علاوه براین با وجود اینکه کاربرد مفاهیمی از قبیل تعادل استراتژیک بین منابع و فرصت ها ، سلسله مراتب استراتژیک اهداف و… امکان مشخص کردن استراتژی ها را ایجاد می‌کنند ، اما این امر ،هنگامی که به طور خاص و نظام مند دنبال می شود ، در سازمان اثر منفی می‌گذارد(همل ، پاراهالد ،۱۹۹۰). طراحی استراتژیک و همسویی می‌تواند خلاقیت را از بین برده و به طور نامناسب به هدایت سازمان هایی بپردازد که به طور نامحدود آن را به کار می‌برند(میتزبرگ،۱۹۸۷،۱۸۰).

۲ – ۳ – ۴ – مشکلات دستیابی به همسویی

نگاه تئوریک به مباحث همسویی به جای پرداختن به کاربردهای عملی آن(گالیرز ، نول ،۲۰۰۳).

افزایش ریسک استفاده از فناوری اطلاعات به دلیل فاصله ی زیاد بین تصمیم در سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات و بازگشت سرمایه و سود.

نگاه به فناوری اطلاعات به عنوان یک مرکز هزینه از سوی مدیران (وبل ، برودبنت ،۱۹۹۸).

یکی دیگر از مشکلات مدیران در بحث همسویی ، فرهنگ سازمانی و عدم پذیرش آن از سوی کارکنان می‌باشد (علی پور پیجانی ، ۱۳۸۷ ،۲۲).

عدم حمایت مدیریت اجرایی از فناوری اطلاعات (پاپ ، ۲۰۰۱،۱۰۱).

عدم پیشرفت و ارتقای فرآیندهای کاری و فناوری اطلاعات به طور همزمان.

ضعف مدیریت فناوری اطلاعات برای در اولویت قرار دادن مناسب فرآیندهای سازمانی.

عدم تقسیم مناسب منابع سازمانی (پاپ ،۲۰۰۱،۱۰۱).

عدم ارتباط نزدیک و مستقیم مدیران فناوری اطلاعات با مدیران ارشد و سطوح بالای سازمان در مسیر رسیدن به همسویی ، به دلیل ساختار مدیریتی و سلسله مراتب سازمانی ( علی پور پیجانی ،۱۳۸۴ ،۴۵ ).

مشکلات همسویی معمولا به خاطر عدم تغییر و سکون سازمان به وجود می‌آیند. این مشکلات اغلب ناشی از توجه سلسله مراتبی به اهداف ، فواصل ایجاد شده در کسب دانش، مسئولیت های مجزای اجرایی و دست کم گرفتن مشکلات می‌باشند.(اویسون و دیگران ،۲۰۰۴).

از مشکلات همسویی فناوری اطلاعات ، عدم وجود برنامه ریزی مناسب ، نیروی انسانی ، متخصصین فناوری اطلاعات و کارشناسان مالی و عدم وجود درک مناسب از چگونگی طراحی برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات می‌باشد(علی پورپیجانی ،۱۳۸۴ ،۴۶ ).

به طور کلی سه شکل اساسی در عدم رسیدن به همسویی وجود دارد که شامل تصمیمات متناقض مدیریتی ، تغییرات بیش از حد سازمانی و تغییر موضوع نامشخص و مبهم سیاست ها می‌باشد(سابهروال ،هیرشیم ،۲۰۰۹،۱۴۰)

۲- ۳ – ۵- چگونه می توان به همسویی دست یافت؟

با وجود مثال های زیادی که از محرک ها و بازدارنده های همسویی آورده می شود(لوفتمن و دیگران ،۱۹۹۶وبتون ،۱۹۹۷؛هسایو، ارمرود ،۱۹۹۸ ؛ بورن ،۱۹۹۷) ، نوشته های کمی راجع به چگونگی دستیابی و حفظ همسویی وجود دارد(لوفتمن و دیگران ،۱۹۹۶،۱۸).

بین داشتن استراتژی فناوری اطلاعات و استراتژی کسب و کار ، تفاوت هایی وجود دارد که درک دقیق آن ها ، به ایجاد ارزش افزوده در کسب و کار کمک می‌کند. در اواخر دهه ۱۹۸۰، مدل هایی برای ارزیابی میزان همسویی استراتژی های کسب و کار و استراتژی های فناوری اطلاعات، ایجاد شدند. بخش مدیریت مؤسسه‌ تکنولوژی ماساچوست[۱۹] در پروژه تحقیق دهه۱۹۹۰، به تعریف دقیق این مفهوم پرداخت(سکات مورتون ،۱۹۹۰،۲۱۱). این تعریف ، بر واقعیت ناتوانی سازمان ها در بازگشت سرمایه گذاری انجام شده در فناوری اطلاعات ، استوار است. مدل مؤسسه‌ ماساچوست بر اساس ساخت بلوک های تلفیق استراتژیک و تلفیق عملی کل گرفته است.

