۳- تامین نیازهای اساسی روانی استقلال، شایستگی و تعلق بخشی از تئوری خود تعیین کنندگی است که باعث درونی شدن انگیزه فرد می گردد(۲۳)(۱۵).
۴- محیط یادگیری بالینی یک شبکه ی تعاملی از نیروهای مؤثر بر پیامدهای یادگیری دانشجویان است و یادگیری بالینی شامل هر نوع آموزشی می شود که در حضور بیمار صورت می گیرد(۲۵)
تعریف عملیاتی :
سطوح انگیزه (تعریف نظری):
انگیزه یک فاکتور روانشناختی است و فرد را به سمت هدفی معین سوق می دهد(۲۷). از نظر تئوری خود تعیین کنندگی ، انگیزه در یک طیفی از درونی تا بیرونی قرار دارد و در بیشتر مواقع نوع انگیزه فرد و درونی یا بیرونی بودن آن مد نظرمی باشد. در پروژه حاضر انگیزه آموزشی مد نظر می باشد(۱۳).
سطوح انگیزه یادگیری بالینی(تعریف عملی):
پرسشنامه سطوح انگیزه در محیط کار آموزی که این پرسشنامه برای کار در سایر محیط ها میباشد و میتوان آن را برای کار اموزی در بالین تعدیل نمود . این پرسشنامه شامل ۲۰ ایتم است که از ۵ بخش انگیزه بیرونی ، شناسایی شده ، به درون متمایل شده ، درونی و فقدان انگیزه تشکیل شده و همانند پرسشنامه تعیین نیازها از ۱ تا ۵ لیکرت تقسیم شده است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نیازهای اساسی روانی (تعریف نظری):
بر اساس تئوری خود تعیین کنندگی سه دسته نیاز روانی در انسان وجود دارد و مفهوم نیازهای اساسی روانی درانسان امری ذاتی است.این سه نیاز عبارت اند از نیاز شایستگی و کفایت که به دنبال کسب موفقیت در انجام وظایف چالش برانگیز بدست می آید. نیاز استقلال به معنای احساس داشتن اختیار و قدرت انتخاب در انجام کارها است و درنهایت نیاز تعلق و وابستگی مرتبط با برقراری یک حس دوجانبه و حاکی از اعتماد میان افراد است(۲۸)(۲۹).
نیازهای اساسی روانی (تعریف عملی):
پرسشنامه ارضاء نیازهای اساسی روانی[۱۳] که به تفکیک هر کدام از نیازها را مورد بررسی قرار میدهد . این ابزار شامل ۲۲ ایتم است که نیاز نیاز خود مختاری ، کفایت و شایستگی و نیاز تعلق به دیگران را بررسی میکند و به ترتیب از نمره ۱ تا ۵ لیکرت تقسیم شده است و نمره ۱ (هرگز) ، نمره۲ ( بندرت) و نمره ۳ ( گاهی اوقات ) نمره ۴ (اغلب) و نمره ۵ ( همیشه ) میباشد . امتیاز کل بر اساس محاسبه میانگین بدست می اید .
شاخص خود تعیین کنندگی ( تعریف نظری) :
این شاخص نشان دهنده این است که رفتار فرد بیشتر به سمت خود تعیین کنندگی و استقلال پیش می رود یا از نوع کنترل شونده است. به این صورت که هر چقدر به سمت منفی حرکت کند ، از نوع کنترل شده و هر چقدر مثبت تر شود از نوع خود تعیین شونده و خود مختار است(۵)(۳۰).
شاخص خود تعیین کنندگی ( تعریف عملی) :
پنج نوع انگیزه ای که در قسمت بالا بدان اشاره شد در یک شاخص تحت عنوان شاخص خود تعیین کنندگی[۱۴] بصورتی که در ذیل به آن اشاره شده است ، بدست می آید که ازنمره ۲۰+ تا ۲۴- تقسیم می شود .به این صورت که انگیزه درونی ضریب ۳+ ، انگیزه شناسایی شده ۲+ ، انگیزه به درون متمایل شده ۱+ و انگیزه بیرونی ۲- را به خود اختصاص می دهد و در معادله زیر قرار گرفته و شاخص خود تعیین کنندگی بدست می آید.
