کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



مال و قدرت و علم و جوانی و کارهای خوب همه وسایلی هستند که می تواند در مسیر هدف خوب قرار بگیرند و انسان را به سوی رشد و کمال سوق دهند. مانند اینکه مالدار مال خود را در مسیر کمک به فقراء و ایتام و بی نوایان و در راه خدا خرج کندو قدرت مند قدرت خود را برای کمک به مظلوم و دفع شر ظالم از مظلومان جامع به کارگیرد. عالم از علم خود به جای فخر فروشی، در مسیر تبلیغ دین مبین اسلام و آشنا کردن مردم به معارف اسلامی بهره ببرد. کسی که کارهای خوب انجام می دهد برای رضای پروردگار انجام دهد نه برای اینکه مردم از او تعریف و ستایش کنند و انسان جوان نیز جوانی خود را در اطاعت پروردگار صرف کند. این­ها استفاده­های مثبت از این نعمت های الهی است. ولی کسانی که خدا ترس و باتقوا نیستند، این ها را برای فخر فروشی، نخوت، کبر و غرور به کار می گیرند در این صورت همانطور که مست کننده های حواس های انسان مانند شراب که عقل انسان را زایل می کند، این چیزها هم برای باطن انسان مستی می آورد عقل انسان را از بین می برد. بنابر این انسان عاقل به کمک عقل، با دوری جستن از مستی­های یاد شده می تواند دنیای مطلوب و مناسبی را داشته باشد که با آخرت او هم در تنافی نباشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

عقل عملی عامل قناعت در زندگی دنیوی

یکی از اصول مهم برای زندگی دنیوی انسان قناعت است. از روایتی که در توضیح خصوصیات عقل از هشام نقل شده است، این مطلب را می توان دریافت که امام علیه­السلام می فرماید: ای هشام کسی که غنا و بی­نیازی را دوست دارد از خدای متعال کمال عقل را مسئلت کند، چون هرکس عقل خود را به کار گیرد، قناعت می کند به قدر کفاف و هر کس به قدر کفاف قناعت کند مستغنی و بی­نیاز می شود و هر کس که به قدر کفایت، قناعت نکند، هیچ وقت بی نیازی و غنی را احساس نمی کند.‏[۳۵۸]
در جملات دیگر این حدیث، امام کاظم علیه السّلام در حال شمردن ویژگیهای عاقل برای هشام می فرماید: ای هشام! عقل انسان کامل نمی شود مگر اینکه دارای ده تا خصلت باشد…. نصیب آن از دنیا به اندازه قوت باشد.[۳۵۹]
ملا صالح مازندرانی در شرح این جمله از حدیث گفته است؛ جون انسان عاقل از عبرت و بصیرتی که دارد می داند که مال دنیا ماده هر شهوت و ریسمان شیطان است پس از ترس اینکه در شهوات و ریسمان شیطان گرفتار شود، دنبال مال دنیا نمی رود و هرکه به اندازه قوت از مال دنیا اکتفا نماید، هیچ وقت احتیاج پیدا نمی کند که دنبال کسب فضول دنیا باشد و هر کس بر این نوع زندگی راضی باشد، در این دنیا راحت است و در آخرت نجات و رستگاری نصیب او می شود.[۳۶۰] ایشان در ادامه سخن امام علی علیه السّلام را برای تائید مطلب آورده است که آنحضرت می فرماید:
ثروتی برای از بین بردن تهیدستی و فقر بهتر از راضی بودن بر قدر کفاف از مال دنیا وجود ندارد و هر که به مقدار کفافش راضی باشد، آسودگی خود را مهیا کرده و در خوشی جای گرفته است.[۳۶۱]
بنابر این یکی از آثار عقل عملی راهنمایی نمودن در جهت آسایش و آرامش دنیوی است.

عامل دوری از حرص و طمع در دنیا

در روایتی که از پیامبر گرامی اسلام صلی­الله­علیه­وآله­وسلم درباره خصوصیات دهگانه انسان عاقل نقل شده، به این نکته نیز اشاره شده است که آنحضرت می فرماید: یکی از ویژگیهای عاقل این است که حرص و طمع از او آشکار نمی گردد.[۳۶۲]
یعنی انسان عاقل به دارایی خویش قناعت نموده در امور مادی از دیگران خود را بی نیاز می سازد. اهمیت این مطلب به قدری زیاد است که در قرآن مجید به پیامبر اسلام صلی­الله­علیه­وآله­وسلم که عاقل­ترین بین عقلاء است و سرآمد همه انبیاء علیهم السلام هستند (که یکی از مهم ترین وظایف آنها تکامل عقل بشر هستند) ، دستور داده شده که به مال و متاع کفار و مشرکین چشم نیندوزند.[۳۶۳]و آن حضرت نیز تمام آوامر الهی را به تمام و کمال بجا آورده، برای بشریت در این زمینه شایسته ترین الگوی برجای گذاشته اند و بدین ترتیب کمتر گرفتار آسیب­های دنیوی می شود.
در روایت دیگری نیز به این مطلب اینگونه اشاره شده است:
همانا انسان عاقل خداترس است و برای او کار می کند و نفس خود را تمرین می دهد و عادت می کند به گرسنگی تا اینکه هیچ وقت میل به انباشتن مال دنیا پیدا نکند.[۳۶۴]
در روایتی حضرت علی علیه­السلام می فرماید:
انسان خردمند بخاطر طمع و حرص، فریب نمی خورد.[۳۶۵]
از این روایات به این نتیجه می رسیم که اگر انسان از عقل خود و در واقع از عقل عملی پیروی کند، هیچ وقت اسراف و خوشگذرانی را پیشه نمی کند بلکه آیه قرآن را که می فرماید: کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفین‏[۳۶۶]، سرلوحه زندگی قرار می دهد.

انتخاب شغل مناسب و مقدور

یکی از ویژگی­های انسان عاقل در اموردنیوی این است که شغل و کاری که در آن زمینه مهارت و قدرت لازم را داشته باشد برای خود انتخاب نماید. اگر کسی در انتخاب شغل، این امر را رعایت نکند در واقع هم به خودش و هم به محیط کاری­اش خیانت کرده است. لذا است که امام کا
ظم علیه السّلام می فرماید:
انسان عاقل برای کاری که قدرتش را نداشته باشد اهتمام نمی ورزد… و اقدام نمی کند برکاری که بخاطر عجزو ناتوانی ترس فوت شدنش را داشته باشد[۳۶۷]
در ادامه این روایت امام علیه السّلام می فرماید: دانای خردمند کسی است که کار غیر مقدورش را رها کند. [۳۶۸]
این گونه روایات نشان می دهد که عقل عملی انسان به داشتن زندگی مطلوب به آدمی کمک و یاری می رساند.

کناره گیری از دنیاداران

یکی دیگر از نقش عقل عملی که در روایات بیان شده است کناره گیری و پرهیز از دنیا داران است.[۳۶۹] منظور از دنیاداران کسانی هستند که تمام هم و غمشان دنیا باشد و از آخرت غافل باشند و الا اگر کسی دنیا را وسیله کسب آخرت قرار دهد به آن شخص اهل دنیا گفته نمی شود. یکی از ویژگی­های دنیای مطلوب آن است که در راستای آخرت انسان باشد و یکی از مهمترین آسیب­­ها در زندگی دنیوی همنشینی با کسانی است که به دنیای مطلوب انسان زیان می رساند. زیرا اثر همنشینی در انسان بسیار زیاد است که در روایات به آن اشاره شده است. نهی عقل عملی از هم­نشینی با دنیاداران دلالت بر این مطلب دارد که عقل عملی در جهت تامین دنیایی که در راستای آخرت انسان باشد، به انسان راهنمایی و هدایت­گری و ارشاد می کند.

عامل صدق در گفتار و شکرگذاری از نعمت های پروردگار

کارکرد دیگر ی که عقل عملی در این دنیا برای انسان دارد صدق و راستگویی در رفتار است که جلب اعتماد مردم را به دنبال دارد و شکرگذاری از نعمت منعم است که ازدیاد نعمت را سبب می شود.[۳۷۰] که وعده پروردگار است که می فرماید:
بدرستی که اگر(در برابر نعمت­های من) شاکر باشید، برای شما (نعمت­ها را) افزون می کنم واگرکفران نعمت کنید عذاب من شدید است. [۳۷۱]

بخش دوم: کارکردهای اخروی عقل عملی

در این زمینه در روایات کارکردهای زیادی برای عقل عملی بیان شده است ما در این زمینه به چند نمونه اشاره می کنیم.

عمل برای آخرت و تهیه توشه آخرت

حضرت علی علیه­السلام در این زمینه می فرماید:
بر عاقل است که برای روز واپسین عمل کند و توشه آخرت را بیشتر طلب کند.[۳۷۲]
در روایت دیگری پیامبر اسلام می فرماید انسان عاقل تلاش های خود را باید در حصول سه چیز خرج کند که یکی از آن ها تهیه توشه راه برای آخرت است[۳۷۳]
طبق این روایت عقل عملی جهت صحیح اعمال را به او معرفی می کند که در اصل تهیه توشه آخرت است.

