۴- روش ملا فتح الله کاشانی در کشف و تبیین واژه ها
۴-۱- استناد به آیات دیگر
ملا فتح الله گاهی با استناد به آیات دیگر قرآن، معنای واژه را تبیین کرده وگاهی نیز چند معنا برای واژه ای بیان می کند، یا معنایی را که دیگران برای کلمه ذکر کرده اند، با استناد به آیه ای رد کرده است. به عنوان مثال در آیه (وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکَهِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ)[۲۸۳] « و چون فرشتگان را فرمودیم: «براى آدم سجده کنید»، پس به جز ابلیس- که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد- [همه] به سجده درافتادند»، سجده را در اصل لغت به معنای تذلل و خواری می داند و برای توجیه این معنا به آیه(وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ یَسْجُدَانِ)[۲۸۴] « و بوته و درخت چهرهسایانند» استناد می کند.[۲۸۵]
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مفسّر در تفسیر این آیه بعد از بیان معنای لغوی معنای شرعی سجده را که همان قرار دادن پیشانی بر خاک به قصد عبادت است، بیان می کند و می گوید اگر معنای شرعی مراد باشد، مسجود له خداوند متعال بوده و آدم به جهت تعظیم و تفخیم شان، مانند کعبه، قبله سجود ملائکه شده است و اگر معنای لغوی مراد باشد، حقیقت آدم مسجود له بوده و آن به معنی تواضع ملائکه برای آدم از جهت تحییت و تعظیم است مانند سجده برادران یوسف برای یوسف که جهت تعظیم یوسف بوده است نه برای عبادت او. وی در ادامه معنای لغوی را به جهت امتناع ابلیس از سجده بر می گزیند و یاد آور می شود که اگر مسجود له خداوند می بود ابلیس از سجده کردن سر باز نمی زد.[۲۸۶]
و یا در تفسیر آیه (وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونَا مِنَ الْظَّالِمِینَ)[۲۸۷] «و [لى] به این درخت نزدیک نشوید، که از ستمکاران خواهید بود» ظلم را در اصل لغت به معنی نقص دانسته و به آیه(وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَیْئًا)[۲۸۸] «و از [صاحبش] چیزى دریغ نمى ورزید» استناد می کند.[۲۸۹]
در آیه اخیر، ظلم به نقص نیز معنا شده است و برخی از لغت دانان نیز همین معنا را برای آن برگزیده اند به عنوان مثال صاحب قاموس قرآن «ظلم» در این آیه را به نقص معنا کرده است و می نویسد ظلم در اصل به معنی ناقص کردن حق یا گذاشتن چیزی در غیر موضع خود است.[۲۹۰]
وی در تفسیر آیه(الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاء بِنَاء)[۲۹۱] «همان [خدایى] که زمین را براى شما فرشى [گسترده] و آسمان را بنایى [افراشته] قرار داد.» به معانی مختلف واژه (جَعَلَ) اشاره کرده و در تایید دو معنای «اوجد» و «سیر» برای (جَعَلَ) به ترتیب به آیات(وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ)[۲۹۲] «و تاریکی ها و روشنایى را پدید آورد» و (جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً)[۲۹۳] «زمین را براى شما فرشى [گسترده] قرار داد» استناد می کند.[۲۹۴]
و یا در تفسیر آیه شریفه(یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَیَهْدِی بِهِ کَثِیرًا وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ)[۲۹۵] «[خدا] بسیارى را با آن گمراه و بسیارى را با آن راهنمایى مىکند و[لى] جز نافرمانان را با آن گمراه نمىکند.» به معانی مختلف واژه «هدایت» اشاره می کند و برای هر یک از این معانی به آیات دیگر قرآن استناد می کند.[۲۹۶]
همچنین در آیه (وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ)[۲۹۷] «و زنانِ شوهردار [نیز بر شما حرام شده است] به استثناى زنانى که مالک آنان شدهاید.» معانی مختلف واژه «احصان» را با استناد به آیات قرآن بیان می کند.[۲۹۸]
