احتمال مرگ ناشی از دیابت در فردی که ۱۴۰ درصد بیش از حد متوسط وزن دارد، حدود پنج برابر بیشتر از مردی با وزن طبیعی است و برای زنان در همان درجه از چاقی، میزان مرگ و میر حدود هشت برابر است. حتی در کودکان نابالغ نیز چاقی با مقاومت انسولین کبدی و محیطی همراه است. با اینکه دیابت مستقیما دلیل بسیاری از مرگ و میرهای افراد چاق نیست اما نقص های متابولیکی که منجر به دیابت می شوند نتیجه چاقی است. چنین ضایعاتی با کم کردن وزن از بین می رود و در نتیجه مرگ و میر نیز کاهش می یابد. کاهش وزن مناسب در حدود نیم تا نه کیلوگرم، می تواند باعث ۴۰-۳۰ درصد کاهش مرگ و میر ناشی از دیابت شود (۲۹).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

چاقی و بیماری عروق کرونر قلب
علت اصلی مرگ و میر زیاد افراد چاق، بیماری عروق کرونر قلب می باشد. چاقی به میزان زیادی با پرفشاری و سکته مغزی بویژه در افراد جوان یا چاق نسبت دارد. با این حال تاثیر این فاکتورهای خطر با کم شدن وزن کاهش می یابد. بعد از متعادل کردن اثر سن و استعمال دخانیات، خطر انفارکتوس میوکارد اعم از کشنده و یا غیرکشنده در میان زنان با شاخص توده بدن بیش از ۲۷ سه برابر احتمال بروز آن در زنان لاغر می شود. این اختلالات با کاهش وزن بهبود می یابند (۲۹).
چاقی و سرطان
در تحقیق گسترده انجمن سرطان آمریکا مشخص شد که میزان مرگ و میر ناشی از سرطان در مردانی که ۴۰ درصد افزایش وزن دارند ۳۳/۱ و برای زنان ۵۵/۱ می باشد. با کاهش وزن خطر مرگ و میر سرطانهای مرتبط با چاقی ۵۰-۴۰ درصد کاهش می یابد (۲۹).
چاقی و استئوآرتریت[۲]
بیماریهای تحلیل برنده مفاصل یکی از عوارض رایج چاقی، بویژه در ناحیه زانو، در زنان میانسال بوده و باعث ناتوانیهای قابل توجهی می شود. برخلاف بیماریهای قلبی یا دیابت احتمال بروز استئوآرتریت تنها به مقدار چربی شکمی مربوط نبوده و با میزان کل چاقی ارتباط دارد (۲۹).
چاقی و تعادل انرژی
برای افزایش وزن بدن باید انرژی دریافتی نسبت به انرژی مصرفی بالاتر باشد (۴۱, ۴۲). انرژی مورد نیاز بدن از طریق دریافت غذا تأمین می گردد. حداکثر دریافت غذا در اواخر نوجوانی و اوایل بزرگسالی صورت گرفته و سپس کاهش می یابد. طبیعت رژیم غذایی مصرفی بر پیشرفت چاقی مؤثر است؛ به طوری که در یکی از مطالعات، رژیم های غربی حاوی چربی بالا (بیش از ۳۰ درصد کالری) با افزایش وزن ارتباط داشته است (۴۳). از سوی دیگر، میزان چگالی انرژی منابع غذایی نیز از عوامل مؤثر بر وزن بدن می باشد (۴۴).
میزان انرژی مصرفی نیز تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد که از آن جمله می توان به بافت چربی قهوه ای و دمای بدن، ترکیب رژیم غذایی و میزان فعالیت بدنی اشاره نمود. مصرف پایین انرژی یکی از عواملی است که می تواند باعث افزایش وزن شود. انرژی مصرفی دارای ۳ جزء اصلی است. حدود ۷۰ درصد از انرژی مصرفی تام بدن را متابولیسم پایه یا استراحت تشکیل می دهد که شامل انرژی لازم جهت حفظ دمای بدن و شیب یونی در سراسر غشاهای سلولی، عملکرد عضله قلبی و تنفسی، فعالیت و ترشحات دستگاه گوارش و همچنین ذخیره سازی محصولات متابولیکی و انتقال می شود. ۱۰ درصد از انرژی را جزء دوم شامل می شود که مربوط به اثر گرمازایی غذا می باشد. جزء نهایی انرژی مصرفی مربوط به انجام فعالیت های روزمره و ورزشی است. شایان ذکر است که میان انرژی مصرفی روزانه و یا انرژی مصرفی در حالت استراحت با توده بدون چربی ارتباط قوی وجود دارد. حجم توده بدون چربی مسئول ۸۰ درصد تفاوت انرژی مصرفی افراد مختلف است (۴۵, ۴۶).