ترجیح دادن آخرت بر دنیا و انتخاب آن

کار دیگری که عقل عملی به نفع انسان انجام می دهد، این است که وقتی انسان عاقل در مرحله انتخاب دنیا یا آخرت می رسد با بصیرتی که بخاطر عقل، در او وجود دارد انسان به سوی انتخاب آخرت رهنمون می شود.
این مطلب را امام کاظم علیه السّلام خطاب به هشام می فرماید:
ای هشام انسان عاقل به دنیا و اهلش نگریست و دانست که دنیا بدون زحمت بدست نمی آید و به آخرت نگریست و یه این نتیجه رسید که آخرت هم بدون زحمت یافت نمی شود سپس تصمیم گرفت که بادوام­تر از آن دو را انتخاب کند و برای آن زحمت بکشد و ای هشام عقلاء نسبت به آخرت بی رغبت شدند و به آخرت علاقه مند شدند چون آنها پی بردند که دنیا و آخرت هر دو طالب و مطلوب هستند. پس هرکس طالب آخرت باشد دنیا او را می طلبد تا او رزق خویش را از دنیا بدست آورد و هر کس دنبال بدست آوردن دنیا باشد آخرت توسط مرگ او را می طلبد در نتیجه هم دنیا از دستش می رود و آخرت را از دست می دهد.‏[۳۷۴]
حضرت علی علیه­السلام به این مطلب اشاره نموده می فرماید:
عاقل کسی است که شهوتش را رها کند و دنیای خود را با آخرت معامله کند. [۳۷۵]

نتیجه اطاعت از عقل عملی، آبادانی آخرت

پیامر­اکرم صلی­الله­علیه­وآله­وسلم می فرماید:
برای هر ویرانی آبادانی و عمرانی است و آبادانی آخرت عقل است و برای هر سفری سایبانی لازم است تا مسافرین به آن پناه ببرند؛ سایبان مسافرت دائمی مسلمانان عقل اوست.[۳۷۶]

عامل آمادگی بهتر برای رفتن به سرای آخرت

انسان­­های عادی غالبا از مرگ خوف و هراس دارند و هیچ وقت برای پذیرش این حقیقت انکار ناپذیر آماده نمی شود و ناخواسته به کام مرگ فرو می رود و لی اگر کسی واقعا خود را برای مرگ آماده سازد و مانند یک مسافر در این دنیا زندگی کند و از این دنیا برای آخرت خود زاد راه جمع آوری کند، مرگ برای چنین شخصی اصلا چیز خوفناکی نخواهد بود. لذا است که می بینیم امام خمینی(ره) با این که غیر معصوم بود توانست در واپسین لحظات خود این جملات را بر زبان خود جاری سازد:
من با دلی آرام و قلبی مطمئن از میان شما می روم.
وقتی روایات را بررسی می کنیم به این نتیجه می رسیم که آمادگی برای مرگ از کسانی ساخته است که از سلطه نفس بیرون آمده خود را پیروی عقل عملی ساخته باشد. لذا است که حضرت علی علیه­السلام می فرماید:
برای عاقل شایسته است که در دنیا از موت بر حذر باشد و به نحو احسن برای ملاقات مرگ آماده شود قبل از اینکه
به مکانی منتقل شود که اگر آرزوی مرگ هم بکند دیگر مردنی درکار نباشد. [۳۷۷]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 04:14:00 ب.ظ ]




۶۲۴۵/۱ تا ۶۲۴۵/۱-

۱۲۶۰/۰

۰۱۶۱/۰

۸۴۶/۶۱

۵/۲ تا ۶۲۴۵/۱ & 5/2- تا ۶۲۴۵/۱-

۱۲۸۹/۰

۰۱۷۲/۰

۱۲۲/۶۰

۴ تا ۵/۲ & 4- تا ۵/۲-

۱۳۳/۰

۰۱۷۸/۰

۱۳۲/۵۶

نمودار ۳-۱: مراحل شبیه‌سازی سنجش انطباقی کامپیوتری
نمودار ۳-۲: میزان آگاهی فراهم شده بوسیله‌ی یک سؤال که بر اساس مدل راش مدرج شده است.
نمودار ۳-۳: نمونه‌ای از تصویر ab-bin یا ab-block

نمودار ۳-۴: توزیع جمعیت برای نمونه ۵۰۰ نفری ( در بازه ۴- تا ۴) با فواصل ۱۲۵/۰

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نمودار ۳-۵: توزیع جمعیت برای نمونه ۶۰۰۰ نفری ( در بازه ۴- تا ۴) با فواصل ۱۲۵/۰
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل یافته‌های پژوهش
تجزیه و تحلیل یافته­های پژوهش
مقدمه
در این فصل اطلاعات مربوط به شبیه‌سازی خزانه‌های سؤال بهینه و نتایج داده‌های بدست آمده از اجراهای واقعی CAT مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
این قسمت از دو بخش عمده تشکیل شده است. در بخش اول، روش شبیه‌سازی مونت کارلو ریکیسی (۲۰۰۳) در مورد شبیه‌سازی خزانه‌ی سؤال بهینه بر اساس مدل راش مورد بررسی قرار می‌گیرد. این بخش به منظور مفهوم‌سازی رویکرد اکتشافی ریکیسی (بر اساس روش bin-and-union ) در طراحی خزانه‌ی سؤال بهینه، در مورد آزمون CAT که تک محتوایی است و هیچ گونه روش کنترل مواجهه‌ بیش از حد سؤال بر آن اعمال نمی‌شود و پهنای b-bin ها برابر با ۲/۰ است، شبیه‌سازی می‌شود، تا از این طریق منطق و زیربنای این شبیه سازی به صورت کامل در مدل تک پارامتری راش، شرح داده شود. در قسمت دوم ویژگی‌های مربوط به خزانه‌های سؤال بهینه‌ی شبیه‌سازی شده بر اساس مدل سه پارامتری (قابل تعمیم به مدل دو پارامتری نیز می‌باشد)، شامل؛ اندازه‌ی خزانه‌ی سؤال، ویژگی‌های آماری و غیر آماری خزانه‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرد. همچنین، عملکرد خزانه‌های سؤال شبیه‌سازی شده با عملکرد خزانه‌ی سؤال عملیاتی مقایسه می‌شود، این عملکردها از طریق ملاک‌های ارزیابی خزانه‌ی سؤال شامل، میانگین آگاهی آزمون در هر سطح ، سوگیری یا بایاس، میانگین مجذور خطا (MSE)، به منظور سنجش دقت برآورد ، میزان چولگی یا کجی توزیع نرخ مواجهه‌ سؤال، درصد سؤالات بیش مواجهه شده، نرخ همپوشی سؤال و درصد سؤالات کم مواجهه شده، به منظور محاسبه‌ی شاخص امنیت آزمون، مورد ارزیابی قرار می‌گیرد (چانگ و یینگ، ۱۹۹۹ ؛ ریکیسی ۲۰۰۵).
در این فصل نتایج بدست آمده از اجرای شبیه‌سازی های صورت گرفته برای ساخت خزانه‌های سؤال بهینه در ۱۸ طرح متنوع گزارش می‌شود، سپس، نتایج حاصل از هر یک از طرح‌ها با یک خزانه‌ی سؤال عملیاتی مقایسه خواهد شد.
در این فصل ذکر چندین نکته قبل از گزارش نتایج ضرورت دارد:
از این پس به خزانه‌های سؤال بهینه‌ای که بر اساس روش bin-and-union ایجاد می‌شود، بر اساس اختصار ROP (range-optimal item pool) گفته خواهد شد. این اختصار از پژوهش‌ ریکیسی و هی( b 2009) گرفته شده است.
همچنین، خزانه‌ی سؤال عملیاتی به صورت اختصار، OP (operational item pool) بیان می‌شوند، این اصطلاح از پژوهش گو و ریکیسی (۲۰۰۷) گرفته شده است.
با دستکاری چهار عامل: روش ایجاد سؤال بهینه (R، MRP، MTI)، پهنای b-bin (2/0 و ۴/۰)، کنترل و یا عدم کنترل مواجهه بیش از حد سؤال، در نظر گرفتن و یا نگرفتن تعادل محتوای در CAT، ۱۸ خزانه‌ی سؤال بهینه یا (ROP_1, ROP_2, ROP_3, …, ROP_18) ایجاد شد. که در جدول ۴-۱ آورده شده است.
لازم به ذکر است که آزمون ریاضی CAT عملیاتی شامل دو بخش است، یک بخش، آزمون ۲۰ سؤالی که در آن تعادل محتوای سؤالات ارائه شده، در نظر گرفته نشده است (این آزمون تنها به منظور اهداف پژوهشی بر روی نمونه‌ای معرف از جامعه‌ی مورد نظر اجرا شد). و بخش دوم، یک آزمون ۶۰ سؤالی که در آن محتوای سؤالات آزمون دارای اهمیت می‌باشد. آزمون ۶۰سؤالی دارای وزن محتوایی ثابت برای همه‌ی آزمودنی‌ها می‌باشد، یعنی شامل، ۲۵ سؤال حسابان (arithmetic)، ۱۵ سؤال جبر خطی (algebra) و ۲۰ سؤال هندسه (geometry) می‌باشد. هر یک از این دو قسمت، به صورت مجزا در نمونه‌های همتایی (۳۵۰ نفری) از جامعه‌ی دانش‌آموزان مقطع پیش‌دانشگاهی به صورت آنلاین اجرا شد.
همچنین، نتایج ساخت خزانه‌های سؤال سه پارامتری برای CAT ، با در نظر گرفتن تعادل محتوایی و بدون تعادل محتوایی، دارای تعداد سؤالات متفاوتی است، از این‌رو، در این پژوهش این هدف وجود ندارد که نتایج این دو قسمت با یکدیگر مقایسه شود زیرا، تعداد سؤالات متفاوتی را شامل می‌شوند. بنابراین، در این فصل، برای طراحی خزانه‌های سؤال بهینه بر اساس مدل سه پارامتری دو تقسیم بندی کلی وجود دارد، یکی از آنها تحت عنوان، خزانه‌های سؤال بدون در نظر گرفتن تعادل محتوایی و دیگری، خزانه‌های سؤال با در نظر گرفتن تعادل محتوایی می‌باشد.
تقسیم بندی دیگری که در طراحی خزانه‌های سؤال در نظر گرفته شد، عامل مواجهه‌ سؤال است.
همچنین، از آنجا که پهنای b-bin ها، یکی از عوامل مهم در دقت اندازه‌گیری خزانه‌ی ایجاد شده، می‌باشد و بر وپژگی‌هایی همچون تعداد سؤال و توزیع پارامترهای سؤالات نیز تاثیر می‌گذارد، دو پهنای ۲/۰ و ۴/۰ که به ترتیب برابر با ۹۶/۰ . ۹۹/۰ دقت اندازه‌گیری می‌باشند، با یک میزان ثابت در دامنه‌ی تغییر پارامتر a یا تغییر در بیشینه‌ی آگاهی برابر با ۴/۰، وارد تحلیل می‌شوند.
جدول ۴-۱: طرح‌های خزانه‌ی سؤال شبیه‌سازی شده

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:14:00 ب.ظ ]




یک نگاه اجمالی به تحقیقات انجام شده فوق نشان می دهد که اکثر پژو هش های انجام شده فوق در مورد بهبود عملکرد ، سود اوری ،کارمزد ها (سود بانکی) و…می باشد .و هیچ گونه تحقیقی که مستقیما به بحث درامد های غیر مشاع بپردازد در ادبیات پژوهش دیده نمی شود . اگر چه ممکن است از جهاتی مفهوم برخی از تحقیقات انجام شده با موضوع این تحقیق شبیه باشد ولیکن پژوهشی که مستقیما به ظرفیت سنجی درامد های غیر مشاع بانکی بپردازد انجام نشده است وبویژه این موضوع در بانک ملت تازه و بکر است.
فصل سوم
روش ها و ابزار ها
۳-۱- مقدمه
هرگز نمی توان ادعا نمود و مطمئن بود که شناختهای بدست امده حقیقت دارند زیرا زمینه شناخت مورد پژوهش نامحدود و اگاهی و روش های ما برای کشف حقیقت محدود هستند. حال اگر فرض بر این باشد که هدف فعالیت های پژوهشی حقیقت جویی است و پژوهشگران با صداقت به دنبال این هدف می باشند، انچه را که ایشان انجام می دهند و می یابند را می توان کوششی برای نزدیکی به حقیقت دانست(خاکی،ص۵۵).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

