«۱- حقوق بین‌المللی : چالش علیه حذف فرد از موضوع و مفاد حقوق بین‌المللی شکل گرفته و در نتیجه شکافی میان حقوق و وظایف ناشی از شهروندی و انواع جدید آزادی و تکلیف در حقوق بین‌المللی به وجود آمده است . دو قاعده اصلی حقوق یعنی مصونیت از صلاحیت قضایی و مصونیت کارگزاران دولتی امروزه به شکلی فزاینده زیر سؤال رفته است.

۲-بین‌المللی شدن تصمیم گیری : گسست دوم ، وجود سازمان ها و رژیم­های بین‌المللی است که برای مدیریت حوزه های فعالیت فراملی (تجارت ، اقیانوس ، فضا و … مشکلات جمعی سیاست گذاری برقرار شده است.

  1. قدرت هژمونیک و ساختارهای امنیتی بین‌المللی : دولت کنشگر نظامی کاملاً خود مختار نیست . برای مثال عضویت در ناتو حاکمیت یا استقلال را لغو نمی کند ، اما مشروع می کند. از زمان شکل گیری نظامی مرکب از دولت ها ، امنیت هنوز هم دغدغه اصلی دولت هاست. پیوند متقابل بین دولت ها ‌به این معنا است که سیاست امنیت ملی یک کشور ، پیامدهای مستقیمی بر امنیت کشوری دیگر دارد و پویایی کل نظام امنیتی جهانی برای همه ملت ها مؤثر است . منطق امنیت دولت محور ، پی آمد­های مهمی برای نظام های ملی ‌پاسخ‌گویی‌ و دموکراسی در کل دارد به طوری که اولاً تقریب حس جدایی دولت ها ، دموکراسی بین‌المللی را انکار می‌کند . ثانیاًً با مشروطه بحث بخشیدن به سازمان های سلسله مراتبی و محرمانه در داخل ، دموکراسی را از بین می‌برد.

۴- هویت ملی و جهانی شدن فرهنگ …

۵- اقتصاد جهانی ….»[۲۴].

گفتار پنجم :شهروند جهانی

آخرین موضوعی که در خصوص شهروندی مورد بررسی قرار می‌گیرد ، ارائه تعریف خاص از شهروند جهانی می‌باشد . امروزه تحولات و دگردیسی های خاصی که از جهت مبنایی ، اصولی و مفهومی در نظریه شهروندی رخ داده است موجبات شکل گیری مفهوم شهروند جهانی شده است .

نظریه شهروند جهانی محصول توسعه مفهومی و مبنایی اندیشه شهروندی در بستر و ظرف زمانی و تاریخی خاصی می‌باشد و به نوعی برآمد رشد و بلوغ فکری کشورهای پیشرفته غربی می‌باشد . در این راستا شهروندی از سطح تکالیف و حقوق در سطح داخلی ‌فراتر رفته و در سطح بین‌المللی و جهانی نیز نمود و عینیت یافته است . به گونه ای که نیازها ، شرایط و اقتضائات خاص جهانی آن را به وجود آورده است .

« نظریه شهروند جهانی بر این امر تأکید دارد که می توان برای افراد به عنوان شهروندان جهانی حقوق و تعهداتی در سطح بین‌المللی به رسمیت شناخت اگرچه به طور پراکنده در نظریه های ابراز شده توسط اندیشمندان عنوان شده بود اما باید آن را به نام دیوید میلر نام گذاری کرد »[۲۵] .

فصل دوم

حق بر محیط زیست سالم

در این فصل به بیان و بررسی و ارزیابی حق بر محیط زیست سالم در چارچوب منابع و اسناد بین‌المللی می پردازیم. آنچه به عنوان حق بر محیط زیست سالم امروزه مطرح می شود ؛ در واقع بخشی از نسل سوم حقوق بشر تحت عنوان حقوق همبستگی می‌باشد در مطالب ذیل سعی خواهد شد در پرتو جدید ترین و به روزترین قوانین و اسناد و معاهدات مرتبط با محیط زیست حق مذکور را مورد واکاوی ، بررسی و ارزیابی قرار دهیم . در مطالب ذیل با روشن شدن حق بر محیط زیست سالم به خوبی با چارچوب کلی حق بر هوای پاک آشنا شده و به خوبی آن را درک خواهیم نمود .