۴-۲- استناد به روایات پیامبر۹و امامان معصوم:
ملا فتح الله در برخی موارد جهت بیان معانی و مصادیق واژگان به روایاتی از معصومان:اشاره می کند به عنوان مثال در تفسیر آیه (سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ)[۲۹۹] «پذیرا و شنواى دروغ هستند [و] بسیار مال حرام مىخورند.» در بیان معنای (سُّحْتِ) به روایتی که از امام علی۷و امام صادق۷نقل شده است اشاره می کند و می نویسد: «از امیر المؤمنین۷مروی است که سحت رشوه است در حکم خدا و مهر بغى و کسب حجام و مزد نر بر ماده جهانیدن و بهاى خمر و ثمن میته و مزد کاهن و اجرت چیزى که بنویسند در توسل به معصیت از ابى عبد اللَّه۹مروی است که سحت شامل جمیع انواع حرام است.»[۳۰۰]
و یا تضرع را در آیه(وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَکَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا یَتَضَرَّعُونَ)[۳۰۱] «و به راستى ایشان را به عذاب گرفتار کردیم و [لى] نسبت به پروردگارشان فروتنى نکردند و به زارى درنیامدند.» به معنای دست برداشتن یا بلند کردن دست در نماز دانسته و به حدیثی از امام صادق۷[۳۰۲]در این باره استناد می کند.[۳۰۳]
وی همچنین در آیه (التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدونَ)« [آن مؤمنان] همان توبهکنندگان، پرستندگان، سپاس گزاران، روزهداران، رکوعکنندگان، سجده کنندگان »[۳۰۴]،(سائِحُونَ) را با استناد به روایت پیامبر۹[۳۰۵]، روزه داران معنا کرده است.[۳۰۶]
ملا فتح الله همچنین در ذکر معنای (الصمد) در آیه(اللَّهُ الصَّمَدُ)[۳۰۷] «خداى صمد»، به روایات منقول از امام رضا۷و امام محمد باقر۷و امام سجاد۷اشاره می کند.[۳۰۸]
۴-۳- توجه به فرهنگ عامه مردم عصر نزول(اشعار و متون عرب معاصر نزول)
هر چند استعمال واژه ای در عصر نزول تعیین کننده مراد و مقصود از قرآن نیست ولی به دلیل نزدیکی عرب های آن زمان به عصر نزول، سخنان آنان در فهم معانی واژه ها در عصر نزول موثر است.
ملا فتح الله کاشانی نیز همانند سایر مفسّران از شعر عرب به عنوان یکی از مصادر اصلی و منابع لغوی برای مستند سازی توضیح واژه ها، استفاده کرده است و آن ها را به عنوان شاهد و فهم معنای کلمه بیان می کند. به عنوان نمونه در تفسیر آیه(خُلِقَ الْإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِیکُمْ آیَاتِی فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ)[۳۰۹] «انسان از شتاب آفریده شده است. به زودى آیاتم را به شما نشان مىدهم. پس [عذاب را] به شتاب از من مخواهید.» طین را به عنوان یکی از معانی (عَجَلٍ) بیان می کند و در تایید این معنا به شعر عرب استناد می کند:
«و النبع ینبت بین الصخر ضاحیه و النخل ینبت بین الماء و العجل»[۳۱۰]
یعنی چشمه از میان سنگ ها می روید و نخل بین آب و خاک(گل) می روید.
ملا فتح الله در این جا با استناد به شعر عرب این مطلب را یاد آوری می کند که یکی از معانی که برای (عَجَلٍ) آمده است، طین می باشد و با توجه به این، معنای آیه فوق این است که خداوند انسان را از گل آفریده است چنان که در برخی دیگر از آیات نیز به آفریده شدن انسان از گل اشاره کرده است.[۳۱۱] در هر حال مفسّر در این جا برای بیان معنای واژه به شعر عرب استناد کرده است.
وی همچنین در تفسیر آیه (الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ فِرَاشًا …)[۳۱۲] «همان [خدایى] که زمین را براى شما فرشى [گسترده] قرار داد.» یکی از معانی فعل (جَعَلَ) را «طفق و صار» به معنی آغاز کردن، می داند و در این باره به شعر عرب استناد می کند:
«فقد جعلت قلوص بنى سهیل من الاکوار مرتعها قریب»[۳۱۳]
یعنی ماده شتر جوان بنى سهیل از جایی که به چراگاهش نزدیک است، شروع به چریدن می کند.
