مقبره محمدبن امام جعفر صادق. در جلو و سمت راس آن مقبره بایزید بسطامی است
ناصرخسرو اولین کسی است که سفرنامه حج نوشته است. دومین نفری که چنین کرده است ابن جبیر از قرناطه اسپانیاست که ١٣۵ سال پس از وی به حج رفته و سومین نفر ابن بطوطه مراکشی است که ٢٧۶ سال پس از ناصرخسرو سفرنامه حج نوشته است. جالب است بدانیم که مارکوپولوی مشهور ٢٢۴ سال پس از ناصرخسرو سفرنامه خود را نوشته و به هیچ وجه دقت ناصرخسرو را ندارد. پس از این سه تن، کسان بسیاری چه از کشورهای اسلامی و چه از اروپا، آمریکا، آسیا، و استرالیا به حج رفته و گزارش سفر خود را نوشته اند، اما نه تنها ناصرخسرو در این کار پیشرو بوده است، بلکه سفرنامه او از هر نظر بر تارک همه این کتاب‌ها می‌درخشد.
هرزویل
قلعه شمیران
ناصرخسرو در کتاب سفرنامه اطلاعات گران‌بهائی در مورد دنیای اسلامی نیمه اول قرن پنجم هجری می‌دهد، زیرا او از بزرگترین شهرهای آن زمان و مهمترین مراکز علمی و دینی آن زمان بازدید می‌کند. وی در سفرنامه در مورد فاصله شهرها، وضع شهرها، نوع لباس و خوراک مردم، واحد پول، وضعیت حکومت‌ها، مردم سرشناس و مشهور، ساختمانها، آداب و رسوم مردم، صنایع و کشاورزی، وضع آبیاری و باغ‌ها، نوع خرید و فروش و واحد پول شهرها، معتقدات دینی و سیاسی، عادات و رسوم اجتماعی مردم مناطق مختلف، حوادث و وقایع تاریخی، وضع امنیت و آبادی شهرها و راه ها، و جمعیت شهرها، اطلاعات گرانبهائی می‌دهد و همانند یک پژوهشگر امروزین اندازه می‌گیرد و عدد و رقم می‌دهد. انبوه اطلاعات، آمار و ارقام و اعدادی که در سفرنامه است اطلاعات گران‌بهائی در زمینه ادبیات، جامعه شناسی، زبان شناسی، جغرافیا، دانش عمومی، و تاریخ دوران او را در اختیار ما می‌گذارد. ناصرخسرو مشاهده‌گر دقیق و دانشمندی جدی است. همه چیز را اندازه می‌گیرد و توصیف می‌کند. زبان سفرنامه نیز زبان شیرینی است. در زمان ناصرخسرو زبان فارسی به تدریج می‌رفت که تحت تاثیر قواعد دستورزبان عربی قرار گیرد و پر از واژه های عربی شود. با این حال، ناصرخسرو تا آنجا که می‌تواند فارسی می‌نویسد و دستور زبان پارسی را به کار می‌گیرد و واژه های فارسی بی‌شماری را به کار می‌گیرد که زبان فارسی امروزین مدیون اوست.
