طبق فرضیه ششم، ادعا شد که زیرساخت­های برند بر هسته مرکزی برند گردشگری تأثیر می­ گذارد. ضریب رگرسیونی استاندارد در این فرضیه برابر با ۵۵۸/۰ تخمین زده شد که مثبت بودن آن حاکی از تأثیر مثبت زیرساخت­های برند بر هسته مرکزی برند گردشگری است. در ادامه به بررسی معنادار بودن این تأثیر پرداخته شد که چون سطح معناداری آزمون ۰۰۰/۰ بوده و از مقدار ۱ درصد کمتر است، یعنی(p<0.01)؛ بنابراین فرض صفر رد و فرض مقابل آن پذیرفته شد و نتیجه اینکه زیرساخت­های برند تأثیری مثبت و معنــاداری بر هسته مرکزی برند گردشگری دارد. نتایج همسو با تحقیق حاضر یافته­های کوزه­چیان و همکاران (۱۳۹۰)، است که آنان یافتند کیفیت دسترسی به مقصد، به اقامتگاه و سایر مکان­ها بر برند گردشگری ورزشی تأثیر مثبت و معناداری دارد.

H0: ارتباطات رسانه­ای بر هسته مرکزی برند گردشگری تأثیر مثبت و معناداری ندارد.
H1: ارتباطات رسانه­ای بر هسته مرکزی برند گردشگری تأثیر مثبت و معناداری دارد.
طبــق فرضیه هفتم، ادعا شد که ارتباطات رسانه­ای برند بر هسته مرکزی برند گردشگــری تــأثیر می­ گذارد. ضریب رگرسیونی استاندارد در این فرضیه برابر با ۲۷۰/۰ تخمین زده شد که مثبت بودن آن حاکی از تأثیر مثبت ارتباطات رسانه­ای بر هسته مرکزی برند گردشگری است. در ادامه به بررسی معنادار بودن این تأثیر پرداخته شد که چون سطح معناداری آزمون ۰۱۴/۰ بوده و از مقدار ۵ درصد کمتر است، یعنی(p<0.05)؛ بنابراین فرض صفر رد و فرض مقابل آن پذیرفته شد و نتیجه اینکه ارتباطات رسانه­ای برند تأثیری مثبت و معناداری بر هسته مرکزی برند گردشگری دارد. این درحالی است که ابراهیمی و همکاران (۱۳۸۶) در تحقیق خود تحت عنوان بررسی تأثیر تبلیغات بر جذب گردشگران با هدف بررسی تأثیررسانه­های ارتباطی در صنعت گردشگری اصفهان به این نتیجه رسیدند که ابزار تبلیغاتی استفاده شده در حوزه شهر اصفهان برای جذب گردشگران تأثیرگذار نبوده است. اما انگوین و وانگ (۲۰۱۱) نیز به بررسی فناوری­های ارتباطی اینترنتی و رسانه­های اجتماعی در صنعت گردشگری پرداختند و به این نتیجه رسیدند که رسانه ­ها منجر به رشد ارتباط بازاریابی شده و نقش مهمی در ایجاد برندهای مقصد گردشگری دارد.
H0: روابط میان مصرف­ کنندگان برند بر هسته مرکزی برند گردشگری تأثیر مثبت و معناداری ندارد.
H1: روابط میان مصرف­ کنندگان برند بر هسته مرکزی برند گردشگری تأثیر مثبت و معناداری دارد.
طبق فرضیه هشتم، ادعا شد که روابط میان مصرف­ کنندگان برند بر هسته مرکزی برند گردشگری تأثیر می­ گذارد. ضریب رگرسیونی استاندارد در این فرضیه برابر با ۱۴۷/۰ تخمین زده شد که مثبت بودن آن حاکی از تأثیر مثبت روابط میان مصرف­ کنندگان برند بر هسته مرکزی برند گردشگری است. در ادامه به بررسی معنادار بودن این تأثیر پرداخته شد که چون سطح معناداری آزمون ۲۹۳/۰ بوده و ازمقدار۵ درصد بیشتر است، یعنی(p>0.05)؛ بنابراین فرض صفر قبول و فرض مقابل آن رد شد و نتیجه اینکه روابط میان مصرف­ کنندگان برند تأثیری مثبت اما غیرمعناداری بر هسته مرکزی برند گردشگری دارد. ایمانی خوشخو و ایوبی یزدی (۱۳۸۹) نیز تأثیر وفاداری برند و توصیه آن به دیگران را بر ارزش ویژه برند گردشگری تأیید کرده بودند.
۵-۴- پیشنهادهای تحقیق
براساس نتایج به‌دست‌آمده، پیشنهاد‌های پژوهش در دو بخش کاربردی و برای پژوهش­های آتی ارائه‌شده است. شایان ذکر است پیش از ارائه پیشنهادات برای محققان آتی، برخی از محدودیت­های تحقیق نیز آورده شده است.