همان طور که در ترجمه شعر مشخص است، جعلت در این جا به معنای آغاز کردن است. وی بعد از بیان این معانی برای جعل، آن را در آیه مورد به معنای «صیر» گردانیدن می داند و آیه را براساس این معنی ترجمه می کند: یعنی کسی که زمین را برای شما بساطی گسترده گردانید.
مفسّر در برخی موارد بدون استناد به شعر یا نثر عرب به معنی لفظ در زمان نزول اشاره می کند و لفظ را با توجه به معنای زمان نزول تفسیر می کند به عنوان مثال ذیل تفسیر آیه (وَاذْکُرُواْ اللّهَ فِی أَیَّامٍ مَّعْدُودَاتٍ فَمَن تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلاَ إِثْمَ عَلَیْهِ)[۳۱۴] «و خدا را در روزهایى معیّن یاد کنید، پس هر کس شتاب کند [و اعمال را] در دو روز [انجام دهد]، گناهى بر او نیست، و هر که تأخیر کند [و اعمال را در سه روز انجام دهد] گناهى بر او نیست.» معنای (إِثْمَ) در جاهلیت را تعجیل بیان می کند و با توجه به این معنا به تفسیر آیه می پردازد و می نویسد که بعضی از متاخران نیز همین معنا را برای اثم در نظر گرفته اند و خداوند متعال در این آیه می فرماید که برای کسی که عجله کند و در دو روز یاد خدا کند، گناهی نیست. وی همچنین با توجه به شرطیه بودن جمله، ثبوت اثم را برای کسی که قبل از این دو روز عجله کند، مستلزم می داند.[۳۱۵]
خداوند در آیات قبل به تشریع احکام حج تمتع پرداخته است و در این آیه به حاجیان دستور می دهد که بعد از روز دهم ذی الحجه خداوند را یاد کنند، مفسّران با توجه به روایات منظور از ایام معدوده را سه روز بعد از روز دهم ذی الحجه می دانند بنابراین کسی که بخواهد عجله کند در دو روز نخست یعنی یازدهم و دوازدهم ذی الحجه بیتوته کرده و یاد خدا می کند و در روز سیزدهم کوچ می کند.
ملا فتح الله کاشانی با توجه به معنای اثم در عصر نزول این معنا را برای آیه مطرح کرده است که کسی که در ایام معدودات عجله یا تاخیر کند گناهی بر او نیست. اما برخی دیگر از مفسّران به دلیل نبودن هیچ قیدی در آیه اثم را منحصر در عجله یا تاخیر نمی دانند، بلکه آیه را این گونه معنا می کنند که کسی که حج را تمام کرده گناهانش بخشوده شده و گناهی بر او نیست خواه در دو روز عجله کند یا در سه روز تاخیر کند.[۳۱۶]
۴-۴- استناد به سخنان صحابه و اهل لغت
مفسّر در موارد بسیار زیادی به سخنان صحابه خصوصا ابن عباس در بیان معنای واژگان استناد می کند به عنوان نمونه در آیه (رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَیْرُ الْفَاتِحِینَ)[۳۱۷] «بار پروردگارا، میان ما و قوم ما به حق داورى کن که تو بهترین داورانى» با توجه به قول ابن عباس، واژه «فتح» را به قاضی معنا کرده است[۳۱۸] و یا در آیه (لَابِثِینَ فِیهَا أَحْقَابًا)[۳۱۹] «روزگارى دراز در آن درنگ کنند.» واژه احقاب را به دهور یعنی روزگاران دراز معنا کرده است.[۳۲۰]
گاه نیز مولف به سخن لغت شناسان اشاره می کند و معنای واژه ای را با بهره گرفتن از سخن اهل لغت بیان می کند به عنوان نمونه در مورد معنای واژه (رَمَضَانَ) در آیه(شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ)[۳۲۱]«ماه رمضان [همان ماه] است که در آن، قرآن فرو فرستاده شده است.» به قول خلیل بن احمد اشاره می کند و آن را مشتق از «رمض» که به معنای بارانی که قبل از پاییز می بارد و گرد تابستان را از عالم می شوید، می داند و تسمیه ماه رمضان به این نام را از آن جهت می داند، که این ماه همه گناهان را می شوید.[۳۲۲]
۴-۵- اشاره به وجود معانی مختلف در لفظ