قلعه وان
در قلعه آمد
قلعه میافارقین
سفرنامه نتیجه یادداشت‌های روزانه ناصرخسرو است. وی به هنگام سفر آنچه را می‌دیده و می‌شنیده است، همانند یک گزارشگر امروزی، بر کاغذی می‌نوشته است و قصد عمده او ثبت وقایع و رویدادها و مشاهدات خود بوده است. ناصرخسرو به عنوان شخصی خردگرا و مشاهده‌گر دقیق بارها در متن کتاب وقتی از زبان دیگران چیزهای عجیب و غیر عقلانی را تکرار میکند که خود آنها را باور ندارد میگوید «العهده علی‌الراوی» (صفحه ٣٠ سفرنامه)، «و بعضی که شنیدم و نوشتم عهده آن بر من نیست» (صفحه ٩٣ سفرنامه )، و حتی در پایان کتاب می‌نویسد: «این سرگذشت آنچه دیده بودم به راستی شرح دادم. وبعضی که به روایتها شنیدم، اگر در آنجا خلافی باشد، خوانندگان از این ضعیف ندانند، و مواخذت و نکوهش نکنند» (صفحه ١٧۴ سفرنامه). این عالی‌ترین جنبه فکری یک فرد دانشورز را نشان می‌دهد. ناصرخسرو از شمار خردگرایانی چون ابوریحان، ابن سینا، و خیام است. بنابراین در جهانی که خرافات دینی، خزعبلات سبز فایل و یاوه‌های پست مدرنیسم جهان را فراگرفته است، بیش از بیش به دیدگاه‌ها، شیوه‌ها، ونگرشهای آنها نیازمندیم.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مسجد جمعه آمد
حران
مسجد سرمین
این جانب تصمیم گرفتم که در سال ١٣٨٢ به مناسبت هزارمین زاد رود برای بزرگداشت این اندیشمند ایرانی مسیر سفر او را به حج رفته و گزارشی از این سفر بنویسم و ببینم جهان در این هزاره چه دگرگونی‌هائی پیداکرده است و مردمان چگونه زندگی می‌کنند. از آنچه ناصرخسرو دید چه چیزهائی بر جای مانده و چه چیزهائی از بین رفته، و چه چیزهای نوین دیگری به جای آنها آمده است. من بر این اعتقاد بودم که اگر آن پیل اندیشه چنین کرد، موران بیشه نیزباید به اندازه خرد خود دلیری کنند، از لانه خود سرکی بیرون بکشند و جهان را ببینند.
قلعه حلب
مقبره ابوالعلاء معریر معره النعمان
رفتن در مسیر ناصرخسرو به حج در ابتدا کاری بزرگ و دشوار می‌نمود. مسیری را که او طی کرد اکنون در قلمرو ده کشور قرار دارد که میان برخی از این کشورها جنگ در جریان بود، برخی با همسایگان خود در جنگ بودند، دو کشور افغانستان و عراق هم اکنون تحت سلطه نیروهای آمریکا هستند و فلسطین نیز در اشغال اسرائیل است. برای طی این مسیر می‌بایست از همه این کشورها روادید گرفت. بعضی از این کشورها اگر مهر ورودی کشور دیگر را روی گذرنامه می‌دیدند آن مسافر را به کشور خود راه نمیدادند. زبان فارسی، ترکی، عربی و عبری زبان رسمی این کشورهاست. اما زبان انگلیسی زبان مشترک بین آنها است. از همان ابتدا معلوم شد که در این مسیر شهرها و روستاهای بسیاری از بین رفته‌اند و در کنارشان و یا به جایشان شهرها و روستاهای دیگری ساخته شده‌اند. نام برخی شهرها و روستاها تغییر پیدا کرده و بسیاری از این مسیرها مستقیم تر و کوتاه‌تر شده بودند. به همه نقشه‌های قدیمی و جدید رجوع کردم و مسیر کلی سفر را مشخص کردم. پس از تهیه مدارک و گرفتن ابزاهای مختلف، مطالعه نقشه‌های متعدد راه‌ها و مسیرهای سفر، پیداکردن اطلاعات مربوط به آب و هوا و نوع لباس لازم در این کشورها، هزینه زندگی در این کشورها و مقدار لازم پول برای هر یک از این کشورها و تخمین تقریبی زمان لازم برای دیدن مکانها و شهرهائی که ناصرخسرو از آنها دیدار کرده است، نوع الکتریسته، و شکل دو شاخه برقی در این کشورها، و کارهای دیگری که معمولا برای سفر به کشور دیگری لازم است، به ویژه سفر به کشورهائی که برای اولین بار انجام می‌شود، آماده سفر شدم.