اتیولوژی چاقی
تأثیر سن بر چاقی
افراد در هر سنی ممکن است دچار اضافه وزن شوند اما در سنین خاصی این احتمال افزایش می یابد که در زنان و مردان متفاوت است.
پیش از تولد: وزن مادر در دوران بارداری ممکن است اندازه بدن، شکل و ترکیب بدنی نوزاد را در آینده تحت تأثیر قرار دهد. دارا بودن BMI بالا قبل از بارداری و افزایش وزن زیاد در طی دوران بارداری از جمله ریسک فاکتورهای ابتلا به چاقی نوزادان در دوران کودکب خواهد بود. به علاوه سیگار کشیدن و یا دیابت مادر خطر ابتلا به چاقی را در فرزندان آنها افزایش می دهد (۴۷, ۴۸). اگر چه وزن هنگام تولد عامل پیشگویی کننده ضعیفی برای چاقی در آینده است، نوزادان کم وزن، کوتاه قد و با دور سر کوچک، در معرض خطر بالاتری برای ابتلا به چاقی شکمی و سایر بیماری های مرتبط با چاقی در مراحل بعدی زندگی هستند (۴۹). کودکانی که از مادر دیابتی متولد می شوند و یا مادران آنها در طی بارداری سیگاری بوده اند ریسک بالاتری برای ابتلا به چاقی و اضافه وزن در کودکی و بزرگسالی دارند (۵۰, ۵۱).
شیرخوارگی: نوزادانی که با شیر مادر تغذیه می شوند در مقایسه با فورمولا، ریسک پایین تری برای ابتلا به اضافه وزن دارند. به عنوان مثال، تغذیه انحصاری نوزاد با شیر مادر در طول سه ماهه اول زندگی یا ماه های بعد، خطر ابتلا به اضافه وزن را در دوران کودکی کاهش می دهد (۵۲, ۵۳). در مطالعه ای بر روی ۱۱۰۰۰ کودگ در بدو ورود به مدرسه، شیوع چاقی در کودکانی که از شیر مادر محروم بوده اند و در کودکانی که به مدت ۱۲ ماه یا بیشتر از شیر مادر تغذیه شده بودند به ترتیب ۵/۴ درصد و ۸/۰ درصد گزارش شد (۵۴). نتایج یک متاآنالیز با بررسی ۱۷ مطالعه نشان داد که با افزایش طول مدت شیردهی خطر ابتلا به اضافه وزن در طول زندگی کاهش می یابد (۵۵).
کودکی: ارزش پیشگویی کنندگی چاقی دوران کودکی با توجه به شروع چاقی و سابقه فامیلی متفاوت است. مطالعه مروری بر روی ۸۵۴ نفر نشان داد که کودکان چاق زیر ۳ سال در معرض خطر پایینی برای ابتلا به چاقی هستند مگر اینکه یکی از والدین یا هر دو چاق باشند (۵۶). از سویی دیگر چاقی در کودکان بالای ۳ سال بدون در نظر گرفتن وزن والدین، اثر پیشگویی کننده قوی در رابطه با بزرگسالی دارد. در هر دو گروه چاق و غیر چاق زیر ۱۰ سال، داشتن یک والد چاق خطر ابتلا به چاقی را در بزرگسالی دو برابر می کرد.
جهش چربی توصیف کننده شرایطی است که در سنین ۵ تا ۷ سالگی رخ می دهد که طی آن روند کاهش BMI پایان یافته و رو به افزایش می گذارد (۵۷, ۵۸). جهش چربی زود هنگام نیز خطر ابتلا به چاقی بزرگسالی را افزایش می دهد. علاوه بر این، درجه و شدت اضافه وزن (صدک بالاتر از ۹۵) در کودکی به ویژه در نوجوانی، خطر ابتلا را افزایش می دهد (۵۸, ۵۹).