دستیابی به هدف های تحقیق میسر نخواهد بود مگر زمانی که جستجوی شناخت یا روش شناسی درستی صورت پذیرد.«دکارت در این رابطه ، روش را راهی می داند که به منظور دستیابی به حقیقت در علوم باید پیمود.»(کیقبادی،ص۴۶).
اساس واقعی پژوهش علمی، تبیین رابطه میان متغییر هاست. باری تعیین این رابطه دو روش اصلی وجود دارد .یکی از این دوروش ،روش توصیفی است وروش توصیفی شامل مجموعه روش هایی است ، که هدف از ان توصیف کردن شرایط یا پدیده های مورد بررسی می باشد.اجرای تحقیق توصیفی صرفا برای شناخت بیشتر شرایط موجود یا یاری دادن به فرایند های تصمیم گیری است(خاکی،ص۱۰۵).
۳-۲- روش تحقیق
محقق در روش های توصیفی به مطالعه واقعی و منظم خصوصیات یک موقعیت یا یک موضوع می پردازد و کشف عقاید، افکار، ادراکات و ترجیحات افراد ازاین طریق دنبال می کند. به عبارت دیگر محقق در این گونه تحقیقات سعی می کند «انچه هست» را بدون دخالت یا استنتاج ذهنی گزارش دهد.ونتایج عینی ازموقعیت بگیرد. بنابر این هدف از استفاده از این روش : توصیف، ثبت و تحلیل وتفسیر شرایط موجود است(خاکی،ص۱۲۱).
این تحقیق نیز از نظر هدف، ازنوع کاربردی و از منظر گرد اوری داده، روشی” توصیفی – تحلیلی” محسوب می گردد؛ و روش گرد اوری اطلاعات نیزترکیبی از روش میدانی و مطالعات علمی یاکتابخانه ای(اینترنت، مجلات و … ) می باشد.
این تحقیق از دو بخش اساسی تشکیل شده است . در بخش اول محقق سعی می کند تا با بهره گرفتن از تکنیک های SWOTو مدلهای ارزیابی IFE وEFEضمن شناسایی نقاط ضعف و قوت و فرصتها و تهدیدات محیطی در مورد درامد های غیر مشاع ، مشخص کند که ایا این بانک از ظرفیت سنجی مناسبی در این مورد برخوردار بوده است یا نه ؟ و در صورت عدم توانایی در بکار گیری ظرفیت مناسب چه راهکار و راهبردهایی لازم است؟
در بخش دوم در قسمت ارائه راهبرد ها و استراتژی مناسب (فصل پنجم پایان نامه)،عوامل استراتژی تدافعی بانک ملت را با مدل تصمیم گیری AHPاولویت بندی کند.
۳-۳- جامعه اماری و حجم نمونه مورد تحقیق
جامعه اماری این تحقیق که قلمرو مکانی و زمانی تحقیق را در بر می گیرد، شامل موارد زیر می باشد: این تحقیق از نظر مکانی در استان سمنان صورت گرفته است و جامعه اماری مورد مطالعه ، کلیه شعب بانک ملت استان سمنان می باشد . لازم به ذکر است که شرایط اجتماعی، اقتصادی، جغرافیایی وسیاسی و…مردم استان سمنان که مشتریان بانک را تشکیل می دهند نیز، بعنوان جامعه اماری تحقیق ،مورد مطالعه قرار گرفته است.استان سمنان از چندین شهرستان به قرار شهرستانهای شاهرود- بسطام – میامی – دامغان – سمنان- مهدیشهر- سرخه – ایوانکی – ارادان – گرمسار تشکیل شده است.
تعداد شعب بانک در استان سمنان در ابتدای تحقیق ۳۰شعبه بود که حدود ۶ شعبه از انها تا پایان تحقیق ادغام شدند و تعداد انهابه ۲۴ شعبه رسیده است.
شایان ذکر است که اگرچه این پژوهش در استان سمنان صورت گرفته است ولی موقعیت مکانی در ان تاثیر چندانی ندارد و می توان این تحقیق را به کل ایران تعمیم داد. قلمرو زمانی تحقیق نیز ازبهمن ماه سال۱۳۹۱تابهمن ماه ۱۳۹۲ بوده است.
۳-۴- نمونه و نمونه گیری
محقق در تحقیق از روش نمونه گیری خاصی استفاده نکرده است واین تحقیق بیشتر حالت سرشماری داشته است.بدین صورت که تمامی پرسنل شعب بانک ملت ،مشتریان، و خبرگان وسایر عوامل بصورت سرشماری وکلی انتخاب شده اند.
۳-۵- ابزار های گرد اوری اطلاعات
اطلاعات در این تحقیق هم از روش مصاحبه و هم از روش مطالعات علمی- کتابخانه ای بدست امده است:
۳-۵-۱- مصاحبه
در خصوص جمع اوری اطلاعات مربوط به مدلSWOT وهمچنین ارائه برخی عوامل استراتژی های تحقیق، با تعدادی از همکاران سرپرستی سمنان و همکاران شعب استان که سابقه خدمتی بالا دارند (و بطور کل همکارانی که به طرق مختلف خبره امر شناخته شده اند )مصاحبه شد. بعلاوه با همکاران سایر بانکها ،برخی مشتریان و مردم اگاه به مسئله نیز مصاحبه هایی انجام گرفت.
لازم به تذکر است منظور از مصاحبه بیشتر استفاده از نظرات خبرگان بصورت مطالعات مروری بوده است و پرسشنامه ای تکمیل نشده است.
۳-۵-۲- مطالعات علمی(کتابخانه ای)
محقق برای جمع اوری اطلاعات در مورد شرایط زندگی مردم استان سمنان ،وضعیت سیاسی ،اقتصادی ،جغرافیایی واجتماعی مردم و مشتریان،شرایط بانکهای ایران و بانک ملت بطور اخص وبسیاری موارد دیگر، مجبور به انجام مطالعات کتابخانه ای و جستجو در اینتر نت شده است. از نشریه تخصصی بانک ملت که مجله پرتو نام دارد استفاده شده است و شماره های زیادی از این مجله مطالعه گردیده است.همچنین محقق برخی از اطلاعات لازم را از طریق اینترانت بانک ملت جمع اوری کرده است.
۳-۶- نحوه انجام محاسبات تحقیق
در این تحقیق محاسبات در دو بخش انجام گرفته است:
بخش اول شامل ارزیابی عملکرد بانک ملت در زمینه میزان بکارگیری از ظرفیت ارائه خدمات و درامد های غیر مشاع خود ،با کمک مدل SWOTمی باشد.
بخش دوم اولویت بندی عوامل استراتژی تدافعی بانک ملت در فصل پنجم پایان نامه به روش AHP می باشد.
۳-۶-۱-ارزیابی عملکرد بانک ملت در زمینه بکار گیری ظرفیت ارائه خدمات غیر مشاع خود با کمک مدل SWOT
در این قسمت نیز به تشریح مدل فوق می پردازیم:
امروزه سازمان‌ها با تغییرات شگفت‌آوری روبه‌رو هستند و این امر سبب شده است مدیران بیشتر از گذشته به تعیین و تبیین درازمدت اهداف و ماموریت‌های سازمان توجه داشته باشند. آنها نیاز دارند که بیش از گذشته جهت‌گیری‌های خود را برای آینده معین کرده و سازمان خود را در مقابل تحولات فردا مجهز نمایند. این موضوع سبب شده است که برنامه‌ریزی استراتژیک به عنوان ابزاری برای مقابله با این تغییرات اهمیت فراوانی یابد. برنامه‌ریزی استراتژیک به شکل‌های مختلف و در قالب‌های گوناگون ارائه شده است که در اینجا یکی از متداول‌ترین آنها بیان گردیده است، این مدل SWOT نامیده می‌شود‌(خوشنام،ص۱۱).
مدل تحلیل SWOT و پیشنهاد راهبردهای خرد و کلان :
روش تجزیه و تحلیل SWOT ، مدل تحلیلی مختصر و مفیدی است که به شکل نظام یافته هر یک از عوامل قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدها را شناسایی کرده و استراتژیهای متناسب با موقعیت کنونی حرفه مورد بررسی را منعکس میسازد . در این روش تلاشهایی برای تجزیه و تحلیل شرایط بیرونی و وضعیت درونی بعمل آمده و بر اساس آن استراتژی مناسب برای بقاء سازمان طراحی می شود . در این مدل فرصتها و تهدیدها نشان دهنده چالشهای مطلوب و یا نامطلوب عمده ای است که درمحیط فراروی سازمان وجود داشته و درمقابل ، قوتها وضعفها (شایستگی ها ، توانایی ها ، مهارتها ، کمبودها ) وضعیت محیط داخلی تشکیلات مورد مطالعه را به نمایش می گذارد .
پس از اینکه عوامل محیطی ( فرصتها و تهدیدها) و عوامل درونی (قوتها و ضعفها) شناسایی شده و عوامل کلیدی آنها از غیرکلیدی تمیز داده شد ، زمان انتخاب و پیشنهاد استراتژیها فرا می رسد .
مدل SWOT در حالت معمولی متشکل از یک جدول مختصاتی دو بعدی است که هر یک از چهار نواحی آن نشانگر یک دسته استراتژی می باشد ، به عبارت دیگر همواره چهار دسته استراتژی در این مدل مطرح می گردد، این استراتژیها عبارتند از :
راهبردهای حداکثر استفاده از فرصتهای محیطی با بکارگیری نقاط قوت سازمان ( ناحیه ۱ ) ( استراتژی های SO )
راهبردهای استفاده از نقاط قوت سازمان برای جلوگیری از مواجهه با تهدیدها ( ناحیه ۲ ) ( استراتژیهای ST)
راهبردهای استفاده ازمزیتهای بالقوه ای که در فرصتهای محیطی نهفته است برای جبران نقاط ضعف موجود در سازمان (ناحیه ۳ ) ( استراتژیهای WO)
راهبردهایی برای به حداقل رساندن زیانهای ناشی از تهدیدها و نقاط ضعف ( ناحیه ۴ ) ( استراتژیهای WT )
جدول۳-۱ جدول تجزیه و تحلیل SWOT(خوشنام،ص۱۵(

عوامل داخلی
عوامل محیطی

فهرست قوتها (S )

فهرست ضعفها (W )

فهرست فرصتها ( O )

