• دستیابی به یک مزیت رقابتی.

    • ایجاد شاخص‌های کلیدی عملکرد در جهت کمک به ارزیابی اجرای استراتژی.

  • ارتباط با سهام‌داران خرجی مالک دارایی‌های فکری.

شایان‌ذکر است که دلایل اول تا چهارم برای اهداف درون سازمانی و دلیل پنجم برای اهداف برون‌سازمانی است. (شماخی، حبیبی،۱۳۹۳، ص ۶۱)

سه هدف اول از این مجموعه، به تصمیم‌گیری‌های داخلی مربوط می‌شوند و هدف از آن‌ ها حداکثر کردن عملکرد عملیاتی شرکت‌ها، برای ایجاد درآمد از طریق حداقل هزینه و بهبود مستمر در روابط با مشتریان وتامین کنندگان و سهم بازار است. مورد چهارم به ایجاد انگیزه های اجرایی مربوط می‌شود و هدف پنجم به ایجاد انگیزه برای سهام‌داران خارج از سازمان اشاره می‌کند. تحقیقات مختلف نشان داده‌اند که اندازه‌گیری سرمایه فکری، هم برای حاکمیت مؤثر داخلی وهم برای روابط موفق خارج از سازمان، ضروری و سودمند است. کاملاً واضح است که اگر هدف اولیه شرکت‌های انتفاعی، مدیریت مؤثر و کارآمد جریان‌های نقدی آتی باشد، پس برای آن‌ ها مدیریت محرک‌های نهایی این جریان‌های نقدی یعنی همان دارایی‌های نامشهود نیز ضروری است. به همین خاطر اندازه‌گیری سرمایه فکری و به طور کلی دارایی‌های نامشهود، بسیار بااهمیت است. (طالبیان، بزرگی،۱۳۹۱، ص ۶)

۲-۲-۱۱) تعیین شاخص اندازه‌گیری برای اجزای سرمایه فکری

همان گونه که بیان شد سرمایه فکری شامل ۳ بخش انسانی، ساختاری و رابطه‌ای (مشتری) است. از آنجایی که ردپای حسابداری در همه جای این موضوع به چشم می‌خورد می‌بایست مشخص شود که کدام شاخص ارائه شده در صورت‌های مالی بهتر می‌تواند اجزای طبقات فرعی سرمایه فکری را منعکس کند؛ به عبارت دیگر باید برای هر کدام از این بخش‌ها نماینده‌ای انتخاب کنیم. (شماخی، حبیبی،۱۳۹۳، ص ۶۱)

۲-۲-۱۱-۱) شاخص سرمایه انسانی

در غیاب قیمت بازار برای سرمایه انسانی بهترین کار اندازه‌گیری بر مبنای اطلاعات صورت و زیان شرکت است. توانایی شرکت در جذب افراد فرهیخته به دلیل عملکردشان فاکتور مهمی در این مبحث می‌باشد که از حقوق پرداخت‌شده شرکت به افرادش قابل اندازه‌گیری است؛ به عبارت دیگر ز طریق پرداخت مزایای بالاتر شرکت برای جذب و نگهداری افراد فرادست یافتنی پتانسیل دارد. برخی صاحب‌نظران فرض می‌کنند که جذب نیرو و آموزش کارکنان عموماً در داخل شرکت و توسط کارکنان هدایت می‌شود. این نتایج نشان می‌دهد که در سطوح بالاتر سرمایه انسانی که کل هزینه های دستمزد را جذب می‌کنند، بازده‌های غیرعادی بالاتری مشاهده می‌شود، ‌بنابرین‏ محققان دریافتند که افشای هزینه دستمزد و ارزش‌های بازار حقوق صاحبان سهام به طور مستقیم با یکدیگر در ارتباط هستند و به سرمایه‌گذاران پیشنهاد می‌کنند که به هزینه های دستمزد به عنوان معیاری جدی برای سرمایه‌گذاری‌های سرمایه انسانی توجه کنند. (شماخی، حبیبی،۱۳۹۳، ص ۶۲-۶۱)

۲-۲-۱۱-۲) شاخص سرمایه ساختاری

سرمایه‌گذاران، هزینه های تحقیق و بهره‌برداری از تحقیق (که به هزینه تحقیق و توسعه مصطلح گردیده) را به عنوان فعالیت ارزش افزایی شرکت‌ها تلقی می‌کنند. ارزش‌های تبدیل به سرمایه شده تحقیق و بهره‌برداری تا حد قابل‌ملاحظه‌ای با قیمت سهام ارتباط دارند، در نتیجه هزینه های تحقیق و بهره‌برداری از تحقیق منحصر به فردترین شاخص برای ارزیابی سرمایه ساختاری بر مبنای اطلاعات صورت‌های مالی قابل‌دسترسی می‌باشد که می‌تواند به افزایش ارزش بازار سهام شرکت منجر گردد. (شماخی، حبیبی،۱۳۹۳، ص ۶۲)

۲-۲-۱۱-۳) شاخص سرمایه رابطه‌ای (مشتری)