نوجوانی: چاقی در نوجوانی با چاقی شدید در بزرگسالی در ارتباط است (۶۰). به علاوه، وضعیت وزن بدن در نوجوانی عامل پیش بینی کننده عوارض سلامتی در آینده فرد خواهد بود (۶۱). به رغم اهمیت وزن کودکی و نوجوانی، مشکلات سلامتی اکثر افراد دارای اضافه وزن در بزرگسالی ادامه و گسترش می یابد (۶۲).
زنان بزرگسال: اغلب زنان دارای اضافه وزن، وزن اضافی خود را پس از بلوغ کسب کرده اند (۶۳). این اضافه وزن ممکن است به دنبال عواملی از جمله بارداری، داروهای خوراکی پیشگیری از بارداری و یائسگی رخ داده باشد. به عنوان مثال افزایش وزن در دوران بارداری و تأثیر بارداری بر وزن زنان در آینده از عوامل مهم مؤثر بر سابقه اضافه وزن زنان به شمار می روند. تعداد کمی از زنان در این دوران دچار افزایش وزن بسیار زیاد و در برخی موارد تا ۵۰ کیلوگرم می شوند. البته بارداری به خودی خود اضافه وزن را به دنبال دارد (۶۴). پس از یائسگی نیز اضافه وزن و تغییرات توزیع چربی در بدن رخ می دهد. کاهش ترشح استروژن و پروژسترون بیولوژی سلول های چربی را به گونه ای تغییر می دهد که تجمع چربی در نواحی مرکزی افزایش پیدا کند. لازم به ذکر است چاقی مرکزی و شکمی از ریسک فاکتورهای کلیدی ابتلا به بیماری های قلبی عروقی محسوب می شوند (۶۵).
مردان بزرگسال: تغییر شیوه زندگی فعال در نوجوانی به یک سبک زندگی بدون تحرک با افزایش وزن در بسیاری از مردان در ارتباط است. افزایش وزن تا دهه ششم ادامه دارد. بعد از سن ۵۵ تا ۶۴ سالگی، وزن نسبی پایدار باقی می ماند، و پس از آن شروع به کاهش می کند (۵۰).
سبک زندگی
فعالیت بدنی: سبک زندگی کم تحرک باعث کاهش مصرف انرژی و پیشرفت اضافه وزن است (۶۶). سطوح پایین فعالیت بدنی به شدت با افزایش وزن در هر دو جنس ارتباط دارد. در مطالعه ۱۰ ساله ای بر روی تغییرات وزن، خطر افزایش وزن قابل توجه در افراد غیرفعال ۱/۳ تا ۸/۳ برابر نسبت به افراد فعال بیشتر بود (۶۷). از میان تمام رفتارهای بی تحرکی، به نظر می رسد تماشای طولانی مدت تلویزیون مهمترین عامل پیش بینی کننده خطر ابتلا به چاقی و دیابت است. در مطالعه سلامت پرستاران، پس از تعدیل اثر عوامل مداخله گر در چاقی (سن، سیگار کشیدن، ورزش، و فاکتورهای رژیم غذایی)، با هر دو ساعت افزایش تماشای تلویزیون، شیوع چاقی ۲۳ درصد، و شیوع دیابت ۱۴ درصد افزایش یافت (۶۸).
محرومیت از خواب: طی ۴۰ سال اخیر نسبت بالغینی که در امریکا کمتر از ۷ ساعت در هر شب می خوابند از ۱۶ درصد به ۳۷ درصد افزایش یافته است که این تغییر در شیوه زندگی باعث ایجاد اختلالات متابولیک در فرد می شود (۶۹). محدودیت در زمان خواب، در مقایسه با افزایش مدت آن، با کاهش لپتین و افزایش گرلین سرم، موجب گرسنگی و اشتها می گردد (به ویژه برای غذاهای دارای چگالی بالای انرژی و غنی از کربوهیدرات). علاوه بر این، خواب ناکافی می تواند منجر به غذا خوردن بیش از حد، چاقی و کاهش پاسخ به رژیم درمانی شود (۷۰-۷۲).