)-(۲×external M)+(2×Identified M)-(1×Introjected MInternal M)RAI=(3×
دانشجویان پرستاری( تعریف عملی):
در این پژوهش دانشجویانی هستند که پس از اتمام تحصیلات متوسطه و با شرکت در آزمون سراسری ورود به دانشگاه ها در رشته پرستاری پذیرفته شده و در زمان انجام پژوهش در دانشکده های پرستاری وابسته به وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی در استان گیلان در سال دوم ، سوم و چهارم به تحصیل اشتغال دارند.
محدودیت‌های اجرایی طرح وروش کاهش آنها :
۱- وضعیت روحی و روانی دانشجویان به هنگام پاسخگوئی به سوالات که غیر قابل کنترل می شود.
۲- پرسشنامه بصورت خود گزارش دهی، از محدودیت ابزار مطالعه می باشد.
فصل دوم
این فصل از پژوهش مشتمل بر چهارچوب و مرور بر متون می باشد که در ابتدا به چهارچوب پژوهش پرداخته می شود.
چهارچوب پژوهش:
چهارچوب این پژوهش از نوع پنداشتی و بر اساس مفاهیمی چون آموزش ، یادگیری ، انگیزه یادگیری و سطوح مختلف آن و چگونگی تامین نیازهای اساسی روانی بر اساس تئوری خود تعیین کنندگی استوار است و در راستای آن مفاهیم فوق در محیط بالینی پرستاری مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
کلمه آموزش از واژه لاتین “educate” که به معنای آموختن است مشتق شده است.ریشه کلمه آموزش به معنای آشکار نمودن توان بالقوه یک فرد است. آموزش رفتارهای فرد را اصلاح مینماید و باعث تغییراتی در رفتار فرد میگردد که برای وی سودمند است.میتوان گفت آموزش یک فرایند اجتماعی است که اهمیت آن دراصلاح رفتار است(۲۹) و طیف وسیعی از فعالیتها را در برمیگیرد(۳۰).
همچنین آموزش به فعالیتهای حرفه ای معلم گفته میشود و به عنوان فراهم آوردن فرصتهایی برای اینکه دانشجویان یاد بگیرند، تعریف شده است.پس بنا به تعریف آموزش به فعالیتهایی گفته میشود که با هدف آسان ساختن یادگیری از سوی آموزگار طراحی میشود و بین آموزگار و یادگیرنده بصورت کنش متقابل جریان می یابد و نقش معلم صرفا فراهم آوردن شرایط و امکاناتی است که یادگیری را آسان میسازد(۳۳). از این رو آموزش مجموعه فعالیتهایی است که در خدمت پرورش و کارآموزی قرار دارند(۵).
هایگرن[۱۵] معتقد است که آموزش فرایندی مرکب است که تعبیر متفاوتی از دیدگاه های مختلف دارد. فیلسوفان عامل اصلی آموزش را مد نظر قرار میدهند و روانشناسان به فرد یادگیرنده و فرایند یادگیری مینگرند و جامعه شناسان به سیستم اجتماعی که در تعامل با گروه و فراگیرنده است، میپردازند( ۲۷ ).
نظامهای آموزشی و فعالیتهای حاکم بر آن با توجه به پیشرفت جوامع، همواره دستخوش تغییر و تحول است که این امر خود معلول تحولات اجتماعی و علوم مختلف آن می‌باشد. سرعت تحول نظامهای آموزشی به حدّی است که گاهی موجب تغییر کل ساختار آموزشی جامعه می‌گردد(۱۴). از این رو در دنیای امروز هیچ‌کس از آموزش و یادگیری۲ بی نیاز نیست و یادگیری بخشی از زندگی انسانها محسوب می‌گردد. شاید به جرأت بتوان گفت که مهمترین اصل زندگی انسانها یادگیری است؛ زیرا انسان از بدو تولد تا انتها با فرایندهای مختلف یادگیری روبه‌رو می‌باشد(۳۱).
