۱- ۱- مقدمه و اهداف تحقیق
در حال حاضر پدیده بیابان­زایی به صورت یک معضل گریبانگیر بسیاری از کشور­های جهان از جمله کشور­های در حال توسعه است.،­ نتیجه این پدیده از بین رفتن منابع تجدید­شونده می­باشدکه نه تنها در نواحی خشک و نیمه­خشک بلکه در بخش­هایی از مناطق نیمه­مرطوب نیز قابل مشاهده می­باشد] ۱[.
بیابان­زایی کاهش توان اکولوژیک سرزمین در اثر یک یا ترکیبی از فرایند­ها چون: فرسایش­آبی، فرسایش­بادی، تخریب پوشش­گیاهی، شور و قلیایی­شدن خاک و… که به وسیله عوامل محیطی یا انسانی شدت می­یابد. ولی از این میان تنها فعالیت­‏های انسانی است که میتواند قابل کنترل باشد و روند پیشرو­ی بیابان را کم یا متوقف سازد، چرا که به عنوان یک عامل مؤثر عمل نموده و علاوه بر اثر مستقیم بر محیط، روی عوامل طبیعی از جمله تغییرات اقلیم نیز می ­تواند اثر­گذار باشد و بدین ترتیب روند بیابانی­شدن و تخریب به صورت فزاینده­ای گسترش می­یابد ]۲۲[. از دخالت­های انسانی می-توان به زراعت غیر­اصولی در اراضی کشاورزی، تبدیل زمین­های مرتعی به اراضی کم بازده، جنگل­زدایی، حذف پوشش­گیاهی، شخم­زدن در جهت شیب و…اشاره کرد ]۲۲[.
پیامد­های ناشی از پیشروی بیابان را میتوان از بین­رفتن اراضی مرغوب، مراتع و دشتها­ی حاصلخیز، تخلیه سفره ­های آب زیر­زمینی، شور شدن اراضی و کاهش­کیفیت منابع آب دانست. فهم صحیح و بهتر روند تخریب سرزمین و بیابان­زایی و همچنین خطر بالقوه آن در آینده جز از طریق مطالعات مستمر و همه­جانبه، بررسی­های دقیق محلی و بهره­ گیری از روش های ارزیابی و تهیه نقشه بیابان­زایی، میسر نمی ­باشد، به همین دلیل یافتن راهکار­ها و روش­های مدیریتی مناسب، جهت ارزیابی علل اصلی بیابان­زایی در غالب مدل­های پیش ­بینی روند بیابان­زایی، به ویژه در کشور­ی همچون ایران ضروری به نظر میرسد ]۳۹[.
در زمینه مقابله با پدیده بیابان-زایی می­توان با ارائه راهکار­ها و روش­های مدیریتی مناسب از شدت این پدیده کاسته و نیز از گسترش و پیشرو­ی آن جلوگیری بعمل آورد، در این راه شناخت فرایند­های بیابان­زایی و عوامل ایجاد­کننده و تشدید­کننده آن و نیز آگاهی از شدت و ضعف این فرایند­ها و عوامل، امری مهم وضروری می­باشد که باید مورد بررسی و ارزیابی قرار­گیرند ]۴۲[.
جهت ارائه مدل مناسبی از بیابان­زایی در منطقه، مدل­های بیابان­زایی که در کشور­های مختلف در جهان، ارائه شده ­اند، مورد بررسی و ارزیابی قرار­گرفته­اند. از جمله این روش­ها متد مدالوس و متد ایرانی ارزیابی پتانسیل بیابان­زایی می­باشد. متد مدالوس توسط کمیسون بین المللی اروپا ارائه شده است. کمیسون اروپا در سال ۱۹۸۷با هدف مطالعات بیابان­زایی و تخریب اراضی تأسیس شد و پروژه­ های مختلفی در این رابطه به انجام رسید. از مهمترین این پروژه­ ها مدل مدالوس بود که به مدت ۹سال و طی ۳ مرحله از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۹ به طول انجامید. پس از نهایی شدن متن کنواکسیون بین المللی مقابله با بیابان­زایی در ژوئن ۱۹۹۴ و به عضویت درآمدن ایران در این کنواکسیون طرح ملی تعیین شاخص ­ها و معیار­های بیابان­زایی توسط دفتر تثبیت شن و بیابان­زایی سازمان جنگل­ها، مراتع و آبخیز­داری درسال ۱۳۸۳ نهایی شد. بر اساس این طرح ۹معیار و۳۶ شاخص بیابان­زایی در ایران همراه با متدولوژی ارزیابی کمی وکیفی آنها در قالب مدل ایرانی ارائه گردید ]۴۲[.