ترک سیگار: افزایش وزن با ترک سیگار بسیار معمول است. تصور کلی بر این دلالت دارد که حداقل بخشی از این افزایش وزن به واسطه ترک نیکوتین اتفاق می افتد. افزایش وزن در دو هفته اول ۱ تا ۲ کیلوگرم است که اغلب با ۲ تا ۳ کیلوگرم افزایش وزن اضافی در چهار تا پنج ماه آینده همراه خواهد بود. افزایش وزن به طور متوسط ۴ تا ۵ کیلوگرم برآورد شده است. نسبت شانس چاقی در افرادی که سیگار را ترک می کنند نسبت به مردان و زنان غیر سیگاری به ترتیب ۴/۲ و ۰/۲ افزایش می یابد (۷۳, ۷۴). از آنجا که افزایش وزن پس از ترک سیگار قابل پیش بینی است، پیشنهاد شده است که یک برنامه ورزشی مناسب به همراه کاهش کالری دریافتی به همه بیمارانی که سیگار را ترک می کنند توصیه شود (۷۵).
رژیم غذایی: افزایش دسترسی به مواد غذایی ممکن است در افزایش شیوع چاقی مؤثر باشد. از سال ۱۹۷۰، مقدار چربی و کربوهیدرات های تصفیه شده در تأمین مواد غذایی و در نتیجه محتوای کالری، افزایش یافته است. در دسترس بودن، تراکم بالای انرژی مواد غذایی، همراه با کاهش مداوم فعالیت بدنی، به افزایش چاقی در سراسر جهان کمک کرده است (۷۶).
پرخوری و مهار غذا خوردن: بسیاری از مردم یک الگوی آگاهانه محدودیت مصرف غذا، موسوم به “مهار (خویشتن داری)” غذا خوردن دارند (۷۷). این الگوی خویشتن داری در بسیاری از افراد شایع است که در اکثر زنان میانسالی که وزن طبیعی دارند دیده می شود. به طور معمول رابطه معکوس بین وزن بدن با طبقه اجتماعی، و وضعیت اقتصادی اجتماعی اغراد وجود دارد (۷۸).
تعداد وعده های غذایی: ارتباط میان تعداد وعده های غذایی و پیشرفت چاقی نامشخص است. در یک مطالعه کوهورت، الگوی مصرف پنج وعده غذایی در روز به طور قابل توجهی خطی اضافه وزن و چاقی را کاهش داد (۷۹, ۸۰). استفاده از وعده های کوچک متعدد نسبت به وعده های غذایی حجیم با تعداد اندک احتمالاً به دلیل تفاوتی که در ترشح انسولین ایجاد می کند این ریسک را کاهش می دهد (۸۱). از سوی دیگر، خوردن صبحانه با کاهش خطر اضافه وزن در ارتباط است (۸۲).
عادات غذایی: اطلاعات اپیدمیولوژیکی نشان می دهد که یک رژیم غذایی محتوی چربی بالا با چاقی همراه است. وزن نسبی در جمعیت های مختلف، به طور مستقیم با درصد چربی رژیم غذایی در ارتباط است (۴۳). در مطالعه آینده نگر، افزایش مصرف چپس سیب زمینی، سیب زمینی، نوشابه های شیرین شده با شکر، گوشت قرمز فرآوری نشده، و گوشت فرآوری شده به طور مستقیم با افزایش وزن همراه بود. در مقابل، مصرف سبزی ها، غلات کامل، میوه ها، آجیل، و ماست نسبتی عکس با افزایش وزن داشت (۸۲).
فست فود: بر اساس یک مطالعه آینده نگر بر روی ریسک فاکتورهای بیماری های قلبی عروقی در یک جمعیت بزرگ با پیگیری ۱۵ ساله انجام شد، مصرف مکرر مواد عذایی آماده ممکن است با افزایش وزن و خطر ابتلا به دیابت نوع دوم در ارتباط باشند (۸۳).
