی ضروری است و در روند زندگی او تأثیر فراوانی خواهد گذاشت. انتساب طفل به خانواده، او را از رها بودن به حال خود و تکیه کردن به افراد غیرصالح، حفظ می کند و افراد سودجو نمی توانند از ضعف جسمی و روانی کودک سوء استفاده کنند.
به بیان برخی نویسندگان، کودکان دارای حق داشتن والدین، خانواده و ارتباط منظم با آنها هستند. (گرت، کپ لاره و آن گرا ژان، ۱۳۸۳: ۴۹)
زیرا کودک هویت خود را در داشتن خانواده مطلوب به دست می آورد، هویتی که با به دنیا آمدن کودک آغاز می شود، که در ادامه به آن می پردازیم:
۳-۱-۱ حق داشتن هویت:
حق زیستن به عنوان آغاز حقوق بنیادین کودکان شناخته شده است و برای اینکه این حق در جهت رشد و شخصیت معنوی کودکان به درستی اعمال شود. باید دارای نام و هویت شخصی باشند، تا ابزاری برای تأمین سایر حقوق آنان شود.
بنابراین یکی از حقوقی که برای طفل اهمیت بسیاری دارد و از حقوق ذاتی کودک است و آثار فراوانی بر آن بار می شود، هویت کودک است. مراد از حق هویت، حقی است که کودک به واسطه آن در جامعه مورد شناسایی قرار می گیرد؛ لذا این حق بیانگر هویت شخصی است، حق نام گذاری، حق نامگذاری، حق ثبت ولادت و حق تابعیت عناصر اصلی شکل دهنده حق هویت هستند. (نقیبی، ۱۳۸۲: ۶۱)
اسلام که همواره بر زندگی کودکان چه پیش از تولد و چه بعد از تولد، نظارت دقیق دارد. به این نکته توجّه کرده است که کودک از روزی که به صورت جنین در رحم مادر به سر می برد، دارای حقوق فردی و اجتماعی است.
آئین اسلام یک آئین اجتماعی است، همانطور که دستورات ثمر بخش به پدران و مادران می دهد، تا سعادت کودکان به طور کامل تأمین شود و مسئله نامگذاری را مدّ نظر قرار می دهد. به همین جهت است که می گوید:
” سمّوا اولادکم قبل انّ یولدوا. فان لم تدروأ ذکر ام انثی فسمّوهم بالاسماء التی تکون للذکّر و الانثی ؛ فإن استقاطکم إذا لقوکم یوم القیامه ولم تسمّوهم یقول السّقط لابیه: الا سمیّتنی و قد سمّی رسول الله محسناً قبل ان یولد؛”
فرزندان خود را پیش از تولد، نامگذاری کنید و اگر نمی دانید که طفل، پسر است یا دختر، نامی برایش انتخاب کنید که هم برای پسر مناسب باشد و هم برای دختر، زیرا بچه ای که سقط شده است، هنگامی که به روز رستاخیز شما را ملاقات می کند، به پدر خود می گوید چرا مرا نامگذاری نکردی حال آنکه پیامبر خدا، فرزند فاطمه را پیش از تولد، “محسن” نامگذاری کرده بود.(بهشتی، ۱۳۹۰: ۷۳)
پس اولین و مهم ترین مسئله بعد از متولد شدن کودک، ثبت ولادت اوست. زیرا در حکم شناسایی رسمی از طرف دولت می باشد. این نشان دهنده اهمّیت دادن جامعه و دولت به کودک است، که چقدر کودک از جایگاه حقوقی ویژه ای برخوردار می باشد. (پیوندی، ۱۳۹۰: ۲۸۸) زیرا نسل آینده در جامعه را همین کودکان تشکیل میدهند و ثبت واقعه ولادت ابزاری برای تأمین سایر حقوق کودکان، مانند شناسایی آنان در زمان وقوع جنگ، ترک خانواده و آدم ربایی است و خصوصاً برای کودکانی که به صورت نامشروع در این چرخه طبیعی زندگی متولد می شوند، به نوعی ثبت تولد کودکان برای آمار مرگ و میر در چرخه طبیعی و حق حیات است. در واقع ثبت تولد و نام برای شکوفایی استعدادها و ظرفیتهای کودکان ضروری است. زیرا اکثر کودکان با تواناییهای زیادی متولد می شوند و این جوامع و والدین هستند که باعث کاهش استعدادها و توانایی های کودکان می شوند، اگر ولادتشان به ثبت نرسد، از دسترسی به آموزش، مراقبتهای بهداشتی و امنیت اجتماعی محروم می مانند، و از نظر روحی و روانی هم فشار سنگینی را متحمل می شوند. هویت دادن به کودک بعد از تولد باعث می شود، که تمام مسیر زندگی را به درستی طی کند.
زیرا در چرخه زندگی حق ثبت ولادت، در تمامی نهادها اعم از بیمارستان، مراکز تعلیم و تربیت، مراکز آموزشی، ارگانهای دولتی و نهادهای خصوصی و تمامی مسائل مربوط به زندگی که پیش روست مهم است و انسان (کودک) به آن نیازمند است. این موضوع برای آینده و زندگی اجتماعی کودک اهمیّت فوق العادهای دارد.
در حقوق جمهوری اسلامی ایران نیز، اعلام ولادت طفل با سازمان ثبت احوال اجباری است و برای تخلّف از آن، مجازات پیش بینی شده است. ” ماده ۴ قانون تخلفات جرایم و مجازات های مربوط به اسناد سجلی و شناسایی مصوب ۱۳۷۰ و اشخاصی که از وظایف مقرر در مواد ۱۶و۱۹۸و۲۴ و۲۶ و تبصره ماده ۲۶ و تبصره یک ماده ۳۶ و ماده ۲۸ و۴۲ قانون ثبت احوال خودداری کنند، علاوه بر الزام به انجام تکالیف قانونی به پرداخت جزای نقدی از ۵۰۰۰۰ ریال تا ۳۰۰۰۰۰ ریال محکوم می شوند و درصورت تکرار با حداکثر مجازات مذکور در این ماده محکوم خواهد شد. “
تبصره ماده ۱۵ قانون ثبت احوال اجباری بودن اعلام را بیان می کند: مهلت اعلام ولادت، پانزده روز از تاریخ ولادت طفل است و تعطیل رسمی آخرین روز مهلت به حساب نمی آید و درصورتی که ولادت در اثنای سفر زمینی یا هوایی یا دریایی رخ دهد مهلت اعلام آن، از تاریخ رسیدن به مقصد محسوب می شود.
طبق ماده ۱۶ قانون ثبت احوال پدر، مادر در صورت غیبت پدر و در اولین موقعی که قادر به انجام این وظیفه باشد، مادر یا جد پدری که از طرف دادگاه به سمت ولایت انتخاب شده باشد، ولی یا قیم یا امین اشخاصی که قانوناً عهده دار نگهداری طفل می باشند، متصدی یا نمایند موسسه ای که طفل به آنجا سپرده شده است، صاحب واقعه که سن او از ۱۸ سال تمام به بالا باشد، اشخاصی هستند که مکلف به اعلام ولادت به ثبت احوال می باشند.
[سه شنبه 1401-04-14] [ 04:02:00 ب.ظ ]
|