منابع کارشناسی ارشد در مورد اندازه گيری پویایی کسب و کار … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
3- باید آستانهای از سهم بازار وجود داشته باشد که اگر بنگاهی با سهم بازاری کمتر از آن آستانه وارد بازار شد تمرکز صنعتی کاهش یابد و اگر بنگاهی با سهم بازاری کمتر از آن آستانه از بازار خارج شد تمرکز صنعتی افزایش یابد. (شرط ورود[55])
4- ادغام بنگاههای حاضر در بازار باید افزایش تمرکز گردد. (شرط ادغام[56] )
5- تغییر تصادفی[57] نام تجاری[58](به وسیله مصرف کنندهها) باید باعث کاهش تمرکز شود.
6- ورود بنگاه با مقیاس کوچکتر نسبت به ورود بنگاه با مقیاس بزرگتر اثر کمتری بر اندازه تمرکز دارد.
7- عوامل تصادفی در رشد بنگاه (اگر عاملی سبب رشد بنگاه شود) باعث افزایش اندازه تمرکز میگردد.( قانون گیبرات)
باید بدانیم آن دسته از شاخص هایی که با این اصول سازگار باشند مورد قبول میباشند(لاتریر و ماکلی[59] ، 2010 : 120).
از آنجا که تمرکز و شاخص های اندازه گیری آن پیشزمینه بحث مورد نظر پژوهش حاضر است، به بیان این اصول و نام بردن شاخص ها بسنده می شود.
شاخص های تمرکز در یک تقسیم بندی به دو دسته تقسیم میشوند:
الف) شاخص های تمرکز مطلق
این نوع از شاخص ها به تعداد بنگاهها و چگونگی تقسیم بازار میان آنها توجه دارد. از جمله این شاخص ها میتوان از شاخص نسبت تمرکز k بنگاه، شاخص هرفیندال- هریشمن، شاخص هانا و کی، شاخص انتروپی نام برد.
شاخص نسبت تمرکز چند(k) بنگاه بیان کننده مجموع سهم k بنگاه بزرگتر در صنعت میباشد، در تحقیقات تجربی تعداد بنگاهها را چهار، هشت یا دوازده انتخاب می کنند:
شاخص هرفیندال- هریشمن، مجموع مجذور سهم بازار کلیه بنگاههاست:
شاخص آنتروپی یا ضریب آنتروپی[60] توسط هارت[61] به صورت زیر معرفی شد:
شاخص هانا و کی، که شاخص هرفیندال هریشمن(HHI)، حالت خاصی از این شاخص است، α در این شاخص پارامتری است که بر اساس نظر محقق تعیین می شود. اگر محقق اهمیت بیشتری برای بنگاههای بزرگ قائل شود، آن را عددی بزرگتر از یک انتخاب می کند:
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
ب) شاخص های تمرکز پراکندگی(نابرابری):
این گروه از شاخص ها صرفا به نابرابری اندازه بنگاهها یا به عبارتی میزان پراکندگی سهم بازار بنگاههای موجود در یک صنعت توجه دارد. از جمله این شاخص ها، شاخص ضریب تغییرات، شاخص ضریب جینی، شاخص واریانس لگاریتم سهم بازار بنگاههاست. این شاخص ها صرفا به نابرابری اندازه بنگاهها توجه دارند، در حالی که معیارهای مطلق هم به تعداد بنگاهها و هم به نابرابری اندازه آنها توجه دارند(کاشی، 1379: 86).
ضریب تغییرات[62] ، یکی از شاخص هایی است که میزان پراکندگی سهم بازار بنگاهها را نشان میدهد:
ضریب جینی[63]، برای اندازه گیری پراکندگی سهم بازار بنگاهها میتوان از منحنی لرنز و ضریب جینی نیز استفاده نمود. i شماره ردیف بنگاهها که از بزرگ به کوچک مرتب شده اند:
شاخص واریانس لگاریتمها[64] ، نیز جهت پراکندگی سهم بازار بنگاهها می تواند مورد استفاده قرار گیرد:
3-4- پویایی کسب و کار و شاخص های تحرک
3-4-1- مفهوم پویایی کسب و کار
پویایی صنعت یکی از نیروهای محرک اقتصادی است که میتوان آن را تغییر در ساختار بازار تعریف کرد(فولکرینگا،2009: 4). رشد و توسعه اقتصاد به وسیله تغییرات در ساختار فعالیتهای اقتصادی مشخص می شود. یکی از شاخه های مهم اقتصاد صنعتی، بررسی تئوریهای رفتار بنگاهها و درکل بازار است. درمباحث اقتصادی مبحث پویایی به مطالعه تغییرات اقتصادی متغیر مورد نظر در گذر زمان می پردازد، حالت پویا، بررسی رفتار متغیرها در زمان را دنبال می کند و معین میسازد آیا این متغیرها به حرکت به سوی تعادل تمایل دارند یا خیر؟ پویایی یک متغیر نشاندهنده تفاوت تغییر همان متغیر طی سالها و دوره های مختلف است که معمولا این اختلاف با حالت مطلوب و بلندمدت یا حالت یکنواخت در نظر گرفته می شود(صدرایی ومنوچهری،1391: 107).
