۲-۱۶٫پیامدهای استرس بر سلامت

با مراجعه به تعریف­های استرس در چهارچوب رویکردهای مختلف،‌می‌توان به راحتی به پیامدهای استرس که می ­توانند نظام­های واکنشی روانی و بدنی موجود زنده را در معرض تهدیدها و آسیب­های جدی قرار دهند پی برد. در این قسمت از پیام­های استرس و اثر منفی آن بر سلامت موجود زنده بحث می­ شود.

۲-۱۶-۱٫بیماری‌های ناشی از استرس

سلیه معتقد است که امروزه این نکته آشکار شده است که بسیاری از بیماری­های متداول بیش از آنکه ناشی از میکروب­ها،ویروس­ها،مواد زیان­آور و عوامل بیرونی دیگر باشند،از فقدان سازش یا استرس به وجود می­آیند (شاملو ۱۳۸۰). رومانی در سال ۱۹۵۱،فهرست پاره­ای از بیماری­ها در که به دنبال بی­نظمی­های فیزیولوژیک مبتنی بر بی­نظمی هورمونی بروز ‌می‌کنند و تداوم تنیدگی به حساب می­آیند فراهم کرد:نارسایی کورتیکوئیدها به بیماری­های موسوم به بیماری­های کم-سازش­یافتگی منجر می­ شود و اختلال­هایی که در پی می­آیند در چهارچوب آن قرار می­ گیرند:آسیب دیدگی پس-ضربه­ای،شوک­های ناشی از عمل جراحی،بیماری پس از عمل جراحی،گرمازدگی،اختلال­های بارداری ناشی از سقط مکرر و عمدی جنین و جز آن…

بیماری فزون-یافتگی که از میزالوکورتیکوئیدها به وجود می­آیند ‌به این قرار هستند: فشار خون،تصلب کلیوی،آنژین صدری،مسمومیت بارداری،بیماران کلاژن،حساسیت­ها،نفریت حاد و جز آن. و بالاخره در قلمرو بیماری­های فزون­یافتگی که ناشی از گلوکورتیکوئیدها هستند ‌می‌توان ‌به این بیماری اشاره کرد.

آپاندیسیت،تورم لوزه،پاره­ای از انواع بیماری قند و برخی از بیماری­ها که در آن زمان بیماری روان­تنی نامیده می­شدند،مانند زخم معده،پرکاری تیروئید بعد از ضربه هیجانی و غیره (استورا؛به نقل از دادستان، ۱۳۸۶).

۲-۱۷٫رویکردهای نظری در قلمرو استرس

به منظور آشنایی بیشتر با پایگاه نظری ابعاد گوناگون استرس،رویکردهای نظری عمده در این زمینه به اختصار مرور می­گردد.

۲-۱۷-۱٫ رویکرد تبادلی

در این دیدگاه،استرس سازه­ای است که مفهوم ارتباطی میان فرد و محیط اطراف او را منعکس می­ نماید. استرس در شناخت فرد مفهوم می­یابد. بدین معنا استرس در رابطه فرد با محیطش هنگامی به وجود می ­آید که فرد این رابطه را استرس ­زا و مقابله با آن را از چهارچوب توانایی خود فراتر حساب آورد (مایکن بام ۱۹۹۰).

تبادل بین شخص و محیط که به وضعیت­های استرس می­انجامد،یک فرایند ارزیابی را در بر ‌می‌گیرد که آن را ارزیابی شناختی[۴۵] می­گویند. ارزیابی شناختی یک فرایند روانی است که به سبب آن فرد هنگام مواجهه با رویداد استرس ­زا دو مسئله را مورد ارزیابی قرار می­دهد. اول اینکه تا چه حد رویدادی که رخ نموده استبرای آسایش و آرامش تهدید کننده است،دوم اینکه برای مقابله با این رویداد چه منابع و امکاناتی در اختیار فرد قرار دارد. (سارافینو[۴۶] ۱۹۹۸).

این دو مسئله دو نوع ارزیابی را در سازمان روانی در پی دارد:

– ارزیابی اولیه: که طی آن فرد هنگام مواجهه با رویداد بالقوه استرس ­زا،ابتدا معنای این رویداد را از این زاویه که تا چه اندازه مخل آرامش اوست تهدید کننده به حساب می ­آید،مورد ارزیابی قرار می­دهد.

– ارزیابی ثانویه: ارزیابی مستمر امکانات و منابعی اشاره دارد که فرد برای مقابله با استرس در اختیار دارد. ارزیابی ثانویه لزوماًً به لحاظ زمانی پس از ارزیابی اولیه واقع نمی­ شود. این دو فرایند در تعامل با همدیگر عمل ‌می‌کنند. بدین معنا که گاهی اوقات ارزیابی امکانات محدود و ضعیف مقابله با موقعیت،می ­تواند ارزیابی اولیه از نوع تهدید کننده را در پی داشته باشد (کوهن و لازاروس ۱۹۸۳).

