راهبردهای مهم فراشناختی از نظر دیرکز (۱۹۸۵) عبارتند از:

    • ارتباط دادن اطلاعات جدید به دانش قبلی

    • انتخاب آگاهانه راهبردهای تفکر

  • برنامه ریزی، اداره و ارزشیابی فرایند تفکر

راهبردهای فراشناختی به عقیده سیف (۱۳۸۰) عبارتند از:

  1. راهبردهای برنامه ریزی:

    • تعیین هدف مطالعه

      • پیش‌بینی زمان لازم برای مطالعه و یادگیری

    • تعیین سرعت مطالعه

    • تحلیل چگونگی برخورد با موضوع یادگیری

  • انتخاب راهبردهای یادگیری (راهبردهای فراشناختی)

  1. راهبردهای کنترل و نظارت:

    • ارزشیابی از پیشرفت

    • نظارت بر توجه

    • طرح سؤال در ضمن مطالعه و یادگیری

  • کنترل زمان و سرعت یادگیری

۳٫ راهبردهای نظم دهی:

    • تعدیل سرعت مطالعه

  • اصلاح یا تغییر راهبردهای شناختی

راهبردهای فراشناختی عمده را می توان در سه دسته قرار داد:

    1. راهبردهای برنامه ریزی

    1. راهبردهای نظارت

  1. راهبردهای نظم دهی

سه مهارت اساسی که به ما اجازه می‌دهند دانش فراشناختی را برای تنظیم تفکر و یادگیری به کار بریم. برنامه ریزی یعنی تصمیم گیری ‌در مورد این که چه مدت زمانی را به یک تکلیف اختصاص داده و کدام راهبرد به کار برده شود. به عقیده پاریس و جاکوبز[۸۸] (۱۹۸۴) برنامه ریزی شامل گزینش اعمال خاص برای رسیدن به اهدافی است که انتخاب و معین شده است. راهبردهای برنامه ریزی شامل: تعیین هدف برای مطالعه و یادگیری، پیش‌بینی زمان لازم برای مطالعه، تعیین سرعت مناسب مطالعه، تحلیل چگونگی برخورد با موضوع یادگیری و انتخاب راهبردهای یادگیری مفید است (آقازاده و احدیان، ۱۳۷۷).

راهبردهای نظارت شامل: پیگیری و توجه به هنگام خواندن متن، سؤال کردن از خود درباره موضوعات و نظارت کردن بر سرعت و زمانی است که خواندن یک متن نیاز دارد. منظور از کنترل و نظارت، ارزشیابی یاد گیرنده از کار خود برای آگاهی یافتن از چگونگی پیشرفت خود و زیر نظر گرفتن و هدایت است. از جمله می توان نظارت بر توجه به هنگام خواندن یک متن، از خود سؤال پرسیدن به هنگام مطالعه و کنترل زمان و سرعت مطالعه را نام برد. این راهبرد به یادگیرنده کمک می‌کند هر وقت به مشکلی برمی خورد به سرعت آن را تشخیص داده، در رفع آن بکوشد. یکی از راهبردهای کنترل و نظارت پیش‌بینی نمونه سؤال هایی است که در امتحان یک درس ممکن است بیاید. این مهارت هم به یادگیری بهتر و هم به جلب توجه بیشتر یادگیرنده کمک می‌کند (سیف، ۱۳۷۹).

راهبردهای نظم دهی و تنظیم: راهبردهای نظم دهی، موجب انعطاف پذیری در رفتار یادگیرنده می شود و به او کمک می‌کند تا هر زمان که برایش ضرورت داشته باشد، روش و سبک یادگیری خود را تغییر دهد. راهبردهای نظم دهی با راهبردهای کنترل و نظارت به طور هماهنگ عمل می‌کنند. یعنی وقتی که یادگیرنده از راه کنترل و نظارت متوجه می شود که در یادگیری موفقیت لازم را به دست نمی آورد و این مشکل ناشی از سرعت کم یا زیاد مطالعه یا راهبرد غیر مؤثر دیگری است، بلافاصله سرعت خود را تعدیل می‌کند یا راهبرد مؤثری را بر می گزیند. ‌بنابرین‏، یادگیرنده بهره مند از راهبردهای نظم دهی حاضر نمی شود که به روش های ناموفق یادگیری و مطالعه ادامه دهد و همواره، از راه نظارت بر خود، نواقص روش ها و راهبردهای یادگیری اش را شناسایی می‌کند و به اصلاح و تعدیل آن ها اقدام می کند. از نظر بروان (۱۹۷۸) نظم دهی مربوط به دستیابی به اهداف نهایی و فرعی است، فقدان نظم نشانگر “اجرای کورکورانه نقش است”. و نظم دهی و ارزشیابی یعنی انجام دادن قضاوت درباره فرایندهای تفکر و یادگیری (مصرآبادی، ۱۳۸۰).