۵-۴-١-پیشنهادهای کاربردی
با توجه به مباحث مطرح شده در بخش قبلی و همچنین نتایجی که از تجزیه و تحلیل داده ­ها به دست آمد، برای بهبود برند گردشگری استان گیلان راهکارهایی ارائه می­گردد.
همانطور که مشخص شد، بیشترین اثرگذاری بر روی هسته مرکزی برند گردشگری استان مربوط به زیرساخت برندها بود. از این رو مدیران با رایزنی با سایر دستگاه­ها از جمله شهرداری ­ها، اداره راه و شهرسازی، و سایر دستگاه­ها از جمله صنعت هتلداری و … می­باید به فکر ایجاد اتحادی استراتژیک باشند؛ زیرا برای ایجاد و ارتقای شخصیت برند، موقعیت­یابی مناسب و متناسب با اصالت برند، باید به دنبال تقویت زیرساخت­ها و جاده­های ارتباطی ورودی و خروجی استان بود و همچنین در این راستا پیشنهاد می­ شود کارگروه­های تخصصی در زمینه ­های مختلف فرهنگی- اجتماعی، قانونی، اقتصادی به صورت دوره­ای یا فصلی تشکیل شود تا با همفکری و مشارکت موانع پیش روی ارتقای برند گردشگری استان رفع گردد.
از دیگر یافته­ ها این بود که ارتباطات رسانه­ای بر هسته مرکزی برند گردشگری تأثیر می­ گذارد. لذا پیشنهاد می­ شود که فعالیت­های بازاریابی مختلف مثل ارتباطات بازاریابی، ارتقاء، فروش، مشارکت اجتماعی و روابط عمومی و روابط اجتماعی را به شیوه ­های مدرن و با تأکید بر اهداف بلندمدت مدیریت مقصد گردشگری منظور گردد. همچنین باید استراتژی­ های بازاریابی برند بر اساس ادراکات مصرف ­کننده باشد. یعنی باید دید مصرف ­کننده چگونه فکر می­ کند و چگونه واکنش نشان می­دهد و سپس موضع برند را براساس ابعاد مختلف کارکردی، احساسی، نمادین و … اتخاذ نمود.همچنین در این راستا، به مدیران و مسئولان صنعت گردشگری استان،گسترش فعالیت­های بازاریابی از طریق فعال نمودن نمایندگی­هایی در خارج از کشور برای انجام تبلیغات گردشگری و ایجاد زمینه ­های لازم برای انعقاد قرارداد ومقاب
له با تبلیغات منفی گسترده، دعوت از خبرنگاران، روزنامه­نگاران،عکاسان، نمایندگان رادیو – تلویزیون، مدیران آژانس­های کارگزاری، تورگردان­ها، آژانس­های تبلیغاتی معروف گردشگری به استان جهت آشنایی با تسهیلات و امکانات بالقوه­ی صنعت گردشگری استان، گسترش و بهبود تبلیغات به ویژه در سطح رسانه­های پرمخاطب ملی و بین ­المللی جهت تقویت برند گردشگری استان که نیازمند جذب حمایت مالی و معنوی به ویژه از سوی بخش خصوصی می­باشد پیشنهاد می­ شود.
با توجه به این که در تحقیق حاضر مشخص شد یکی دیگر از عوامل مؤثر مرتبط با برند گردشگری استان خدمات ابتدایی می­باشد، لذا مدیران و مسئولان گردشگری استان می­بایست در نقاط مختلف گردشگری استان حداقل­های گردشگری را برآورده نمایند و ضریب توزیع خدمات ابتدایی برند گردشگری و زیرساخت­ها در کل استان به صورت هماهنگ یکسان­سازی شود به طوری که بتوان مدعی شد کلیه نقاط گردشگری استان از لحاظ کیفیت خدمات ابتدایی یکسان بوده و از آن برخوردار است و ایــن امر میسر نمی­گردد مگر اینکه در خدمات و تسهیلات ابتدایی و توسعــه زیرساخت­ها به شکلی هم­راستا با ارزش­های مقصد و مبتنی بر هسته برند، سرمایه ­گذاری بهینه از طریق جذب سرمایه ­گذاری خارجی، صورت گیرد.
از دیگر یافته­های تحقیق این بود که روابط میان مصرف­ کنندگان اگرچه تأثیر معناداری بر هسته مرکزی برند ندارد، اما یکی از عوامل مؤثر بر آن است؛ چراکه هدف غایی برند مقصد برقراری روابط میــان مصرف­ کنندگان است و هنگام برندسازی مقصد باید نیازها و ویژگی­های متفاوت هریک از مصرف­ کنندگان را برای حفظ رضایت آنها در نظر داشت. لذا به مدیران و مسئولان صنعت گردشگری استان پیشنهاد می­ شود که به منظور بهره­ گیری از تجارب مثبت مصرف­ کنندگان از برند، شبکه­ ای قوی از مصرف­ کنندگان برند ایجاد کنند تا بازخورد نظرات و پیشنهادات مصرف­ کنندگان برند را دریافت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...