مفهوم یادگیریرا میتوان به صورتهای مختلف تعریف کرد : کسب دانش و اطلاعات، عادتهای مختلف، مهارتهای متنوع و راه های گوناگون حل کردن مسائل مختلف.به گفته هرکنهان و السون[۱۶] یادگیری یکی از مهم ترین موضوعات در روانشناسی امروز و در عین حال یکی از مشکل ترین مفاهیم برای تعریف کردن است(۵).
رفتارگرایان یادگیری را تغییر در رفتار قابل مشاهده و اندازه گیری و پیروان مکاتب شناختی، آن را کسب بینش‌های جدید و یا تغییر در بینش‌های گذشته عنوان می‌کنند(۳۱).
شاید یکی از جامع‌ترین تعاریف یادگیری از دیدگاه مارکس و هلیوس[۱۷] باشد. در این تعریف آمده است یادگیری یعنی ایجاد تغییرات نسبتا پایدار در رفتار بالقوه یادگیرنده، مشروط بر آنکه این تغییر بر اثر اخذ تجربه رخ دهد(۵). در جریان هر یادگیری دو شرط اساسی یعنی فراگیر و فراده وجود دارند. البته بدیهی است که فراده یا معلم هرگز چیزی رایاد نمی‌دهد بلکه شرایط را فراهم می‌سازد تا فراگیر یاد بگیرد(۱۴). درتوضیح این تعریفلازم است اصطلاحات تغییرنسبتا پایدار،توانایی بالقوه وتجربهشرح داده شود. منظورازتغییرنسبتا ((پایدار))، تغییری است که دوام دارد.هدف از(( توانایی بالقوه))، عبارت است ازتوانایی که فردوجوددارد، اماهنوز ظاهرنشده است. مثلا عده ای ازما این توانایی را داریم که خلبانماهری شویم اما درحال حاضر نمی توانیم خلبانی کنیم. دراین مورد گفته می شودکهتوانایی مابرای هدایت یک هواپیما بالقوه است و هنوز به فعل در نیامده است.هدفازکاربرد کلمه ((تجربه)) این است که تغییراتی را می توان به عنوان یادگیری به حسابآورد که محصول تمرین باشد نه تغییراتی که دراثر رشد وبلوغ، مثل رشد قد و وزن به وجود می آید(۵ ).
یادگیری یک رویداد کاملا درونی است.تمام آنچه را که ما یاد میگیریم بطور انحصاری و اختصاصی در سلولهای مغزی و احتمالا بصورت الگوهای خاصی از فعالیتهای سلول مغزی ذخیره می شود.برای کسب اطلاع از میزان یادگیری فرد به رفتار قابل مشاهده او مراجعه می کنیم(۳۲). در واقع یادگیری کسب دانش یا مهارت توسط فرد است. برای یادگیری موثر و کارا نیاز است که بدانید دانشجویان چه چیزی را برای یادگیری نیاز دارند. یادگیری بستگی به انگیزه برای یادگیری ، توانایی یادگیری و محیط یادگیری دارد(۳۳).
فرایند آموزش-یادگیری به اندازه قدمت انسان است. در صورتی که این فرایند موثر باشد ، فرد یادگیرنده می تواند بهترین بهره را از چیزهایی که در محیط پیرامونش است، ببرد. در صورتی که فردی هنر تعامل با اطرافیان را نیاموزد، مشکلات زیادی را نسبت به فردی که روابط اجتماعی مناسبی را فرا گرفته است خواهد داشت. بنابراین کسب دانش، مهارت و نگرشی که بتواند فرد یادگیرنده را به روش مناسبی برای سازگاری با محیط آماده نماید از اهداف فرایند آموزش- یادگیری می باشد. این فرایند وسیله ای است که در طی آن مدرس، فرد یادگیرنده و برنامه ها به صورت منظمی برای تامین اهداف از پیش تعیین شده سازماندهی می شوند.این فرایند شامل اجزائی مثل روش آموزش، مواد درسی، کلاس درس و بحث وخلاقیت در کلاس می باشد. فرایند آموزش و یادگیری با تکمیل شدن چنین محیطی تحت تاثیر قرار می گیرد. این فرایند می تواند با تامین شرایط مناسب برای یادگیرندگان غنی و دائم گردد. مدرس می تواند با در نظر گرفتن نیازهای افراد یادگیرنده، نقش بسیار مهمی در تسهیل این فرایند داشته باشد.