سندرم خورانش شبانه: این سندرم به دنبال مصرف حداقل ۲۵ درصد (و معمولاً بیش از ۵۰ درصد) از انرژی بین شام تا صبح روز بعد تعریف شده و یک الگوی شناخته شده از اختلال در تغذیه افراد چاق است که معمولاً به دنبال اختلالات خواب و با علائم بیداری شبانه و خواب آلودگی در طول روز بعد همراه است (۸۴).
عوارض چاقی
چاقی نه تنها منجر به افزایش مرگ و میر در جامعه می شود بلکه همان طور که اشاره شد خطر ابتلا به بسیاری از بیماری ها را نیز افزایش می دهد که در اینجا به اختصار به مهم ترین آنها اشاره می شود:
مرگ و میر: تعدادی از مطالعات بزرگ رابطه بین چاقی و مرگ و میر را بررسی کرده اند (۸۵-۹۵). به طور کلی، BMI بالا با افزایش نرخ مرگ و میر در ارتباط است. این ارتباط در افرادی که مبتلا به چاقی شدید هستند قویتر است (۹۰). به نظر می رسد داشتن اضافه وزن نیز در برخی موارد با کاهش طول عمر در ارتباط بوده است. می توان این ارتباط قوی را اینگونه توجیه کرد که افرادی که BMI بالایی دارند طبعاً به دلیل رژیم غذایی نامناسب و عدم فعالیت بدنی کافی معمولاً از نظر سلامتی نیز وضعیت مناسبی ندارند (۹۵).
کاهش امید به زندگی: چاقی در بزرگسالی با یک کاهش قابل توجه در امید به زندگی برای هر دو گروه مردان و زنان همراه است. در میان ۳۴۵۷ نفر در مطالعه فرامینگهام، کسانی که چاق بودند (BMI بالاتر از ۳۰) در سن ۴۰ سالگی شش تا هفت سال کمتر از کسانی زنده می مانده اند که BMI نرمال داشتند و افراد دارای اضافه وزن (BMI بین ۲۵ تا ۹/۲۹) در سن ۴۰ سالگی حدود سه سال کمتر عمر کردند. افرادی که هم چاق بوده و هم سیگار می کشیدند ۱۳ تا ۱۴ سال کمتر از غیر سیگاری هایی که وزن طبیعی داشتند عمر کردند (۹۶).
دیابت ملیتوس: دیابت نوع ۲ در تمامی اقوام و نژادها، به شدت با چاقی در ارتباط است. بیش از ۸۰ درصد موارد ابتلا به دیابت نوع ۲ به چاقی نسبت داده شده است (۹۷, ۹۸). علاوه بر BMI، به نظر می رسد توزیع بدن یکی از ریسک فاکتورهای مهم ابتلا به دیابت است. بروز دیابت به طور قابل توجهی با دور کمر، نسبت دور کمر به دور باسن و توده چربی احشایی افزایش می یابد در حالی که هیچ ارتباط قابل ملاحظه ای بین بروز دیابت با چربی کل بدن و یا چربی زیر جلوی شکمی وجود ندارد (۹۹). یافته های مشابه نشان دادند که افراد با دور کمر بالا (مردان > 102 سانتی متر [۴۰ اینچ]، زنان > 88 سانتی متر [۳۵ اینچ]) در مقایسه با کسانی که اندازه دور کمر طبیعی دارند با احتمال بیشتری به دیابت، فشار خون بالا و اختلال پربی خون مبتلا می شوند (۱۰۰).
فشار خون: فشار خون در افراد چاق معمولاً افزایش می یابد (۱۰۱) و خطر ابتلا به آن در افراد دچار چاقی بالا تنه و شکمی بالاتر است اما سازوکار علت آن به خوبی شناخته نشده است (۱۰۲). از سوی دیگر، کاهش وزن در افراد چاق منجر به کاهش فشار خون می گردد؛ به طوری که به ازای هر کیلوگرم کاهش مزن، تقریباً یک میلی متر جیوه از فشار خون سیستولیک و دیاستولیک کاسته می شود (۱۰۳).
دیس لیپیدمی: چاقی با تغییرات زیان باری در متابولیسم چربی ها همراه است که از جمله این تغییرات می توان به افزایش غلظت سرمی کلسترول، LDL، VLDL و تری گلیسرید و همچنین کاهش غلظت سرمی HDL به میزان ۵ درصد اشاره کرد. لازم به ذکر است که کاهش HDL ریسک ابتلا به بیماری عروق کرونر قلب را بیش از هایپرتری گلیسریدمی افزایش می دهد (۱۰۴).