۲-۲۸٫ اهمیت آموزش راهبردهای فراشناختی

آموزش مهارت ها و راهبردهای شناختی و فراشناختی به دانش آموزان در زمینه‌های متعدد می‌تواند مؤثر باشد. یکی از دلایل علاقه مندی بسیاری از محققان به حیطه فراشناخت آن است که معتقدند این حوزه تلویحات مهمی در میدان تعلیم و تربیت دارند ( برای مثال؛ فلاول، ۱۹۷۹؛ مارکمن، ۱۹۸۱؛ پاریس و همکاران،۱۹۸۱؛ بیکر، ۱۹۸۲؛ براون و همکاران، ۱۹۸۳؛بیکر و بروان، ۱۹۸۴). به نظر می‌رسد که مهارت های فراشناختی نقش مهمی در انواع فعالیت های شناختی از جمله تبادل کلامی اطلاعات، درک مطلب خواندن، نوشتن، زبان آموزی، ادراک، توجه، حافظه، حل مسئله، شناخت اجتماعی، خودآموزی و … بازی می‌کند (فلاول، (۱۹۸۸) به نقل از صادقی و محتشمی، ۱۳۸۹).

تحقیقات آلیس[۸۹] (۱۹۸۳) بیانگر آن است که این راهبردها تأثیر زیادی به تعمیم و کاربرد آموخته ها در محیط های طبیعی به جای می‌گذارد. مطالعات متعددی تأثیر مثبت دانش و مهارت فراشناختی را بر عملکرد خواندن نشان داده‌اند. برای مثال گارنر (۱۹۹۰)، با ارائه شواهد نظری و پژوهشی متعدد، تأثیر دانش فراشناختی را بر مهارت خواندن نشان داد. بایلر و اسنومن (۱۹۹۳)، پژوهش هایی را نقل می‌کنند که در آن ها اسکات پاریس و همکارانش در سال های ۱۹۸۴ و ۱۹۸۶ به دانش آموزان کلاس های سوم و پنجم مهارت های شناختی و فراشناختی را آموزش دادند. نتایج این پژوهش ها معلوم کرده‌اند که دانش آموزانی که این گونه مهارت ها به آن ها آموزش داده شده، در قیاس با دانش آموزانی که از آموزش این مهارت ها بی بهره ماندند در توانایی خواندن و درک مطلب جلوتر بودند( به نقل از سیف،۱۳۸۰).

گارنر (۱۹۹۰)، پس از بازنگری پژوهش های انجام شده درباره اثربخشی راهبردهای شناختی و فراشناختی گفته است « پژوهش های موجود به روشنی نشان می‌دهند که رفتار رهبردی، یادگیری را افزایش می‌دهد. هم چنین روشن شده است که یادگیرندگان ماهر می دانند که چه زمانی راهبردی عمل کنند ». واینستاین و هیوم (۱۹۹۸) بر این باورند که معلمان می‌توانند از راه آموزش مهارت های یادگیری و مطالعه (راهبردهای شناختی و فراشناختی) به دانش آموزان خود کمک کنند تا یادگیرندگان موفق تری باشند و در سرنوشت تحصیلی خود نقش فعال تری را ایفا نمایند (سیف، ۱۳۸۰). براون و پالینسکار (۱۹۸۲) نشان داده‌اند که نه تنها کودکان دارای عقب مانده خفیف ذهنی بلکه دانش آموزان دارای ناتوانایی های یادگیری نیز، در قیاس با دانش آموزان عادی، از لحاظ کارکردهای شناختی نقص دارند. پژوهشگران نامبرده با آموزش مهارت های لازم ‌به این نوع کودکان توانستند نواقص روش های یادگیری آنان را بر طرف نمایند. در لزوم توجه به اهمیت فراشناخت و آموزش مهارت های فراشناختی به دانش آموزان، اسلاوین (۱۹۹۴) معتقد است که روان شناسان تربیتی طی چندین دهه، آموزش راهبردهای ویژه یادگیری به دانش آموزان را تأیید کرده‌اند( نقل از اسبورن،۲۰۰۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...