در پرستاری، یادگیری در یک چهارچوبی از عوامل موثر بر کیفیت و تاثیر بخشی برنامه آموزشی قرار دارد. این عوامل می تواند شامل نوع فلسفه موسسه آموزشی، یادگیرندگان، دانشکده، علائق و عقاید کسانی باشد که در برنامه آموزشی شرکت می کنند. برنامه آموزش پرستاری تحت تاثیر این عوامل قرار می گیرد و تمرکز این برنامه ها در صورت عوض شدن این شرایط ، تغییر خواهد نمود(۲۹).
آموزش پرستاری مجموعه ای از علوم تئوری و فعالیتهای عملی ، مهارت ، خلاقیت و تجربه است(۲).در قرن اخیر با پیشرفت دانش و تکنولوژی، پرستاری نیز دچار تحولات عظیمی شده است. موانع و مشکلات آموزش پرستاری بخصوص در نحوه آموزش دانشجویان میتواند اثرات نامطلوبی در دستیابی به اهداف متعالی حرفه پرستاری داشته باشد(۲۷).
دانشجویان نقش بسیار مهمی در فرایند یادگیری دارند و نیاز است که برای یادگیری مسئولیتی بر عهده گیرند.دانشکده های پرستاری این مهم را تحقق میبخشند.این مسئله با گسترش مفاهیم آموزشی واستفاده از راهکارهایی به منظور تدریس و یادگیری مفاهیمی که مورد نیاز دانشجویان است، نائل میگردد.دانشکده محیط های یادگیری را در آزمایشگاه های بالینی دانشکده و در محیط های بالینی به منظور آموزش و راهنمایی دانشجویان برای عملکرد موفق در بالین گسترش داده است.
آموزش پرستاری دارای دو جزء اصلی میباشد:بعد آموزش نظری و بعد بالینی. واحدهای درسی دانشجویان در کلاس درس گذرانده میشود اما در آموزش پرستاری، بخش بالین نیز تاثیر بسیار مهمی بر روی برنامه دانشجویان دارد(۳۴٫)گلان برگ[۱۸] در مورد اهمیت آموزش بالینی مینویسد از آغاز تشکیل آموزش پرستاری ، تجربیات بالینی به عنوان یک قسمت لاینفک از فرایند آموزشی این رشته محسوب شده است(۲۷).
محیط بالین یک بعد ضروری و غیر قابل جایگزینی برای نقش حرفه ای دانشجویان پرستاری است و برای آموزش پرستاری به عنوان یک ضرورت شناخته شده است.در واقع آموزش بالینی بخش وسیعی از آموزش پرستاری را تشکیل میدهد(۳۵) و یکی از مقاطع بسیار مهم و حساس دانشجویان پرستاری است(۳۶).با این آموزش است که مهارتها شکل میگیرد و فراگیر توانایی کسب این مهارتها را پیدا کرده و میتواند خود را برای فردایی آماده کند که باید بطور مستقل و گاه تنها مسئولیت مراقبت از بیماران را بر عهده بگیرد(۳۵).
تجارب بالینی فرصتی را برای دانشجویان فراهم می آورد تا علم و هنر پرستاری را فراگرفته و توانایی یادگیری خود را افزایش دهند(۳۷). محیط بالین شامل تمام دانشجویان پرستاری، پرستاران، محیط بیمارستان و کارکنان، مربیان و بیماران است.بر خلاف محیط های کلاس درس سنتی ، آموزش بالین در یک محیط پیچیده صورت میگیرد و شامل دوره های کارورزی می شود(۳۸).برای بعضی کارورزی بالینی شامل یک سلسله یا یک مجموعه متراکم از وظایف است(۳۸).