مدل معروف دیگری که در بحث همسویی مطرح است ، مدل همسویی استراتژیک است(هندرسون ، ونکاترامن ،۱۹۹۳،۳۳).

سازمان ها به منظور رسیدن به همسویی کسب و کار و فن آوری اطلاعات باید در ابتدا اهداف سازمانی و کسب و کار خود را تعریف نمایند و سپس تاثیر گذارترین حیطه مدل هندرسون و ونکاترامن را بر موفقیت آینده سازمان تعیین نمایند(کوزبنز،۱۹۹۳،۸۷).

یکی از نتایج کاربرد این مدل این است که مدیریت نباید به سادگی در پی به کارگیری بهترین فناوری های موجود برای دوباره سازی سازمان یا کاراتر کردن عملکردهای کسب و کار که از استراتژی فناوری اطلاعات به عنوان محرک استفاده می‌کنند ، بدون ملاحظات ذکر شده در همسویی مربوطه باشد(ونکاترامن ، هندرسون ،۱۹۹۳،۳۸).

الزامات رسیدن به همسویی بین فناوری اطلاعات و کسب وکار در سازمان به شرح زیر است(اوسبورن ،۲۰۰۳،۴۰):

حصول اطمینان از حضور مؤثر فناوری اطلاعات در موفقیت استراتژی های کسب و کار سازمان

ترغیب مدیریت کسب و کار سازمان برای به کار گیری مداوم فناوری اطلاعات در برنامه ها تصمیمات سازمانی

تعیین موقعیت سازمانی مناسب برای بخش فناوری اطلاعات به نحوی که بتواند نیازهای کسب و کار سازمان را به بهتریت شکل مورد بررسی قرار دهد.

ایجاد و توسعه فرهنگ تمرکز بر مشتری در بخش فناوری اطلاعات.

اطلاعات رسانی شایسته و آگاهی دادن به ساختار کسب و کار سازمان ‌در مورد ارزش و اهمیت فناوری اطلاعات.

اوسیرن اعتقاد دارد که الزامات بالا خود نیازمند توجه به موارد زیر می‌باشد:

آموزش مدیریت کسب و کار سازمان ‌در مورد اهمیت وجود همکاری و مشارکت با بخش فناوری اطلاعات در سازمان.

ارائه کنترل هایی به بخش کسب و کار ‌در مورد تصمیماتی که در حوزه فناوری اطلاعات به خصوص استراتژی ، معماری ، اولویت ها و هزینه های فناوری اطلاعات و … اتخاذ می‌گردد.

مطابقت تصمیمات بخش فناوری اطلاعات با معیارهای کسب و کار سازمان

همسویی ساختار ، سبک مدیریت ، کارکنان و مهارت های بخش فناوری اطلاعات به منظور مطابقت با نیازمندی های کسب و کار سازمان.

ایجاد فرایندی برای حفظ همسویی فناوری اطلاعات و کسب و کار سازمان.

همسویی استراتژیک یکی از مهمترین مواردی است که مدیران کسب و کار و مدیران اجرایی فناوری اطلاعات با آن روبرو هستند ، سازمان هایی که ‌به این موضوع پرداخته‌اند همسویی بیشتری را به دست آورده اند. همچنین این شرکت ها از روش های مختلفی برای ارزیابی همسویی استفاده می کندد(تالون و دیگران ،۲۰۰۰،۱۵).

مدیریت فرایند مداوم همسویی نیازمند عوامل زیر می‌باشد(اوسبورن ،۲۰۰۳،۱۰۲):

ایجاد یک کمیته فناوری اطلاعات دائمی شامل مدیران کسب و کار و فناوری اطلاعات سازمان به منظور اتخاذ تصمیمات فناوری اطلاعات با تبادل نظر و با توجه به اختیار تصمیم گیری برابر.

تدوین فرایندی جهت پیشنهاد،بازبینی و تصمیم تغیرات در استراتژی و معماری فناوری اطلاعات.

یکپارچگی فرایند برنامه ریزی و تصویب پروژه های فناوری اطلاعات با فرایند برنامه ریزی در سطح کلان سازمان.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...