فرهنگ تصمیم گیری تحلیلی: به میزان استفاده از اطلاعات در تصمیم گیری های سطوح مختلف در سازمان اشاره دارد.

– بعد فرهنگ تصمیم گیری تحلیلی با بهره گرفتن از شاخص هایی نظیر میزان مشخص بودن فرایند تصمیم گیری در این بانک، میزان استفاده استفاده از اطلاعات موجود در فرایند های تصمیم گیری و بررسی فرایند بررسی اطلاعات به طور کامل برای تصمیم گیری و با بهره گرفتن از طیف هفت گزینه ای لیکرت سنجیده خواهد شد.

۱-۸ ) قلمرو تحقیق

۱-۸-۱) قلمرو موضوعی تحقیق

قلمرو تحقیق از لحاظ موضوعی مربوط به مباحث هوش تجاری و عملکرد سازمانی است.

۱-۸-۲) قلمرو مکانی تحقیق

قلمرو مکانی تحقیق حاضر بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری در استان گیلان است.

۱-۸-۳) قلمرو زمانی تحقیق

تحقیق حاضر طی نیمسال دوم سال ۱۳۹۳ صورت گرفته و پرسشنامه‌ها در اول دی ماه ۱۳۹۳به مدیران شعب سرپرستی بانک ها و مؤسسات مالی داده شد و تا پایان ماه جمع‌ آوری گردیدند.

فصل دوم:

ادبیات تحقیق

بخش اول:

هوش تجاری

۲-۱-۱) تعریف هوش تجاری

غضنفری به نقل از گارتنر[۲۰] (۱۹۸۹) بیان می‌کند که هوش تجاری یک اصطلاح عظیم و چترگونه است که به منظور توصیف مجموعه ای از مفاهیم و روش‌ها برای بهبود تصمیم گیری کسب وکار با بهره گرفتن از سیستم‎های پشتیبانی رایانه ای، مطرح می‌باشد.همچنین اولین تعریف علمی هوش تجاری را توسط کیم و گوشال[۲۱] (۱۹۸۶) بدین صورت بیان می‌کند: “یک فلسفه مدیریتی و ابزاری جهت کمک به سازمان‌ها برای مدیریت و تصفیه اطلاعات کسب وکار با هدف اتخاذ تصمیمات کارآ در محیط کسب وکار.” اصطلاح هوش تجاری می‌تواند برای اشاره موارد زیر به کار گرفته شود: (غضنفری، تقوی ‌و روحانی فرد ؛۱۳۸۷: ۲۳).

هوش تجارى، به شرکت ها این کمک را مى کند که وظایف تحلیل، تهیه راهبرد و پیش بینى آن ها را روشمند و خودکار نماید تا تصمیات بهترى اتخاذ شود (۲۷۳ : Ishaya; 2012).همچنین جلالی به نقل از مالوترا[۲۲] هوش تجاری را عبارت از تسهیل کننده اتصال ها در سازمان های به شیوه نوین می‌داند که باعث می شود اطلاعات زمان واقعی به مخزن متمرکز برسد و تحلیل هایی به دست آیند که بتواند در هر سطح عمودی یا افقی، درون یا بیرون مؤسسه تجاری به بهره برداری برسد (جلالی و روحانی؛ ۱۳۸۹:۳۸۱ ).هوشمندی کسب و کار یک چهارچوب کاری شامل فرآیندها، ابزار و فن آوری های مختلف است که برای حرکت

از داده به اطلاعات و از اطلاعات به دانش طراحی شده و موجب ایجاد ارزش افزوده برای سازمان می شود.

با بهره گرفتن از دانش به دست آمده، مدیران سازمان می‌توانند با طرح برنامه های عملی برای سازمان، فعالیت‎های تجاری را به صورت مؤثرتری انجام دهند.هوشمندی کسب و کار تنها یک ابزار نیست بلکه معماری است و در راستای شناسایی، جمع‌ آوری، پردازش و نتیجه گیری از داده ها فرآیندهای مختلفی طی می شود و از ابزارهای متفاوتی استفاده می‌کند (رونقی و فیضی؛۱۳۹۲:۵۳).مرور ادبیات در حوزه هوش تجاری “تقسیم بندی” را در تلا ش های تعریف این مفهوم نشان می‌دهد.این تقسیم بندی در دو دیدگاه مدیریتی و فنی با دو الگوی متفاوت خلاصه می‌شوند.رویکرد مدیریتی هوش تجاری را یک فرایند میبیند که در آن داده ها از درون و بیرون سازمان جمع‌ آوری و یکپارچه می‌شوند تا بتوانند اطلاعات مرتبط با فرایند تصمیم گیری را ایجاد نمایند.نقش هوش تجاری در این دیدگاه ایجاد یک محیط و فضای اطلاعاتی است که در آن داده های عملیاتی اکتساب شده از سیستم های پردازش تراکنشی و منابع خارجی می‌توانند تحلیل شوند تا دانش راهبردی کسب و کار در جهت پشتیبانی تصمیم گیری ساخت نیافته کسب و کار، تامین گردد.رویکرد فنی، هوش تجاری را به عنوان مجموعه ای از ابزارها که فرآیندهای ذکر شده را پشتیبانی می نمایند در نظر می‌گیرد.تمرکز این رویکرد بر روی فرایندها نیست بلکه بر روی فناوری ها، الگوریتم ها و ابزارهایی است که قابلیت ذخیره سازی، بازیابی، تجمیع و تحلیل داده ها و اطلاعات را ایجاد می‌کنند (روحانی و زارع؛۱۳۹۱:۱۰۵(.