کار آموزی بالینی به منزله روش یا وسیله ای تلقی میشود که از طریق آن ، دانشجو به مددجویش کمک میکند و توانایی های دانشجو در کارورزی از طریق پاره ای از تجارب آموزشی بالا میرود(۲۷). هدف از این نوع آموزش این است که تمام دانشجویان یادگیری عمیق تری داشته باشند. همچنین با این کار کیفیت مراقبت از بیمار بیشتر شده و یادگیری دانش آموزان نیزارتقاء می یابد . در واقع آموزش بالینی بطور موثری میتواند یادگیری عمیق تری را موجب شود(۱۷). فرایند پیچیده یادگیری در محیط های بالینی ، بستگی زیادی به نوع تجربه فرد یادگیرنده بربالین دارد و در حال حاضر ، مراکز آموزشی تمرکز زیادی بر اصلاح و ارتقاء مولفه های مرتبط با آن دارند. بسیاری از صاحبنظران ، آموزش بالینی را به مراتب حساس تر و مهم تر از آموزش کلاس درس تلقی نموده اند. این بخش برای ارائه مراقبت به بیمار با نظارت مدرس بالینی صورت میگیرد(۳۴).
محیط بالین دربرگیرنده کلیه شرایط و محرکهای موثر بر یادگیری است.این محیط غنی روانشناختی از عوامل شناختی ، اجتماعی، فرهنگی، عاطفی، احساسی، انگیزشی و درسی تشکیل شده است که بر میزان عملکرد و موفقیت دانشجویان اثر می گذارد(۲۶). موفقیت درامرآموزش به عواملی چونمهارت معلم،وسایل آموزشی وویژگی های یاد گیرنده وتعامل آنها با یکدیگرمربوط است.وجود تفاوتهای فردی دانش آموزان در ابعاد ذهنی، عاطفی،اجتماعی و حتی در آموخته های قبلی و سایر عوامل موثر در یادگیری غیر قابل تردید است.سن،هوش،تجربهاولیه،تمرکز،داشتن تصویرذهنی،ارتباط دادن بین آموخته ها،انگیزه، فاصله گذاشتن بین یادگیریها،استراحت پس ازیادگیری ازعوامل مؤثردریادگیری است ولی انگیزه مهم ترین عنصر تشکیل دهنده رفتار و مهمترین شرط یادگیری است(۳۹).
در توضیح انگیزه باید عنوان نمود که انگیزش به حالتهای درونی که موجب هدایت رفتار فرد به سوی نوعی هدف میشود، اشاره میکند( ۵).واژه انگیزه از کلمه لاتین Movere به معنی حرکت کردن مشتق شده است(۳۹).
انگیزش[۱۹]به نیروی ایجاد کننده، نگهدارنده و هدایت کننده رفتار گفته میشود و انگیزه[۲۰]به صورت نیاز یا خواست ویژه ای که انگیزش را موجب میشود، تعریف شده است. این دو واژه غالبا بصورت مترادف بکار میروند با این حال انگیزه را میتوان دقیق تر از انگیزش دانست.به این صورت که انگیزش را عامل کلی مولد رفتار اما انگیزه را عامل اختصاصی یک رفتار خاص به حساب می آورند.در واقع اصطلاح انگیزه بیشتر در اشاره به رفتار انسان بکار میرود(۵).
انگیزش با یک دسته پیوندهای متغیر مستقل و یا وابسته که جهت، وسعت و دوام رفتار فرد را بیان میکند و آثار، استعداد و مهارت را ثابت نگه میدارد و همچنین بازدارنده هایی که در محیط عمل میکنند، سرو کار دارد(۴۰).
انگیزش یعنی چگونه رفتارآغاز میشود، نیرو میگیرد، نگاهداری وهدایت میشود، باز می ایستد و چه نوع واکنش ذهنی در موجود زنده به هنگامیکه همه اینها در جریان است وجود دارد(۴۱).
