۲-۹ عناصر و مؤلفه‌‌های فرهنگ سازمانی

۱- نوآوری: میزان مسئولیت، استقلال و فرصت‌های که افراد برای اعمال خلاقیت در سازمان دارند.

۲- ریسک پذیری: در حد و میزانی که کارکنان به فعال بودن، نوآوری و مخاطره پذیری تشویق می‌شوند.

۳- هدایت و رهبری: میزان ایجاد مقاصد صریح و انتظارات عملکرد صحیح توسط سازمان.

۴- یکپارچگی و انسجام: میزان ترغیب واحدها به عمل کردن در قالب و روشی هماهنگ در درون سازمان.

۵- حمایت: میزان ارائه ارتباطات روشن، مساعدت و حمایت مدیران نسبت به زیر دستان.

۶- کنترل: میزان قوانین و مقررات و میزان سرپرستی مستقیمی که برای نظارت و کنترل رفتار کارکنان مورد استفاده قرار می‌گیرد.

۷- هویت: درجه و میزانی که اعضا نسبت به سازمان به عنوان کل، تعیین هویت می‌کنند تا به گروه کار خاص یا زمینه تخصص حرفه‌ای خود.

۸- سیستم پاداش: میزان تخصیص پاداش‌ها به جای آنکه بر مبنای ارشدیت و طرفداری بی جهت باشد. ‌بر اساس معیار عملکرد کارکنان باشد.

۹- تعارض: در حد و میزانی که کارکنان برای بیان و نشان دادن تضادها و انتقادات آزاد هستند.

۱۰- الگوهای ارتباطات: میزان محدود شدن ارتباطات به سلسله مراتب رسمی (رابینز،۱۳۸۶).

۲-۱۰ سطوح فرهنگ سازمانی

فرهنگ سازمانی دارای سه سطح مهم می‌باشد (گرندگ[۳۳]،۲۰۰۷،ص۷۰).

سطح اول: سطح فوقانی فرهنگ سازمانی است که فرهنگ قابل مشاهده می‌باشد و الگوهای قابل شنیدن و دیدن از رفتار، تکنولوژی هنر است.

سطح دوم: سطح میانی فرهنگ سازمانی است که دارای ارزش‌های مشترک می‌باشد و تعامل هنجارها، باورها ارزش‌ها و نگرش‌ها است.

سطح سوم: سطح تحتانی فرهنگ سازمانی است که شامل عقاید مفروضات افراد می‌باشد و بر رفتار آن ها تاثیر می‌گذارد.

فرهنگ قابل مشاهده

Observable culture

ارزش‌های مشترک

Shared values

مفروضات اساسی

Common assumptions

با توجه ‌به این سه سطح، فرهنگ سازمانی الگویی از مفروضات بنیادی است که بر اثر اندوختن تجربه از دشواری های سازگاری بیرونی و یکپارچگی درونی از سوی گروهی معین آفریده کشف یا پرورده شده است. این الگو چنان به خوبی به کار برده شده است که آن را در پیوند با دشواری‌ها معتبر دانسته و در نتیجه آن را به عنوان شیوه درست ادراک کردن، اندیشیدن و احساس کردن به اعضای جدید گروه می‌آموزند.

۲-۱۱ عوامل مؤثر در پیدایش فرهنگ سازمانی

پلانکت[۳۴] معتقد است که اگرچه هر سازمان عناصر ویژه‌ای را برای فرهنگ ارتقا می‌دهد ولی در اکثر سازمان‌ها هفت عامل به عنوان شکل دهنده فرهنگ می‌باشد(زارعی متین،۱۳۸۴،ص۹۷)

۱- فرایند های کلیدی سازمان

در هر سازمانی افراد فرایند هایی را برای جمع‌ آوری اطلاعات، ارتباطات تصمیم گیری سرپرستی و تولید کالا و ارائه خدمات به کار می‌برند که این فرایند ها توسط عوامل دیگر تحت تاثیر قرار گرفته یا بر آن ها تاثیر می‌گذارد.

۲- ائتلاف برجسته

فرهنگ یک سازمان عموما به وسیله یکپارچگی اهداف، استراتژی و روابط افراد و مدیریت تحت تاثیر قرار می‌گیرد.

۳- کارمندان و سایر وسایل ملموس

منابعی مثل کارمندان، سازمان، تجهیزات، ابزار آلات، زمین، ابداعات، پول و … است که کمیت و کیفیت آن ها تعیین کننده فرهنگ و عملکرد سازمان است.

۴- ترتیبات رسمی سازمان

شامل ساختار سازمانی، رویه‌ها و قوانین می‌شود که به مشاغل و افراد سازمانی نظم می‌دهد.

۵- سیستم اجتماعی

سیستم اجتماعی که هنجارها و ارزش‌ها را به فرهنگ سازمانی می‌دهد شامل روابط بین کارکنان است که مربوط به قدرت و اعتماد است در واقع همان سازمان غیررسمی است.

