1. غفلت والدین نسبت به نیازهای کودک: بی توجهی نسبت به نیازهای کودکان در زمره مخرب ترین عوامل مؤثر در پرورش کودک به طور اعم و در تحصیل کودک به طور اخص است. عدم تأمین نیازهای کودک، چه نیازهای اولیه مثل خوراک و پوشاک و چه نیازهای ثانویه مثل امنیت، تعلق و احترام ضربه شدیدی بر جسم و روح کودک وارد می‌کند. این ضربه می‌تواند زندگی کودک را شدیداًً تحت تأثیر قرار دهد و موجب تضعیف عملکرد تحصیلی گردد. گاهی اوقات به دنبال رویدادها و اتفاقاتی که در خانواده به وقوع می پیوندد، نیازهای کودکان مورد غفلت قرار می‌گیرد و والدین از تأمین آن ها باز می مانند. از این رو کودکان این خانواده ها به یکباره کاهشی در عملکرد کلی خود و به خصوص عملکرد تحصیلی نشان می‌دهند.

    1. فقر و محرومیت اقتصادی: یکی از مهمترین عوامل مؤثر در افت تحصیلی دانش‌آموزان، عدم تأمین حداقل نیاز اقتصادی است. محرومیت اقتصادی خانواده از جهات مختلف بر افت تحصیلی کودکان و نوجوانان دانش آموز تأثیر می‌گذارد و رویهم رفته بیشترین درصد دانش‌آموزان ناموفق را کسانی تشکیل می‌دهند که مشاغل پدرانشان در سطح پایین اقتصادی و اجتماعی قرار دارد.

    1. کمبود وسایل کمک آموزشی و رسانه های گروهی: امروزه نقش وسایل کمک آموزشی و رسانه های گروهی در آموزش و پرورش بسیار حائز اهمیت است و فقدان آن مانع پیشرفت تحصیلی کودک می‌گردد. از آنجا که شاخص های پیشرفت تحصیلی به موازات وسعت یافتن امکانات آموزشی و به تبع آن انتظارات اولیای مدرسه و نظام آموزشی، رشد پیدا ‌کرده‌است، لازم است که توانایی یادگیری کودک نیز در کنار این امکانات همگام با سایر دانش‌آموزان بالاتر رود. در غیر این صورت کودکی که از امکانات کمک آموزشی و رسانه های گروهی بهره مند است از هر لحاظ به کودکی که فاقد این امکانات است پیشی می‌گیرد. و کودکی که از این وسایل بی بهره است، در زمره دانش‌آموزان دچار افت تحصیلی می‌گردد. هرچند میزان و کیفیت مطالعه وی تغییر نکرده باشد به عبارت دیگر بدون توجه به قابل دسترس بودن یا نبودن این امکانات، استانداردهای تحصیل بر حسب امکانات موجود یکسان است.

      1. مهاجرت و انتقال: جابه‌جایی از محیطی آشنا به محیطی ناآشنا اغلب تعادل عاطفی و هیجانی کودک را برهم می زند. مهاجرت متضمن رها کردن برخی علایق، دوستی ‌ها، تعلقات و وابستگیهاست. اموری که در دست کشیدن از آن ها بسیار فشارآور است و در صورتی که تدابیری جبرانی اندیشیده نشود، ممکن است، منبع آسیب های روانی و اجتماعی وسیعی گردد. مهاجرت مستلزم این است که کودک مدرسه ای را ترک و در مدرسه ای دیگر شروع به تحصیل نماید. علاوه بر این خود را با سر‌فصل‌های زمان بندی شده درسی مدرسه و مکان جدید هماهنگ کند، لازم است کودک بسیاری از عادات خود را یکباره ترک کند و خیلی سریع مجموعه عادات دیگری برگزیند. این تحول یکباره حائز فشارهای روانی شدیدی است که تحمل آن گاهی اوقات حتی برای یک بزرگسال مشکل است در جریان جنگ تحمیلی و مهاجرت مردم استان‌های جنگ زده به سایر نقاط کشور این مسئله بخوبی قابل مشاهده و پیگیری بود و تأثیرات مهم آن بر وضعیت دانش‌آموزان مهاجر آشکار بوده و هست.