ارزیابی بیابان­زایی بر اساس تشخیص وتعیین معیار­ها و شاخص­ های مناسب مربوط به بخش­های فیزیکی، اقتصادی – اجتماعی، بیولوژیکی و عوامل مؤثر در شناسایی فرایند­ها و پارامتر­های مسبب تخریب اراضی عملی می­گردد. با مشخص شدن معیار­ها و شاخص­ های مربوط به هر منطقه و نیز پایش آنها در طی دوره­ های زمانی، امکان تجزیه و تحلیل داده ­های سری زمانی برای پی­بردن به عوامل اصلی بیابان­زایی و اثرات ناشی از آن امکان­ پذیر است. می توان چنین بیان نمود که معیار­ها، شاخص ­ها، پایش و ارزیابی به عنوان اجزای جدا­ناپذیر یک سیستم جامع بیابان­زایی به حساب می­آیند. به بیان دیگر معیار­ها و شاخص­ های پایش و ارزیابی تخریب سرزمین جزء لاینفک مدیریت پایدار منابع­طبیعی می_باشد ]۱۵[.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

با توجه به آنکه مدل مدالوس با توجه به شرایط محیطی و ساختار اقتصادی – اجتماعی منطقه ایجاد مدل تنظیم شده است، به نظر می­رسد که الگو­برداری صحیح و کاملی از آن در کشور ما تقریباً غیر منطقی است. ما با توجه به شرایط منطقه و نظر کارشناسی شاخص­ های خاصی از مدل انتخاب شد. در مدل ایرانی که مدل بومی کشور است با توجه به شرایط منطقه و نظر کارشناسی معیار­ها وشاخص­های خاصی انتخاب شد­ند.
با توجه به مطالب ذکر شده در فوق و نیز با تغییراتی که در روش­های پیشنهاد­ی نسبت به روش­های مدالوس (MEDALUS) و ایرانی (IMDPA) داده شده، به لحاظ سادگی و گام به گام بودنشان، روش­های پیشنهادی می­توانند در مناطق دیگر­ی که شرایطی مشابه با منطقه مورد­نظر دارند مورد استفاده دست­اندر­کاران بخش اجرایی قرار­گرفته، معیار­ها و شاخص­ های آن مورد تجزیه وتحلیل مجدد قرار­گیرند و در صورت لزوم اصلاح شوند.
در این تحقیق سعی می­ شود شدت بیابان­زایی با بهره گرفتن از مدل­های IMDPA[1] و MEDALUS[2] ارائه شود. بنابراین فرض ما بر این است که:

    • با مدل­های ذکر شده می­توان حساسیت­پذیری منطقه به بیابان­زایی را ارزیابی کرد.
    • می توان فن­آوری­های سنجش از دور و سامانه­های اطلاعات جغرافیایی را در تهیه لایه ­ها و مدل­ها استفاده کرد.

۱-۲- تعاریف و مفاهیم بیابان و بیابان­زایی
در منابع مختلف برای واژه ­هایی چون بیابان، بیابان­زایی، مناطق خشک و تخریب­سرزمین تعاریف متعدد و گاهی متضاد ارائه شده است لذا بهتر است در بدو امر، برای نزدیک­شدن افکار تعاریف بازنگر­ی و هماهنگ­سازی شوند.
۱-۲-۱- بیابان[۳]
برای واژه بیابان تعاریف وتدابیر زیاد­ی ارائه شده­است، هر چند که تاکنون یک تعریف جامع و مورد پذیرش تمامی صاحب­نظران، ارائه نشده است. در فرهنگ ایران، واژه بیابان، کلمه­ای است که به مناطق خشک و کم­آب و علف اطلاق می­ شود. بیابان در فارسی کهن؛ ویاپان، در فرهنگ عرب صحرا و در زبان لاتین معادل Desert است ]۶[.
اختصاصی ومهاجر (۱۳۷۵)، بیابان­ها را به دو دسته کلی، یعنی بیابان­های طبیعی با منشأ محیطی و بیابان­های جدید با منشأ انسانی تقسیم کرده-اند. دسته اول که عموماً در مناطق خشک و فرا­خشک جهان دیده می­ شود، به رغم عدم دخالت جدی انسان، دارای چشم­انداز­های طبیعی خشن، فاقد پوشش­گیاهی مانند سطوح کویری، سطوح سنگ فرش بیابان (هامادا) و تپه­های ماسه­ای لخت هستند ]۶[.
