با توجه به نقش مهم مدارس در تامین بهداشت روانی دانش آموزان، برنامه ی آموزش مهارت های زندگی، روش مؤثری در جهت رشد شخصیت سالم دانش آموزان و تامین بهداشت روانی دانش آموزان است (حسینی،۱۳۸۷، ۵۷).

با بهره گرفتن از آموزش مهارت های لازم می توان حس کنترل درونی را فعال نموده و حالت خود کار آمدی و عزت نفس را تقویت نمود. با آموزش همین مهارت و در نتیجه افزایش سطح عزت نفس و کاهش تاثیرات منفی استرس های روزمره، می توان به سلامت روان فرد کمک کرد (اسچوگل[۷]، ۲۰۱۰، ۳۷۶)

آموزش مهارت های زندگی با ارتقاء بهداشت روانی و آمادگی رفتاری، فرد را به رفتاری سالم و اجتماعی مجهز می‌کند (میلر[۸]، ۲۰۰۸، ۷۶)

آموزش مهارت های زندگی و اجتماعی سبب افزایش عزت نفس، بهبود رفتارهای اجتماعی و سازگاری اجتماعی، افزایش رضایت سیستم خانوادگی و سازگاری با خانواده، افزایش مهارت حل مسائل شخصی و بین فردی و افزایش مهارت های مقابله ای شده است. برنامه های پیشگیری مبتنی بر مهارت های زندگی، ‌بر اساس مطالعات انجام شده بسیار مؤثرتر از گرایش­های سنتی است. یافته­ ها، به اثرات مثبت این آموزش­ها بر مهارت دانش آموزان در حل مشکلات بین فردی و مقابله با اضطراب دلالت دارند. به دنبال چنین آموزش­هایی، شرکت کنندگان قادر می‌شوند تا تعارض های خود را با همسالان به نحو سازنده­ای حل نمایند و محبوبیت بین فردی بیشتری یابند. یافته­ ها تاثیر آموزش مهارت­ های زندگی را در پیشگیری از خودکشی نشان داده‌اند. آموزش مهارت های زندگی در پیشگیری از خشونت و بزهکاری نیز کارایی داشته است (وست[۹]، ۲۰۱۰، ۲۴۳)

نتایج پژوهشی حاکی از آن است که هدف مداخلات مبتنی بر مدرسه، فراهم آوردن تجاربی است که از آن طریق بر توانایی های مقابله ای کودکان در رویارویی با استرس های محیطی و شرایط نامساعد زندگی بیفزاید. نتایج برنامه های نوین و جامع بهداشت روانی متنوع بوده است. مثل افزایش حضور مدرسه، افزایش موفقیت های تحصیلی، کاهش ترک تحصیل و کاهش رفتارهای ضد اجتماعی. همچنین ثابت شده است که آموزش بهداشت روانی و مهارت های زندگی به کودکان و نوجوانان، منجر به کاهش مصرف دارو، الکل و سیگار می شود. آموزش مهارت های زندگی با ارتقاء بهداشت روانی و آمادگی رفتاری، فرد را به رفتاری سالم و اجتماعی مجهز می‌کند (استورا،۱۹۹۱،۶۴).

آموزش مهارت های زندگی فرد را قادر می‌سازد تا دانش، ارزش ها و نگرش ها را به توانایی های بالفعل تبدیل کند. مهارت­ های زندگی، بر ادراک فرد از کفایت خود و اعتماد به نفس و عزت نفس اثر دارد و ‌بنابرین‏ نقش مهمی در سلامت روان دارد. همراه با افزایش سطح بهداشت روان، انگیزه­ فرد در مراقبت از خود و دیگران، پیشگیری از مشکلات­بهداشتی و مشکلات رفتاری افزایش می‌یابد (وتلد[۱۰]، ۲۰۰۹، ۱۳۷)

همچنین مهارت های زندگی اثر مناسبی در جهت کاهش آسیب های فردی و اجتماعی خواهند داشت و با ایجاد نگرش های اصولی و علمی در انتخاب بهترین شیوه در انجام بهینه ی هر فعالیت نقش خود را اثبات خواهند نمود (دارین[۱۱]، ۲۰۰۷، ۲۴۵)

یادگیری موفقیت آمیز مهارت های زندگی، احساس یادگیرنده را ‌در مورد خود و دیگران تحت تأثیر قرار می‌دهد و علاوه بر آن با تغییراتی که کسب این مهارت ها در افراد به وجود می آورد، برداشت و نگرش دیگران را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد. یادگیری مهارت های زندگی در دوران نوجوانی و جوانی، اثرات نسبتاً پایداری بر ساخت شخصیت آنان خواهد داشت، رفتارهای تحصیلی آنان را مؤثر، آینده نگری آنان را مثبت و انگیزه ی کاری آنان را مضاعف خواهد نمود (شولتز،۱۳۸۸،۹۳).