انگیزه اشاره به تمام نیروهای درونی و بیرونی دارد که در تمام روند شروع، هدایت و پایان یک رفتار دخالت دارد(۴۹)وعاملی است که فرد را به انجام کاری سوق داده و وی را مشتاقانه در انجام آن کار هدایت مینماید.نقش انگیزه گسترش و شدت بخشیدن به تمایل فرد در انجام موثر و درست کارهای خویش است.بنابراین بوسیله انگیزه ما مکانیسم هایی را در فرد داریم که باعث فعالیتهای فرد به عنوان یک انسان میگردد.انگیزه همچنین میتواند نوعی فرایند یا واکنشی باشد که در ذهن فرد انجام میگردد.ممکن است به عنوان یک ترکیبی از نیروهایی باشد که باعث حفظ فعالیتهای انسان میگردد. در واقع انگیزه عملی است که باعث تحریک فرد برای انجام کاری شده که منجر به دستیابی به یک سری اهداف یا تامین برخی از نیازهای روانی خود فرد میشود(۴۲).
هیچ تعریف جهانشمولی برای واژه انگیزش در محیط های کاری به دلیل پیچیدگی آن وجود ندارد. برخی دانشمندان از بعد روانشناختی و برخی از بعد رفتارگرایی اقدام به تعریف و بررسی آن نموده اند. یکی از بهترین تعاریف انگیزش توسط پیندر(۱۹۹۸)[۲۱]ارائه شده است. “مجموعه ای از نیروهایی که انسان را هم از درون و هم از بیرون به انجام فعالیتهایی خاص در محیط های کاری ملزم می کند” (۴۳).
تمام این مفاهیم یک ویژگی مشخص انگیزش را مطرح مینمایند:۱)آنچه به رفتار شخص نیرو میدهد. ۲)آنچه چنین رفتاری را هدایت مینماید و به آن جهت میدهد. ۳)چگونه این رفتار تقویت و نگهداری میشود(۴۴).
از لحاظ پرورشی انگیزش هم هدف است و هم وسیله. به عنوان هدف ما از دانشجویان می خواهیم نسبت به تمام موضوعات اجتماعی و علمی علاقه کسب کنند یعنی دارای انگیزه باشند.از این رو تمام برنامه های درسی که برای آنها فعالیتهای مربوط به جنبه عاطفی در نظر گرفته شده است دارای هدفهای انگیزشی هستند.به عنوان وسیله، انگیزش به صورت آمادگی روانی یک پیش نیاز یادگیری به حساب می آید و تاثیر آن بر یادگیری کاملا آشکار است(۵).
انگیزه موتور یادگیری انسان است و لذا بالا بودن انگیزه در انجام هر فعالیت سبب پیشرفت و بازدهی بیشتر در انجام آن میشود.داشتن انگیزه در یادگیری که فعالیت اصلی دانشجویان است بسیار اهمیت داشته و عاملی است که فرد را از درون به کوشش وا میدارد.به طور خلاصه میتوان گفت که انگیزش تحصیلی از ارکان تعالی آموزشی به حساب می آید.(۳۶).
در علوم پزشکی انگیزه به عنوان یک عامل پیشگوئی کننده برای یادگیری ، کارایی تحصیلی ، دوام و ادامه تحصیل فرد شناخته شده است(۱۱). عوامل درونی وبیرونی وجود دارند که میتواند بر انگیزه دانشجویان تاثیر بگذارد.این عوامل میتوانند مثبت بوده و انگیزه افراد را بیشتر نمایند و یا منفی بوده و به فرد فشار وارد نماید(۴۵).
واقعیت این است که انگیزش امری شفاف برای مشاهده و اندازه گیری نیست و به همین دلیل تئوری های مختلفی برای اندازه گیری و شناسایی آن ارائه شده است که به آن اشاره می شود. این تئوری ها برپایه فرضیاتی درباره ماهیت انسان و عواملی که به کار وی انگیزه میدهد بنا شده است و کمک می کنند تا به بحث در مورد چگونگی ایجاد شرایطی برای خود انگیزشی در افراد بپردازیم. در ذیل به بیان چند مورد از این تئوری ها پرداخته می شود(۴۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...