محمدی (۱۳۷۷) بیابان را از دیدگاه یونپ چنین تعریف کرده است: «بیابان، به اکوسیستم­های زوال یافته­ای اطلاق می­ شود که استعداد تولید­طبیعی گیاه (بیوماس) در آنها کاهش یافته و یا به کلی از بین­رفته است و این فرایند نه تنها به عوامل اقلیمی، بلکه به دیگر عوامل محیطی مانند: ساختار­های زمین­ شناسی، توپوگرافی، کیفیت منابع آب و خاک و خاصه دخالت­های انسان در محیط بستگی دارد ]۳۰[.
خسروشاهی و همکاران (۱۳۸۵)، از دیدگاه جغرافیایی، قلمرو مناطق بیابانی وغیر­بیابانی را از جنبه­ های مختلف اقلیم­شناسی، هیدرولوژی، خاک­شناسی، زمین­ شناسی، ژئومورفولوژی و پوشش­گیاهی تفکیک و نقشه بیابان­های ایران را تهیه کرده ­اند؛ طبق این نگرش، بیابان اقلیمی به مناطقی اطلاق می­گردد که بارندگی کمتر از ۲۰۰ میلیمتر دارند، از دیدگاه زمین­ شناسی و ژئومورفولوژی به مناطقی اطلاق می­گردد که با سازند­های تبخیری(گچ و نمک) همراه باشند ]۱۶[.
بیابان­های ایران را از نظر پراکنش مکانی می­توان به دو دسته تقسیم نمود:
الف- بیابان­های­داخلی مساحت نسبتاً وسیعی را در استان­های سمنان، مرکزی، قم، کرمان، یزد، اصفهان، سیستان و بلوچستان، خراسان­رضوی و جنوبی می­پوشاند. میزان بارش سالیانه کمتر از ۱۵۰ میلی­متر پیشنهاد میگردد. از ویژگی­های بارش در این مناطق می­توان به نامنظم بودن میزان، شدت و پراکنش بارندگی در طول سال اشاره کرد؛ متوسط رطوبت نسبی سالانه بین ۵۰-۱۵ درصد منغیراست، میزان تبخیر بین ۲۰- ۱۵ برابر و در بعضی موارد استثنایی بیشتر از ۲۰ برابر میزان بارش سالیانه در نظر گرفته می­ شود ]۲[.
ب – بیابان ساحلی که از سواحل دریا­ی عمان در جنوب شرقی تا سواحل خلیج­فارس در جنوب غربی ادامه دارد، متوسط بارندگی سالانه حدود ۲۰۰ میلی­متر در نظر گرفته می­ شود ]۶[.
۱-۲-۲- بیابان­زایی[۴]
طبق نظریه گلنتس (۱۹۷۷) برای این واژه تقریباً یکصد تعریف ارائه شده­است. نقطه مشترک درتمامی تعاریف، تخریب شدید محیط­زیست و کاهش تولید بیولوژیک اکوسیستم­ها بر اثر بیابان­زایی است ]۲۴[. هر­کدام از تعاریف بیابان­زایی نشان­دهنده روند تغییرات اکوسیستم از وضعیت مطلوب به وضعیت نا­مطلوب وکاهش تولید بیولوژیک یا زیست­توده است ]۲۴[. واژه بیابانی­شدن اولین بار به صورت غیر­رسمی توسط لوئیس لاودان، دانشمند فرانسوی در سال ۱۹۲۷ میلادی و در رابطه با تخریب اکوسیستم­ها و منابع گیاهی عنوان گردید. پس از لاودن، آبراهام آبرویل (۱۹۴۹) جنگل­بان فرانسوی اصطلاح بیابانی­شدن را با ظهور شرایطی مشابه بیابان­های طبیعی بر اثرعملکرد نا­درست انسان و در نتیجه تخریب پوشش­گیاهی و خاک در اراضی جنگلی مناطق حاره و نیمه­حاره آفریقا بکار برد ]۳۹[.