دولابهای شهر حماء
مشکلات سفر من با مشکلات سفر ناصرخسرو بسیار متفاوت بود. در زمان او ناامنی راه ها به علت وجود راهزنان بیشمار و تهیه آب و غذا مهمترین دغدغه یک مسافر بود. من این مشکلات را نداشتم، اما در عوض گرفتن روادید از کشورها ومزاحمت ماموران امنیتی درون این کشورها مشکل بزرگ من بود. جهانی که من دیدم سریع‌تر حرکت می‌کرد. در زمان ناصرخسرو سفر حج پیاده و یا با اسب وشتر انجام می‌گرفت. چند سده بعد افراد ثروتمند می‌توانستند در کجاوه و هودج و تخت روان به حج بروند، اما هنوز سفر حج کاری بسیار مشکل، طاقت فرسا، و خطرناک بود. سپس کشتی‌های بخاری مسافرین را به حج می‌بردند. با ورود اتومبیل به سرزمین عربستان سرعت سفر بیشتر شد. کمی بعد سفر سرعت بیشتری گرفت زیرا هواپیمای جت مسافران را به حج می‌برد.

وضوخانه شهر حمص
بقایای آثار رومی در بیرون
قلعه جبیل در لبنان
عصر من همه امکانات مادی و رفاهی پیشین را بسیار بهترو بیشتر داشت و مسافرت سریع‌تر بود. مسیر ی را که ناصرخسرو در مدت شش سال و هفت ماه و بیست و دو روز ماه پیاده و سواره طی کرد، در حالی که من با تاکسی، اتوبوس، قطار و هواپیما در مدت ١١٧ روز رفتم. البته از درشکه، قایق، شتر، و موتور سیکلت برای مسیرهای کوتاه نیز استفاده کردم. اگر از زمان ناصرخسرو زنگوله شتران و آوای ساربانان سکوت صحرای حجاز را می‌شکست و فضولات چهارپایان ردپا و نشانه عبور کاروانیان بود، اکنون سرو صدای موتورهای جت و خودروهای مختلف و گازهای خفه کننده آنها، و زباله حاصل از مصرف بیش از حد جای آنها را گرفته بود. اگر زبان بین المللی در زمان او زبان عربی بود، و حتی تا قرن ها بعد صحبت کردن به زبان های اروپائی در عربستان خطرناک بود، در زمان من حتی در سرزمین عربستان زبان انگلیسی زبان بین المللی شده بود و زبان مشترک مسلمانان بود. در ابتدای ورود به جده قرآن، کتاب دعا، و مناسک حج به انگیسی و زبانهای دیگر، از جمله عربی، به زائران داده می‌شد. علایم راهنمایی در جاده‌ها و دستورها در خانه خدا به انگلیسی هم بود. اگر در زمان او لباس و معماری و فرهنگ اسلامی در سرزمینهای مسیر او حاکم بود، اکنون همه فرهنگ های جهان تحت تاثیر فرهنگ غربی بود و بخش عظیمی از مسلمانان همانند غربیان لباس می‌پوشیدند، غذا می‌خورند، زندگی و حتی فکرمی‌کردند. نه تنها بیشترمساجد و مکانهای عمومی مسلمان را غربیان می‌ساختند، بلکه معماری آنها متاثر از معماری غربی بود.