هزینه های تبلیغات نیز مانند هزینه های تحقیق و بهره‌برداری از تحقیق اثر مثبتی روی کیوی توبین[۳۴] شرکت داشته و به طور نظام مندی روی ارزش بازار شرکت و جریان‌های نقدی آینده تأثیر می‌گذارند. هر قدر ارزش برند بیشتر باشد وفاداری مشتری افزایش‌یافته واین شرکت را برای فعالیت‌های بازاریابی رقابتی ‌انعطاف‌پذیرتر می‌سازد مساعدت و حمایت‌های تجاری بزرگ‌تری را جلب می‌کند و اثربخشی ارتباطات بازاریابی را افزایش می‌دهد، ‌بنابرین‏ از هزینه های تبلیغات به عنوان شاخص سرمایه مشتری (رابطه‌ای) استفاده می‌شود. (شماخی، حبیبی،۱۳۹۳، ص ۶۲)

۲-۲-۱۲) مدل وروش های اندازه‌گیری سرمایه فکری:

یکی از دلایل اصلی تفاوت بین ارزش بازار و ارزش دفتری شرکت‌ها سرمایه فکری آن‌هاست که در صورت مالی هیچ شرکتی لحاظ نمی‌شود. اساساً در سازمان‌های دانش‌محور، ارزش دفتری شاید تنها بخش کوچکی از ارزش واقعی آتی را ارائه نماید. این شرکت‌ها اغلب از دارایی‌های فیزیکی کمی برخوردار هستند و رقابت‌پذیری آن‌ ها به طور قابل توجهی بر سرمایه فکری‌شان است؛ ‌بنابرین‏ ارزش این شرکت‌ها در بازار کمتر از واقع برآورد می‌گردد، مگر اینکه بتوانند ارزش واقعی‌شان را اثبات نمایند. از این رو، با نگرش توجه به سرمایه فکری، ارزشیابی یک شرکت وظیفه‌ای فراتر از محدود حسابداری مالی متداول است. علاقه به مدیریت سرمایه فکری موجب گسترش روش‌های مختلف ارزشیابی برای آن شده که در قالب ۳ گروه اصلی قابل تفکیک است. هر کدام از این روش‌ها الگوهایی را در خود جای داده‌اند که در جای خود قابل تأمل و استفاده هستند. با توجه به ارزیابی موجود اسویبی، این روش‌ها را بر مبنای سطح ارزیابی آن‌ ها (سازمان و اجزای تشکیل‌دهنده) و همچنین هدف هر روش (پولی و غیر پولی) به شرح ذیل طبقه‌بندی نموده است:

۲-۲-۱۲-۱) روش‌های مربوط در سطح سازمانی باهدف پولی

۲-۲-۱۲-۱-۱) روش‌های سرمایه‌گذاری بازار (روش‌های تشکیل بازار سرمایه)(MCM)[35]

محاسبه کردن اختلاف بین ارزش بازار (بر مبنای قیمت بازار سهام) و حقوق صاحبان سهام تعدیل‌شده از بابت تورم یا بهای جایگزینی به عنوان ارزش سرمایه فکری یا دارایی‌های نامشهود در نظر گرفته شود. این روش پولی و در سطح کل سازمان بوده و شامل الگوهای ارزش بازار به ارزش دفتری و کیوی توبین می‌باشند. (شماخی، حبیبی،۱۳۹۳، ص ۶۳)

۲-۲-۱۲-۱-۲) روش‌های بازده دارایی‌ها (ROA)

محاسبه میانگین سودهای پیش از مالیات چند سال شرکت و تقسیم آن بر میانگین دارایی‌ها مشهود شرکت در آن سال‌ها. نتیجه این محاسبه را نرخ بازگشت دارایی‌ها می‌نامند که پس ازان با میانگین صنعت مقایسه می‌شود. تفاضل این دو رقم در میانگین دارایی‌های مشهود ضرب می‌شود تا میانگین درآمدهای سالانه حاصل از دارایی‌های نامشهود به دست آید. سپس این میانگین درآمد به دست آمده بر میانگین وزنی هزینه سرمایه یا نرخ بهره تقسیم می‌شود تا از این طریق برآوردی از ارزش دارایی‌های نامشهود یا سرمایه فکری به دست آید. این روش نیز پولی در سطح کل سازمان بوده و شامل ۵ الگو می‌باشد که عبارت‌اند از ارزش افزوده اقتصادی، ارزش نامشهود محاسبه‌شده، ضریب فکری ارزش افزوده، سود تقسیم‌نشده نامشهود در آخر مدل سود باقیمانده (RIM) که کانون توجه این نوشتار می‌باشد. (شماخی، حبیبی،۱۳۹۳، ص ۶۳)

۲-۲-۱۲-۲) روش‌های مربوط در سطح اجزای تشکیل‌دهنده سازمان باهدف پولی

۲-۲-۱۲-۲-۱) روش‌های مستقیم سرمایه فکری (DIC)[36]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...