لازاروس و فلوکمن(۱۹۸۶)مقابله را چنین تعریف کرده‌اند:

تلاش‌های رفتاری و شناختی که به طور مدام در حال تغییرند تا از عهده خواسته های خاص بیرونی یا درونی شخص که ورای منابع و توان وی ارزیابی می‌شوند،بر آیند.بر اساس این تعریف،۱- مقابله فرایندی است که دائما در حال تغییر است.۲-مقابله به طورخودکار انجام نمی شود، بلکه الگوی آموخته شده است برای پاسخ گویی به موقعیت های تنش زا،و ۳ مقابله نیازمند تلاش فرد برای مواجهه با استرس است.

مقابله عبارت است از تغییر مداوم تلاش‌های شناختی و رفتاری برای اداره خواستهای ویژه بیرونی یا درونی که به ‌عنوان عامل اتمام منابع یا فراتر از منابع شخصی برآورد می‌شوند (لازاروس و فولکمن[۴۷]، ۱۹۸۴). ‌بر اساس این تعریف، مقابله یک فرایند است که بر حسب ارزیابی فرد از میزان موفقیت‌آمیز بودن تلاش‌هایش تغییر می‌کند. بعلاوه اینکه مقابله خود -کار نبوده و الگوی آموخته‌ای از پاسخدهی تلاشمند فرد به موقعیت‌های تنیدگی‌زا است، هم چنین مقابله نیازمند تلاش است و بالاخره اینکه مقابله،تلاش برای”اداره “موقعیت است نه کنترل و تسلط بر آن(آقا یوسفی،۱۳۷۸؛ به نقل از غفاری،۱۳۹۳).

تدابیر و منابع مقابله ای

تدابیر مقابله ای افکار و رفتارهایی هستند که پس از روبرو شدن فرد با رویداد استرس زا به کار گرفته می‌شوند.در حالی که منابع مقابله ای وی‍ژگیهای خود شخص هستند که قبل از وقوع استرس وجود دارند، مانند برخورداری از عزت نفس،احساس تسلط بر موقعیت،سبک شناختی،منبع کنترل،خود اثر بخشی و توانایی حل مسأله(دافعی،۱۳۸۶). از جمله امر مهم در این رابطه ارزیابی فرد از توانایی‌های خودش برای رویارویی با مسأله است .این ارزیابی ها ممکن است مطابق با واقعیت و توانایی‌های واقعی فرد باشد و یا مطابق با واقعیت و توانایی‌های واقعی فرد باشد و یا مطابق با واقعیت ها و توانایی‌های او نباشد.،ولی هرچه هست برداشت های فرد از توانایی ها و قابلیت های تعیین کننده اصلی برای مقابله با دشواری می‌باشد.اگر فرد احساس ناتوانی بکند با وجود همه مهارتهایی که آموخته نخواهد توانست از عهده مشکل بر آید. ارزیابی افراد از ناتوانی خود برای رویارویی با مسائل طی سه مرحله شکل می‌گیرد که در شکل دادن به رفتارهای مقابله ای خیلی مؤثر است:

۱-در این مرحله فرد به ارزیابی موقعیت پیش‌بینی کننده استرس و تهدید می پردازد.مثلاَ شخص این سوال را از خود می پرسد که آیا موقعیت تهدید کننده است یا خیر؟

۲-در این مرحله فرد به ارزیابی توانایی خود جهت انجام دادن کاری در ارتباط با موقعیت استرس زا می پردازد،در این باره فرد از خود می پردازد ، در این باره فرد از خود می پرسد برای حل مسأله پیش آمده چه می توان کرد؟

۳-سبک مقابله به تلاش‌های شناختی و رفتاری برای جلوگیری ،مدیریت و کاهش تنیدگی اشاره می‌کند (لازاروس و فلوکمن ۱۹۸۴ به نقل از؛وفایی بور بور۱۳۷۸) ‌بر اساس تحقیقی به منظور بررسی فرایند مقابله ی عمومی افراد برحسب سه نوع اساسی سبک مقابله متمایز می‌سازد:سبک مقابله مسآله مدار،سبک مقابله هیجان مدار،سبک مقابله اجتنابی.آنچه تحت عنوان مهارت مقابله ای مطرح می شود همان روش های برخورد با حل مسأله است که از طرف فرد به طور آگاهانه طراحی و به اجرا در می‌آید و نتیجه آن حل مسأله و یا افزایش ظرفیت روانشناختی فرد برای از سرگذراندن موفقیت آمیز شرایط بحرانی و دور ماندناز آسیب های ناشی از بحران‌های روحی پیش آمده است.