در سال 1998 کیوز[65] با توجه به تغییر بنگاهها به این واحدهای تجاری به عنوان موجودی زنده و پویا نگاه کرد، با این دیدگاه سه فرایند زیر را تعریف نمود:
الف- تولد و مرگ بنگاهها (ورود و خروج)
ب- مسیر زندگی بنگاه، یعنی تغییر در اندازه و سهم بنگاههای موجود(تحرک)
ج- انتقال قدرت بین بنگاههای کنترل کننده؛ بنگاههایی که عمده سهام را دارند.
ورود و خروج و همینطور مسیر زندگی واحدهای تجاری به صورت گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است. هر کدام از موارد الف و ب را میتوان به عنوان شاخصی برای پویایی به کار برد. در واقعیت و تجربه دیده می شود که بیشتر بنگاههای کوچک راه اندازی و وارد بازار میشوند که تاثیر بسیار کمی بر فرآیندهای اقتصادی دارند؛ اثر مثبت راه اندازی و ورود روی رشد اقتصادی تنها زمانی مهم و قابل مشاهده میگردد که این بنگاهها باقی بمانند و رشد کنند. در نتیجه فرایند ب، یعنی تغییر اندازه و سهم بازار پر اهمیتتر از ورود آنهاست( کیوز، 1998: 1975).
در بخش قبل به توضیح ساختار بازار پرداخته شد، اجزا و روابط موجود بین اجزا و تفسیری جهت کمی کردن این ساختار بیان گردید. اقتصاد پویا، اقتصادی است که در آن ساختار بازار بر حسب فعالیتهای تولیدی فعالان اقتصادی(بنگاهها) و سهم هر کدام از آنها نسبتا سریع تغییر کند. با توجه به این دو جزء از ساختار بازار مفهوم پویایی کسب و کار را میتوان به دو قسمت تقسیم کرد:
-
- تغییر در جمعیت تولیدکنندگان اقتصادی که مربوط به ورود و خروج بنگاههاست.
-
- تغییر سهم فعالین در کل فعالیتهای اقتصادی که به رشد و رکود بنگاههای حاضر در بازار مربوط می شود.
3-4-2- عوامل اثرگذار در تحرک صنایع
سه عامل سطح تکنولوژی و نوآوری در صنایع، ساختار بازار و حداقل مقیاس بازار در پویایی و تحرک بازار نقش دارند در زیر به اختصار، چگونگی نقش آفرینی این عوامل توضیح داده می شود:
الف) سطح تکنولوژی و نوآوری در صنایع:
تکنولوژی و نوآوری می تواند منجر به محصولات، خدمات و روشهای تولید جدید و موثرتر شود؛ در نتیجه آن ممکن است بنگاههای جدید وارد بازار شوند و بنگاههای موجود برای رقابتی ماندن به چالش کشیده میشوند و باید قابل رقابت باقی بمانند، بنگاههایی که موفق میشوند رشد می کنند و آنهایی که موفق نمیشوند افت می کنند و کوچک و سپس خارج میشوند. میتوان گفت تحرک با پیشرفت تکنولوژی بیشتر می شود(فولکرینگا،2009: 15).
ب) ساختار بازار
در این رویکرد که قبلا شرح داده شده است، بر اساس الگوی ساختار-رفتار- عملکرد،تمرکز فروشندگان بر نحوه رفتار آنها اثر می گذارد و عملکرد نتیجه نهایی آن است.کیوز معتقد بود که تمرکز و ساختار بازار مربوطه یک عامل تعیین کننده برای گردش مالی و تحرک هستند(کیوز،1998: 1948). در مورد رابطه تمرکز و تحرک مطالعاتی انجام شده است و به دنبال رابطهای بودند که از تمرکز به میزان تحرک پی ببرند. بالدوین[66](1995) برای بنگاههای رهبر[67] یک رابطه منفی بین تمرکز و تحرک کشف کرد. ایس و ادرچ[68] (1990) یک اثر مثبت تمرکز روی تحرک را در صنایع کارخانهای ایالت متحده گزارش کردند. در هر صورت دلایل برای وجود رابطه مدام و همیشگی بین تمرکز و تحرک کم هستند که به صورت موردی باید بررسی شود.
پ)حداقل مقیاس کارا
اگر بنگاههایی که زیر حداقل مقیاس کارا[69] هستند، بخواهند در بازار(صنعت) باقی بمانند باید هر چه سریعتر به حداقل مقیاس کارا برسند. زیرا تا زمانی که زیر حداقل مقیاس کارا هستند، در مقایسه با بنگاههای بزرگتر در بازار(صنعت) در شرایط نامساعد رقابتی هستند؛ چرا که ناکارا [70]عمل می کنند؛ بنابراین در یک صنعت بین این گروه از بنگاهها تحرک بالاست چرا که بنگاههایی که کیفیت و عملکرد بهتر و بالاتری داشته باشند به سرعت به سطح حداقل مقیاس دست مییابند و رقبای ضعفتر موفق به رسیدن به حداقل مقیاس کارا نمیشوند و سرانجام مجبور به خارج شدن از بازار هستند(تاروال کاریزونا[71]، 2010: 40).
