مطلب دیگر ‌در مورد تسهیل وقوع جرم از طریق تلویزیون تحدید مفهوم جرم است، «تلویزیون تأثیر زیادی به تصویر کلی از جرم در جامعه دارد تا آنجا که تصورات و پنداره‌های موجود درباره جرم عمدتاًً محصول رسانه ها از جمله تلویزیون است. تلویزیون معمولاً جرم را در قالب نوعی جرم خیابانی معرفی می‌کند، مفهومی که با ایجاد رعب و وحشت در میان افراد جامعه گره خورده است و خشونت رکن عمده آن می‌باشد.»[۹۱] بدین ترتیب جرایم دیگری نظیر حیف و میل اموال عمومی، جرایم مربوط به بهداشت و امنیت غذایی، خیانت در امانت و… کمتر مطرح می‌شود. لذا از آن‌جایی که یکی از نقش‌های تلویزیون پیشگیری از وقوع جرایم است ‌بنابرین‏ پرداختن به یک سری جرایم خاص باعث این می‌شود که جرایم دیگر به راحتی و سهولت در جامعه به وقوع بپیوندند و هیچ گونه عکس‌العملی در رسانه ها از جمله تلویزیون ‌در مورد آن ها صورت نپذیرد، چرا که اگر تلویزیون در کنار جرایم توأم با خشونت از طریق اخبار و گزارش‌های خبری وقوع جرایم گوناگون را برای مخاطبین خود گوشزد کند چه بسا افراد از قبل خود را برای وقوع جرایم متفاوت آماده می‌کنند تا حداقل مرتکبین به جرایم گوناگون را به دردسر بیباندازند تا به سهولت و آسانی نتوانند فکر مجرمانه یا اعمال مجرمانه خویش را به مرحله نهایی برسانند، از طریق پیشگیری‌های مختلف وضعی از بزه‌دیدگی خود یا اطرافیان خویش جلوگیری نمایند.

۳ـ۲ـ۲ـ۷ـ ارتباط بین تماشاگر و برنامه های تلویزیون

تلویزیون بدون تماشاگر و تماشاگر بدون وجود تلویزیون معنی ندارد، چراکه اگر هر کدام از این ها نبودند ما الآن در این مورد جای هیچ بحثی نداشتیم، ‌بنابرین‏ باید گفت همان طور که برنامه های تلویزیون بدآموز یا مفید هستند تماشاگر تلویزیون هم از تنوع شخصیتی زیادی برخوردارند چراکه بعضی‌ها با سواد و فهیم، بعضی از فهم و درک پایین‌تری برخوردارند و برخی افراد هم حتی سواد خواندن هم ندارند. پرواضح است که تأثیر یک برنامه تلویزیونی هرچند مفید در یک زمان و مکان واحد یا تأثیر یک برنامه تلویزیونی بدآموز در یک زمان و مکان مشابه تأثیرهای متفاوتی بر روی روان و عملکرد رفتاری این اشخاص برجای می‌گذارد ‌بنابرین‏ تنوع شخصیتی و فرهنگی افراد می‌تواند به عنوان تسهیل‌کننده وقوع جرم به عنوان یکی از عوامل مؤثر مطرح گردد که در اینجا به اجمال به دو مورد مربوط به تماشاگران برنامه تلویزیونی پرداخته می‌شود:

۳ـ۲ـ۲ـ۷ـ۱ـ برنامه بدآموز ـ تماشاگر فهمیده ـ اثر بی‌زیان

اگر برنامه از هر جهت خلاف مصالح اخلاقی و شئون اجتماعی باشد غالباً به افراد پخته و آموخته نمی‌تواند اثرات نامطلوب بگذارد زیرا این اشخاص واقع‌بین هستند و با دیدی عمیق همه چیز را مورد قضاوت قرار می‌دهند. هرچند که باید استثناء هم قایل شد چرا که گاهی اوقات همین اشخاص واقع‌بین و عمیق‌نگر هم در ورطه گمراهی افتاده و تأثیرات منفی فیلم را جذب می‌نمایند و در اراده آنان تزلزل پدید می‌آید ولی در کل تأثیراتی که افراد فهیم و آموخته از فیلم‌های بدآموز و محرک جرم کسب می‌کنند به مراتب کمتر از عوام مردم و تماشاگر ناپخته است.

