از طرفی، یکی دیگر ازویژگی­های برجسته قیمت­ دارایی­ ها، جهش پایدار و متناوب این قیمت­ها نسبت به تخمین ارزش ساختاری آن ها‌ است که به اصطلاح حباب قیمتی نامیده می­ شود.حباب­ها اغلب با حضور پیشرفت­های حقیقی در سطح بهره ­وری و سوددهی اولیه یک بنگاه یا صنعت به وجود می ­آید، اما تاریخ نشان داده است که در این وضعیت، سرمایه ­گذاران ‌در مورد توانایی‌های اساسی این اقتصاد مبالغه ‌می‌کنند(گرین اسپین،۲۰۰۲).

‌بنابرین‏ تفسیر میزان تغییرات کوتاه مدت قیمت دارایی­ ها در چارچوب بازارهای کارآمد و عقلایی همچنان یک چالش محسوب می­ شود. مطالعه­های تجربی بسیاری نشان داده ­اند که قیمت­های سهام نوعی (فراریت افراطی) از خود نشان می­­دهند، به آن معنا که این قیمت­ها به قدری تغییر ‌می‌کنند که تفسیر و تبیین آن ها به واسطه تغییرات عناصر بنیادین از قبیل سود سهام یا میزان وجوه در گردش امکان پذیر نیست. از اینرو با افزایش اینگونه نوسانات در بازار سهام این امکان پیش می‌آید که سرمایه ­گذاران با ریسکی مواجه شوند که موجب کاهش قیمت سهام آن ها در آینده شود که به آن ریسک کاهش قیمت گویند.

۲-۱۵- مدیریت سود و سقوط قیمت سهام

با توجه به عدم وجود بازار کامل، تصمیمات اتخاذ شده توسط سرمایه ­گذاران در شرایط اطمینان کامل نبوده و به همین خاطر، آن ها همواره نیازمند اطلاعات مرتبط با موضوع تصمیم ­گیری (سرمایه ­گذاری) هستند، زیرا همواره وجود چنین اطلاعاتی تأثیر بسزایی در کاهش این عدم اطمینان دارد(هوتن،۲۰۰۹). منابع متفاوتی برای برطرف کردن این نیاز اطلاعاتی سرمایه ­گذاران وجود دارد، اما همواره گزارشگری مالی و سیستم حسابداری به عنوان یکی از اصلی­ترین منابع موجود برای رفع این نیاز اطلاعاتی شناخته می­ شود، تا آنجا که در تحقیقات بی­شماری کاراترین نوع ‌پاسخ‌گویی‌ و ارائه اطلاعات به افراد ذینفع از ویژگی­های آن ‌می‌باشد(همان منبع).

با توجه ‌به این مطالب ‌می‌توان به نقش حسابداری و گزارشگری مالی در تعیین صحیح قیمت سهام شرکت (که نتیجه عرضه و تقاضای ناشی از تصمیمات سرمایه ­گذاران است) و در نتیجه آن هدایت درست جریان سرمایه ­گذاری (از طریق شناساندن زمینه ­های مستعد سرمایه ­گذاری) پی برد، که این مسأله در نهایت می ­تواند منجر به افزایش تولید کشور و بهبود رفاه مردم گردد(لین و میرز، ۲۰۰۶).

مسأله قابل ­توجه در این بین آن است که ‌بر اساس تحقیقات حسابداری همواره مدیران واحد­های تجاری قادر خواهند بود در انجام سیاست مربوط به تأخیر ‌در انتشار اخبار بد و انباشته ساختن آن به صورت اطلاعات محرمانه حجم معینی از اخبار بد را در شرکت انباشته سازند، که این به دلیل عواملی نظیر پرهزینه بودن این سیاست و یا به طورکلی عدم توانایی مدیریت برای ادامه این اقدام (نظیر تغییر مدیریت واحد تجاری) ‌می‌باشد. در نهایت با رسیدن حجم اطلاعات منفی انباشته شده به آن مقدار نهایی، دیگر مدیران قادر نخواهند بود که از انتشار این اخبار به بازار و سرمایه ­گذاران جلوگیری نمایند(همان منبع).

یکی از رفتارهای فرصت جویانه که گاهی اوقات برای آرایش اطلاع رسانی وضعیت مطلوب شرکت ها مورد استفاده قرار می‌گیرد، مدیریت سود می‌باشد(وایلد،۲۰۰۱). فلسفه مدیریت سود، بهره گیری از انعطاف پذیری روش های استاندارد و اصول پذیرفته شده حسابداری می‌باشد البته تفسیرهای گوناگونی که می‌تواند از روش های اجرایی یک اسـتاندارد حسابداری برداشت کرد،از دیگر دلایل وجود مدیــریت سود می‌باشد(ناظمی اردکانی،۱۳۸۸).