۲-۱-۲) عناصر مؤثر بر هوش تجاری

هوش تجاری در قالب هر تعریفی به دنبال افزایش سودآوری سازمان با بهره گرفتن از اتخاذ تصمیمات هوشمند و دقیق است فرایند تصمیم گیری می‌تواند به سه بخش کلی تقسیم شود که عبارتند از:

۱- اکتساب داده ها و اطلاعات مورد نیاز

۲- پردازش و تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات

۳- اقدام و نظارت بر پیامدهای اجرای آن

در هر یک از موارد فوق، سازمان های که از هوش تجاری استفاده نمی کنند، دارای مشکلاتی هستند که اغلب به دلیل حجیم بودن داده ها، پیچیدگی تحلیل ها و ناتوانی در ردگیری پیامدهای تصمیم گرفته شده، به وجود می‌آیند.هوش تجاری با کمک به حل مشکلات فوق، به دلیل ساختاری که در سازمان به وجود می‎آورد، خالق فرصت های جدیدی برای سازمان است (ناظمی و آقایی؛ ۱۳۹۱: ۲۹ ).سیستم های هوش تجاری عواملی هستند که به طور عمده شکاف های اطلاعاتی را در سطح استراتژیک و تحلیل های مالی، تحلیل های مربوط به انتظارهای مشتریان و تحلیل های خاص یک شرکت و بازار ویژه آن، پر می‎کنند (محمودی؛۱۳۸۷:۵۴).سیستم های هوش تجاری در واقع کاربرد تکنولوژی اطلاعات و تحلیل در پشنتیبانی از تصمیم گیری در کسب و کار است امروزه لزوم استفاده از ابزارهای جدید در تحلیل و ساخت سیستم های اطلاعاتی بر کسی پوشیده نیست.استفاده از ابزارهای تحلیل در چهار چوب یک مدل منطقی می‌تواند مسیر دستیابی به هدف را برای سازمان تسهیل نماید، یکی از چهارچوب ها هرم فرایند ایجاد ارزش افزوده مطابق شکل می‌باشد که فرایند هوش تجاری را به زبان ساده بیان می‌کند (ناظمی و آقایی؛ ۱۳۹۱: ۳۰).

شکل (۲-۱) هرم فرایند ایجاد ارزش افزوده در هوش تجاری (ناظمی و آقایی؛ ۱۳۹۱).

۲-۱-۳) اجزای هوش تجاری

ابزار هوش تجاری به طور عمده به عنوان ابزار جدید واسطه ای بین کارهای اجرایی و کارهای پشتیبانی تصمیم گیری پذیرفته شده است.قابلیت های هوش تجاری شامل تأیید تصمیم گیری، فرایند تحلیل بلادرنگ، تحلیل آماری، پیش‌بینی و داده کاوی است.در ادامه اجزای اصلی تشکیل دهنده هوش تجاری را تشریح می نماییم:

انبار داده : مخزن یا انبار داده جزء مهمی از هوش تجاری است که بر پایه موضوع خاصی شکل می‌گیرد.در اوایل دهه ۱۹۹۰، ویلیام اینمون[۲۳] مفهومی را که مخزن داده نامیده می شود تعریف کرد که تعدادی از نیازهای پشتیبانی تصمیم گیری مدیران را نشان می‌دهد.سیستم های مخزن داده به یکپارچگی سیستم های کاربردی گوناگون کمک می‌کند.

این سیستم ها از طریق فراهم نمودن یک پایگاه ثابت از داده های تاریخی تجمعی و یکپارچه برای تجزیه و تحلیل، پردازش اطلاعات را پشتیبانی می‌کند.

یک مخزن داده یک مخزن مرکزی اطلاعات است که برای جستجو و تحلیل های کارآ تشکیل می شود.یک مخزن داده، داده های متنوع جمع شده از سراسر سازمان را در برمی گیرد و به شکلی محکم و نامتناقض یکپارچه می شود (محقر و حسینی و علی منش;۱۳۸۷).در واقع مخازن داده فضایی را برای ذخیره‎سازی موضوعی داده هایی که قبلاً جمع شده و تحلیل شده‎اند، فراهم می‎کند (محمودی؛ ۱۳۸۷: ۵۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...