جهانی را که من دیدم همان جهانی نبود که ناصرخسرو دید. این جهان اکنون دگرگونی بسیار کرده بود و به یاری علم و تکنولوژی همه چیز سریع‌تر، بهتر و بیشتر شده بود. اگر او پس از حدود هفت سال بدون هیچ گونه تماس با خانواده اش به بلخ رسید، من هر لحظه می‌توانستم در جلوی رایانه بنشینم و از طریق اینترنت پیامهای کتبی برای خانواده‌ام بفرستم، و یا با تلفن با آنها گفتگو کنم. شاید بتوانم عصر خود را در مقایسه با همه کسانی که پیش از من به این سرزمین آمده بوده بودند عصر اطلاعات و ارتباطات بنامم زیرا رایانه، این ماشین همه کاره، اینترنت، این جام جهان نما، و تلفن همراه، این ابزار مصاحبت دائمی، ارسال اطلاعات و انجام ارتباط را ممکن کرده بود. با این سه ابزار انسانها و خبرها همیشه با هم پیوسته‌اند. می‌دانم که آیندگان شاهد فرآورده‌هائی بس شگفت‌ترخواهند بود که تخیل و ابداع بشر به ارمغان خواهد آورد. اما عصر من فرق دیگری نیز با عصر آنها داشت. آمدن به حج آسان‌تر و ارزان‌تر شده و با آسایش بیشتری همراه بود و آن نیروی جسمانی و طاقت فرسا را نمی‌خواست. به همین جهت تعداد حاجیان از صدها نفر در زمان ناصرخسرو به میلیون‌ها رسیده بود. حج هم از این رو عمومی‌تر و مردمی‌تر شده بود. طیف‌های وسیعی از جمله مردان و کودکان و زنان، که بعضی نیز باردار بودند، به حج آمده بودند. اگر ناصرخسرو درعربستان از شیر شترنوشیدن و سوسمار خوردن شکایت داشت و مجبور بود گرسنگی بکشد، خوشبختانه من چنین نگرانی نداشتم چون آب و غذا فراوان و ارزان بود و دور تا دور خانه خدا غذافروشی‌های گوناگون وجود داشت. راه ها نیز بسیار هموار بود و خودروها مسافرین را با سرعتی بسیار بیشتر از زمان های گذشته به مقصد می‌رساندند. حتی در عربستان اتوبوس‌های دارای تهویه زائران را از طریق بزرگراه‌ها از شهری به شهری دیگر منتقل می‌کرد. در منی و عرفات زایرین در چادرهای دارای تهویه به سر می‌بردند و در آن جا هم غذا و آب فراوان بود. اگر ناصرخسرو در سراسر سفر مجبور بود از شهری به شهری و در حمایت امیری و یا شاهزاده ای سفر کند و ازکمک مالی آنها برخوردار شود و یا برای گذران زندگی مزدوری کند، من این مشکل را نداشتم. در همه این کشورها دلار، همه می‌شناختند و آن را با جان و دل می‌پذیرفتند. حتی در برابر مسجدالحرام هر زائری میتوانست با تایپ شماره رمز حساب بانکی خود از ماشین خودپرداز دلار دریافت کند که بر پشت آن نوشته است: «به خداوندگار اعتماد میکنیم».
مقبره حضرت صالح پیامبر در عکا
مقبره شعیب در راه طبریه
مسجد قبه در قدس
مسجد النبی در مدینه
مسجد اقصی در قدس
کنیسه المهد در بیت اللحم
غار حراء
رمی جمرات
کعبه و مسجد الحرام
سفر مصر:
بخش اساسی سفر او مبتنی بر مصر است که از مدتها پیش یکی از منابع مهم تاریخ مصر ونواحی شهر قاهره در دوره فاطمی تلقی شده است ناصر در این بخش به تفصیل درباره بازرگانی وزندگی مردم شهر ورسوم سلسله فاطمی ونظام اداری در زمان مستنصر خلیفه فاطمی گفتگو می کند وی در شرق چیزهای بسیاری دید اما فراخی وامن مصر او را مبهوت ساخت وبه گمان قوی در قاهره بود که در نهایت با مذهب اسماعیلی گروید وپس از آن در وطن خود از داعیان پرشور آن مذهب شد.