به نظر هسیو و همکاران(۲۰۰۶) مدیریت سود زمانی پیش می‌آید که مدیران در طی سال ها مداوم از اقلام تعهدی اختیاری استفاده کنند که این امر منجر به تغییر عمده در هزینه های واحد تجاری و سرمایه گذاری ها می شود. اما نکته حائز اهمیت این است که به کارگیری اندازه اقلام تعهدی سالانه برای کشف مدیریت سود موجب این می شود که ما نتوانیم مدیریت سود را کشف کنیم. به سبب این که تأثیرات مدیریت سود بالا و پایین (جهت مدیریت سود) در میان دوره ها در پایان سال تعدیل می شود. که این موجب کاهش میانگین اقلام تعهدی در پایان سال می شود(زنگین و اوزکان،۲۰۱۰) ‌بنابرین‏ ممکن است مدیران در میان دوره ها انگیزه بیشتری برای مدیریت سود داشته باشند.

هوتن و همکاران (۲۰۰۹) معتقدند که مدیران انگیزه دارند برای ابقاء خود، بخشی از زیان ها را پنهان کنند. ‌بنابرین‏ برای رسیدن ‌به این هدف امکان دارد تفاوت سود پیش‌بینی شده با سود واقعی بیشتر شود. همچنین افشا نکردن زیان های واقعی تا زمان حضور مدیر در شرکت ادامه می‌یابد. پس از ترک شرکت توسط مدیر، حجم عظیمی از زیان های افشا نشده وارد بازار شده، به سقوط قیمت سهام منجر می شود.

میزان اطلاعات منفی که مدیران می‌توانند انباشت و پنهان کنند، در شرکت های مختلف متفاوت است. علاوه بر این، توانایی ها و فرصت های مدیران برای انباشت و افشا نکردن اخبار منفی، به هزینه ها و منافع آن بستگی دارد برای مثال، در شرایطی که هیچگونه عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سرمایه گذاران وجود ندارد، مدیران انگیزه ای برای افشای نامتقارن اطلاعات ندارند، چرا که در چنین شرایطی هزینه های نگهداری و افشا نکردن اخبار منفی بیش از منافع آن خواهد بود، اما در شرایطی که عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سرمایه گذاران بالا است، هزینه های افشا نکردن اخبار منفی و انباشت آن ها در داخل شرکت، کمتر از منافع آن خواهد بود و ‌بنابرین‏، مدیران انگیزه پیدا می‌کنند تا اخبار منفی را داخل شرکت انباشت کرده، آن ها را افشا نکنند(سینایی و داودی،۱۳۸۸).

زمانی که مدیران سود را برای نشان ندادن اخبار بد دستکاری می‌کنند بنگاه ها بیشتر از ارزش واقعی ارزش گذاری می‌شوند ولی زمانی که مدیران نمی توانند دیگر اخبار بد را پنهان سازند یک کاهش قیمت قابل توجه روی می‌دهد(کیم و زهانگ،۲۰۱۰). از این رو با توجه به اینکه شواهدی از مدیریت سود به عنوان اخبار بد در بازار تلقی می شود، و این امر موجب تعدیل یکباره و منفی قیمت سهام شرکت (در ادبیات مالی از آن به عنوان ریزش قیمت سهام یاد می­ شود) خواهد شد.

۲- ۱۶- مدل مفهومی تحقیق

سقوط قیمت سهام

قدر مطلق اقلام تعهدی

متغیرهای مستقل

متغیرهای کنترلی

متغیر وابسته

خطای پیش‌بینی سود

۲-۱۷- پیشینه تحقیق

۲-۱۷-۱- پیشینه خارجی

مانیس و مک­دانیل(۲۰۰۲)، در تحقیق خود با عنوان بررسی عدم شفافیت سود بر مدیریت سود نشان دادند، هنگامی که شفافیت سودهای گزارش­ شده کم باشد، استفاده کنندگان صورت‌های مالی به احتمال کمتری به کشف مدیریت سود موفق می­شوند. همچنین آن ها دریافتند که طبقه بندی سود و ارتباط سود خالص و سایر موارد افشا شده منجر به افزایش شفافیت گزارشگری مالی می­ شود.

بریمبل (۲۰۰۳)، در پژوهشی نقش اطلاعات حسابداری را در برآورد ریسک سیستماتیک بررسی کرد. نمونه انتخابی وی متشکل از ۱۲۳ بود . متغیرهای شرکت در دوره زمانی ۲۰۰۰-۱۹۹۱ مورد بررسیریالرار گرفت ،در پژوهش وی که شامل بتای حسابداری، تغییرات سود، رشد، اندازه، نسبت پرداخت سود، نسبت جاری، اهرم مالی، نسبت پوشش بهره و اهرم عملیاتی بود ‌به این نتیجه دست یاف که متغیرهای حسابداری مذبور بیش از ۵۷% تغییرات ریسک سیستماتیک را تبیین می‌کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...