آبرویل معتقد بود که این پدیده اصولاً خاص مناطق حاره­ای نیمه­مرطوب آفریقا است که سبب بوجود­آمدن نوعی از بیابان در عرصه­ هایی که در گذشته پوشیده از جنگل بوده ­اند می­ شود و یا در حقیقت سبب ایجاد و گسترش اراضی بیابانی در مناطقی می­گردد که میزان بارندگی سالانه در آنها در نرخ ۷۰۰ تا ۱۵۰۰ میلی­متر است. بعد از آبرویل این اصطلاح توسط کارشناسان و پژوهشگران دیگر­ی برای تعیین وضعیت تخریب­اراضی در سایر مناطق بکار برده­شد و به مرور کاربرد این اصطلاح بیشتر در سرزمین­های خشک توسعه یافت. توسعه و گسترش مفهوم بیابان­زایی در مناطق دیگر چون نیمه­خشک، خشک­ نیمه­مرطوب و … موجب گشت تا تعاریف و مفاهیم دیگر­ی در این زمینه ارائه شود. به دنبال خشکسالی­ها و قحطی-های مداوم در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ میلادی در کشور­های آفریقایی و فراگیر­شدن مشکل بیابان­زایی در جهان، برنامه محیط زیست سازمان ملل در سال۱۹۷۷ میلادی، اولین کنفرانس جهانی بیابان و بیابان­زایی را در نایروبی پایتخت کنیا برگزار کرد. در این کنفرانس پدیده بیابان­زایی به شرح زیر تعریف گردید:
“بیابان-زایی فرایند­ی است که موجب تخریب و انهدام اکوسیستم­های طبیعی شده و سبب کاهش تولید بیولوژیک در حد تخریب خاک (به ویژه فرسایش بادی) می­ شود” ]۳۸[.
تعاریف دیگری از واژه بیابان­زایی در جهان مشابه تعاریف فوق ارائه شده که در زیر به برخی از آنها اشاره می­کنیم.
ویشمایر (۱۹۸۰) معتقد است: بیابان­زایی تغییرات مضر در اکوسیستم مناطق­خشک ونیمه­خشک است که به وسیله انسان ایجاد می­گردد. در طرح مشترک فائو – یونپ درباره ارزیابی و تهیه نقشه بیابان­زایی، اصطلاح بیابان-زایی به عنوان پدیده­ای که در بر­گیرنده تمامی جوانب و فرایند­های اجتماعی، اقتصادی، طبیعی و انسانی باشد، به صورت زیر تعریف شده است: “بیابان­زایی، عبارت از به هم خوردن تعادل خاک، پوشش­گیاهی، هوا و آب در مناطق دارای اقلیم­خشک است” . استمرار این شرایط کاهش یا نابودی کامل توان بیولوژیک اراضی، ازبین رفتن شرایط مساعد زندگی و افزایش مناظر ناخوشایند بیابانی را در پی­خواهد داشت ]۳۹[.
همایون (۱۳۶۸) آثار بیابانی­شدن را چنین بر­شمرده است: جابجایی و حرکات رسوبات فرسایش­یافته باد­ی، تخریب مراتع و اراضی­زراعی، باتلاقی­شدن وشور­شدن زمین­های آبی، نابود­ی درختان و بوته، تقلیل کمی و کیفی آب­های سطحی و زیرزمینی ]۳۷[.
در نهایت در کنفرانس محیط زیست و توسعه سازمان ملل متحد در ریودو ژانیرو، در سال ۱۹۹۲ میلادی، مفهوم بیابان­زایی به صورت زیر مطرح گردید:
“بیابان­زایی عبارت است از: تخریب سرزمین در مناطق­خشک، نیمه­خشک و خشک ­نیمه­مرطوب، تحت اثر تغییرات اقلیمی و فعالیت­های انسانی”.
این پدیده اثرات بسیار­وسیع و گسترده، اکولوژیکی، زیست­محیطی، اقتصادی – اجتماعی به ویژه فقر گسترده و تخریب منابع را به دنبال داشته از جمله:
تهدید تخریب ۷۳ درصد کل مراتع
افت توان تولید خاک در ۴۷ درصد مناطق خشک جهان
غیر قابل استفاده­شدن ۵۰ تا ۷۰ هزار کیلومتر مربع اراضی حاصلخیزدر سال
۴۲ میلیارد دلار خسارت سالانه به محصولات کشاورزی جهان ]۱۵[.
در ایران:
حدود صد میلیون هکتار از اراضی در معرض پدیده بیابان­زایی است که عبارتند از:

    • ۷۵ میلیون هکتار در معرض فرسایش­آبی
    • ۲۰ میلیون هکتار در معرض فرسایش­بادی
    • ۵ میلیون هکتار در معرض سایر تخریب­های فیزیکی و شیمیایی که خود شامل: ۲ میلیون هکتار در معرض کاهش حاصلخیز­یی، ۲ میلیون هکتار در معرض شوری­زایی و ۱ میلیون هکتار در معرض سایر تخریب­هاست ]۱۵[.

با توجه به تعاریفی که از بیابان­زایی ارائه گردید مشاهده­شد که رسیدن به مفهوم ساده و روشنی از بیابان­زایی مستلزم درک دقیق و مشخصی از واژه­ های تخریب اراضی، مناطق خشک، تغییرات­اقلیمی و فعالیت­های انسانی می­باشد ]۳۷[.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...