دشواری و تعقید حرکت کرده است.» (شمیسا، ۱۳۸۲: ۱۷۶)
۲-۵-۲- سطح فکری:
مخالفت با فلسفه در شعر شاعران این روزگار به چشم می‌خورد و سردمدار این فلسفه ستیزی، سنایی و پس از آن خاقانی می‌باشد. به سبب رواج عرفان در قرن ششم بسیاری از شاعران دید عرفانی می‌یابند.
« شاعران این دوره در شعر خود به علوم مختلف از جمله: نجوم، طب، تفسیر، فقه، قرآن، حدیث و مسائل کلامی و فلسفی اشارات فراوان دارند.در اشعار برخی از شاعران به دلیل ضعف احساسات ملّی، مسائلی همچون مخالفت با تاریخ پیش از اسلام و شاهان عجم و طعن در شاهنامه به چشم می‌خورد و از سوی دیگر وطن دوستی و عشق به میهن در اشعار شاعرانی چون خاقانی و نظامی موج می‌زند. گله و شکایت از ممدوح و تلمیحات تاریخی و مذهبی و شکایت از کسادی بازار فضل و پنهان ماندن قدر و منزلت شاعر و تعصّب در دین و اعتقاد به جبر و هجو شاعران از یکدیگر و انتقادات اجتماعی از جمله مختصات فکری این دوره بوده است.» (همان، ۱۸۰ـ۱۷۷)
۲-۵-۳- سطح ادبی:
از لحاظ تعداد شاعران و تنوع مضامین، این دوره یکی از پربارترین دوران شعر فارسی است. چون اکثر شاعران این قرن درس خوانده و مطلع به علوم زمان خویش بوده‌اند و به همین دلیل آرایه‌های ادبی فراوانی در اشعارشان دیده می‌شود.
« در این دوره‌ی غنی و پربار ادبی اکثر قالب‌های شعری به اوج می‌رسد: نظامی در مثنوی، انوری در قطعه، خاقانی و انوری در قصیده از بقیه سرآمد بوده‌اند و مخصوصاً قالب قصیده در این دوره به اوج خود می‌رسد. در این دوره انواع شعر از جمله عرفانی، حبسیّه، هجو و هجا و داستان سرایی مورد استفاده قرار گرفته‌اند؛ امّا از شعر حماسی در این دوره خبری نیست. به کار گرفتن ردیف‌های طولانی و مشکل، وفور مبالغه و اغراق در مدح، رشد و پیدایش غزل در کنار قصیده و توجه به صنایع بدیعی و بیانی و تجدید مطلع در قصیده مخصوصاً به وسیله‌ی خاقانی از ویژگی‌های مهم ادبی این دوره است.» (شمیسا، ۱۳۸۲:۱۸)
۲-۶- سبک شعری خاقانی
خاقانی از آن دسته شاعران صاحب سبکی است که سبک مخصوص و ویژه‌ای برای خود دارد؛ اگر‌چه در پاره‌ای موارد به شعر شاعران سبک خراسانی توجه داشته است؛ امّا در ابداع ترکیبات تازه وتشبیهات خاص و به کارگیری الفاظ بکر وتازه سبکی نو پدید آورده است. خود او نیز بارها در اشعارش به این معنی اشاره کرده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

هســت طـــریـق غـــریـــب ایــــن کـــه مـــن آورده‌ام
اهـــل سخــن را ســزد گفتــه‌ی مــن پیــشوا
(خاقانی، ۱۳۸۸: پنجاه و دو )
او در جای جای دیوان، فریاد نوآوری سر می‌دهد و خود را به مریم و اشعارش را به عیسی تشبیه کرده است.