ملا فتح الله کاشانی در هر جا که لازم می بیند به معانی مختلف واژه اشاره می کند به عنوان مثال وی در ذیل آیه شریفه (… وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُواْ فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَیَهْدِی بِهِ کَثِیرًا وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ)[۳۲۳] «ولى کسانى که به کفر گراییدهاند مىگویند خدا از این مثل چه قصد داشته است [خدا] بسیارى را با آن گمراه و بسیارى را با آن راهنمایى مىکند و[لى] جز نافرمانان را با آن گمراه نمىکند.» معانی مختلف دو واژه اضلال و هدایت را بیان می کند وی واژه «اضلال» را به معانی امتحان، عذاب و تلبیس می داند و تنها حمل معنی اخیر را برای خداوند جایز نمی داند و از آن جا که اضلال در آیه مورد بحث به خداوند متعال نسبت داده شده است، معنای آیه را با توجه به دو معنای نخست مطرح می کند، مفسّر در ادامه واژه هدایت را به معانی زیادی الطاف، اثابت، حکم، ارشاد، ایجاد علوم ضروری در قلوب بندگان، می داند و سه وجه معنایی اول را مختص مومنان و دو وجه اخیر را شامل جمیع مومنان و کافران می داند، ملا فتح الله برای هر کدام از معانی که در این جا ذکر می کند مستندی از قرآن یا شعر عرب و … می آورد.[۳۲۴]
وی همچنین در ذیل تفسیر آیه شریفه (تِلْکَ أُمَّهٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا کَسَبَتْ)[۳۲۵] «آن جماعت را روزگار به سر آمد دستاورد آنان براى آنان.» معانی مختلف واژه (أُمَّهٌ) از جمله جماعت، امام، قامت، استقامت در دین،حین و اهل ملت واحده را بیان می کند و برای هر کدام از این معانی نیز مستندی از آیات قرآن یا شعر عرب می آورد و معنای امت در آیه مورد بحث را جماعت یا گروه می داند.[۳۲۶]
در آیاتی دیگری نیز ملا فتح الله کاشانی به ذکر معانی مختلف واژگان پرداخته است که از ذکر آن در این جا خودداری می کنیم خواننده محترم می تواند برای اطلاع بیشتر به تفسیر منهج الصادقین مراجعه کند.[۳۲۷]
۴-۶- شناسایی معنای حقیقی و مجازی و فرق نهادن بین آن ها
مولف تفسیر منهج الصادقین در جاهای مختلفی از تفسیر خود به معنای حقیقی و مجازی اشاره می کند، به عنوان مثال وی ذیل آیه (إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ)[۳۲۸] «بىگمان، کسانى که خدا و پیامبر او را آزار مىرسانند، خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرده است.» برای ایذاء دو معنای حقیقی و مجازی بیان می کند و می گوید اگر ایذاء بر معنای حقیقی حمل شود که همان اذیت کردن است در حق رسول خدا۹صحیح است و باید در مورد خدای تعالی در معنای مجازی حمل شود یعنی کاری که موجب کراهت خداوند است، انجام می دهند؛ در این حالت لفظ واحد بر دو معنی مختلف حمل شده است که مخالف با مذهب علمای عرب است و یا این که بگوییم مراد ایذاء رسول۹است و ذکر خدا برای تعظیم است و اگر ایذاء بر معنای مجازی حمل شود مراد از ایذاء خدا و رسولش۹ انجام امری است که موجب کراهت آنها باشد خواه مخالفت امر خدا کنند یا به او چیزی نسبت دهند که از آن منزه است یا تکذیب نبوت پیامبر۹کنند، در هر دو صورت خدا و رسولش۹ را اذیت کرده اند؛ ملا فتح الله خود بعد از ذکر معنای مجازی و حقیقی و بیان تفاوت میان آن ها ایذاء در آیه مورد بحث را بر معنای مجازی حمل کرده و آیه را بر اساس آن تفسیر می کند.[۳۲۹]
مفسّر همچنین ذیل تفسیر آیه (ثُمَّ جَعَلْنَاکُمْ خَلاَئِفَ فِی الأَرْضِ مِن بَعْدِهِم لِنَنظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ)[۳۳۰] «آن گاه شما را پس از آنان در زمین جانشین قرار دادیم تا بنگریم چگونه رفتار مىکنید.» در تفسیر (لِنَنظُرَ) به ذکر معنای حقیقی و مجازی آن می پردازد و معنای مجازی را برای نظر کردن خداوند به بندگان ترجیح می دهد؛ چرا که قرینه ای برای ترجیح معنای مجازی وجود دارد و آن اینکه نظر کردن به معنای حقیقی بر حق تعالی روا نیست، چرا که نظر کردن در معنای حقیقی یا به معنای تفکر است و تفکر یکی از وظایف قلب است و به کار بردن آن در این جا درست نیست، و یا به معنای گردانیدن چشم و نگاه کردنِ پروردگار است که مستلزم جسم بودن پروردگار است و آن نیز نادرست است. پس باید نظر در این جا به معنای مجازی که همان علم خداوند است، به کار رفته باشد.[۳۳۱]