سفرنامه از دیدگاه علم جغرافیایی مدون ضعیف است ومولف از دیدار خود باعلمای شهر ها کمتر گفتگو می کند وبی گمان وی به شیوه علم جغرافیای زمان خود آشناست، اما در تالیف کتاب مقاصد علمی ندارد واز شیوه ای مغایر با آن پیروی می کند وبا دقت نظری که دارد در ترکیب عمومی عالم ، آرای نادرستی را می پذیرد هدف او این است که آنچه را خود دیده یا شنیده است گزارش کند از این رو نوشتار او ساده وعاری از تصنع است اما گاهی زنده وبا طراوت وگاهی دراماتیک است در برخی موارد درباره ابنیه وآثار به تفصیل بحث می کند که برای خواننده ارزش چندانی ندارد تاریخ تالیف سفرنامه را نمی دانیم اما خود کتاب اغلب بر پایه یادداشتهایی تدوین یافته که ناصر در اثنای سفر نوشته بوده وعبارات کتاب این امر را تایید می کندف چنانکه وی نقشه هایی هم از برخی از راه ها به دست داده است این کتاب را اگرچه از لحاظ پایه فکری می توان از قبیل کتابهای زیارت(حج) دانست اما این اندیشه بر برداشتهای دیگری که در روح مولف تاثیر گذاشته و وی توانسته است انها را به صورت زنده وجاندار ارائه کند غالب نبوده است . (ا.ی.کراچکوفسکی، ص260)
سفر حج:
ناصر خسرو در حدود چهل ودوسالگی آهنگ سفر حج برای مسلمانان امری است عادی وفریضه ای است مقرر ونیازی به هیچ گونه تعلیل وتوجیه ندارد، اما سفر وی چنین نبود از قراین بر می آید که نوعی انقلاب فکری وروحی در وی پدید امده ونوعی شک نسبت به کردار خود او وعقاید مذهبی مردمان محیط او، وی را به سفر حج برانگیخته است ناصر خسرو تا این تاریخ زندگانی عادی ومنظمی داشته ودر رفاه وآسایشی نسبی روزگار خود را در بلخ یا مرو می گذرانیده است وی با فضل وکمال وتسلط بر ادب فارسی وعربی کار دیوانی داشته وبه اصطلاح امروز مستخدم دولت بوده واز باده گساری وخوشگذرانی پرهیز نمی کرده است پس چه شد که ناگهان دست از همه چیز برداشته وراهی سفر قبله شده است؟ نه در قصاید او می توان چیزی یافت که این انقلاب فجائی وناگهانی را باز گوید ونه در سفرنامه مطلبی جز بیان رویایی می تواند ان را تفسی کند اما از قراین وامارات می توان موجبات ودلایلی را بر این تغییر روش ورفتن به سویی دیگر استنباط کرد.
خراسان بزرگ قرن سوم وپهارم وپنجم عرصه ظهور حوادث ملی ومذهبی ومهد پیدایش امرای بزرگ، فقیهان، محدثان، مفسران، صوفیان وعارفان بنامی بوده وپیش از سایر مناطق ایران مشاهیری چون یعقوب لیث صفاری وامرای سامانی ودانشمندانی مانند امام محمد غزالی وعارفان وزاهدانی نظیر ابراهیم ادهم، شقشق بلخی، فضیل عیاض، با یزید بسطامی، ابوبکر کلابادی، شیخ ابوسعید ابوالخیر، احمد خضرویه وحکیم سنایی غزنوی پرورانده است برای ابراهیم ادهم، شقیق بلخی وفضیل عیاض سمرقندی در اساطیر صوفیان مطلب شگفت انگیزی هست که پیدایش تحول فکری انان را توجیه م یکند ، ولی برای ناصر خسرو حتی این توجیهات افسانه ای نیز وجود ندارد اما از قراین می توان حدس زد که او چندان از معتقدات خویش راضی نبوده ونوعی شک در ذهن وی پدید امده است نکته ای که هنوز روشن نشده مذهب اوست آیا ثبل از این سفر سنی بوده یا شیعه؟ تمایلی به باطنیان داشته است یا نه واگر داشته تا چه حد؟ اما قراین آشکار به مثابه نص صریح قوی وهدایت کننده است ناصر شغل دیوانی داشته وبه اصطلاح امروز مستخدم دولت ومأمور مالیاتی بوده است ان هم مأموری که به واسطه فضل وکمال وقدرت بیان، مورد توجه امیر غزنوی قرار گرفته است در محیطی وزمانی که محمود غزنوی بی دریغ، رافضیان وباطنیان را به هلاکت می رساند وبدان افتخار می کند وبازماندگان وی نیز کم وبیش همان روش را دنبال می کند چگونه ممکن است شخصی که شبهه فاطمی بودن در وی می رود مقرب دستگاه باشد؟( دشتی، تصویری از ناصر خسرو، ص157-160)