روزه کـردم نـذر چـون مـریم، کــه هم مریـم صفاســت
خـاطــر روح القــدس پیـونــد عیـسی زای مــن
«خاقانی شاعری است مبتکر و صاحب سبک که از نصیبه‌ی هنر نیز برخوردار است. هیچ‌گاه نمی‌تواند خود را در چارچوب‌های معهود فکری و هنری گرفتار ببیند و درباره‌ی طبیعت و جهان ذهنی خویش بدان گونه بیندیشد که دیگران اندیشیده‌اند؛ بلکه برعکس، علیه‌ی همه‌ی نظام‌های موجود و تمام اندیشه‌های جاری و پسندیده به ویژه در عرصه‌ی تخیّل عصیان می‌کند و برای خود روابط و جهت‌های تازه و ابتکاری می‌جوید.» (اردلان جوان، ۱۳۷۳: ۶)
« اصرار فراوان به آوردن مضامین جدید و معانی نو و ترکیبات بی‌سابقه و ایراد لغات و ترکیبات عربی بسیار و التزام ردیف‌های دشوار و استعاره‌ی نامحدود از افکار علمی و اطلاعات زمان خود از خصایص خاقانی است.» (رزمجو، ۱۳۷۲: ۷۴)
خاقانی برای ساختن تصاویر شعر خود از ریزترین جزئیّات اطراف خویش کمک می‌گیرد و با وصف این جزئیّات با کمک قوّه‌ی تخیّل و ذهن فعّال و خارق‌العاده‌ی خود، زیباترین صحنه‌های وصفی را ارائه می‌دهد؛ اگر‌چه پیچیدگی در کلام یکی از معایب سخن به شمار می‌آید؛ امّا پیچ و تاب سخن خاقانی از آن نوعی است که قابل گشایش است و هنگامی که از آن گره‌گشایی می‌شود لذّتی لطیف و مرموز سراسر وجود مخاطب را فرامی‌گیرد و در مقابل این همه عظمت و شگفتی درمی‌ماند.
« محسوس‌ترین خصوصیت زبان خاقانی پیچیدگی است، به حدّی که بسیاری از ابیات وی دیرفهم و دشوار می‌شود، هرچند این خصوصیت از شأن شعر می‌کاهد زیرا مخل جزالت و فصاحت و عایق دریافت معنی است؛ ولی اگر در مصدر و علل قضیه جستجو کنیم شأن خاقانی به شکل دیگری بالا می‌رود.
این پیچیدگی زبان را بعضی از اهل نظر بر این حمل می‌کنند که پارسی، زبان مادری او نبوده و به قوّه‌ی فرورفتن در کتب لغت و ادب و کثرت مراجعه به استادان پیشین، این تسلّط کم نظیر برای وی حاصل شده است.»(دشتی، ۱۳۶۴: ۲۰ـ ۱۹)
از لحاظ زیبایی شناسی و توجه به صور خیال نیز خاقانی در اوج قرار دارد، او می‌کوشد تا به زیباترین نحو ممکن کلام خود را از حالت سادگی و بی‌پیرایگی بیرون بیاورد و آن را با عناصر خیال بیاراید. در جایی از اشعار خود نیز اشاره می‌کند که سخن زیور و پیرایه‌ای کهنه است که طبع من آن را می‌آراید:
سخــن پیـرایـه‌ کهنـه اسـت و طبـع مـن مطـراگــر
مـرا بنـمای استـادی کـز این سـان کهـنه پیر آید
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۴۵۰)
بهره برداری از ترفندهای کلامی در شعر خاقانی حد و مرز مشخصی ندارد، او می‌کوشد تا به هر نحوی کلام خود را با آرایه‌های ادبی جواهرنشان کند. در میان آرایه‌های ادبی بیش از همه به استعاره توجه دارد و از میان انواع استعاره به استعاره‌ی مصرّحه و آشکار علاقه نشان داده است. بعد از استعاره بیشترین عنایت شاعر به ساختن تشبیه است.
نگاه تیزبین و ذهن خلاق موجب شده است تا ریزترین جزئیات اطراف نیز از نگاه او دور نماند و با بیان تمام جزئیات کوشیده است تا حقیقت تشبیه را به مخاطب بنمایاند. بعد از تشبیه کنایه مورد توجه خاقانی قرار گرفته است، خاقانی با اشراف بر علوم مختلف کوشیده است تا با کنایات رمزی و دیریاب، سخن خود را بیاراید و مخاطب را به تلاش ذهنی برای کشف این کنایه‌ها وادار کند و سخن را از حالت کلیشه‌واری خارج کند. آرایه‌های دیگر نیز به تناسب، در شعر سخن سرای بزرگ شروانی مورد استفاده قرار گرفته است.