۳ـ۲ـ۲ـ۷ـ۲ـ برنامه بدآموز ـ تماشاگر ناپخته ـ اثر زیان‌بار

این یک امر مسلم است که اگر هم برنامه بدآموز هم تماشاگر ناپخته باشد، یعنی هم پدر و هم مادر مشکل ژنیتکی ‌داشته‌اند و فرزندی هم که از این پدر و مادر متولد می‌شود مطمئناً معلول خواهد بود و انحرافات اجتماعی و جرم و جنایت بیش از پیش خواهد بود.

«یکی از مشکلات اساسی فیلم‌های داستانی بدآموز برای نسل جوان، در این است که کودکان و نوجوانان و حتی بسیاری از جوانان نمی‌توانند مخلوقات ذهنی و تصویری فیلمساز را که با هنر رنگ و نور و صدا نیروی القاگری شدیدی به خود گرفته را از واقعیات عینی تشخیص دهند آنچه را می‌بینند حقیقت انکارناپذیر می‌پندارند و در حقیقت دارای شخصیت ثانوی می‌گردند در اثر تماشای فیلم‌های تلویزیونی.»[۹۲]

«تقریباً در اکثر کشورها، به ویژه کشورهای در حال رشد، تعداد نسل جوان بیشتر و دلبستگی آنان بر رسانه های جمعی از جمله تلویزیون افزون‌تر است. تحقیقات انجام شده در شهر تهران حاکی از آن است که بیشتر تماشاگران تلویزیون، کودکان زیر ۱۵ سال و بعد از آن بانوان خانه‌دار و پس جوانان بیش از ۱۵ سالا هستند.»[۹۳]

با توجه به موارد گفته شده باید گفت حتماً منظور از ناپختگی فکری و فرهنگی این نیست که فرد از جهت سنی به درجه بلوغ نرسیده باشد بلکه طیف وسیعی از اقشار در اجتماع هستند که هرچند بزرگسالند و از جهت بلوغ جسمی به حد کامل رسیده‌اند ولی متأسفانه از جهت فکری و بینش متأسفانه در حد پایین‌تری نسبت به سن خویش قرار دارند چه بسا که به سهولت تحت تأثیر فیلم‌های بدآموز و محرک‌آمیز تلویزیونی قرار می‌گیرند و تشخیص عالم خیال و عالم واقع را به سختی درک می‌کنند و در این وادی کودکان و نوجوانان هم اضافه می‌شوند که ناپختگی آنان نه به خاطر عقب‌ماندی فکری یا فرهنگی است بلکه ناپختگی این طیف از اقشار اجتماع توجیه‌پذیرتر است و این وظیفه والدین و یا اجتماع و مدرسه است تا در حد امکان به فرهنگ‌سازی بپردازند و عوامل محرک‌آمیز به ارتکاب بزهکاری را برای آنان تشریح کنند و عواقب ارتکاب جرایم را گوشزد کنند و یکی از این عوامل محرک به ارتکاب جرم می‌تواند برنامه ها و فیلم‌های خشن تلویزیونی می‌باشد چراکه تأثیر این فیلم‌ها از همین سنین کودکی به طور سیستماتیک و غالباً از سن دو سال و نیم در ذهن بچه ضبط می‌شود.

فصل چهارم:

نقش تلویزیون در پیشگیری

از ارتکاب جرم

طرح بحث

تلویزیون به عنوان رسانه‌ای فراگیر در عصر کنونی می‌تواند نقش تأثیرگذاری بر جوامع انسانی بر جای بگذارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...