در موارد دیگری نیز ملا فتح الله به معنای حقیقی و مجازی اشاره کرده و با فرق نهادن بین آن ها یکی را بر دیگری ترجیح داده است، خواننده محترم می تواند به متن تفسیر منهج الصادقین مراجعه کند.[۳۳۲]
۵- نقد و بررسی روش ملا فتح الله در توجه به مفردات
ملا فتح الله کاشانی در توجه به مفردات راه میانه را برگزیده است وی در مقدمه تفسیرش در مورد روش خویش در بررسی لغات و مفردات در تفسیر منهج الصادقین می نویسد: «و در بیان اعراب و لغت بر طریق خیر الامور اوسطها سلوک نماید و بعضى از سخنان ارباب تحقیق را نیز به حیّز تحریر درآورد.[۳۳۳]»
۵-۱- امتیازات
با کاوش در تفسیر منهج الصادقین روشن می شود که مفسّر از این قاعده در جاهای مختلفی از تفسیر خویش بهره برده و به آن توجه داشته است که مثال های آن را قبلاً یادآور شدیم. در هر حال توجه به این قاعده توسط مفسّر با نقاط قوت و ضعفی همراه بوده است. استناد به آیات، روایات، اشعار عرب و سخنان صحابه و نیز توجه به معانی مختلف در لفظ و شناسایی معنای حقیقی و مجازی و فرق نهادن بین آن ها و همچنین اجتهاد مفسّر در معنای کلمات از نقاط قوت روش تفسیری مفسّر در توجه به مفردات است ولی نقاط ضعف و کاستی هایی نیز در روش وی در زمینه تبیین مفردات به چشم می خورد که به آنها اشاره می شود.
۵-۲- کاستی ها
۵-۲-۱- عدم تبیین همه مفردات
یکی از کاستی هایی که در روش تفسیری منهج الصادقین دیده می شود این است که مفسّر به تبیین همه مفردات نپرداخته است ممکن است برخی از مفردات واضح بوده و نیاز به تبیین نداشته باشد اما تبیین برخی از مفردات که وی به آن نپرداخته است، در تفسیر آیات و روشن شدن معنا و مفهوم آیات موثر بوده است. به عنوان نمونه در تفسیر (یَوْمَ تَمُورُ السَّمَاء مَوْرًا)[۳۳۴] «روزى که آسمان سخت در تب و تاب افتد.» به تبیین کامل معنای (تَمُورُ) و (مَوْرًا) نپرداخته است و تنها آن را به اضطراب معنا کرده و از آن گذشته است[۳۳۵] در حالی که در معانی دیگری همچون جریان سریع، انحراف از حرکت مستقیم و اختلاف در حرکت معنا شده است[۳۳۶] همچنین در آیه (مُتَّکِئِینَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِیٍّ حِسَانٍ)[۳۳۷] «بر بالش سبز و فرش نیکو تکیه زدهاند.» به تبیین مفردات آن نپرداخته و تنها ترجمه ای برای واژه های (رَفْرَفٍ) و (عَبْقَرِیٍّ) بیان کرده است.[۳۳۸] حال آن که در کتب لغت برای رفرف معانی متعددی بیان شده است و با توجه به هر کدام از معانی برداشت متفاوتی از آیه فهمیده می شود، در تفسیر آیه (وَأَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ یَدْعُوهُ کَادُوا یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَدًا)[۳۳۹] «و همین که «بنده خدا» برخاست تا او را بخواند، چیزى نمانده بود که بر سر وى فرو افتند.» به تبیین واژه (لِبَدًا) نپرداخته است[۳۴۰] حال آن که توجه به معانی مختلف در این لفظ سبب فهم بهتر آیه و روشن شدن مفاد و مقصود آن می شود.[۳۴۱] البته هر چند این شیوه تفسیری مفسّر یعنی عدم ذکر همه مفردات در تفسیر او به چشم می خورد اما هر چه به انتهای تفسیر نزدیک تر می شویم این روش وی وضوح بیشتری پیدا می کند
۵-۲-۲- سیر نزولی پیدا کردن بیان معانی واژگان
مولف در ابتدای تفسیر سعی کرده که اکثر لغات آیات را مورد بررسی قرار دهد و این مباحث هر چه از اول تفسیر به آخر آن نزدیک می شویم سیر نزولی پیدا می کند مثلاً مفسّر در سوره حمد ذیل(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ) بحث مفصلی در معنی «اسم» می آورد و نظر اهل لغت را در این باره گویا می شود ولی این شیوه مفسّر تا انتهای تفسیر ادامه نمی یابد و از شدت آن کاسته می شود. به طوری که در برخی موارد خصوصاً در انتهای تفسیر به تبیین مفردات نپرداخته است که در ابتدا به چند مورد آن اشاره شد.