مسافری که نامش ناصر خسرو است وعلوم متداول زمان را باژرفی آموخته است ودر خاندانی دیوانی گوشش به بسیاری تعابیر واصطلاحات وفنون دبیری وترسل آشناست وخود به فضل وادب شهرتی گرفته است وبر روابط مردم اجتماع از هر دست بینایی دارد واز زبانی گشاده برخوردار است وشنیده ها ودیده ها را می تواند خوب بازگو کند ومطالب را نیک بپرورد ودر قالب عبارات بریزد، با آینه خاطری چنین تابناک روی به سفر می اورد، سه هزار فرسنگ زمین را زیر پا می کند آینه خاطرش هر منظره ساکن متموج از طبیعت واجتماع را در ذهن تابناک منعکس می سازد وچون خود نقاش ومصور است تا حتی که به نشان دادن آن مناظر خللی وارد نشود وتصویر جاندار وزباندار به چشم بینندگان در آید، به کمک ذوق سلیم وذهن وقاد خطوط اصلی چهره های مشهودات ومسموعات را در خاطر رسم می کند واز راه اندیشه به کمک سرانگشتان هنرمند بر سفحه منقوش می سازد بی گمان هر بخشی از سفرنامه که موقعی جغرافیایی را وصف می کند، تصویری است که ناصر خسرو از آن کشیده است وبه اصطلاح امروز از آن عکس برداری کرده است اما نه عکس عادی ومعمولی، بله عکسی که عکاسی هنرمند از زاویه خاص که بتواند همه زیباییها وخطوط وانحناها را روشن به دیده بیننده در اورد بردارد ویا فیلم برداری که بداند از میان مناظر گوناگون کدام قسمت را برگزیند که نشان دهنده ونماینده جان ان منظره باشد شما وقتی وصف قلعه شمیران را بخوانید وبعد تصویری را ک از وضع امروز آن داریم ودر خلال صفحات کتاب جای داده ایم بنگرید با گذشت هزار سال نوشته ناصر خسرو را اگر از عکس گویاتر نیایید در همان خواهید یافت حال دیگر مواضع جغرافیای نیز چنین است من می پندارم کسی که وصف مکه و خانه کعبه واعمال حج را به دقت از این کتاب خوانده باشد وزیارت بیت الله الحرام او را دست دهد با وجود فاصله هزارساله در انجام دادن اعمال حج از آنان که پیشتر به ادای این مراسم توفیق داشته اند باز پس نخواهد ماند نقاط تاریخی دیگر چون بیت المقدس ومشهد خلیل وغیره را که کمتر دستخوش تحول وتغییر وضع شده اند با این آشنایی ذهنی می توان همانند یک آشنا دیدار کرد.
در مسائل اجتماعی نیز نخبه مطالب سودمند وارزنده، وبه عبارت بهتر، واقعیتها را تصویر کرده است ناصر خسرو در سفرنامه با بیهقی در تاریخ مسعودی از بسیاری جهات مشابهت دارد. اگر مطالب این دو کتاب تحلیل وموضوعات اجتماعی ومسائل هماهنگی جامعه آن روزگار از هر دو بیرونکشیده شود وهنرمندانه مصور ومنقوش صفحه گردد اجتماع قرن پنجم قسمتی از جهان اسلامی چهره ای روشن با خطوطی ممتاز ومسخص خواهد یافت وبسا نکات مبهم از پی تاریکی روی واقعی خود را به روشنی خواهد گشور. مقدمات کار ، قدرت نویسندگی، هنر وصف، حسن انتخاب وتوانایی تلخیص مسائل وکیفیت تهیه مواد ومصالح کار در این هر دو بزرگ مرد یکسانی دارد وصف فتح خلیج از سفرنامه را با وصف امدن رسول خلیفه به دربار مسعود یا اعطای وزارت به احمدبن حسن میمندی یا رفتن سلطان مسعود به مجلس تعزیت خلیفه عباسی در تاریخ بیهقی مقایسه کنید.(دبیرسیاقی، سفرنامه حکیم ناصر خسرو، ص 38-39)