ناحیه ۱
استفاده از فرصتها با بهره گرفتن از نقاط قوت ( SO )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:14:00 ب.ظ ]




همچنین در بین ادیان دیگر هم حضرت علی (علیه السلام) به عنوان وصی خاتم الانبیا حضرت محمد (صلى ‏الله‏علیه‏وآله ‏وسلّم‏) شناخته شده است. هنگامیکه سپاه امام على (علیه السلام) رهسپار «صفین» بودند دچار تشنگى شدند و آبی پیدا نکردند، امام آنها را راهنمایی کرد تا به صخره‏اى رسیدند سپس حضرت (علیه السلام) صخره را از زمین سخت درآورد و دستور داد تا آنجا را بکنند، آب بیرون زد و مردم از آن نوشیدند و سیراب شدند سپس امام (علیه السلام) فرمود: صخره را سر جایش گذارید و چشمه را بپوشانید. هنگامیکه سپاه دور شد حضرت على (علیه السلام) گفت: آیا کسى از شما جاى آن آب را که نوشیدید به یاد دارد؟ گفتند: آرى اى امیرمؤمنان. حضرت (علیه السلام) فرمود: پس باردیگر به سراغ آن روید. چند نفر به آن سوى بازگشتند و به جستجوى همان صخره پرداختند ولى چیزی نیافتند به همین علت به سوى دیرى که نزدیک آنجا بود رفتند و از دیرنشینان پرسیدند: آبشخورى که نزدیک شماست کجاست؟گفتند: در نزدیکى ما آبى نیست. یاران امام (علیه السلام) گفتند: چرا، ما خود از آن آب نوشیده‏ایم. گفتند: آیا به راستى شما در این اطراف آبى نوشیده‏اید؟ گفتند: آرى. پیر دیر گفت: این دیر در آغازجز با همان آب ساخته نشده و جز پیامبرى یا وصىّ پیامبرى آن آب را استخراج نکرده است[۱۰۸].
بنابراین می‏توان نتیجه گرفت که پیامبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) جانشین خود را بارها معرفی کردند ولی آنچه مانع تحقق سفارشهای ایشان شد غرض ورزی های منافقانه شخص ابوبکر و عمر بود ولی تعجب در این است چرا آیندگانی که خود را پیرو مکتب خلفا می‏دانند قضاوت خود را بر اساس ظاهر تاریخ کردند نه بر اساس حقیقت تاریخ و سقیفه را معیار می‏دانند برای انتخاب خلیفه و نظر دارند که انتخاب خلیفه بر عهده شورا یا عموم مردم باید باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اما خلاف آنچه گفته مى‏شود و در بعضى کتب آمده‏است آنچه در سقیفه گذشته نه شورا در مفهوم اسلامى آن بوده و نه شباهتى به آنچه هم اکنون به عنوان شورا رایج است داشته است. حتى با اندکى دقت در مباحثات انجام شده مى‏توان به این نتیجه رسید که افرادى که در آنجا گرد آمده بودند نیت و هدفشان شور و مشورت براى انتخاب خلیفه نبوده بلکه نوعى سبقت جوئى در احراز پست خلافت پیامبر در آن گردهماى مشهود است. به راحتی می توان دریافت که ملاک انتخاب خلیفه در سقیفه سفارشها و تاییدات پیامبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) نبوده است، زیرا که حضرت بارها و بارها نظر خود را اظهار کرده بود. حتی ملاک هم سبقت در اسلام و تقوا نیز نبوده است، بلکه ریشه در قومیت عربی قبل از اسلام دارد. تاجاییکه بشرین سعد (از قبیله خزرج) برخاسته و مى‏گوید اى گروه انصار اگر ما فضیلتى در دین داشته باشیم جز رضاى خدا و طاعت پیامبر و تلاش جانها نمى‏خواسته‏ایم و روا نیست که به سبب آن گردن فرازى کنیم از آنچه کرده‏ایم لوازم دنیا نمى‏جوئیم که خدا بر ما منت نهاده است. بدانید که محمد از قریش است و قوم وى نسبت به او حق و اولویت دارند خدا نبیند که من با آنها بر سراین کار مجادله کنم. از خدا بترسید و با آنها مخالفت و مجادله مکنید. نهایتاً در بحث بین مهاجرین و انصار گروه نخست پیروز مى‏شوند. دلیل پیروزى آنها هم این است که ابوبکر به نقل از پیامبر مى گوید ((الائمه من قریش)). نگرشى هر چند گذرا بر آنچه در سقیفه بنى ساعده گذشت به وضوح مؤید این واقعیت است که علیرغم همه تلاشهاى پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مبارزه با بینش جاهلى سنت‏هاى مفاخره و منافره در قالب‏ها و اشکال موجه‏ترى آشکار است. عمر که بعد از ابوبکر به مقام خلافت مى‏رسد اینگونه اظهار نظر مى‏کند که باید تیره بنى هاشم را در همان حدود نبوت معزز داشته و آلوده امور دنیوى نکرد. چرا که اگر این دو مقام در یک خاندان جمع شود باعث غرور و کبر آنان مى‏گردد. در همین اجتماع سقیفه است که ابوبکر در پاسخ انصار سخنانى مى‏گوید که در واقع مهر تأییدى است بر آنچه که تاکنون گفتیم او مى‏گوید ((اى گروه انصار هر چه از فضیلت خود گوئید شایسته آنید اما عرب این کار را جز براى طایفه قریش نمى‏شناسد که محل و نسبشان بهتر است پس یکى از این دو مرد را براى شما مى‏پسندم (عمر یا ابوعبیده بن جراح) با هر کدامشان مى‏خواهید بیعت کنید)). در مورد دلایلی که با ابوبکر بیعت شد نقد های فراوانی می‏توان وارد کرد به عنوان مثال عمر خلافت را حق قریش می‏دانست به دو دلیل خویشاوندی با پیامبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) و سبقت در اسلام. و این در حالی است که هیچ کس نزدیکتر از امیرالمومنین علی (علیه السلام) به پیامبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) نبوده است و همچنین او اولین مردی بوده‏است که به اسلام مشرف شده‏است، پس شایستگی بیشتری دارد که به عنوان جانشین به پیامبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) انتخاب شوند. و اگر اهل سنت عمل و اجماع صحابه را حجت می‏دانند باید پاسخ داد در سقیفه این اتفاق نیفتاد بیعت با ابوبکر به دور از چشم صحابه خاص مثل ابوذر غفاری، سلمان فارسی، مقداد ابن الاسود، زبیر بن العوام و عمار یاسر صورت گرفت پس چطور می‏توان ادعا کرد اجماع صورت گرفته است؟ و بیعت با ابوبکر در مرحله اول فقط توسط پنج نفر (عمر بن الخطاب، ابو عبیده بن جراح، اسید بن حضیر، بشیر بن سعد، سالم مولای ابی حذیفه) و آن هم به دو دلیل تعصب قبیله گرایی و از روی سرشکستگی و ترس توسط انصار صورت گرفته‏است. بدون اطلاع بنی هاشم، علی (علیه السلام) به عنوان نزدیک ترین صحابه و سایر صحابه .
بنابراین آنچه در سقیفه گذشته نشانگر این واقعیت است که توده مردم نقش مستقیمى در انتخاب خلیفه نداشته و تنها تعداد معدودى از مهاجرین و انصار جانشین پیامبر را تعیین نمودند. این واقعیت در مورد خلیفه دوم و سوم نیز صادق است. چرا که عمر با انتصاب ابوبکر و عثمان بوسیله شوراى انتصابى عمر به خلافت رسید. تنها نقش توده‏هاى مردم را مى توان در به رسیدن على ابن ابیطالب (علیه السلام) به خلافت رسمى مشاهده کرد.[۱۰۹]
در آخر، مسئله قابل تأمل این است که جانشینان و اوصیاء پیامبران پیشین هم، هیچگاه به وسیله مردم انتخاب نشده‏اند بلکه توسط خود پیامبر معرفی شده‏اند اگر قاعده در امتهای گذشته بر اساس نصب امام توسط مردم بوده است، تغییر و دگرگونی در امت اسلام نیاز به دلیل محکم و بیان رسا داشت درغیر اینصورت باید به‏دنبال سیره ملتهای گذشته رفت. از این رو شیعه اعتقاد بر نص صریح پیامبر اکرم (صلى‏ الله ‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) در انتخاب خلیفه دارد و تأکید دارد تا زمانیکه امام معصوم حیّ و حاضر در جامعه وجود دارد جای هیچ اتنخاب دیگری توسط مردم یا شورای نخبگان نمی‏ماند.
فصل سوم: اطاعت از پیشوای مسلمین