3-4-3- مفهوم شاخص های تحرک:
به وسیله شاخص های تمرکز در یک حالت ایستا[72] ساختار بازار بررسی می شود یعنی این شاخص ها ساختار بازار در یک نقطه از زمان را اندازه گیری می کنند. برای بررسی دقیقتر باید بدانیم که در یک اقتصاد پویا، بنگاههای جدید زیادی راه اندازی و وارد بازار میشوند، برخی از بنگاهها رشد می کنند، سهم آنها در بازار و اندازه[73] آنها افزایش مییابد؛ بعضی دیگر افت می کنند که ضرر می کنند و مجبور به کاهش سهم و اندازه خود یا نهایتا خروج از بازار میشوند. این فرآیندها و سرنوشتی که در بازار برای بنگاهها رقم میخورد بستگی به عملکرد بنگاه و میزان رقابتپذیری آنها دارد. نتیجه این فرایند تخریب خلاق، یک تغییر همیشگی در ترکیب جمعیت بنگاهها و سهمهای آنهاست که کیفیت متوسط بنگاهها همواره در حال افزایش است. در حقیقت بنگاههایی با کیفیت بالا باقی میمانند و رشد می کنند و بنگاههایی با کیفیت پایین رکود مییابند و خارج میشوند. بنابراین پویایی بازار و کسب و کار می تواند به عنوان یک شاخص رقابت یک اقتصاد یا صنعت پویا در نظر گرفته شود(فولکرینگا، 2009: 4). همانطور که قبلا گفته شد، با در نظر گرفتن حالت پویا[74] (به جای حالت ایستا) این تغییر ساختار بازار است که اهمیت مییابد نه صرفا ساختار بازار.
تغییر در ساختار بازار بهترین معیار برای اندازه گیری رقابت بازارها در شرایط پویاست یعنی شرایطی که نوآوری و تغییر و رشد در نظر گرفته می شود(فولکرینگا، 2009: 6). برای قضاوت در مورد نوع ساختار یک بازار (میزان رقابت و انحصار) روش منطقی این است که به دو مقولهی تعداد موسسات و بنگاههای فعال در بازار و نحوه توزیع بازار بین این بنگاهها را توجه شود(کاشی،1379: 84). شاخص های تحرک هر دو جنبه را در بر میگیرند و در زمره شاخصهایی قرار میگیرند که این تغییر در ساختار بازار را به خوبی اندازه گیری می کنند.
مقیاسها و معیارهای مختلفی به عنوان شاخص تحرک معرفی شده اند از جمله:
– ضریب همبستگی رتبه[75]، که این شاخص رتبه بنگاهها را در دوره های مختلف مقایسه می کند(کمینارید و فرهبد[76]،1995). همانطور که میدانیم همبستگی رتبهای معیار درجهای است که دو متغییر به یکدیگر وابستهاند و این لزوما به صورت مقدار نبوده بلکه از لحاظ دامنه و ترتیب است. این معیار مستلزم آن است که به هر یک از مشاهدات درباره هر یک از متغیرها متناسب با مقدار نزولی دامنهای تخصیص یابد(توانایان فرد، 1385: 855).
– شاخص بیثباتی(ناپایداری)[77]، این شاخص در حقیقت یک انحراف از میانگین وزنی نسبت سهمهای بنگاهها در دو نقطه از زمان را اندازه گیری می کند یا به عبارتی کل تغییر بازار را به وسیله مجموع سهام بازار ورود و خروجها را اندازه میگیرد(دیوچ و سیلبر، 1995).
– جمع کردن قدر مطلق تفاوت بین فعالیتها( اشتغال، محصول) در سطح دو دوره و تقسیم کردن آن بر جمع سطح فعالیتها در اولین دوره، که برای تحرک در سهام مجموعه ای از بنگاهها استفاده می شود(کیوز،1998).
– زنجیره مارکوف و شاخص های تحرک ساخته شده به وسیله آن(کانتر، 2004).
در این پژوهش از روش زنجیره مارکوف برای ساختن و به دست آوردن شاخص های تحرک استفاده شده است. که در بحثهای آینده به شرح آن خواهیم پرداخت. در جدول 3-1 تفاوتهای نگاه ایستا به کسب و کار و نگاه پویا به آن، با در نظر گرفتن دو جزء ساختار بازار، به همراه شاخص های مناسب اندازه گیری در هر کدام از این حالات، به صورت خلاصه آورده شده است:
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-04-14] [ 03:25:00 ب.ظ ]
|