خاقانی گنجینه‌ای سرشار از لغات است که با قدرت خارق‌العاده‌ی خود و به اقتضای مضمون از آن گنجینه، لغاتی برمی‌گزیند و همین وفور لغات، دیوان خاقانی را به دیوانی سرشار از لغات و تعبیرات جدید کرده است. او یکی از پر نبوغ‌ترین شاعران زمان خود و با اندک جرأت کل دوران زبان فارسی است. مهارت او تا حدّی است که گاه در دیوان او به لغات و الفاظی برمی‌خوریم که تصور این که شاعری بتواند این الفاظ را در شعر خود جای دهد در ذهن نمی‌گنجد.
خاقانی مایل است که اشعارش متفاوت از شاعران دیگر باشد و شاید به همین دلیل است که دشوارگویی را شیوه‌ی خود ساخته است؛ البتّه شاید دلیل دیگر دشوارگویی خاقانی، مخاطب باشد؛ زیرا مخاطبان او افرادی همچون سلاطین، وزرا و دانشمندان زمان خود هستند.
خاقانی در اشعار خویش به خودستایی دست زده و خود را بر شاعران عرب و عجم برتر نهاده است.
خــاقــانیـــم نــه والله، خــاقــان نظـــم و نثـــرم
گـوینــدگــان عــالــم، پیشــم عیــال و مضــطر
(خاقانی،۱۳۸۸:۱۹۴)
مالـک الملــک سخـن خـاقـانیــم کــز گنــج نطــق
دخــل صد خـاقـان بــود یــک نکتـه‌ی غرّای من
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۳۲۳)
۲-۷- مضامین و موضوعات شعر خاقانی
تنوع و گستردگی مضامین و موضوعاتی که خاقانی در اشعار خود به کار برده است نیز از نکات قابل توجه به شمارمی‌رود. خاقانی درتمام مضامین مختلف قصیده طبع‌آزمایی کرده است، مهم‌ترین مضامین عبارتند از: مدح، هجو، مرثیه، وعظ و حکمت، مفاخره، نعت پیامبر و ستایش کعبه، فلسفه ستیزی، حبسیّات، پرهیز از می‌پرستی، وطن دوستی و توجه به اساطیر، جلوه‌های طبیعت و صحنه‌های فلک، نجوم، طب و داروها، اشاره به باورها و اعتقادات، اشاره به معارف قرآن و علوم دینی، اشاره به اصطلاحات بازی نرد و شطرنج، بازی‌های کودکانه، اشاره به آیین ترسایی و مسیحیّت، موسیقی و آلات آن، توصیفات گوناگون و اطلاعات عمومی پراکنده که در این جا به خلاصه‌ای از آن‌ها اشاره می‌شود.
۲-۷-۱- وطن دوستی
با وجود این که قرن ششم دوران ضعف اعتقادات ملی است و شاهد بی‌توجهی سخنوران به مفاخر و اساطیر ایرانی در زمان شاعر هستیم، بر خلاف بسیاری از معاصران خود، هرگز تمدن و گذشته‌ی درخشان و پرشکوه کشور را به باد فراموشی نسپرده است و در جای جای اشعارش تفاخر به ایران و اساطیر آن موج می‌زند.
ســــــام کیـــخسرو مکــــان در شــــرق و غـــــرب
خضـــر اسکنـــدر نشـــان در شــرق و غـــرب
در کـمیـــــــــــن شـــــــــرق زال زر هنــــــــوز
پـــــر عنـــقا دیـــدبـــان بنمــــود صبـــــح
(۵/۱۱-۱۴)
در بیت زیر شاعر ممدوح خود را به رستم که کمان آرش دارد تشبیه کرده است.
حیـــــدر آتـــــش سنــــــان آمــــــد بــــــه رزم
رستـــــم آرش کمــــــان آمـــــد بـــــه رزم
(۷/۹۲)
۲-۷-۲- فلسفه ستیزی
ستیز با فلسفه از دیگر نکاتی است که با بررسی اشعار خاقانی به آن پی می‌بریم، او همیشه با تردید به فلسفه نگاه می‌کند و نسبت به فیلسوفان بی‌اعتنا است. خاقانی بر فیلسوفان می‌خروشد و تلاش می‌کند تا با قاطعیت تلاش‌های ذهنی و برهان‌های فلسفی آن‌ها را در قلمرو باورهای دینی، پوچ و بی‌اساس جلوه دهد.
خاقانی نسبت به فیلسوفان بی‌اعتقاد است و به رد نظرات جدلی و فلسفی پرداخته و آن را بدعت در دین و گمراهی خوانده است.
فلســـــــفه در سخــــــن میــــــامیــــزیــــــد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...