بیماری های قلبی: چاقی با تعدادی از ریسک فاکتورهای بیماری قلبی ـ عروقی شامل فشار خون، مقاومت به انسولین و دیابت، دیس لیپیدمی، افزایش غلظت پلاسمایی فیبرینوژن و سایر فاکتورهای پروترومبیک (۱۰۵) و به طور اختصاصی در زنان مبتلا به چاقی مرکزی، با افزایش فعال شدن پلاکت ها وابسته به ترومبوکسان ارتباط دارد (۱۰۶). این در حالی است که کاهش وزن (از طریق تغییر سبک زندگی، دارو یا جراحی) سبب بهبود ریسک فاکتورهای بیماری های قلبی ـ عروقی می گردد (۱۰۷).
بیماری عروق کرونری قلب: در بسیاری از مطالعات مشاهده ای نظیر مطالعه فرامینگهام و مطالعه سلامت پرستاران نشان داده شده است چاقی با افزایش خطر ابتلا به بیماری عروق کرونری قلب و مرگ و میر ناشی از بیماری های قلبی ـ عروقی ارتباط دارد (۹۷, ۱۰۴, ۱۰۸). به نظر می رسد که توزیع چربی بدن یک فاکتور تعیین کننده مهم در این زمینه به شمار می رود؛ چرا که بیماران دارای چاقی شکمی (مرکزی) در معرض بالاترین خطر ابتلا به این بیماری را دارند (۱۰۹-۱۱۲).
نارسایی قلبی: ارتباطی کلیدی میان چاقی و نارسایی قلبی وجود دارد. نتایج مطالعه قلب فرامینگهام که بر روی ۶۰۰۰ نفر بدون سابقه بیماری قلبی انجام شده است حاکی از آن است که خطر ابتلا به نارسایی قلبی در افراد چاق با BMI ≥ ۳۰ در مقایسه با افراد غیر چاق تقریباً ۲ برابر بیشتر است (۱۱۳).
سکته: یافته های مطالعه سلامت پرستاران نشان می دهد که هم افزایش BMI (27 ≤) و هم بالا رفتن وزن بدن پس از ۱۸ سالگی با افزایش خطر سکته ایسکمیک ارتباط دارد (۱۱۴). نتایج مشابهی در مطالعه سلامت زنان نیز به دست آمده است (۱۱۵). در یکی از مطالعات، افزایش BMI با افزایش ریسک هر دو نوع سکته ایسکمیک و سکته ناشی از خونریزی در مردان ارتباط داشته است (۱۱۶).
استئوآرتریت: بروز استئوآرتریت در افراد چاق افزایش می یابد. این بیماری معمولاً در مفاصلی که متحمل وزن نیستند بروز می کند و این امر نشان می دهد که اجزایی از سندرم چاقی وجود دارند که متابولیسم غضروف و استخوان را مستقل از تحمل وزن می دهند (۱۱۷). این در حالی است که کاهش وزن در ارتباط با کاهش خطر ابتلا به استئوآرتریت می باشد.
اختلالات سیستم تنفسی: قطع تنفی در خواب، مهم ترین عارضه تنفسی مرتبط با چاقی بوده و مطالعات متعدد تأیید کننده آن است که چاقی به عنوان ریسک فاکتور عمده پیشرفت این اختلال محسوب می شود (۱۱۸). به علاوه، به نظر می رسد که چاقی؛ عامل خطر ابتلا به آسم نیز به شمار می رود (۱۱۹, ۱۲۰).
سرطان: خطر ابتلا به برخی سرطان ها با افزایش چاقی در مردان و زنان افزایش می یابد (۱۲۱-۱۲۳). چاقی همچنین احتمال مرگ و میر ناشی از سرطان را افزایش می دهد. نشان داده شده است که اضافه وزن و چاقی در ایالات متحده مسئول به ترتیب ۱۴ درصد و ۲۰ درصد فوت های ناشی از سرطان در مردان و زنان می باشد (۱۲۴).