سبک مقابله مسأله مدار

عبارت از عمکرد های مستقیم فکری و رفتاری فرد می‌باشد به منظور تغییر و اصلاح شرایط تهدید کننده محیطی انجام می شود(پاری،۱۹۹۱،ترجمه مقدسی ۱۳۷۵)در واقع راهبردهای مقابله ای مسأله مدار شیوه هایی را توصیف می‌کنند بر اساس آن فرد اعمالی را که باید برای کاهش یا از بین بردن یک عامل تنیدگی محاسبه می‌کند.رفتارهای مسأله مدار شامل جستجوی اطلاعات بیشتر درباره مسأله تغییر ساختار مسأله از نظر شناختی و اولویت دادن به گام هایی برای مخاطب قرار مسأله می شود.در مقابله متمرکز بر مسأله افراد تدابیری را به کار می‌برند که به چند مورد از این تدابیر اشاره می‌کنیم.

۱-مقابله فعال فرایندی است که شخص در طی آن به طور فعالانه برای تغییر منبع فشار روانی تلاش می‌کند.

۲- مقابله مبتنی بر برنامه ذیزی:در این مقابله فرد بربای کنترل و حل مشکل با تکیه بر فکر و اندیشه به ارزیابی راه حل های مختلف می پردازد و بعد از آن با انتخاب بهترین شیوه به حل مسأله اقدام می‌کند.

۳-مقابله بردبارانه:عبارت است از خویشتنداری و اجتناب از فعالیت ناپخته ای که منجر به پیچیده تر شدن مسأله و ایجاد اخلال در روند حل مسأله می شود.

۴-مقابله جستجوی حمایت اجتماعی کار آمد:هنگامی که فرد خود را برای حل مسأله ناتوان می بیند به راحتی از کمک های یاورانه افراد دیگر اسنفاده می‌کند این کمک به تناسب نیاز و نوع مشکل می‌تواند کسب اطلاعات از طریق خدمات راهنمایی، مشاوره و جذب امکانات مادی یا معنوی از دیگران باشد.(وفایی بور بور،۱۳۷۸).

سبک های مقابله ای هیجان مدار

شیوه های را توصیف می‌کند بر اساس آن فرد و خود متمرکز شده و تمام تلاش او متوجه کاهش احساسات ناخوشایندی خود می‌باشد. واکنش های مقابله ای هیجان مدار شامل گریه کردن ،عصبانی و ناراحت شدن پرداختن به رفتارهای عیب جویانه ، اشتغال ذهنی و خیال پردازی می‌باشد.مقابله متمرکز بر هیجان شامل کلیه فعالیت‌ها و افکاری می‌باشد فرد به منظور کنترل و بهبود احساسات نامطلوب ناشی از شرایط فشار زا به کار می‌گیرد این مقابله عبارتند از:

۱-مقابله مبتنی بر جستجوی حمایت عاطفی:تلاش‌های فرد برای به دست آوردن حمایت اخلاقی، همدلی، همدردی وجوه تفاهم و احساس درک شدن توسط دیگران را شامل می شود.

۲- مقابله مبتنی بر تفسیر مجدد مثبت:ارزیابی مثبت از حوادث و موقعیت ها که مبتنی بر نگرش خوش بینانه به رویدادهای زندگی است این مقابله بیشتر برای اداره و کنترل عواطف و آشفتگی روان به کار می رود تا مربوط به منبع استرس باشد.(لازاروس۱۹۹۰).

۳-مقابله مبتنی بر مذهب: فرد برای رهایی از نالراحتی های خود به انجام اعمال مثل دعا و نیایش،توکل و توسل به خداوند روی می آورد.این نوع مقابله برای همه مردم مفید واقع می شود زیرا هم به عنوان منبع حمایت عاطفی و هم وسیله ای برای تغییر مثبت عمل می‌کنند.

۴-مقابله مبتنی بر پذیرش: عبارت از یک پاسخ مقابله ای کنشی است که آن شخص واقعیت شرایط فشار زا را می پذیرد این افراد در شرایطی که منبع فشار قابل تغییر نیست (فوت یکی از عزیزان)مهم و مؤثر است(کارور و همکاران [۴۸]به نقل از؛دافعی،۱۳۷۶).

راهبرد مقابله اجتنابی:مستلزم فعالیت ها و تغییرات شناختی است که هدف آن اجتناب از موقعیت تنیدگی زا می‌باشد رفتارهای مقابله ای اجتنابی ممکن است به شکل روی آوردن و درگیر شدن در یک فعالیت تازه و یا به شکل روی آوردن به اجتماع و افرباد مهم دیگر ظاهر شود(دافعی،۱۳۷۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...