    1. فصل سوم: اطاعت از پیشوای مسلمین

۳.۱. مبانی اعتقادی اسلام در اطاعت از پیشوا
بعد از آنکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به پیامبری برگزیده شدند، آیات زیادی در تأکید از اطاعت ایشان نازل شد. که همه این آیات اطاعت از رسول الله را همتراز اطاعت از خداوند آورده است. برای نمونه به چند مورد از این آیات اشاره می‏کنیم.
﴿قُلْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ الْکَافِرِینَ ﴾[۱۱۰]
«بگو خدا و پیامبر [او] را اطاعت کنید پس اگر رویگردان شدند قطعا خداوند کافران را دوست ندارد»
در این آیه خداوند نام خود را همراه با رسول ذکر کرده است برای تأکید بر این مسأله که اطاعت خداوند و پیامبر(صلی الله علیه‏و آله) هر دو یکی است، و هرکس از اطاعت هرکدام یعنی خداوند و یا رسول سرپیچی کند در حکم کافر است. همچنین آیاتی دیگری که همه بر این موضوع تأکید دارند.
﴿وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴾[۱۱۱]
«خدا و رسول را فرمان برید باشد که مشمول رحمت قرار گیرید.»
﴿مَّنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ وَمَن تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا ﴾[۱۱۲]
«هر کس از پیامبر فرمان برد درحقیقت‏خدا را فرمان برده و هر کس رویگردان شود ما تو را بر ایشان نگهبان نفرستاده‏ایم.»
﴿وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَاحْذَرُواْ فَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلاَغُ الْمُبِینُ﴾[۱۱۳]
«و اطاعت‏خدا و اطاعت پیامبر کنید و [از گناهان] برحذر باشید پس اگر روى گرداندید بدانید که بر عهده پیامبر ما فقط رساندن [پیام] آشکار است.»
﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنتُمْ تَسْمَعُونَ﴾[۱۱۴]
«اى کسانى که ایمان آورده‏اید خدا و فرستاده او را فرمان برید و از او روى برنتابید در حالى که [سخنان او را] مى‏شنوید»
﴿قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّمَا عَلَیْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَیْکُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ﴾[۱۱۵]
«بگو خدا و پیامبر را اطاعت کنید پس اگر پشت نمودید [بدانید که] بر عهده اوست آنچه تکلیف شده و بر عهده شماست آنچه موظف هستید و اگر اطاعتش کنید راه خواهید یافت و بر فرستاده [خدا] جز ابلاغ آشکار [ماموریتى] نیست.»
﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمْ﴾[۱۱۶]
«اى کسانى که ایمان آورده‏اید خدا را اطاعت کنید و از پیامبر [او نیز] اطاعت نمایید و کرده‏هاى خود را تباه مکنید»
و بسیاری آیات دیگر که به صورت مستقیم و غیر مستقیم دلالت بر اطاعت از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) دارند .
همانطور که در فصل پیش به آن پرداختیم جانشین رسول الله (صلی الله علیه و آله)، جانشین ایشان در تمام شئون هستند پس همانطور که در آیه ۵۹ سوره مائده نیز آمده‏است اطاعت از جانشین پیامبر(صلی الله علیه و آله) در کنار اطاعت از رسول و اطاعت از خداوند آمده است و به همان اندازه اهمیت دارد.
﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا﴾[۱۱۷]
«اى کسانى که ایمان آورده‏اید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاى امر خود را [نیز] اطاعت کنید پس هر گاه در امرى [دینى] اختلاف نظر یافتید اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید آن را به [کتاب] خدا و [سنت] پیامبر [او] عرضه بدارید این بهتر و نیک‏فرجام‏تر است.»
اطاعتی که در این آیه آمده است اطاعتى است مطلق ، و به هیچ قید و شرطى مقید و مشروط نشده، و این خود دلیل است بر این که رسول، امر به چیزى و نهى از چیزى نمى‏کند، که مخالف با حکم خدا در آن چیز باشد، در غیر اینصورت تناقضى در اطاعت از حکم خدا و حکم رسول مى‏شد، بنابراین رسول حتما باید معصوم باشد. این سخن عیناً در اولى الامر نیز جریان مى‏یابد، آنچه آیه مورد بحث بر آن دلالت مى‏کند وجوب اطاعت مردم از اولى الامر است. در این آیه شریفه بین رسول و اولى الامر را جمع کرده، و براى هر دو یک اطاعت را ذکر نموده و چون در مورد رسول حتى احتمال این نیز نمى‏رود که امر به معصیت کند و یا گاهى در خصوص حکمى دچار اشتباه گردد، پس در مورد اولى الامر هم احتمال خطا و اشتباه وجود ندارد، چون در مورد اولى الامر نیز قیدى نیاورده، پس چاره‏اى جز این نداریم که بگوییم آیه شریفه از هر قیدى مطلق است، و لازمۀ مطلق بودنش همین است که بگوییم همان عصمتى که در مورد رسول مسلم گرفته شد، در مورد اولى الامر نیز اعتبار دارد، و خلاصه کلام منظور از اولى الامر، آن افراد معینى هستند که مانند رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) داراى عصمتند،[۱۱۸]و باید از جانب خدا برگزیده شده باشند. بنابراین با نگاه به این آیه شریفه ادعای ما در فصل پیش ثابت می‏شود که اولی الامر و جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله) که زعامت امور مسلمین را بر عهده دارد باید معصوم باشد.
لازم است در اینجا مبانی اعتقادی شیعه و سنی را در اطاعت از امام جداگانه بررسی کنیم.
۳.۲. مبانی اعتقادی شیعه در اطاعت از امام
از آنجایی که اطاعت از امام و پیشوا اهمیت بسیار زیادی دارد، شناخت امام هم مهم است در واقع اطاعت امام در گرو شناخت امام است. از این رو پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می‏فرمایند: «مَن مَاتَ وَ لَم یَعرِفُ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مَیتَهَ الجَاهِلیَّه»«چنانچه هر که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.»[۱۱۹] به این معنا است که ابتدا امام و پیشوای خود را باید بشناسی تا بتوانی به درستی از او اطاعت کنی. چنان که امام باقر (علیه السلام) فرمود: بالاترین و والاترین موضوع، که کلید خوشنودى خداوند هم در آن هست اطاعت امام و شناخت اوست، خداوند متعال مى‏فرماید: هر کس از پیامبر اطاعت کند مانند این است که از خدا اطاعت کرده باشد.آگاه باشید اگر مردى شب‏ها نماز بگذارد و روزه بگیرد و همه اموال خود را انفاق کند، و هر سال حج بجاى آورد ولى ولایت ولى خدا را نشناسد و کارهایش بدون راهنمائى او باشد در نزد خداوند پاداشى نخواهد داشت و از اهل ایمان به حساب نخواهد آمد، بعد فرمود: خداوند با فضل خود نیکوکاران را وارد بهشت مى‏کند. همچنین ابوالیسع گوید: به حضرت صادق (علیه السّلام) عرض کردم مرا از پایه‏هاى اساسى اسلام مطلع کنید، آن پایه‏هائى که باید همه آنها را بشناسند و اگر نشناختند دینشان نقصان پیدا مى‏کند و عملشان مورد قبول واقع نمى‏شود، ولى هر کس به آنها معرفت حاصل کرد اعمالش درست و پذیرفته خواهد شد و امور دینش اصلاح خواهد گردید. امام (علیه السّلام) فرمود: پایه‏هاى اسلام عبارتند از شهادت به وحدانیت خداوند متعال و ایمان به رسالت محمد(صلی الله علیه و آله) و اقرار به آن چه از طرف خدا نازل شده، و پرداختن زکاه از اموال و ولایت که خداوند به آن امر کرده و آن ولایت آل محمد (علیهم السّلام) مى‏باشد. راوى گوید: گفتم آیا علامتى دارد که هر کس آن را دارا بود شناخته شود، فرمود: آرى خداوند متعال مى‏فرماید: اى کسانى که ایمان آورده‏اید از خدا و رسول و اولو الامر اطاعت کنید و رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و اله) فرمود: هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد در جاهلیت مرده است.[۱۲۰] این عدم پیروی از امام عادل باعث حبط اعمال می شود. امام باقر (علیه السّلام) نیز فرمودند : هر کس بدون پیروى از امام عادلى از جانب خدا، به عبادتى بپردازد، و سخت بکوشد، کوششى بی‏حاصل کرده‏است، و او گمراه و سرگردان است.[۱۲۱]
بنابراین اطاعت از امام همان اطاعت از خداوند است چنانکه در زیارت جامعه کبیره می‏خوانیم «مَن اَتاکُم نَجی وَ مَن لَم یأتِکُم هَلَکَ» یعنی فقط کسی که به سوی شما (امام) آمد و ولایت شما را قبول کرد و اطاعت کرد از عذاب الهی نجات پیدا می‏کند.
۳.۳. مبانی اعتقادی اهل تسنن در اطاعت از امام
چنانکه در فصل پیش توضیح داده شد مبانی اعتقادی اهل تسنن بر اساس عملکرد صحابی پی‏ریزی شده است و از آنجایی که معصوم به عنوان خلیفه زمام امور را بدست نگرفت اهل تسنن دچار نوعی تناقض شدند و بین اطاعت از امام و عدم عصمت او مجبور به دادن آرایی ضد نقیض شدند.
چنانکه مسلم در صحیح خود از حذیفه[۱۲۲] روایت می‏کند که گفت: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «پس از من امامانى خواهند آمد که نه بر مسیر هدایت من می‏روند و نه از سنت من پیروى می‏کنند و از بین آنها کسانى به قدرت می‏رسند که قلوبشان قلوب شیاطین در پیکره انسان است.» او می‏گوید، گفتم: «یا رسول اللّه‏! اگر آن زمان را درک کردم، چه کنم؟» فرمود: «فرمان امیر را مى‏شنوى و اطاعت مى‏کنى، اگر چه بر پشتت بکوبد و مالت را بگیرد، بشنو و اطاعت کن.» همچنین از ابن‏عباس روایت می‏کند که گفت: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر کس از امام خود چیزى را ببیند که خوش ندارد، باید صبر کند. زیرا، هر که یک وجب از جماعت دور شود و بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است.» در روایت دیگرى آمده است که: «هر کس یک وجب از محدوده حکومت بیرون رود و بر آن حال بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است.» همچنین از عبداللّه‏بن عمربن خطاب روایت می‏کند که او هنگام «واقعه حرّه» در زمان یزیدبن معاویه گفت: «از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنیدم که مى‏فرمود: «هر کس دست از اطاعتى بردارد، خداى را در روز قیامت بدون برهان ملاقات می‏کند و هر کس بمیرد و بیعتى بر گردنش نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است».[۱۲۳]
