تحقیقات متعددی نشان داده‌اند که رضایت زناشویی بر سلامت روانی، جسمانی افراد و تأثیر مهمی دارد. (هاوگیتر ۱۹۸۶ کالیچ[۲۰] و ماهلر[۲۱] ۱۹۹۳ ، شوارتز رولپین، ۱۹۸۹ ، نقل از مهدویان، ۱۳۸۰)

همچنین تحقیقات اولسون و همکاران وی (۱۹۸۹) حاکی از آن است که رضایت افراد از ازدواجشان با رضایت از زندگی خانوادگی ۷۰% و با رضایت از زندگی به طور کلی ۶۷% همبستگی دارد.

رضایت زناشویی تحت تأثیر مجموعه ای از عوامل متفاوت است که هیچ به تنهایی برای ایجاد رضامندی کافی نیست. البته این عوامل می‌توانند در زوجها فرهنگ‌های مختلف متفاوت باشند. با توجه به مطالب فوق رضایت افراد از ازدواجشان زمینه ساز هسته اصلی رضایت از خانواده و زندگی به طور کلی است. به عبارتی می توان گفت سلامت جامعه و خانواده در گرو رضایت افراد از ازدواجشان است. (اولسون و دیگران ۱۹۸۹)

بررسی علل نارضایتی از زندگی زناشویی

بررسی های بسیاری توجه خود را به پیش‌بینی رضایتمندی از زندگی زناشویی معطوف داشته و کوشیده اند علم را به خدمت حفظ ثبات خانوادگی درآورند. حال اگر بتوانیم عواملی را که موجب موفقیت یا عدم موفقیت زنان و شوهران می شود، معین کنیم، چرا نباید افراد ذینفع را از منافع آگاهی قبلی برخوردار کنیم؟ (سکالن ۱۳۷۰). در این قسمت به بررسی عوامل متعددی که در ایجاد رضایتمندی از زندگی زناشویی مؤثر است می پردازیم.

۱- ویژگی های شخصیتی

درک افراد از همسرشان، با توجه به رفتارها و ویژگی های شخصیتی او که شامل مواردی نظیر: بدخلقی، کله شقی، افسردگی، لجبازی، حسادت، اجتماعی بودن و منزوی بودن و … می شود، می‌تواند از عواملی باشد که نارضایتی را در همه ایجاد می‌کند. معمولاً اختلافات شخصی افراد با چشم اندازهای متفاوت آنان ارتباط دارد. هر کدام از همسران خود را منطقی و انعطاف پذیر و دیگری را غیر منطقی و سرسخت می پندارد. بسیاری از برخوردها ناشی از طرز تلقی شخصیتی زن و شوهر است. اگر شخصیت‌های زن و شوهر به آسانی در هم نیامیزد. این خصوصیات متفاوت باعث اختلاف و کم رنگ شدن تدریجی جذابیتهای آن ها برای هم می شود و در نتیجه تأثیر مخربی بر رضایتمندی آنان از زندگی زناشویی خواهد گذاشت. (بک، ۱۳۷۳)

۲- ارتباط ‌ها

رابطه خوب و سالم زناشویی مبتنی بر عشق است. عشقی مسئولانه که به دنبال رابطه ای مسئولانه ایجاد می شود. رابطه ای مبتنی بر مساوات و برابری دو انسان که هر دو سعی شان فراهم کردن امکانات رشد و شکوفایی دیگری است.

به طور کلی برقراری رابطه به دو صورت کلامی و غیرکلامی است.

ارتباطهای کلامی: سنجش عده ای از ارتباط ‌ها را شامل می شود. بسیاری از زوجها در انتقال امیال و احساسات خود به یکدیگر با دشواری روبرو هستند و خواسته هایشان را طوری به طرف مقابل منتقل می‌کنند که گویی به دو زبان متفاوت صحبت می‌کنند. در این شرایط هرگز عجیب نیست که دچار سوء تفاهم شوند. زوجهایی که از زندگی زناشویی خوبی برخوردار نیستند، در مقایسه با زوجهایی که زندگی مشترک موفقی دارند، در درک نقطه نظرات واقعی یکدیگر با دشواری بیشتری روبرو هستند. (بک، ۱۹۷۳)