ناصر خسرو مسافری است تیزبین در سفرنامه بسیاری از عجایب وطرفه هایی را که به چشمش عجیب امده ودر انها فواید ودقایقی یافته است همچون محققی که در شناخت جامعه ومردم شهرها نظر دارد به ضبط تازگیها وعجایبها پرداخته است از آن جمله نکته هایی است که در باب قیمت اجناس .. آنچه را که او به تفاویق از نرخ کالاها وامتعه بر اساس مشاهدات شش اله در سرگذشت سفر آورده است می توان در سه نوع بر شمرد : یک نوع قیمتهایی است مربوط به مواقع سختی، مانند انچه در ذیل احوال اطفهان گفته است دیگر قیمتهایی است مربوط به ارزانی بعضی ازاجناس به علت وفور آن جنس خاص در منطقه ای است که محل ومرکز اصلی به دست آمدن چنان جنسی است مانند خرما در سواحل خلیج فارس با عسل در اخلاط؛ سه دیگر قیمت بعضی اشیای ظریف شاهانه وطرایف زیباست مانند حصیرهای دست باف وپارچه های رزبفت ومقراضهای شامی ناصر خسرو درباره بهای نان ، انگور، عسل، جامه ودستار، حصیر، آب، خرما، شتر ونیز درباره مشاهیر عقال دیوانی واجاره خانه اشاراتی دارد… ( افشار، یادنامه ناصرخسرو، ص59-70)
مبالغه در ذکر وقایع ، سخن نابجا وسخیف ومغرضانه به هیچ وجه در سفرنامه وجود ندارد واز خرافات وافسانه سرایی هرگز مایه نگرفته است ، زیرا ناصر خسرو واقع بین هرگز از عقاید پوسیده وافکار بی پایه عوام الناس پیروی نمی کند وی همه جا شخص را به کوشش در کسب دانش، پایداری در برابر مشکلات زندگی، امید به پیروزی، فروتنی ودرستکاری وبه یاد خدا بودن واز او مدد خواستن بر می انگیزد واز پلیدی وتباهی باز می دارد.( وزین پور، سفرنامه ناصر خسرو،ص11)
اگر دعوت شود که از کلیه رسایل ومقالات وکتبی که در جهان منتشر می شود برای شناختن مردم ودانستن عادات وآداب ورسوم ملتها ، هیچ اثری مؤثرتر ومفیدتر از سفرنامه ها وسرگذشتهای جهانگردان خردمند نمی تواند باشد، سخنی گزاف واغراق نیست….
یکی از بزرگ ترین ودانشمندترین سیاحان ودنیا دیدگان معروف که شهرت جهانی دارد حکیم ناصربن خسرو قبادیانی مروزی است وسفرنامه ای که از وی به یادگار مانده از کتب بسیار ارجمند ونفیس است که ارزش واعتبار آن اگر از کتب هم طراز بیش نباشد، حتماً کمتر نیست سفرنامه ناصر خسرو نه تنها از نظر موضوع ومطلب بلکه در انشا وعبارت پردازی در ردیف بهترین کتب ادبی پارسی است زیرا ناصر یک جهانگرد عادی نیست که جهان را به چشم طاهر بنگرد ومشاهدات خود را با عباراتی ناپخته وعامیانه بنگارد او شاعر ونویسنده ای است حکیم، وحکیمی متدین ومذهبی، که جز به خردمندی گام بر نمی دارد وجز به عبرت ومعرفت چشم نمی گشاید واز بیان آنچه دیده وشنیده است جز راهنمایی وارشاد خلق غرض ومقصودی ندارد سفرنامه ناصر خسرو به قدری جاذب ودلکش است که خواننده چون در موضوع ومطلب آن فرو رود، سفرنامه ناصر خسرو به قدری جاذب ودلکش است که خواننده چون در موضوع ومطلب آن فرو رود ، به زیبایی عبارت نمی تواند پرداخت وچون به انشا وعبارت پردازی توجه کند از درک مضامین باز خواهد ماند پس ناگزیر هر که بخواهد از فواید این اثر عظیم فارسی بهره برگیرد، باید مکرر وچندین بار، هر بار به منظوری خاص، مطالعه کند تا مگر بهره ای تام وتمام یابد.( تجربه کار، ج20،ص 382-383)