۶- فن آوری

شامل فرایند های اصلی تکنولوژی و تجهیزات است که مورد استفاده کارکنان می‌باشد.

۷- محیط بیرونی

شامل چگونگی تاثیر بازار، رقبا سرمایه‌گذاران و کار پردازان بر اهداف و منابع و فرایند های سازمان است.

نمودار (۲-۳) عوامل تشکیل دهنده فرهنگ سازمانی (پتینگر،۲۰۰۵،ص۳۲)

محیط بیرونی

ائتلاف برجسته

ترتیبات رسمی

فرهنگ سازمانی

سیستم اجتماعی

فن آوری

کارمند و سایر وسایل ملموس

۲-۱۲ منابع فرهنگ

فرهنگ اساسا از سه منبع سرچشمه می‌گیرد(معرفتی،۱۳۸۹،ص۱۱۵)

۱- باورها و ارزش‌های بنیان گذاران سازمان

در مراحل اولیه شکل‌گیری سازمان افراد کلیدی سازمان نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری فرهنگ سازمان دارند و اصول اعتقادی یا جهان بینی، باورها، ارزش‌ها و هدف‌های بنیان‌گذاران است که نوع رفتار مورد انتظار کارکنان را مشخص می‌کند. در واقع بنیان گذاران، تعیین کننده آرمان اصلی و زمینه‌های محیطی جهت فعالیت گروه می‌باشند. هر سازمان نخست به صورت یک واحد کوچک تأسيس می‌شود و مؤسسان یا بنیان گذاران آن می‌توانند دیدگاه یا نظر خود را بر اعضای سازمان تحمیل کنند. برای مثال اگرچه توماس واتسون رئیس شرکت آی بی ام در سال ۱۹۵۶ درگذشت ولی دیدگاهی که او درباره تحقیق و توسعه، عرضه محصولات جدید، نوآوری، شیوه لباس پوشیدن کارکنان و سیاست‌های پرداخت حقوق و مزایا داشت، هنوز هم مورد توجه است(معرفتی،۱۳۸۹،ص۱۱۶).

۲- مدیران عالی سازمان

فرهنگ سازمانی همچنین از اعتقادات، باورها و ارزش‌ها و رفتارهای مدیران عالی سازمان متاثر است. مدیران عالی سازمان‌ها ارزش‌ها فضایی را برای سازمان می‌آفرینند که بر راه های انتخاب شده از طریق شرکت تاثیر می‌گذارد و این ارزش‌ها و باورها نسبتا پایدار هستند درباره چیزهای قابل قبول یا غیرقابل قبول صحبت می‌کنند و کنش و رفتار کارکنان را دستیابی به هدف‌های سازمان هدایت می‌کنند.

در واقع مدیران محصول فرهنگ هستند و تصمیمات اتخاذ شده توسط آن ها در چهارچوب فرهنگی است که آن ها در آن غوطه ور بوده‌اند و از طرف دیگر، کارمندان رفتار مدیران را پیوسته زیر نظر دارند و هر واقعه مهمی که نتیجه عمل مدیران است را به خاطر می‌سپارند. عدالت،‌ عجله، تکبر، حب و دیگر خصائص مدیران در شکل گیری فرهنگ سازمان و در نظر آن ها تاثیر دارد.

در کل مدیران فرهنگ سازمانی هستند که می‌توانند با الگو بودن در عملکرد و رفتار خویش شرایط تغییر مطلوب کارکنان را فراهم نمایند(معرفتی،۱۳۸۹،ص۱۱۷).

اغلب مدیران از طریق روش‌های زیر به ایجاد فرهنگ کمک می‌کنند.

۱-۲ تعریف صریح و روشن رسالت و اهداف سازمان

۲-۲ تعریف ارزش‌های اساسی

۳-۲ تعیین حدود استقبال افراد

۴-۲ ساختار دهی کار بر طبق ارزش‌های سازمان برای دستیابی به اهداف

۵-۲ توسعه سیستم پاداش که ارزش‌ها را تقویت می‌کند

۶-۲ ایجاد روش‌های اجتماعی شدن که کارگران جدیدی را جذب کرده و فرهنگ کار را تقویت می‌کند.

۳- فرایند جامعه پذیری کارکنان

اعضای سازمانی که دارای نیازها و فرهنگ‌های خاصی می‌باشند در به وجود آمدن فرهنگ سازمانی و جایگاه سازمان در جامعه مؤثر هستند. سازمان باید بکوشد تا افراد خود را با فرهنگ حاکم بر سازمان وفق دهد. این کار یعنی خو گرفتن پذیرفتن و رعایت فرهنگ سازمانی، که آن را جامعه پذیری کارکنان یا سازمان نامیده‌اند.

فرایند اجتماعی شدن به سه مرحله تقسیم می‌شود:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...