بنابراین باید از امام تبعیت شود حتی اگر امام فاسق و گنهکار باشد زیرا عدم اطاعت از امام فاسق به منزله خروج از دین است! اما باید در زمینه غیر معصیت اطاعت شود یعنی اگر به معصیت فرمان دهد اطاعت نشود ولی همچنان امام می‏ماند.
چنانکه امام نووى در شرح صحیح مسلم، باب لزوم طاعت امیران در غیر معصیت می‏گوید: «جمهور اهل سنت از فقیهان و محدثان و متکلمان اظهار کرده‏اند: «حاکم به‏خاطر فسق و ظلم و تعطیل حقوق، خلع و برکنار نمى‏شود و شورش بر علیه او به‏خاطر اینها جایز نیست. بلکه واجب است او را موعظه کنند و بیم دهند، دلیل آن احادیث وارده در این‏باره است.» همچنین پیش از آن می‏گوید: «اما خروج بر علیه آنها [حاکمان] و جنگ با ایشان، به اجماع مسلمانان حرام است، اگرچه فاسقان ستمگر باشند و احادیث وارد در این معنى بسیار است و اهل سنت اجماع دارند که حاکم به‏خاطر فسق برکنار نمى‏شود.»
قاضى ابوبکر محمدبن طیّب باقلانى (م ۴۰۳ هـ) در کتاب تمهید گوید: «جمهور اهل اثبات و اصحاب حدیث گویند: «امام به‏خاطر فسق و ظلم و غصب اموال و ضرب و آزار و دست اندازى به نفوس محرّمه و تضییع حقوق و تعطیل حدود خلع و برکنار نمى‏شود، و خروج بر علیه او واجب نیست. بلکه واجب است او را موعظه نمایند و بیم دهند و در معاصى خدا از او پیروى ننمایند.»[۱۲۴]
اهل تسنن چنان در اطاعت از امام دچار تناقض شدند که شروطی که خود برای امام قائل شدند را فراموش کردند. چنانکه از صحابه درباره وجوب اطاعت امامان از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت می‏کنند که آن حضرت فرموده است: «بشنوید و اطاعت نمائید، اگر چه عبد ناقص یا غلام حبشى باشد. و پشت سر هر نیکوکار و بدکارى نماز بگزارید.» و روایت شده که فرمود: «اطاعتشان کن، اگر چه مالت را بخورند و پشتت را بکوبند.»[۱۲۵]
چنان که گذشت اعتقاد به اطاعت کامل از اولی الامر در اهل تسنن و مکتب شیعه مشترک است با این تفاوت که مکتب اهل بیت اعتقاد دارند که اولی الامر حتما باید معصوم باشد و از طریق نص معصوم انتخاب شده باشد ولی آنچنان که در فصل پیش به آن پرداختیم مکتب خلفا ، بیعت را شرط اطاعت از امام می‏دانند. امّا شیعه مصداق پیشوا را اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‏داند و اطاعت از آنان را واجب می‏داند، چنانکه حضرت علی (علیه السلام) در تفسیر آیه ۵۹ سوره نساء در معنای اولی الامر از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل می‏کنند:
« قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی آخِرِ خُطْبَتِهِ یَوْمَ قَبَضَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ إِنِّی قَدْ تَرَکْتُ فِیکُمْ أَمْرَیْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا- کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّ اللَّطِیفَ الْخَبِیرَ قَدْ عَهِدَ إِلَیَّ أَنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ کَهَاتَیْنِ وَ جَمَعَ بَیْنَ مُسَبِّحَتَیْهِ وَ لَا أَقُولُ کَهَاتَیْنِ وَ جَمَعَ بَیْنَ الْمُسَبِّحَهِ وَ الْوُسْطَى فَتَسْبِقَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى فَتَمَسَّکُوا بِهِمَا لَا تَزِلُّوا وَ لَا تَضِلُّوا وَ لَا تَقَدَّمُوهُمْ فَتَضِلُّوا»[۱۲۶]
« رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در آخرین خطبه‏اش روزى که خداى عز و جل قبض روحش فرمود (و او را بنزد خودش برد) فرمود: من همانا دو چیز در میان شما می‏گذارم که پس از من هرگز گمراه نشوید تا مادامى که به آن دو چنگ زنید: کتاب خدا، و عترتم که اهل بیت (و خاندان) منند زیرا خداى لطیف و آگاه به من سفارش کرده که آن دو از هم جدا نشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند، مانند این دو (انگشت که با هم برابرند) و دو انگشت سبابه خود را بهم چسباند و نمیگویم مانند این دو انگشت- و انگشت سبابه و وسطى را بهم چسباند. یعنى با هم برابرند و این طور نیست که یکى بر دیگرى پیش باشد (و جلو افتد) پس بهر دوى اینها چنگ زنید تا نلغزید و گمراه نشوید، و برایشان جلو نیفتید که گمراه شوید.»
همچنین خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مورد شأن و جایگاه اهل بیت (علیهم السلام) و لزوم اطاعت از ایشان می فرمایند:
« هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ وَ لَجَأُ أَمْرِهِ وَ عَیْبَهُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُکْمِهِ وَ کُهُوفُ کُتُبِهِ وَ جِبَالُ دِینِهِ بِهِمْ أَقَامَ انْحِنَاءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ ارْتِعَادَ فَرَائِصِهِ ……لَا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله مِنْ هَذِهِ الْأُمَّهِ أَحَدٌ وَ لَا یُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وَ عِمَادُ الْیَقِینِ إِلَیْهِمْ یَفِی‏ءُ الْغَالِی وَ بِهِمْ یلحق التَّالِی وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَایَهِ وَ فِیهِمُ الْوَصِیَّهُ وَ الْوِرَاثَهُ »[۱۲۷]
« راز پیامبر بدانها سپرده است، و هر که آنان را پناه گیرد به حق راه برده است. مخزن علم پیامبرند و احکام شریعت او را بیانگر. قرآن و سنّت نزد آنان در امان. چون کوه افراشته، دین را نگهبان، پشت اسلام بدانها راست و ثابت و پابرجاست……. از این امّت کسی را با خاندان رسالت همپایه نتوان پنداشت، و هرگز نمی توان پرورده نعمت ایشان را در رتبت آنان داشت که آل محمّد(صلی الله علیه و آله) پایه دین و ستون یقینند. هر که از حد درگذرد به آنان بازگردد، و آن که وامانده، بدیشان پیوندد. حقّ ولایت خاصّ ایشان است و میراث پیامبر مخصوص آنان»
۳.۴. اطاعت در تاریخ صدر اسلام
در تاریخ صدر اسلام نمونه‏های فراوانی از اطاعت مردم از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می‏توان یافت. در واقع روش معمول، اطاعت از پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود هرچند مواردی که تعداد آنها هم کم نیست از طرف بعضی صحابه در عدم اطاعت می‏توان یافت که باز هم به اسم مصلحت خود را توجیه می‏کردند. یعنی صحابه اجتهاد می‏کردند که به حکمی بر خلاف حکم پیامبر(صلی الله علیه و آله) عمل کنند. حکم پیامبر(صلی الله علیه و آله) که منشأ وحی داشت و تا قیامت فصل الخطاب بود؛ که ما آن را نص می‏خوانیم یعنی ادلّه شرعی بر اساس کتاب و سنت.
نمونه‏هایی از این اجتهادات را که در زمان حیات رسول الله (صلی الله علیه و آله) صورت گرفته است به نقل از کتاب ارزشمند اجتهاد درمقابل نص علامه سید شرف الدین می‏آوریم.
۱ـ نکوهش فرماندهی زید بن حارثه در جنگ موته.
جنگ موته (واقع در سرزمین شام ) در ماه جمادى الاولى سال هشتم هجری، روى داد . در این جنگ ، پیغمبر (صلّى اللّه علیه وآله) زید بن حارثه (غلام آزاد شده خود را که فردى مسیحى از اهل شام بود ) به فرماندهى لشکر برگزید و فرمود: اگر وى شهید شد، جعفر بن ابیطالب فرمانده باشد، و اگر او هم به شهادت رسید، عبداللّه بن رواحه فرمانده است. این موضوعى است که مورد اتفاق همه مسلمانان است، ولى شاید صحیح‏تر قول بزرگان شیعه امامیه باشد که مى‏گویند امراى لشکر نخست جعفربن‏ابیطالب و بعد از او زید بن حارثه و پس از وى عبداللّه بن رواحه بوده است.
روایات ما در این خصوص از عترت طاهره بسیار است. ترتیب فرماندهى امراى مزبور، هر چه بوده، آنچه مسلم است، نصّ صریح پیغمبر راجع به فرماندهى زید بن حارثه است خواه نفر اول یا دوم یا سوم باشد. و دستورى است که پیغمبر به لشکر و صحابه داد که از وى اطاعت کنند، اما بعد از انتصاب وى ، بعضى از اصحاب من جمله ابوبکر، فرماندهى زید را مورد نکوهش قرار دادند، و این اجتهاد انسان غیر معصوم در مقابل نص پیغمبر(صلی الله علیه و آله) معصوم بود[۱۲۸]
۲ـ نکوهش فرماندهی اسامه بن زید به علت سن کمش در جنگ با روم.
یکى دیگر از مواردى که خلیفه اول در مقابل نصّ صریح پیغمبر (صلّى اللّه علیه وآله) اجتهاد نمود و بر خلاف فرمان حضرت، عمل کرد، ماجراى سپاه اسامه بن زید بن حارثه بود. پیغمبر اکرم (صلّى اللّه علیه وآله) این سپاه را در دم واپسین خود، در سال یازدهم هجرى براى جنگ با روم در سرزمین شام و جبران شکست قبلى بسیج کرد. پیغمبر اکرم (صلّى اللّه علیه وآله) به اصحاب دستور داد، خود را براى گرد آمدن در زیر پرچم اسامه مهیا کنند و در این باره به آنها بسیار تأکید کرد و شخصاً بسیج نمودن آنها را به عهده گرفت . ایشان کلیّۀ بزرگان مهاجر و انصار؛ امثال ابوبکر، عمر، ابوعبیده جرّاح ، سعد بن ابى و قّاص و غیره را در سپاه اسامه بن زید گِرد آورد، اما بعد از آنکه عارضه بیمارى رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله)که منجر به رحلت آن حضرت گردید، آشکار شد، دید اصحاب از بسیج شدن کوتاهى مى‏ورزند، بنابراین شخصاً به نزد آنها رفت و ایشان را ترغیب به حرکت نمود. سپس به منظور تحریک روح سلحشورى وتقویت اراده آنها، پرچم را با دست خود، براى اسامه بن زید برافراشت و فرمود: «به نام خدا و در راه او جهاد کن و با هر کس منکر خداست پیکار نما.» با این حال اصحاب در آنجا نیز کوتاهى نشان دادند و با همه سفارش‏های صریحى که از آن حضرت مبنى بر وجوب تسریع در رفتن به مقصد، شنیدند و دیدند، ترتیب اثرى به آن ندادند، و حتی به خاطر سن کم اسامه به پیغمبر (صلّى اللّه علیه وآله) خرده گرفتند![۱۲۹]
۳ـ توهین عمر به ساحت مقدس پیامبر(صلی الله علیه و آله) هنگام رحلتشان و جلوگیری از نوشتن منشور ابدی آن حضرت چنانکه در فصل پیش مفصل به آن پرداختیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:13:00 ب.ظ ]