۲-۱۷-۲٫رویکرد شناختی

در این رویکرد اعتقاد بر این است که افراد تحت استرس به احساس­ها و افکار مداخله­گر خود-تحقیرانه اشتغال ذهنی پیدا نموده که در پی اشتغال ‌به این افکار سطح واکنشی بهینه فرد اضمحلال پیدا می­ کند و در نهایت به افزایش درجه آسیب­پذیری در فرد می­انجامد. (ساراسون[۴۷]،۱۹۷۵).

ارون بک[۴۸] بر این باور است که قضاوت­های ‌افرادی که مستعد تجربه استرس هستند،جنبه افراطی و یک جانبه­نگر دارد. این افراد علت وقوع رویدادهای استرس ­زا را به خود نسبت می­ دهند و خودشان را مسئول وقایع می­دانند (شخصی سازی[۴۹]) و در رویارویی با رویدادهای زندگی تحریف­های شناختی نظیر قطبی سازی[۵۰] یا تفکر سیاه و سفید،فاجعه انگاری وقایع یا بزرگ سازی[۵۱] و بیش تعمیم دهی[۵۲] را به کار می­برند. موقعیت­های استرس­زای زندگی روان­بنه­هایی[۵۳] را در سازمان روانی فعال ‌می‌کنند. بک این روان­بنه­ها را در زمینه­هایی از احساسهای ویژه،یا آسیب­پذیری­های عاطفی خاصی می­داند که رغبت فرد به واکنش­های بیش تعمیم داده شده،افراطی،یک جانبه­نگر و مطلق را افزایش می­ دهند و این حساسیت­های غیر منطقی،ساختارهای شناختی-عاطفی فرد را هدایت ‌می‌کنند. (مایکن بام ۱۹۹۰).

۲-۱۷-۳٫رویکرد رفتارنگری

استرس در دیدگاه رفتارنگری به ویژه رفتارنگری سنتی،پاسخی به یک محرک بیرونی فرض می­ شود که توسط پیامدهای تقویت کننده آن حفظ شده و در خزانه رفتاری فرد استقرار می­یابد. پیامدهای تقویت کننده و استرس (پاسخ) نقش محرک­های مجاور را دارند که می ­توانند بیرونی یا درونی باشند. فقط آنچه در رویکرد رفتاری نگری به استرس برجسته­تر است این است که استرس و رفتار اجتنابی پاسخ­هایی هستند که توسط محرک­های نزدیک ایجاد شده و تداوم پیدا کرده ­اند. (دلسوز،۱۳۸۶).

ویسون (۱۹۷۶) بر این باور است که بر خلاف نظریه­ های روان­پویشی و دیگر نظریه­ های رویکرد صفات که استرس را پدیده­ای در درون شخصیت می­دانند،رفتاری­نگری به دنبال این است که وابستگی­های بیرونی مرتبط با ایجاد تداوم و تغییر شناختی،فیزیولوژیک و رفتاری آن الگوی پیچیده پاسخی را که به اشتباه استرس نام گرفته است تبیین کند.

بر خلاف اینکه ممکن است تصور شود که استرس پاسخی دارای جنبه­ های متفاوت است،درست عکس این مسئله صادق است. استرس برچسبی است که بر پاسخ­های مختلف زده می­ شود. پاسخ­ها دارای سه جنبه کلامی از احساس فاعلی فرد از استیصال،ترس،برانگیختگی فیزیولوژیکی وابسته به شاخه­ های اعصاب سمپاتیک و رفتارهای آشکار گریز و اجتناب می­باشند.

چنانچه لانگ (۱۹۶۹ و ۱۹۷۰)،ویلسون (۱۹۷۵) و ماکس (۱۹۸۱) گفته­اند،استرس پاسخی واحد نیست که در آن این سه شاخص همبسته با هم به طور هماهنگ عمل کنند آن­ها با روش­های مختلف در زمان­های مختلف تغییر می­پذیرند و ممکن است متقابلاً بر هم اثر داشته یا نداشته باشند (حاتمی،۱۳۷۷).

۲-۱۷-۴٫رویکرد روانکاوی

روانکاوی به لحاظ تاریخی،با بررسی پدیده­ روان­تنی “تبدیل” آغاز شده است. این مکانیزم عبارت است از جابجایی یک تعارض روانی و کوشش در انحلال آن بر اساس بروز نشانه­ های بدنی به صورت حرکتی (مانند پاره­ای از فلج­ها)،به صورت حسی(مانند بی­حسی­ها) و یا به شکل دردهای متمرکز در بخش­هایی از بدن. در قلمرو روان­تنی اغلب با بیمارانی مواجه می­شویم که رویدادهای روانی(استرس) و طیف تحریکات درونی،به تشدید آسیب­پذیری آنان منتهی ‌شده‌اند. در این موارد ‌می‌توان از “روان آزردگی ضربه­ای” سخن به میان آورد،چرا که در این بیماران هر محرک توانایی آن را دارد که از مکانیزم­ های ضعیف روانی آنان فراتر رود (استورا،به نقل از دادستان ۱۳۸۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...