۵-۲-۳- حمل لفظ بر معنای مجازی بدون قرینه صارفه
یکی دیگر از کاستی های روش ملا فتح الله در تبیین مفردات این است که وی در برخی موارد بدون قرینه صارفه لفظ را بر معنای مجازی حمل می کند ولی همان طور که قبلا نیز اشاره شد حمل لفظ بر معنای مجازی زمانی صحیح خواهد بود که قرینه ای ما را از حمل معنای حقیقی باز دارد به عبارت دیگر قرینه صارفه ای از معنای حقیقی در کلام باشد. به عنوان مثال در تفسیر آیه(وَلاَ تَجْعَلُواْ اللّهَ عُرْضَهً لِّأَیْمَانِکُمْ أَن تَبَرُّواْ وَتَتَّقُواْ وَتُصْلِحُواْ بَیْنَ النَّاسِ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ)[۳۴۲] «و خدا را دستاویز سوگندهاى خود قرار مدهید، تا [بدین بهانه] از نیکوکارى و پرهیزگارى و سازش دادن میان مردم [باز ایستید]، و خدا شنواى داناست.» واژه (عُرْضَهً) را بر معنای مجازی که حمل کرده و آیه را بر اساس معنای مجازی تفسیر می کند و بیان می کند که (عُرْضَهً) به معنای حاجز و مانع است[۳۴۳]. با در نظر گرفتن معنای مجازی برای (عُرْضَهً) معنای آیه این گونه خواهد شد که خداوند را مانع و حاجز قسم هایتان قرار ندهید تا به واسطه آن از نیکویی، مروت و احسان و صلاح بین مردم بپرهیزید. به عبارت دیگر سوگند سبب بازداشتن شما از امور فوق شود. بنا براین معنی هرگاه سوگند سبب ترک نیکویی و تقوی و اصلاح شود باطل و مخالفت با آن بدون گناه و وجوب کفاره جایز خواهد بود و عمل به مضمون آن واجب نیست.
ملا فتح الله همین معنای مجازی را برای عرضه ذکر می کند و آیه را بر اساس آن تفسیر می کند. ولی اگر عرضه را به معنای حقیقی حمل کنیم معنای آیه این خواهد شد که نام خداوند را معرض ایمان قرار ندهید؛ به عبارت دیگر به نام خداوند در محقرات و امور غیر ضروری بسیار سوگند نخورید و علت این نهی نیز در ادامه آیه بیان شده است و آن این است که سوگند خوردن اراده نیکویی و تقوی و اصلاح در بین مردم را از شما سلب خواهد کرد و موفق به انجام امور فوق نخواهید شد؛ چرا که سوگند در نظر چنین فردی به سبب تکرار زیاد از ارزش خواهد افتاد و از طرفی چون چنین شخصی از دروغ نیز پروا نخواهد کرد، جامعه برای او منزلتی نخواهد داشت، از این رو وی نمی تواند سبب اصلاح بین مردم شود. از این معنا نهی از کثرت سوگند، هر چند سوگند راست باشد، فهمیده می شود. چنانچه خداوند در آیه ای دیگر نیز همین معنا را اراده کرده است و در آن اطاعت و پیروی از سوگند خورنده را نهی می کند؛(وَلَا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَّهِینٍ)[۳۴۴]
از آن جا که در این آیه قرینه صارفه ای برای حمل آیه بر معنای حقیقی وجود ندارد و از طرفی گزینش معنای حقیقی نیز متعذر نیست، بهتر بود مفسّر، آیه را بر اساس معنای حقیقی تفسیر می کرد.