روایت دوم
مرسله صدوق : « قال : روی ان دیه ولد الزنا ومیراثه کمیراث ابن الملاعنه » ترجمه صدوق می گوید : روایت شده است که دیه زنا زاده ۸۰۰دهم است وارث او مانند ارث فرزند ملاعنه است »
روایت سوم
روایتی از یونس « قال : میراث ولد ازنا القرابته من قبل امه علی میراث ابن الملاعته » میراث زنا زاده همچون میراث ملاعنه متعلق به اقوام مادر اوست.
ومشهور فقها که قائل اند زنا زاده از مادرش هم ارث نمی برد ومادرش هم از او ارث نمی برد به روایات زیر تمسک کرده اند :
روایت اول
صحیح حلبی از امام صادق علیه السلام :قال ایما رجل وقع علی ولید ه قوم حرامأ ثم اشتراهاادعی ولدها فانه لایورث منه شی ءقال رسول الله وصل الله علیه وآل قال :«الولد للفراش و وللعاهر الحجر » ولایورث ولدا الزنا الارجل یدعی ابن ولید ته ( وسایل الشیعه ،ج۱۷ :۵۶۶) .
ترجمه : مردی با کنیز قومی به حرام نزدیکی کرد وسپس او را خرید وادعا کرد که فرزند آن کنیز ازاوست پس ارث نمی برد از او چیزی ،زیرا رسول خدا فرمود : « ولد از آن فراش است وبرای زنا کار سنگ است » ولد زنا ارث نمی بردمگر از مردی که فرزند ی اورا ادعا کند .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