بیماری های کلیوی: چاقی با عواملی ارتباط دارد که موجب اختلال در عملکرد کلیه می شوند که از آن جمله می توان به فشار خون، دیابت و سندرم متابولیک اشاره نمود. البته نتایج برخی مطالعات نشان می دهد که چاقی به طور مستقل با خطر پیشرفت بیماری های مزمن کلیوی ارتباط دارد (۱۲۵-۱۲۸).
سنگ های کلیوی: به نظر می رسد که چاقی و افزایش وزن در طی بزرگسالی با افزایش خطر بروز سنگ های کلیوی ارتباط داشته باشد (۱۲۹).
ترمودینامیک چاقی و از دست دادن وزن
وزن اضافی در افراد چاق شامل ۷۵ درصد چربی و ۲۵ درصد بافت بدون چربی ( حاوی ۷۵ درصد آب و ۲۵ درصد پروتئین است ) می باشد. با توجه به اینکه ارزش انرژی زایی چربی ۹۰۰۰ کیلوکالری و ارزش انرژی زایی بافت بدون چربی ۱۰۰۰ کیلو کالری است، ترکیب این دو در بافت چربی ۷۰۰۰ کیلو کالری انرژی تولید خواهد کرد. انرژی دریافتی فردی با ۲۰ کیلوگرم اضافه وزن، ۱۴۰۰۰ کیلو کالری بیشتر از انرژی مصرفی او می باشد. با فرض اینکه این اضافه وزن در طی ده سال بدست آمده باشد، متوسط این عدم تعادل انرژی کمتر از ۴۰ کیلو کالری در روز خواهد بود، اما این به آن معنی نیست که اگر شخصی با انرژی دریافتی و مصرفی متعادل، تصمیم بگیرد روزانه ۴۰ کیلو کالری انرژی اضافی از طریق غذا بگیرد، در طول ۱۰ سال ۲۰ کیلوگرم اضافه وزن پیدا می کند (۲۹).
انرژی دریافتی از چند طریق بر انرژی مصرفی اثر می گذارد. در ابتدا که فرد شروع به پرخوری می نماید، ذخیره انرژی در توده چربی و نیز در توده بدون چربی، افزایش می یابد که حدود ۱۰ درصد انرژی دریافتی افزایش یافته را شامل می شود. همچنین این افزایش در ذخیره سبب افزایش سوخت و ساز خواهد شد. نهایتا تغییرات تنظیم کننده و هماهنگ کننده ای در سوخت و ساز بدن ایجاد می شود که مانع از تغییر وزن می گردد، بطوریکه میزان سوخت و ساز با زیاد خوردن، افزایش و با کم خوردن، کاهش می یابد. بنابراین تا قبل از اینکه وزن فرد ۲۰ کیلوگرم اضافه شود، انرژی مصرفی به ۴۰ کیلو کالری افزایش خواهد یافت که در نتیجه فرد در وزنی بیشتر از وزن قبلی به تعادل جدیدی دست می یابد (۲۹).
ترمودینامیک کاهش وزن نسبتا ساده تر از ترمودینامیک افزایش وزن است، زیرا با وجود اینکه هزینه متابولیکی زیادی برای ذخیره انرژی بصورت چربی، پروتئین و یا گلیکوژن صرف می شود ولی استفاده از این ذخایر هزینه متابولیکی ناچیزی را در بر خواهد داشت. معمولا افرادی که رژیم می گیرند در ابتدا سریعا وزن از دست می دهند و سپس این روند به علت هماهنگیهای متابولیکی بدن فرد با رژیم کند می شود. در حقیقت سه دلیل برای کاهش سرعت از دست دادن وزن وجود دارد. اولین دلیل آن است که کاهش وزن اولیه در نتیجه از دست دادن مقدار زیادی گیلکوژن می باشد، هر گرم گیلکوژن با ۳ گرم آب همراه است، و بنابراین از دست دادن گلیکوژن با از دست دادن آب همراه خواهد بود و کاهش وزن بیشتر از مقدار مورد انتظار با توجه به ۷۰۰۰ کیلو کالری انرژی حاصله از یک کیلوگرم بافت چربی می باشد. دلیل دوم این است که بعد از چند هفته اول، فرد تحت رژیم کمتر خود را موظف به رعایت رژیم می داند. این مساله را می توان با کنترل و محاسبه دقیق رژیم فرد نشان داد بطوریکه با چنین نظارتی کاهش وزن به سرعت دوباره آغاز می شود ، و سوم اینکه کاهش وزن زیاد باعث کاهش متابولیسم شده و در نتیجه با پیروی از یک رژیم ثابت، کمبود انرژی دریافتی کمتر شده و کاهش وزن کند می شود (دلیل اصلی بکارگیری رژیم کاهش وزن پلکانی برهم زدن این روند ثابت است). لازم به ذکر است که میزان متابولیسم در افراد چاق بطور متوسط بیشتر از حد طبیعی است و کند شدن متابولیسم بدن طی کاهش وزن تا حد طبیعی، کاهش قابل انتظار از سطحی بالاتر به سطح طبیعی می باشد. در بیانی بسیار ساده می توان گفت فردی که ۲۰ کیلوگرم اضافه وزن دارد حدودا ۱۴۰۰۰۰ کیلوکالری بیشتر از آنچه برای حفظ ترکیب طبیعی بدنش نیاز دارد انرژی دریافت کرده است (۲۹).