مبحث اول : تعریف حق بر محیط زیست سالم

یکی از موضوعات و مسائل مهمی که باید به تحلیل و ارزیابی آن بپردازیم تعریف حق بر محیط زیست سالم می‌باشد. در متون و اسناد بین‌المللی بایستی به دنبال تعریفی از حق بر محیط زیست بود . « در متون و اسناد بین‌المللی تعریفی از حق بر محیط زیست ارائه نشده است ، اما مواد ۱۴ و ۱۵ پیش طرح سومین میثاق بین‌المللی حقوق همبستگی در بیان حق بر محیط زیست می‌گوید ؛ هر انسان و کلیه ی انسان ها به صورت گروهی حق دارند از محیط سالم و متعادل از نظر زیست محیطی و مساعد برای توسعه ی اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و حقوقی برخوردار گردند …

‌دولت‌های‌ عضو متعهد می‌گردند که شرایط طبیعی حیات را دچار تغییرات نامساعدی ننمایند که به سلامت انسان و بهزیستی جمعی صدمه وارد کند ، صدمه ای که برای توسعه ی جمع ضروری باشد و راهی برای اجتناب از آن وجود نداشته باشد، قابل قبول محسوب می‌گردد . از سوی دیگر اصل اول اعلامیه ی استکهلم می‌گوید : انسان از حقوقی بنیادین برای داشتن آزادی ، برابری و شرایط مناسب در محیط زیستی که به او اجازه ی زندگی با حیثیت و سعادت مندانه را بدهد ، برخوردار است . او رسماً مسئولیت حفاظت و بهبود محیط زیست برای نسل های حاضر و آینده را بر عهده دارد . حال این سئوال پیش می‌آید که چه نوع محیط زیستی و چه ویژگی در این حق جای می‌گیرد ؟ در پاسخ ‌به این سئوال بعضی از نویسندگان معتقدند که منظور از این نوع حقوق بشر جدید ، حق برخورداری از محیط زیست شایسته ، سالم و امن است و برخی دیگر ضمن بیان حق بر محیط زیست ، به مواردی همچون آب و هوای پاکیزه و حداقلی از استاندارد سلامتی اشاره کرده‌اند . به عبارت دیگر آنچه حق بر محیط زیست در پی آن است ، این است که انسان ها حق دارند که محیط زیست آن ها از شرایط مناسب برای زندگی سعادتمندانه توأم با امنیت و سلامت برخوردار باشد . شاید بتوان گفت از آن جا که یک محیط زیست سالم و شایسته ، با نگرش واقع بینانه ، کمتر از یک محیط زیست کاملاً تمیز و پاکیزه است ، رویکرد دیگری که می توان اتخاذ کرد این است که معیاری اتخاذ شود که نمایانگر یک حداقل لازم برای زندگی سالم باشد … »[۲۶].

مبحث دوم : منابع و اسناد بین‌المللی حق بر محیط زیست

در این مبحث به بررسی و بیان منابع و اسناد بین‌المللی حق بر محیط زیست سالم در پرتو اسناد و معاهدات بین‌المللی و معاهدات منطقه ای به طور خلاصه می پردازیم . در مقدمه پیش طرح سومین میثاق بین‌المللی حقوق همبستگی مصوب ۱۹۸۲ چنین می خوانیم : « طرف های میثاق حاضر ، با توجه ‌به این که صلح ، توسعه محیط زیست و میراث مشترک بشریت ، از این به بعد ارزش های جهانی هستند که مورد شناسایی کلیه ی انسان ها ، اقوام و ملت ها قرار گرفته اند و این که شایسته است ، حقوق مربوط به آن ها به عنوان حقوق بشر ، شناسایی ، حمایت و تحقق یابد . با توجه ‌به این که منشور سازمان ملل متحد، دولت‌ها را ملزم به همکاری بین‌المللی از طریق توسعه و تشویق به رعایت حقوق بشر و آزادی های بنیادین برای همه بدون تبعیض از نظر نژاد ، جنسیت ، زبان و مذهب می کند . با توجه ‌به این که همکاری بین‌المللی در خصوص حق بشر بر صلح ، توسعه ، محیط زیست و میراث مشترک بشریت ، دارای اهمیت اساسی است ؛ زیرا تحقق آن ها جز از طریق الحاق کوشش های همبسته ی همه دولت ها ، افراد و دیگر اشخاص عمومی و خصوصی میسر نیست ، در خصوص موارد ذیل موافقت می کند :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...