روایت دوم
صحیح ابن سنان از امام صادق (ع) قال : سألته فقلت له : جعلت فداک کم دیه ولد الزنا ؟قال یعطی الذی انفق علیه ما انفق علیه . قلت فانه مأت وولد ،مال ،من یرثه ؟ قال : الامام .(به نقل از محسن حرم پناهی ، ۱۶۲:۱۳۷۶)
به امام صادق (ع)گفتم : فدایت شوم دیه زنا چقدر است ؟فرمود : به کسی که در مورد او مخارجی را متحمل شده آنچه خرج کرده پرداخته شود .گفتم اگرزنازاده بمیرد واز او مالی بر جای ماند ، چه کسی وارث اوست ؟گفت امام.
لازم به توضیح است که عموم این دو روایت زانیه را هم شامل می شود .
روشن است که قاعده حل تعارض اقتضا می کند که روایت مطلق را به موثقه الحاق مقید کنیم ولی برخی در آن دو روایت اول (عقیده و خلاف مشهور ) اشکال کرده وگفته اند ، سند موثقه اسحاق ضعیف است چون مشتمل بر غیاث بن کلوب است که از اهل سنت است شیخ این روایت را مهم دانسته وگفته است که بخاطر چنین روایتی نمی توان از روایات سابق دست کشید .(همان)
علاوه بر این که محتوای هر دو روایت با نظر اهل سنت مطابق است ولذا باید برثقه حمل شود ویا بر این فرض که مادر طفل ، زنا کار نیست ، چون در این صورت مادر واقوام مادری طفل به خاطر نسبت شرعی ،از اوارث می برند بنا براین چنین طفلی مانند فرزند ملاعنه است اما هر سه اشکال را می توان دفع کرد : در کتاب عده آمده است که غیاث ابن کلوب ثقه است وامامیه به روایت وی عمل کرده اند ، شاذ بودن این روایت نیز اولأ پذیرفته نیست چون روایت یونس نیز در همین زمینه وجود دارد واحتمال دارد که مرسله صدوق ،به استتاد روایت دیگری باشد وثانیأ بر فرض که شاذ باشد ،تنها در صرت وجود دارد تعارض بین روایت شاذ ودیگر روایات ضرر می رساند ،حال آن که تعارض بین روایت مطلق وروایات مقید ، تعارض ابتدائی است ذکر روایت مرسله نیز به خاطر استناد به آن نیست بلکه به خاطر تأیید است البته در مورد این که صدوق درمقدمه کتاب (من لا یحضر الفقیه ) متعهد شده است که روایاتی را که از نظر اوصحیع است نقل کند ، باید گفت : که اولاً وی در موارد بسیاری بر خلاف این وعده عمل کرده وثانیأ حجت بودن روایت در نظر ایشان برای ما فایده ای ندارد وچون احتمال دارد ایشان به قراینی استناد کرده باشد که در نزد ما معتبر نباشد ،در مورد یونس هم گمان نمی رود رأی آئمه را با رأی خودش دفع نمایید ، صدور روایات مذکور اولأ از حضرت امیر (ع) بعید است ثانیأ تنها در صورت تعارض بین روایات بر تقیه حمل می شوند ، حال آنکه در این جا تعارض در کار نیست . نتیجه این که : عقیده خلاف مشهور که فرزند به مادر ملحق می شود وبین آنها رابطه ارث وجود دارد قوی تر است ( حرم پناهی۱۳۷۶، :۱۶۴و۱۶۵ ) .
آنچه گفته شد در مورد حکم مقنین علیه بود واما حکم مقنین یعنی فرزند از تلقیح ،چنین فرزندی به طریق اولی به مادرش ملحق می شود وعلاوه بر این در عرف ولغت به چنین طفلی ، فرزند آن زن ، گفته می شود بنا براین عمومات ارث فرزند متولد از تلقیح را هم شامل می شود .دلیل دیگر بر ملحق شدن فرزند به مادر ؛ روایت محمد بن مسلم واسحاق بن عمار است . چون این سخن امام علی (ع) یردالی ابیه ( به پدرش برگردانده می شود ) با الغاء خصوصیت ، محل بحث را هم شامل می شود (موسوی ، ۱۸۰:۱۳۸۲) .
توارث بین صاحب اسپرم وطفل
طبق عموم آیات قرآن کریم که می فرمایید : للرجال نصیب مماترک الوالد ان والاقربون وللنساء نصیب مما ترک الوالد ان ولاقربون .
ترجمه : ازبرای مردان وازبرای زنان است هرچه که پدر ومادر ترکه ای داشته باشند .آن وارث از مورث خودش که پدر ومادر ش باشد ارث می برد .
قبلأ بیان کردیم که صاحب نطفه پدر است ،پس به مقتضای عموم آیه شریفه باید بگوییم که این طفل ارث می برد چیزی که هست عموم آیه به مسأله زنا تخصیص وتغییر خورده است آنجایی که آمده « ولد الزنا لایرث » وما قبول کردیم که عام کتابی قایل تخصیص با خبر واحد است واین نظریه را در اصول پذیرفتم .اما همانطور که قبلأ هم گفتیم مسأله انتقال اسپرم با توافق زوجین به رحم زن اجنبیه حراماست اما مصداق رنا نیست ،زیرا زنا را تعریف کردیم .بنابر این وقتی زنا نباشد آن خبر واحد که عام کتابی را تخصیص می زند یعنی « ولدالزنا لایرث » در این جا صادق نیست ، چون این ولد زنا نیست بنابراین به عمومات آیه تمسک می کنیم (اصاله العموم،اصاله الاطلاق ) وحکم می کنیم که این ولد از صاحب اسپرم ارث می برد(موسوی۱۸۷:۱۳۸۳) واین در حالی است که بعضی از مراجع وفقها نسبت به این حکم احتیاط کرده اند :
آیت الله گلپایگانی می فرمایدند «تلقیح نطفه اجنبی به نظر حقیر جایزنیست ودر مسأله توارث احتیاط به مصالحه با سایر ورثه ترک نشود ( مجمع المسائل ،ج۲ :۱۷۷).
هم چنین امام خمینی در رساله توضیح المسائل در رابطه با ارث حکم به احتیاط کرده اند ( تحریر الوسیله ج۲ :۶۲۱).
همچنین حاج سید محمد علوی گرگانی در ذیل استفتاءجناب دکتر محمد هاشم صمدی اهری می فرمایند
اگر صاحبان نطفه وتخمک زن وشوهر هستند پدر ومادر حقیقی می باشد وتمام احکام بر آنها جاری می شود ولی اگر اجنبی باشند بچه برآن محرم است ودر مثل مسائل ارث باید تصالح گردد.(توضیح المسائل مراجع،۱۳۷۸)
هم چنین حاج محمد فاضل لنکرانی در رابطه با اسپرم وتخمک اجنبی واجنبیه حکم به مصالحه می کنند در این میان برخی از علمای مثل حاج سید محمد مفتی الشیعه وحاج شیخ ناصر مکارم شیرازی وحاج شیخ حسن نوری همدانی .در صورت تلقیح نطفه تخمک اجنبی واجنبیه حکم به عدم توارث بین آنها بر طفل می کنند هرجند که محرومیت را بر قرار می دانند(صمدی اهری،۴۵:۱۳۸۲) .
پس در این جا سه نظر وجود را دارد :
۱-نظر کسانی که می گویند توارث برقرار است .
۲-نظر کسانی که قائل به احتیاط شده اند .
۳-کسانی که حکم به عدم توارث می کنند.
نظر برگزیده : به نظر می رسد که همان نظر اول صحیح تر باشد به همان دلیلی که ذکر شد لذا برای عدم توارث ویا احتیاط نیازمند به دلیل هستیم .
۳-۴-۱-۲-نفقه
۱-نسبت به صاحب تخمک ؛ مادر کودک همان زنی است که کودک از ترکیب اسپرم با تخمک وی تشکیل ودر رحم او رشد کرده واز او متولد شده است . به این ترتیب مادر کوک برابر مواد ۱۱۹۶و۱۱۹۹ق.م ملزم به انفاق کودک است وفرزند مزبور نیز تحت شرایطی مکلف به انفاق مادر خود می باشد .
با توجه به ماده ۱۱۹۹ق.م وبا توجه به این که صاحب اسپرم یعنی پدر واقعی کودک غالبأمعلوم نیست مانند آن است که پدر وی در قید حیات نباشد بنا براین نفقه کودک بر عهدهمادر است واگر مادر قادر به انفاق نباشد با رعایت الأ قرب فأ لاقرب بر عهده اجداد مادری کودک خواهد بود .
۲-نسبت به صاحب اسپرم ؛در این رابطه دو فرض قابل تصور است .
۱-صاحب اسپرم شناخته شده باشد وتلقیح مصنوعی با علم وآگاهی زوجین وصاحب اسپرم صورت گرفته باشد اما بعد از تولد طفل از جانب شوهر نفی شود وبه ثبوت نیز برسد که طفل از اسپرم شوهر نیست مثل این که شوهر به طور کلی عقیم باشد وقادر به تولید مثل نباشد در این صورت آیا صاحب اسپرم در زمینه انفاق کودک مکلف است ؟
آنچه مسلم است کودک از اسپرم بیگانه معلوم الهویه به وجود آمده است وچنین کودکی فرزند طبیعی صاحب اسپرم است وبا او قرابت نسبی دارد ونسب جنین ناشی از زنا نیست بنابراین برابر ماده ۱۱۹۹ق.م نفقه کودک که درمرحله اول بر عهده ی پدر است ولفظ پدر در ماده مذکور به طور مطلق ذکر شده وفرق بین پدری که از راه برقراری زوجیت ومقاربت بازنی که صاحب فرزند شده باشد ویا از وطی به شبهه وحتی از طریق زنا صاحب فرزند شده باشد که در موضوع بحث نه وطی به شبهه مصداق پیدا کرد ه ونه فرزند مزبوراز رابطه ناشی از زنا بوده است ودر واقع می توان فرزندمزبور را شبیه فرزند ناشی از مساحقه تلقی وبه صاحب اسپرم ملحق نمود وتکلیف انفاق را بر عهده ی او داشت (صمدی اهری،همان:۱۱۴).ممکن است گفته شود به صاحب اسپرم فقط اسپرمش را به زوجین اهداءکرده وخودش خواهان فرزند نبوده تابخواهد مکلف به اتفاق وامثال آن باشد لذا برخی از علما بین صورت اعراض صاحب اسپرم ازاسپرم وعدم اعراض آن تفصیل قائل شده وگفته اند اگر مرد از اسپرمش اعراض کند تکلیفی بر عهده ی او نیست . در پاسخ می توان گفت همان طور که در روایت مربوط به مساحقه زن با کنیز وانتقال اسپرم شوهر بر کنیز گفته شد که صاحب اسپرم پدر طفل است درحالی که چنین نسبتی نداشته است اما مکلف به وظایف پدری است(همان) .
۱-از جمله انفاق نسبت به طفل ؛ در اینجا مسأله نیز به همین نحو است با این برتری که صاحب اسپرم ، اهداءاسپرم به زوجین حد اقل اراده را داشته وبه تعاقب عمل نیز عالم بوده ،ولی این عمل را انجام داده است . هم چنین است در مسأله زنا ویا وطی به شبهه که آثار حقوقی نیتجه عمل بر عهده شخص قرار خواهد گرفت . از آن جا که در ماده ۱۱۹۶ق.م در زمینه انفاق اقارب چنین آمده که « روابط بین اقارب فقط اقارب نسبی در خط عمود اعم از صعودی یا نزولی ملزم به انفاق یکدیگر ند » طفل مزبور نیز مکلف به انفاق است نسبت به صاحب اسپرم واجدادش در خط صعودی .
۲-صاحب اسپرم شناخته شده نباشد؛ در این جا فرض مسأله مانند صورت اول است ولذا مادر ملزم به انفاق طفل خواهد بود چون پدر طفل مشخص نیست(موسوی:۱۳۸۲) .
۳-نسبت به شوهر زن ملقوحه
شوهر زن ملقوحه از لحاظ نفقه تکلیفی بر عهده ندارد زیرا با کودک قرابت نسبی ندارد ولذا نفقه فرزند زوجه بر عهده وی نخواهد بود البته ممکن است در این گونه مواردی با مجهول ماندن نحوه بارداری زوجه برابر قاعده فراش کودک ملحق به شوهر گردد که در این صورت حکم ظاهری این است که فرزند متولد شده فرزند شوهر است وشوهر نیز اقدام به نفی ولد نکرده است در این حالت برابرماده ۱۱۹۹ق.م شوهر زن پدر کودک تلقی می شود وتکلیف انفاق بر عهده پدر وجد پدری اوست . مگر اینکه با فوت پدر ظاهر ثابت شود .
طفل مزبور رابطه خونی با شوهر مادر آن کودک ندارد که در این صورت تکلیف انفاق از آنان ساقط خواهد شد . وهمانطوری که شوهر نسبت به طفل وظیفه انفاق ندارد طفل هم نسبت به او هیچ تکلیفی نخواهد داشت اما اگر کودک در فراش مرد متولد شود وکودک این مرد را پدر خود بداند در این صوورت فرزند مکلف به انفاق مرد خواهد بود وهر زمان خلاف ظاهر به اثبات بر تکلیف نیز ساقط خواهد شد(همان) .
۳-۴-۱-۳- سایر روابط مالی
مثل هزینه حضانت کودک وتربیت کودک طبق قانون بر عهده ابوین است ودر این موضوع مادر کودک بدون تردید مکلف به پرداخت هزینه حضانت وامثال آن است همین طور است اگر شوهر زن فرزند را منتسب به خود بداند ودر صورت امتنا ع هریک از آنها ملزم به پرداخت خواهند بود .
اما اگر زوج از جریان مطلع باشد ونفی ولد هم به اثبات برسد تکلیف از او برداشته می شود امادر رابطه با صاحب اسپرم اگر مشخص باشد مکلف به پرداخت تمام این هزینه می باشد ودر این زمینه بین فرزند طبیعی وشرعی وفرزند حاصل از لقاح مصنوعی تفاوتی وجود ندارد واگر صاحب اسپرم مشخص نباشد تکلیف فقط بر عهده ی مادر است(نائب زاده،۳۶۳:۱۳۸۰) .
۳-۴-۱-۴- جنبه کیفری تلقیح مصنوعی با اسپرم بیگانه
همانطور که روشن شد مبنای مانسبت به تلقیح مصنوعی با اسپرم بیگانه بنا به اصل احتیاط حرمت مسأله است .
با توجه به این مطلب سئوالی که پیش می آید این است که درصورتی که چنین عملی انجام شود می توان گفت که جرم محقق شده است یا خیر واصولأچنین عملی به چه جرمی ملحق می گرددد وعنوان کدام یک ازجرائم بر آن بار می شود
طبق ماده ۲-قانون مجازات اسلامی ؛ «هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم محسوب می شود »از آنجا که هیچ منعی برای تلقیح با اسپرم بیگانه در قانون وجود ندارد بنابراین چنین عملی جرم نخواهد بود اما برخی از دادگاه ها حکم زنا را براین عمل بار کرده اند در سال ۱۹۲۱یک دادگاه کانادائی این عمل را زنا محسوب کرد . راسل همین نظر را در ۱۹۲۴تأئید کرد ، با این استدلال که ماهیت زنا در واقع آبستن کردن خارج از نکاح است نظر مزبور با نظر فقیهانی که هدف از مشروعیت حدود مجازات برای زنا مخصوصاً در حد رجم برای زنای محصنمه را حفظ نسب می دانند مثل مفید به نقل از شهید ثانی در شرح لمعه نزدیک است . به اعتقاد ایشان اگرزن شوهر دار اصرارومداومت بر زنا داشته باشد بر شوهر خود حرام است ؛ زیرا با این کار بزرگترین فایده نکاح که عبارت است ازتناسل ،از بین می رود ونسب مخلوط می شود هدف از تشریح حکم حدود رجم برای زنا کار حفظ نسب از اختلاط است .
ولی بعضی ها با این نظر مخالف بودند ، در سال ۱۹۵۸یک دادگاه اسکاتلندی رای داداگر زنا فقط به تماس بدنی تحقق می یابد وAIDزنا محسوب نمی شد در عین حال یک دادگاه آمریکائی در یک مورد حکم داد که این عمل زناست وبچه حاصل از آن غیر قانونی است (مهرپور،۱۳۷۶ :۱۶۵و۱۶۶)
ماده ۶۳قانون مجازات اسلامی درباره زنا چنین می گوید :«زناعبارت است از جماع مرد با زنی که بر اوذاتاًحرام است گرچه در دبر باشد ، در غیر موارد وطی به شبهه » بنا بر این با این تعریفاز لحاظ فقهی وقانونی این عمل را نمی توان به عنوان زنا ، جرم تلقی کرد واحکام زنا را بر آن با رنمود .
درمتون فقهی زنایی که جرم است وموجب می باشد چنین تعریف شده «تحقیق الزنا الموجب الحد باادخال الانسان دکره الاصلی فی فرج امرأه محرمه علیه اصاله من غیر عقد نکاح » ( تحریر الوسیله ، ج۲ :۴۵۵).
به هر حال در تحقیق مصداق زنا ، تماس بدنی ودخول شرط است . بنا براین بر تلقیح اسپرم مرد بیگانه در رحم زن تعریف وعنوان زنا صدق نمی کند ونمی توان این عمل را زنا وازین بابت جرم دانست .
فقها هم که به این مطلب پرداخته اند عمل مزبور را به عنوان زنا حرام ندانسته اند. نمایندگان نهمین کنگره بین المللی حقوق جزا نیز که در ۲۴تا ۳۰اوت ۱۹۶۴در لاهه هلند بر پاشد اظهار داشتند،« تلقیح مصنوعی چون متضمن مقاربت مرد وزن نیست رابطه نامشروع محسوب نمی گردد ( به نقل ازامامی،۳۷۵:۱۳۷۵).
خلاصه اینکه نمی توانیم بگوییم عمل تلقیح با اسپرم بیگانه حرام است اما چون مجازاتی در قانون برای آن تعیین نشده وزنا نیز محسوب نمی گردد تا بخواهیم حکم زنا را بر آن بار کنیم ، جرم نیست . چرا که اگر بخواهیم عنوان مجرمانه بودن را از آن برداریم دیگر هیچ ضمانت اجرایی برای حکم به حرمت نسبت به آن وجود نخواهد داشت از طرف دیگر با توجه به احتیاط شارع نسبت به دماء نمی توان حد زنا در مورد کسی که چنین عملی را مرتکب می شود اجرا کنیم زیرا همانطور که ثابت شده این عمل زنا نیست ، اما دلیل حرمت زنا در آن وجود دارد . حال باید ببینیم مجازاتی که برای زنا در شرع تعیین شده به دلیل نفس زناست ویا به دلیل ، علت حرمت زناست ؟ اگر بگوئیم حد در زنا به خاطر ارتکاب به زنا است پس چون تلقیح مصنوعی زنا نیست ، مجازات زنا هم نسبت به آن اعتبار ندارد ولی اگر بگوئیم حدی که در زنا وجود دارد به خاطر نتیجه زنا یعنی اخلاط میاء واز بین رفتن انساب است .
همین نتیجه هم در تلقیح مصنوعی وجود دارد بنا براین همان مجازات هم باید وجود داشته باشد با کمی دقت در مسأله متوجه می شویم که تعیین مجازات در زنا فقط به دلیل مجازات زنا است نه نتیجه زنا هرچند زنا موجب حرمت زنا است ، اما مجازاتی که در شرع تعیین شده فقط برای عمل زناست چرا که ممکن است زنا محقق شود ولی زنی که مورد زنا واقع شده باردار نشود اما با ز هم حد نسبت به او جاری خواهد شد با این توضیح همان جواب نخست ثابت می شود که چون تعریف زنا تلقیح مصنوعی را در بر نمی گیرد وبه عبارت بهتر چون تلقیح مصنوعی با اسپرم بیگانه زنا نیست بنابراین مجازات زنا هم نسبت به آن نمی تواند جاری شود با تمام این صحبتها یک مسأله باقی می ماند وآن هم اینکه با قبول حرمت تلقیح با اسپرم بیگانه چه ضماتت اجرایی در مورد آن وجود خواهد داشت واین مسأله ای است در خور تأمل که البته در قوانین ما ایران جایی ندارد شاید اگر تکلیف جواز یا حرمت مسأله به طور قانونی در کشور به تصویب برسد بتوان برای آن نیز در صورت حرمت عمل مجازاتی در باب تعزیرات حکومتی قایل شد برای اثبات این مدعی از قاعده « کل من فعل محرم او ترک واجب فللحاکم ان یعرزه » می توان استفاده کرد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:13:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم