این روایت را «حموینی » در «فرائد السمطین » در باب ۵۸ و همچنین «ابن حاتم » در «درالنظیم» و «دارقطنی » و «ابن عقده» و «ابن ابی الحدید» در «شرح نهج البلاغه»[۲۶۹] نقل کرده اند.
و نیز می خوانیم که علی(ع) بنابه نقل «فرائد السمطین » در باب ۵۸ در ایام عثمان در مسجد در حضور جمعیت، به جریان غدیر استدلال کرد، و همچنین در کوفه در برابر کسانی که نص بر خلافت بلافصل او را از پیامبر(ص) انکارمی کردند، صریحاً به این روایت استدلال نمود.
این حدیث را طبق نقل «الغدیر » چهار نفر از اصحاب، و چهارده نفر از تابعین طبق نقل منابع معروف اهل تسنن روایت کرده اند.
و نیز در روز جنگ جمل طبق نقل حاکم در مستدرک در برابر طلحه با آن استدلال فرمود[۲۷۰]
و نیز در روز جنگ صفین طبق نقل «سلیم بن قیس هلالی » علی(ع) در لشکرگاه خود در برابر جمعی از مهاجرین وانصار و مردمی که از اطراف گرد آمده بودند، به این حدیث استدلال کرد، و دوازده نفر از بدریین( کسانی که جنگ بدر را در خدمت پیغمبر(ص) درک کرده بودند) برخاستند و گواهی دادند که این حدیث را از پیامبر(ص) شنیده اند.[۲۷۱]
بعد از علی(ع) بانوی اسلام فاطمه زهرا(س) ، امام حسن(ع) ، امام حسین(ع) ، عبد الله بن جعفر عمار یاسر، قیس بن سعد، عمر بن عبد العزیز و مأمون خلیفه عباسی به آن استناد جستند و حتی «عمرو بن عاص » درنامه ای که به معاویه نوشت برای آن که به او اثبات کند به خوبی از حقایق مربوط به موقعیت علی(ع) و وضع معاویه آگاه است، صریحاً مساله غدیر را یادآوری کرده [۲۷۲] ] [۲۷۳]
۶٫ اشکالات وارد بر قضیه حارث فهری
یکی از قرینه ها و شواهدی که می توان در فهم روایت غدیر خم از آن استفاده کرد قضیه حارث فهری و نزول آیه اول سوره معارج است و از طرف اهل سنت اشکالات زیادی وارد شده که ابتدا لازم است اشکال ذکر شود و انشاء الله پاسخ مناسب هم داده شود در این بین ابن تیمیه( د/۷۲۸ج) و به پیروی از وی رشید رضا در تفسیر المنار خبر غدیر را از ناحیه حارث فهری ساختگی و مردود شمرده اند.[۲۷۴] اینان در نقد این خبر و رد آن واثبات ادعای خود چند دلیل آورده اند که در اینجا یکایک آنها مورد ارزیابی قرار می گیرد تا خوانندگان به داوری در این باره بنشینند.
۱٫ مکی بودن سوره انفال
آیه «زمانی را که گفتند پروردگار اگر این حق است و از طرف تو است بارانی از سنگ از آسمان بر ما فرود آر یا عذاب دردناکی برای ما بفرست »[۲۷۵]
که در قضیه حارث فهری آمده مربوط به واقعه بدر است که چندین سال قبل از قضیه غدیر خم بوده و این آیه در مورد کفار قریش نازل شده .
نقد :
«ما نمی گوئیم حادثه غدیر سبب نزول این آیه بوده بلکه جریان حارث فهری سبب نزول آیه اول معارج شده ولی آیه ۳۲ انفال مطلبی بوده که بر زبان حارث فهری شده و ربطی به سبب نزول آیه اول سوره معارج ندارد ونمی شود این مطلب را دلیل گرفت که اصل قضیه حارث فهری مربوط به قبل واقعه غدیر است ولی تعصب مفرط باعث شده که مستشکل به این نکته توجه نکند ».[۲۷۶]
۲٫ مکی بودن سوره معارج
منتقدان گفته اند به اتفاق جمیع مفسران مسلمان، سوره معارج در مکه نازل شده است که قبل از هجرت پیامبر بوده و قضیۀ غدیر خم چند سال بعد اتفاق افتاده و لذا تطبیق آیه اول سوره معارج با قضیه حارث فهری در واقعه غدیر کذب است.
نقد اول :
بی گمان سوره معارج مکی است امّا قبول این سخن بدان معنا نیست که تک تک آیات آن در آن زمان و مکان نازل شده باشد، بلکه خیلی از سوره های مکی نامیده می شوند ولی بعضی از آیات آنها مدنی است و بالعکس هم داریم یعنی سوره ای مدنی است ولی بعضی از آیات آن مکی است و نمونههای فراوانی از آیات قرآن داریم از جمله :
مفسران سوره عنکبوت را مکی دانسته اند، ولی گفته اند ده آیه نخست آن مدنی است [۲۷۷] و گفته شده است، سوره ی کهف مکی امّا هفت آیه اول آن مدنی است[۲۷۸]
حال با توجه به وجود آیه «و آنها که در اموالشان حق معلومی است »[۲۷۹]
که ظاهر آن در مورد زکوه است و زکوه هم در مدینه تشریع شده آیه مدنی می شود و آیات بعدش که بعد از ادات استثناء قرار گرفته یک سیاق دارند و همینطور ما قبل از استثناء همه مدنی هستند و همچنین آیات آخر سوره از آیه ۳۶ سیاق واحد دارند و مدنی هستند.[۲۸۰]
نقد دوم :
مستند مدرک منتقدان مبنی بر نزول سوره معارج خبر واحد است و مدرک اصلی قصه حارث هم چنین می باشد، پس وقتی مستند هر دو جریان یکی است چرا به جز اول استناد و اعتماد می شود و درمورد جز دیگر ساختگی بودن و بی اعتبار بودن آن عنوان می گردد. بی آنکه دلیلی از ناحیه ناقدین در نفی درجه اعتبار و حجت آن ارائه شود.
۳٫ واقع غدیر در مکه یا مدینه
منتقدان گفته اند : خبر ماجرای حارث فهری بیانگر این مطلب است که وی در مکه به ملاقات پیامبر گرامی رسیده است ؛ امّا به طور مسلم حضرت بعد از حادثه غدیر به مکه بازنگشته و در مدینه حضور داشته اند پس به طور طبیعی باید دیدار حارث با حضرت در مدینه اتفاق افتاده باشد، نه در مکه، در نتیجه در متن روایت یک نوع تناقض وجود دارد. که سبب بی اعتمادی و نشانه ساختگی آن است.[۲۸۱]
نقد:
به نظر می رسد منتقدان بی هیچ بررسی و جست و جوی دقیق، لفظ ابطح در خبر مورد گفت و گو را به مکانی خاص یعنی مکه تصور کرده اند، لیکن شایسته بود اینان با وارسی در نوشته های لغت دانان در می یافتند که ابطح در لغت به مکانی ریگزار نام بردار گردیده که آب در آن جاری و ساری است.[۲۸۲] ابن درید(۳۲۱ق) نوشته است ابطح و بطحاء به مکانی دارای شن نرم و روان گویند که آب در آن جریان پیدا می کند.[۲۸۳] و به شهر مکه ابطح گفته شده است، به لحاظ آن که بستر جریان سیل در آن از دو سو به یک اندازه است. [۲۸۴] پس چون تصور منتقدان از معنای لفظ ابطح در خبر ناقص بوده است، گمان به تناقض نمایی در معنای حدیث و ساختگی بودن آن برده اند. علاوه بر این مسأله در برخی از طرق روایی خبر مورد بحث، لفظ ابطح نیامده و جای آن مسجد آمده است و حلبی نوشته است مراد از مسجد در خبر یاد شده، مسجد نبوی در مدینه است.[۲۸۵]
۴٫ ثبت نشدن نام حارث فهری در فهرست اسامی صحابه
منتقدان گفته اند از خبر مورد گفت و گو فهمیده می شود که شخصیت این قصه حارث فهری از مسلمانان صدر اسلام و از زمره صحابه بوده که به دلیل این ماجرا مرتد شده است ؛ ولی در هیچ یک از آثار معتبر اسلامی نام و نشانی از این افراد به عنوان صحابه پیامبر گرامی نیامده است. از این رو در واقع شخصیت اصلی داستان ناشناخته است . پس اصل این ماجرا دروغ می باشد.[۲۸۶]
این ادعا از چند جهت می تواند مورد کنکاش و اشکال قرار گیرد :
نقد اول :
[ به ثبت نرسیدن نام حارث فهری در لیست نگارندگان اسامی صحابه چون اسدالغابه / ابن اثیر و الاستیعاب / ابن عبد البر و حلیه الاولیا/ ابو نعیم اصفهانی و… نمی تواند دلیل بر نبود این فرد در جرگه اصحاب باشد ؛ زیرا بسیاری از این آثار، اسامی فراوانی از صحابیان را به ثبت نرسانده اند . در حادثه غدیر هم دست کم صد هزار نفر حضور داشته اند و این افراد عنوان صحابه را دارند ولی در اسد الغابه ۷۵۵۴ نفر و در الاستیعاب ۳۵۰۰ نفر از اصحاب نامیده شده است و بر پژوهندگان روشن است که نویسندگان این نوشته ها به یادداشت اسامی افرادی اقدام می کردند که نامشان به عنوان صحابه در نزدشان ثابت یا از سایرین مشهور تر بوده است . بنابراین نیامدن حارث در فهرست اسامی اصحاب این آثار دلیل بر ناشناخته بودن وی نیست.
نقد دوم:
پراکندگی اصحاب در شهرها، روستاها و قبیله ها و دشت ها و بیابانهای دور و نزدیک امکان نمی داد تا نویسندگان بتوانند به اسامی همه اصحاب دست پیدا کنند، از این رو نام افرادی در آثارشان ثبت می کردند که در اخبار و احادیث اسلامی آمده بود، یا از کسانی بودند که در حوادث مهم تاریخ اسلام نقش محوری و اساسی داشته اند. در نتیجه ثبت نشدن نام حارث فهری در لیست این آثار نمی تواند دلیل بر نفی صحابی بودن وی کند.
نقد سوم:
گمانه قوی بر آن است که نیاوردن نام حارث فهری در مجموعه آثار یاد شده به دلیل خروج وی از زمره مسلمانان و ورودش در صف مرتدان بوده است. بدین لحاظ فهرست نگاران نام اصحاب ضرورت ندیده اند که نام وی را در شمار صحابه یادداشت نمایند.[۲۸۷]]
۵٫ عذاب نشدن هیچ مسلمانی در عصر رسالت
منتقدان گفته اند :خبر مورد بحث بیانگر این مطلب است که حارث فهری به دلیل انکار پیام غدیر به کیفر الهی دچار گردیده است امّا آنچه از تاریخ صدر اسلام به ما رسیده معلوم می کند در عصر رسالت پیامبر اکرم(ص) هیچ مسلمانی مورد غضب و عذاب آسمانی/ الهی قرار نگرفته است.[۲۸۸]
این ادعا دو نقد اساسی دارد :
نقد اول:
خبر ماجرای حارث فهری به صراحت نشان می دهد که کیفر این فرد در وقتی رخ داده است که وی فرمایش رسول خدا(ص) را شنیده و در نبوت و رسالت حضرت شک کرده است و از آیین محمدی روی گردان می شود. در نتیجه از جرگه اسلام بیرون می آید و به ارتداد می گراید و در این حالت بود که به عذاب الهی گرفتار شد. پس عذاب به یک مسلمان نرسیده است.
نقد دوم:
اخباری در آثار معتبر اسلامی آمده است مبنی بر این که در زمان رسالت کسانی که دعوت اسلامی را نمی پذیرفتند و به دشمنی با رسول بزرگوار می پرداختند مورد نفرین حضرت و دچار کیفر الهی گردیده اند که از نمونه های فراوان در این باره به چند مورد اشارت می رود :
الف. حکم بن ابی العاص پدر مروان حکم، خلیفه اموی پشت سر حضرت رسول اکرم(ص) می نشست و وقتی آنجناب سخن می گفت با حرکات صورت به تمسخر کردن حضرت می پرداخت ! آنجناب وقتی او را این گونه دید فرمود : این چنین باش! بعد از آن، حکم صورتش به همان حالت درآمد تا به هلاکت رسید.[۲۸۹]
ب. وقتی فرستاده خدای متعال مردم مکه را به اسلام دعوت فرمود ولی آنها وی را تکذیب کردند، آن حضرت آنها را نفرین کردند و فرمود : خدایا آنها را مانند درندگان حمله ور به یوسف قرار ده. پس از این نفرین باران نبارید، زمین خشکید و بر قریش فقر شدید سایه افکند به گونه ای که استخوان حیوانات و سگ ها و لاشه مردار را می خوردند و گرسنگی چنان بر آنها چیره شد که خود را میان زمین و آسمان چون دود خاکستر می دیدند.[۲۹۰]
ج. اسود بن مطلب و هوادارانش پیامبر بزگوار را مورد تمسخر قرار می دادند و حضرت وی را نفرین کرد تا خداوند متعال او را نابینا و فرزندش را به سوگش نشاند . بعد از مدتی اسود در سایه درختی نشسته بود جبرئیل(ع) فرود آمد و از برگ و خاشاک درخت به صورت و چشمانش پاشید و بدین سبب کور شد.[۲۹۱]
اکنون از یاد کرد این نمونه ها معلوم می شود چنان نبوده است که درعصر رسالت کسی مورد نفرین و مجازات الهی قرار نگرفته باشد، اگرچه اینان هیچ کدام مسلمان نبوده اند.
۶٫ نیامدن ماجرای حارث فهری در آیات و آثار
منتقدان گفته اند : اگر قصه حارث فهری و نزول عذاب الهی بر وی در تاریخ اسلام ثابت و صحیح بود، ضرورت داشت تا خداوند متعال آیه ای مانند آیه حکایت گر داستان اصحاب فیل می فرستاد؛ زیرا مردم خواهان شنیدن این حوادث هستند و برای آنان عبرت انگیز است و از دیگر سو نویسندگان آثار معتبر در نوشته هایشان این حادثه مهم را یادداشت نکرده اند و این دو مطلب روشن می کند این قصه دروغ و نادرست است.[۲۹۲]
نقد و بررسی:
به نظر می رسد سست ترین بیان منتقدان در رد خبر منکران پیام غدیر همین مطلب باشد و نشان میدهد که جانب داری و جهت گیری های خاص فرقه ای چقدر می تواند انسان را از شناخت و دریافت حق و حقیقت باز دارد. نگارنده از منتقدان می پرسد: آیا درجه اهمیت و موقعیت هر حادثه می تواند برابر با حادثه ای دیگر باشد؟ هر انسان حقیقت جو و آگاه به خوبی می دان شرایط خاص زمانی و مکانی و نیز افرادحادثه درجه اهمیت هر رویداد را تغییر می دهد و نمی توان هر ماجرایی را هم تراز با دیگر ماجراها به شمار آورد، چنان که معجزات و کرامات پیامبران الهی به یک رتبه و درجه نبوده و نیست.
بنابراین عقل واجد پذیرش این واقعیت است که هر حادثه ای را به تناسب خودش بشناسیم و درجه اهمیت آن را معین کنیم. بر این اساس وقتی قرآن کریم قصه اصحاب فیل را در بخش کوتاهی از متن کتاب وحی یاد می کند، مقصود خداوند –داناتر و آگاه تر- آن بوده تا نشانه قدرت بی پایان پروردگار جهان در عصر بی ایمانی و بی اعتقادی هویدا شود و از همین رهگذر دل های پاک به جلوه های شکوه و عظمت آفریدگار رو آورند و به تعظیم در برابر آن فرو افتند. پس اهمیت این حادثه با آن موقعیت و شرایط چنان است که خداوند متعال آیاتی از قرآن کریم را به بازگویی این حادثه اختصاص می دهد، امّا انکار پیام غدیر موضوعی است که در طول تاریخ نه تنها از ناحیه حارث فهری بلکه هزاران نفر دیگر با آگاهی از متن و محتوا و پیام غدیر با لجاجت و پنهان کاری انکارمی شود. پس حادثه حارث بر خلاف قصه اصحاب فیل اختصاص و انحصار به یک عصر و یک فرد ندارد و پیش تر گذشت در زمان خلافت امیرمؤمنان علی(ع) افرادی مانند انس بن مالک حدیث غدیر را انکار کردند و دچار نگون بختی در دنیا شدند. امّا این که حادثه حارث فهری در آثار نیامده است، پیش تر اشاره شد که این قصه درسی اثر از نوشته های دانشمندان اهل سنت به ثبت رسیده است ! امّا چرا منتقدان این آثار قدیم و جدید را ندیده یا نخواسته آن ببینند؟ داوری آن را به خوانندگان ارجمند واگذار می کنیم.[۲۹۳]
اشکال سندی بر حدیث غدیر
[سه شنبه 1401-04-14] [ 03:55:00 ب.ظ ]
|