از وصفی که ناصر خسرو از شهر لحسا نموده است چنین بر می آید که اگ رهم وابسته نظامات مدنی وامور مملکت داری وآیین های زندگی وسیاسی بوسعیدیان قرمطی نبوده است ، بدانها سخت با دیده احترام واعتبار می نگریسته ودر جزئیات امور مادی ومعنوی وفلسفی وشهر نشینی وآداب وسنن آنان مداقه نموده است همچنانکه نمی توان انکار کرد که در طول سفرش در سواحل خلیج فارس به آثار خاندانهای علوی ومذهب زیدی دلبستگی نشان داده واز انان با تجلیل واحترام یاد کرده است آیا وصف ابوسعید جنابی آسیابان یا آرد فروش بندر گناوه که آیینی به گونه آیین اشتراکی امروز بر سرتاسر سواحل شمالی وجنوبی سواحل خلیج فارس پی افکند وخود در شهر لحسا سر از اطاعت خلیفه باز زد وبا سپاهیان خلیفه جنگید واخلافش مسلمانان را در موقع طواف کعبه گردن زدند وسنگ حجر الاسود را به لحسا انتقال دادند ومردم را از نماز وروزه باز داشت ، از زبان ناصر خسرو حکیم باطنی نکته سنج که خود محقق پرغرور ومتعصی است با صفت «مردی شریف» جز توجه وتعلق خاطر ناصر خسرو را به مبانی فکری ومعتقدات فلسفی ومذهبی او می رساند؟ وآیا نه چنان است که ناصر خسرو پس از سفرها وپس از انکه دربار خلفای فاطمی مصر را که به تدریج به صورت مکتبی سیاسی وعادی خشک وسطحی در آمده بود ودر سطح مقولات اهل ظاهر جلوه می کرد ترک کرده بود وبرای آخرین بار با تفکر درباره آداب ومناسک حج، بیت اللله الحرام را پشت سر نهاده ، با علم واطلاع واز روی عمد وقصد سفر به یمامه ولحسا وبصره وحج بیت الله الحرام را پشت سر نهاده با علم واطلاع واز روی عمد وقصد سفر به یمامه ولحسا وبصره وخوزستان وبندر مهروبان را انتخاب کرده است ؟ تا در سرزمینی که منشا تفکرات قرمطی وباطنی وضد خلافت عباسی وطرفداری از خاندان عصمت توأم با مشرب فلسفی قدیمی ایرانی است به مطالعه وتحقیق ودانش اندوزی بپردازد؟
به هر حال حکیم گرانمایه ایران وحجت بزرگ خراسان، همچنانکه با راهنمایی مردی پارسی در بصره از کرامت ابوالفتح علی بن احمد که مردی« اهل بوده» و«فضل داشته» و وزیر ملک اهواز بوده بهره ها گرفته چنانکه از مساعدت وی به قول خودش « در کرامت وفراغ» به پارس رسیده است از نظر تحول فکری وسنجش آرا وعقاید فلسفی وبهره گیری از اندیشه های مترقی آن روزگار سواحل خلیج فارس که با مشربهای سیاسی ضد خلافت عباسی وضد بغداد ودوستی خاندان رسول خدا در هم آمیخته بوده است نیز بهره ها گرفته واساس اعتقادات علمی وفلسفی او در این بار استوار گشته است گوشه ای از این مباحثات ومجادلات علمی را ناصر خسرو در سرگذشت اقامتش در شهر ارغان یا ارجان یا بهبهان کنونی خود نوشته است :«…. ودر آنجا از اغلب مذاهب مردم بودند ومعتزله را امامی بود که او را ابوسعید بصری می گفتند، مردی فصیح بود واندر هندسه وحساب دعوی می کرد ومرا با او بحث افتاد واز یکدیگر سؤالها کردیم وجوابها گفتیم وشنیدیم در کلام وحساب وغیره»( اقتداری، یادنامه ناصر خسرو، ص77-78)
نکته مهمی که در سفرنامه قابل ملاحظه است دقت نظر ودید نویسنده است بسیار کسانند که چیزهایی جالب توجه از رابر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...