  1. عوامل منطقه ای و محلی: در مناطق خاص از کشور ممکن است مشکلات منطقه ای وجود داشته باشد که در افت تحصیلی اثر بگذارد و ازجمله این عوامل منطقه ای که در روند تحصیل دانش‌آموزان تأثیر بسیار زیاد به جا می‌گذارد، مسئله تفاوت زبان محلی با زبان جامعه است. دو زبانه بودن[۱]۱ یکی از عوامل بسیار مهم در افت تحصیلی کودکان است که بی شک معلمان ورزیده و آگاه بیش از هر فرد دیگر با آن آشنایی دارند. (لیامی و دیگران ۱۳۷۳)

تحقیقات جهانی انجام شده در این زمینه

در گزارشی که توسط یونسکو منتشر شده است، تکرار پایه در همه سطح های آموزشی رخ می‌دهد. بیشترین بررسی ها به سطح ابتدایی پرداخته‌اند، زیرا نسبت تکرارکنندگان در آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا بیش از یک پنجم جمعیت دانش آموزی است.[۲]۲

میزان تکرار پایه گزارش شده در آسیا و امریکای لاتین کمتر است. در آمریکای مرکزی و آسیای جنوبی، همانند کشورهای آفریقایی، جنسیت رابطه یکدستی با تکرار پایه ندارد. هرچند که احتمال ترک تحصیل دختران به طور معمول و به ویژه در پایه های نخستین بیشتر است. (همان مجله)

در گزارشی که یونسکو (۱۹۹۱) اعلام کرده در میان منطقه های گوناگون، کشورهای آفریقایی بیشترین میزان تکرار پایه گزارش شده در دو سطح دبستانی و دبیرستانی را دارند. میزان گزارش شده برای کشورهای آفریقایی بیشترین میزان تکرار پایه گزارش شده در دو سطح دبستانی و دبیرستانی را دارند. میزان گزارش شده برای کشورهای آفریقایی در سطح دبستانی بیش از کشورهای شرق آسیا و خاورمیانه و نزدیک به میزان برآورد شده برای فقیرترین کشورهای آمریکای لاتین است.

در پژوهشی که هوسن (۱۹۶۷) در انجمن بین‌المللی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در درس ریاضیات انجام داد، یک رابطه مثبت بین پیشرفت تحصیلی با وضعیت اقتصادی – اجتماعی خانواده دیده شد.[۳]۱ (رئیس دانا)

در پژوهشی دیگر از عوامل متعدد و ممکن تعیین کننده وضعیت اقتصادی اجتماعی خانواده، ساده ترین آن یعنی شغل پدر به عنوان شاخص اصلی تعیین کننده وضعیت اجتماعی – اقتصادی به علاوه تعداد سال‌های تحصیل پدر و مادر به عنوان شاخص‌های دیگر در کنار شاخص اصلی تعیین گردید. در دو مطالعه درس علوم در سال‌های ۱۹۷۱-۱۹۷۰ و ۱۹۸۴-۱۹۸۳ در گروه سنی ۱۴ سال نشان داد که به استثنای کشور تایلند ضرایب همبستگی میان پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان در درس علوم و وضعیت شغلی پدر آن ها از یک سو و میزان تحصیلات پدر و مادر، به طور مجزا از سوی دیگر، همه مثبت و معنادار است[۴]۲٫ (کیوز ۱۹۹۲)

در پژوهشی دیگر که میانه ضرایب همبستگی محاسبه شده بین شاخص‌های تعیین کننده وضعیت اقتصادی اجتماعی خانواده و پیشرفت تحصیلی در سه درس علوم، ادبیات و درس خواندن ارائه شده است.

شاخص‌های تعیین کننده وضعیت اقتصادی اجتماعی، شغل پدر و میزان تحصیلات پدر و مادر بوده است. مقادیر ضرایب به دست آمده در درس خواندن بزرگتر از ضرایب مربوط به درس علوم و ادبیات بوده است. به عبارت دیگر ارتباط میان پیشرفت تحصیلی با وضعیت اقتصادی اجتماعی خانواده در درس خواندن قوی تر از دو درس دیگر بوده است. بعلاوه میزان همبستگی پیشرفت تحصیلی در کلیه موارد، با شغل پدر قوی تر از همبستگی با تحصیلات پدر و مادر بوده است[۵]۱٫ (ثورندایک ۱۹۷۳)

وضعیت مطالعات در ایران

تحقیقی که در سال ۱۳۶۵ برای برآورد خسارت‌های اقتصادی ناشی از شکست تحصیلی در جامعه ایران انجام گرفت نشان داده شد که خسارت‌ها در سه گروه یعنی هزینه های تحمیل شده به دولت، هزینه های تحمیل شده بر خانواده ها و خسارت‌های وارده به دانش آموز شکست خورده طبقه بندی می‌شود. تعداد دانش‌آموزان مردود در سال تحصیلی ۶۶-۶۵ معادل ۴۹۴/۲۱۴/۲ نفر بوده که نتایج محاسبات نشان می‌دهد خسارت اقتصادی ناشی از شکست تحصیلی در آن سال برای دولت و خانواده های دانش‌آموزان مردود چیزی معادل ۹/۶ میلیارد ریال بوده است که این رقم معادل ۲۶/۱ برابر ۴۸۹ میلیارد ریالی است که ‌در سال‌ ۶۵ صرف اداره مؤسسات آموزش کشور شده است[۶]۲ (نفیسی، ۱۳۶۵)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...