۳- حل تعارض

در یک ازدواج موفق، زن و شوهر معتقدند که بر سر تفاوت‌های خود به توافق برسند، در تضاد و اختلاف باقی بمانند و به جای بحث و مخالفت برای مصالحه و صمیمیت تلاش کنند. با هم گفتگو کردند بخشی از تماس و مصالحه است. زوجهایی موفق نیز با هم درگیر می‌شوند اما با اختلاف خود برخورد منصفانه می‌کنند و ظرفیت قبول اختلاف، نشانه صمیمیت و نشانه یک خانواده سالم است. اختلاف سالم و خوب، سازنده است. از آنجا که هر شخص، انسان منحصر به فردی است و از آنجا که مقررات نظام هر خانواده متفاوت است. تضاد و اختلاف امری ناگزیر است، و صد البته که نحوه برخورد با این تفاوت‌ها و حل تعارضات، در میزان رضایتمندی از زندگ زناشویی بسیار مؤثر است. (برواشاو، ۱۳۷۲)

۴- مسائل مالی

مسائل مربوط به دخل و خرج هم اغلب موجبات اختلاف زن و شوهر است و با توجه به نقش دخل و خرج می توان انتظار داشت که فعالیت مشترک زن و شوهر در تحصیل اسباب معاش و پرداخت هزینه ها بر وحدت و یکپارچگی میان آن ها بیافزاید. بسیاری از زوجها بر سر چگونگی مخارج با یکدیگر اختلاف دارند.

لارسن (۱۹۹۳) در تحقیقات خود ‌به این نتیجه رسید که میزان درآمد و رضایتمندی از زندگی زناشویی و از عوامل مؤثر به حساب می‌آید و میزان درآمد پایین در کاهش رضایتمندی از زندگی زناشویی و انحلال رابطه نقش مؤثری دارد. (بک، ۱۳۷۳)

۵- فعالیت اوقات فراغت

بسیاری از زوجها از این شکایت دارند که به قدر کافی با هم دقت صرف نمی کنند. مشکل اصلی در واقع مدت با هم بودن نیست، بلکه مسئله این است که فرصت با هم بودن چگونه می گذرد و زن و شوهر از همدیگر انتظاراتی دارند. انتظار این که اوقاتی را نیز به همدیگر اختصاص دهند. عدم توجه ‌به این مسئله عاملی برای ایجاد نارضایتی از زندگی زناشویی در زوجها می شود. (بک، ۱۳۷۳)

۶٫ رابطه جنسی

به اعتقاد بسیاری، رابطه جنسی زن و شوهر مهمترین علت تعیین کننده کیفیت زندگی زناشویی است. اختلاف میان زن و شوهر در زمان و کیفیت این رابطه است. احساس صمیمیت، مورد پذیرش قرار گرفتن و لذت متقابل، تقویت کننده غریزه جنسی و کاهش احساس عشق و صمیمیت و پذیرش، تضعیف کننده ی آن است.

کاهش میل جنسی و در نتیجه عملکرد جنسی ممکن است دست به حساب تضعیف عشق محبت گذاشته شود و در نتیجه دایره بسته ای شکل می‌گیرد. کاهش احساس نیاز به یکدیگر، جذابیت و ارضای جنسی را کاهش می‌دهد و در اثر آن میزان احساس نیاز به یکدیگر کمتر می شود و در نتیجه رضایتمندی از زندگی زناشویی کاهش می‌یابد. (بک ، ۱۳۷۳)

۷- بچه و ازدواج

افراد و توافق آنان ‌در مورد بچه داشتن و نیز تعداد و تربیت بچه ها و تأثیر آنان بر روابط زناشویی از عوامل مؤثر و رضایتمندی از زندگی زناشویی است. احساس مسئولیتی که هر کدام از والدین نسبت به فرزندان و پرورش آنان دارند زمینه دعواهای زیادی است. غالباً تعارضات و ‌کشمکش‌های حل نشده زن و شوهر به موضوع پرورش کودک کشانده می شود، چون آن ها نمی توانند ایفای نقش پدر و مادری را از نقش زن و شوهری تفکیک کنند و در نتیجه مشکلاتی ایجاد می شود (مینوچین، ۱۳۷۳)

۸- خانواده و دوستان

ارتباط با دوستان و فامیل و روابطی که با اقوام وجود دارد از عواملی است که می‌تواند بر روابط زناشویی و میزان رضایتمندی همسران مؤثر باشد. وابستگی عاطفی زن و شوهر به خانواده هایشان در بسیاری از موارد می‌تواند بر روابط زناشویی تأثیر سوء بگذارد. وظیفه زن و شوهر جدا شدن از خانواده های اصلی خود و تبادل نظر و توافق برسد برقراری روابط متفاوتی با والدین و خواهران و برادران است. (مینوچین، ۱۳۷۳)

۹- نقشهایی مربوط به برابری زن و مرد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...