عدم تحرک بعنوان دلیل برای چاقی
یک ورزشکار استقامتی موفق باید متناسب و لاغر باشد، افرادیکه تحرک بسیار کمی دارند اغلب نا متناسب و چاق هستند. با وجود این که دستیابی به اطلاعات قطعی در مورد چگونگی تاثیر عدم تحرک بر روند اپیدمی چاقی دشوار است ولی شواهد نشان می دهند که غذای مصرفی مردم نسبت به سال ۱۹۸۰ افزایش نیافته ولی مطمئنا مقدار انرژی مصرفی برای فعالیتهای بدنی و یا اعمال تفریحی به علت افزایش زمان تماشای تلویزیون و وجود وسایل رفاهی کاهش یافته است. با توجه به این مساله، می توان نتیجه گرفت که عدم تحرک یک عامل مهم در ایجاد چاقی بوده و افزایش تحرک باید قسمتی از درمان آن باشد (۲۹).
تعادل درشت مغذی های رژیم
مدتها است که از رژیمهایی که تعادل درشت مغذیها در آن تغییر کرده برای کاهش وزن استفاده می شود . بعضی افراد کربوهیدرات وبرخی دیگر چربی را از رژیم غذایی حذف کرده و برای غذاهای دیگر هیچگونه محدودیتی را در نظر نگرفته اند، در حالیکه بعضی نیز رژیمهای حاوی منابع غنی از پروتئین را توصیه می کنند. توجه به این مساله لازم است که چاقی نه تنها با رژیم سرشار از انرژی، بلکه با رژیمی که در آن تعادل درشت مغذیها رعایت نشود نیز بوجود می آید. رژیمهایی که تعادل درشت مغذیها در آنها تغییر کرده است با وجود اینکه باعث کاهش وزن می شوند، اما به علت لذیذ نبودن و قیمت بالا، کمتر مورد استفاده قرار می گیرند (۲۹).
کاهش مطلوب وزن
مطلوبترین میزان کاهش وزن نیم تایک کیلوگرم درهفته می باشد که برای رسیدن به آن باید بطور میانگین انرژی رژیم ۱۰۰۰-۵۰۰ کیلو کالری کاهش یابد. ضررهای کاهش انرژی بیشتر از۱۰۰۰ کیلو کالری شامل موارد زیر میباشد: مقدار بیشتری بافت بدون چربی از دست میرود، تامین مواد مغذی لازم در چنین رژیم محدودی مشکل خواهد بود، رژیم غذایی مطلوب و مورد پسند نخواهد بود و بعد از رسیدن به وزن مورد نظر تغییرات و هماهنگی های زیادی باید صورت گیرد تا بتوان یک رژیم مناسب برای ثبات وزن تنظیم کرد. از مضرات کاهش انرژی دریافتی کمتر از ۵۰۰کیلوکالری نیز این است که زمان زیادی طول میکشد تا به وزن مورد نظر دست یابیم، مگر اینکه اضافه وزن اولیه خیلی کم باشد (۲۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...