۵-۲-۴- عدم بیان معانی واژگان در زمان نزول
همانگونه که قبلاً نیز بیان شد ملا فتح الله کاشانی معانی برخی واژگان را که در زمان نزول قرآن معنایی خاص داشته و در حال حاضر دچار تحول و تغییرشده اند، ذکر نمی کند در حالی که برخی مفسّران از جمله علامه طباطبایی;به این مهم توجه داشته و در تفسیر گرانسنگ المیزان به این معانی اشاره می کنند.
۵-۲-۶- ذکر معنا بدون مستند
همانطور که قبلا نیز بیان شد برای بیان معانی واژگان باید مستند معتبری ذکر شود؛ زیرا که اولاً ذکر معنا بدون مستند، خطر مبتلا شدن به تفسیر به رای را بیشتر می کند و ثانیاً اگر معنای بدون مستند، صحیح هم باشد، برای اهل تحقیق بی فایده یا کم فایده است و وقتی معنا بدون مستند ذکر شود بررسی صحت و سقم آن معنا میسر نیست و به این جهت یک نقطه ضعف محسوب می شود؛ در تفسیر منهج الصادقین هم مفسّر در برخی موارد معنایی را که برای مفردات بیان می کند مستندی برای آن ذکر نمی کند و این یکی از کاستی های روش وی در پرداختن به معنای مفردات است. به عنوان نمونه مولف منهج الصادقین در ذیل تفسیر آیه (ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لاَ یَسْتَکْبِرُونَ)[۳۴۵] «زیرا برخى از آنان دانشمندان و رهبانانىاند که تکبر نمىورزند.» واژه (قِسِّیسِینَ) را مشتق از قس و به معنای «نشر حدیث» و (رُهْبَانًا) را مشتق از رهبه و به معنای خشیت می داند، ولی هیچ مستندی برای این معانی بیان نمی کند.[۳۴۶]
۵-۲-۷- عدم توجه کافی به روایات معصومان:
همانطور که قبلا نیز بیان شد روایات نقل شده از معصومان:یکی از منابع مهم در تبیین معنای واژگان است و با وجود احادیث و روایات معتبری که در منابع شیعی از معصومان:نقل شده است ملا فتح الله کاشانی در برخی موارد در بیان معانی واژگان به روایات معصومان:توجه نکرده است و شایسته بود که مفسّر شیعی همچون این بزرگوار که خود را مقید به پیروی از ائمه و معصومان:می داند، در تبیین مفردات قرآن بیشتر به سخنان معصومان:توجه کند. برای نمونه ملا فتح الله در تفسیر (وَکُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ)[۳۴۷] «و هر چیزى را در کارنامهاى روشن برشمردهایم»، (إِمَامٍ مُبِینٍ) را به لوح محفوظ معنا کرده و می گوید برخی آن را به صحیفه های اعمال معنا کرده اند، ولی به روایاتی که آن را به امیر المومنین علی۷تفسیر کرده اند[۳۴۸] توجه نکرده است و بر اثر آن از معنایی که در روایات برای این کلمه بیان شده و با معنای حقیقی «امام» نیز مناسب تر است، یاد نکرده است.[۳۴۹] شاید گفته شود امیر المومنین علی۷تاویل و مصداق باطنی آیه است و به تبیین مفردات ارتباطی ندارد، در جواب می گوییم که با توجه به این که کلمه امام در عرف و لغت عرب به معنای پیشواست و این معنا با این که مراد از (إِمَامٍ مُبِینٍ) آن حضرت۷باشد، کاملا مناسب است و سبب می شود که این واژه بر معنای حقیقی حمل شود و بر لوح محفوظ و صحیفه اعمال که معنای حقیقی نیست، تفسیر نشود.
[سه شنبه 1401-04-14] [ 03:03:00 ب.ظ ]
|