۲-۳- سرسختی روانشناختی

۲-۳-۱- تعریف:

سرسختی روانشناختی، یک ویژگی شخصیتی است که در رویارویی با حوادث فشارزای زندگی به عنوان منبع مقاومت و سپرمحافظ عمل می‌کند. سرسختی، ترکیبی از باورها ‌در مورد خود و جهان است که از سه جزء تعهد، کنترل و مبارزه جویی تشکیل شده است، اما در عین حال مجموعه‌ای واحد است که از عمل هماهنگ این سه جزء تشکیل یافته است (کوباسا،۱۹۸۲).

سرسختی احساس بنیادی از کنترل است که به فرد سرسخت امکان ترسیم و دسترسی به فهرستی از راهبردها را می‌دهد. در نهایت سرسختی باعث پرورش دیدی خوش بینانه نسبت به فشارزاها می­ شود؛ به عبارتی، صفت مبارزه جویی، فرد سرسخت را قادر می‌سازد تا حتی حوادث ناخوشایند را بر حسب امکانی برای یادگیری به تهدیدی برای ایمنی در نظر بگیرد و تمامی این جنبه­ ها باعث پیشگیری و یا کوتاه شدن مدت پیامدهای منفی تنش­زا می شود و در واقع سرسختی، سپری در مقابل برانگیختگی شدید فیزیولوژیک در اثر حوادث تنش زا است که سیله و دیگر پژوهشگران، عامل آسیب پذیری در مقابل بیماری‌ها می دانند (روغنچی، ۱۳۸۴).

سرسختی روانشناختی به عنوان تعدیل کننده، روابط بین تنش و بیماری روانشناختی و جسمانی عمل می‌کند.

افرادی که از سرسختی روانشناختی قوی برخوردارند، احتمال کمتری دارد که در مقایسه با افراد دارای سرسختی روان شناختی ضعیف در پاسخ به تنش، دچار آسیب جسمانی و یا روانی شوند. هم چنین یافته های تجربی نقش تعدیل کننده سرسختی روانشناختی را در مقایسه با فشارهای جانبی تنش تأیید می‌کند. دیگر یافته ها بیان می‌کند که بین دو جنس از نظر سرسختی روانشناختی تفاوت معنی داری نیست (برانون و فیست، ۱۹۹۷؛ شریفی، عریضی و نامداری، ۱۳۸۴، ۸۵).

ویژگی‌های سرسختی روانشناختی ‌به این ترتیب است: ۱- حس کنجکاوی قابل توجه ۲- تمایل به داشتن تجربه های جالب و معنی دار ۳- اعتقاد به مؤثر بودن آنچه مورد تصور ذهنی قرار گرفته است. ۴- باور به اینکه تغییر، طبیعی است و هر محرک با اهمیتی می‌تواند موجب رشد و پیشرفت شود. ۵- ابراز وجود و نیرومندی. ۶- توانایی استقامت و مقاومت. این ویژگی‌های مختلف می‌تواند در خصوص سازگاری با وقایع تنش آور زندگی مفید باشد (کوباسا، مری و پوکتی،۱۹۸۳ به نقل از کیامرثی و همکاران، ۱۳۷۷).

منطق انتخاب این ویژگی‌ها ارزیابی­های شناختی خوش بینانه­ای است که می‌تواند به رغم تنش آور بودن آن ها باعث درک معنی دار و طبیعی ویژگی‌ها از سوی فرد شود. با وجود این، تصمیم گیری قاطعانه می‌تواند به یکپارچگی آنان در تجربه های آینده منجر شود؛ ‌به این ترتیب افراد سرسخت، وقایع تنش آور را به وقایع قابل تحملتر تبدیل می‌کنند (کیامرثی و همکاران، ۱۳۷۷).

همان گونه که از این مباحث پیدا‌ است، سرسختی روانشناختی به عنوان ویژگی مهم در ساختار شخصیت افراد می‌تواند آن ها را برابر فشار های مختلف محیطی محافظت کند. در واقع می توان عنوان کرد که افراد با سطح سرسختی روانشاختی قوی با توجه به صفات مبارزه جویی و ابراز وجود و نیرومندی و استقامت در مقابل حوادث تنش­زای محیطی کمتر دچار ‌آسیب‌های جسمانی و روانی می‌شوند؛ لذا اهمیت و ضروت سرسختی روان­‌شناختی در این مباحث آشکار می شود (یاسمی نژاد و همکاران، ۱۳۹۰، ۲۲-۲۰).

سرسختی روانشناختی سازه ای است که به عنوان یک ویژگی شخصیتی و با نقش مؤثر خود در تعدیل پیامدهای استرس، مطالعات گسترده ای را تا کنون به خود اختصاص داده است. فلاسفه و دانشمندان علوم اجتماعی در طول سالها تحقیق، افراد بسیاری را مشاهده کردند که به دلیل ویژگی های شخصیتی معینی، بهتر با موقعیت های ناخوشایند زندگی، سازگار بودند(سامانی و همکاران، ۱۳۸۶، ۲۹۰؛ یزدانی، ۱۳۹۱، ۳۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...